eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
412 دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
8.7هزار ویدیو
49 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته بودن کنار هم... داشتن استراحت میکردن ، احسان رجبی ( عکاس) هم تازه رسیده بود پیششون ، اول ی عکس گرفته بود ازشون ، چند ثانیه بعد خمپاره ای کنارشون اصابت کرد.دوباره عکس انداخت. ۴ تاشون شهید شدن و یک نفر زخمی...یکی از شهدا شهید امیر حاج امینی بود. . ▪️قبل از و بعد از خمپاره ی یک 📌 کربلای پنج ( ۱۰ ۱۳۶۵) _📸 : احسان رجبی ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
26.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 این ضعف ماست که آلاشت را فقط با بناهای تاریخی و مسجد و رصد خانه و موزه مردم شناسی و آب و هوای ییلاقیش می‌شناسیم !!! . 🏔📌 محمود اکبری هاست ؛ از لشکر خط شکن ۲۵ که مشهور است به آن ... . 🎥 ( در محضر گرانقدر محمود اکبری (📆 ۴ ۱۳۶۵ ))
(( 🌙 خدایا شب اول قبر ما را ؛ شب راحتی قرار بده ...)) . ▪️ از نامه نادعلی تقی پور علی تپه _ ۱۲ ۱۳۶۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 . ▪️چرا امروز از ذبیح اله کسی نگفت ... ▪️مگر سوم اسفند سالروز شهادتش نبود! ▪️چقدر مگر می شودعقب افتاد از قافله شهدا،چقدر؟ ▪️او هم مثل همت بی سر شد ، اما چرا نمیشناسیمش !!! . 🚩 سالروز مسلم بن عقیل لشکر ویژه ۲۵ ذبیح اله عالی و شهدای عملیات ۶ گرامیباد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📞 بیسیم چی ذبیح اله از او می‌گوید... . 📆 #ساری_۳ ۱۴۰۲ 🎤مصاحبه با و ۷۰ درصد ، عباسعلی ذوالفقاری ، از مسلم و بیسیم چی ذبیح اله عالی
💢 عباس اکبری ( آمل) ، دهم ۱۳۶۲ : . : ▪️من يك جمله به مزدوران و منافقين داخلي دارم كه اي منافقان بدتر از كفار! اگر شما تمام خانه­هاي ايران را بمب­گذاري كنيد و اگر شما همه ملت را بكشيد، حتي اگر يك نفر از ماها نماند، بدانيد كه همان يك نفر قيام خواهد كرد و زير بار ظلم و ستم منافقان نيرنگ­باز نخواهد رفت. . ▪️و در آخر وصيت مي­كنم همان­طوري كه با لباس سپاه عروسي نموده­ام، مي­خواهم با همين لباس اگر امكان داشت، مرا دفن كنيد و اگر لياقت آن را داشته­ام مرا در مزار بغل آن دو شهيد گرامي و بزرگوار به خاك بسپاريد.بارالهي من نمي­خواهم كه در بستر بميرم ياريم كن تا به راهت در دل سنگر بميرم .اميدوارم مرا ببخشيد كه سر شما را به درد آوردم و وقت گرامي­تان را گرفتم.
💢 بهرام تبسمی . بچه ی بود.همیشه رو لبش خنده بود.سال ۶۱ هفده ساله بود رفت . تو چندتا شرکت کرد و چند باری مجروح شد.مسئول تیم آر پی جی زن ها بود.دهم ۱۳۶۵ تو ترکش به سر و صورتش اصابت کرد و رسید.
💢 مهدی خاتمی ( ) : ۱۰ ۱۳۶۵ : . ▪️محمد خاتمی (برادر شهید) : «هر بار که برادرم می‌خواست به جبهه برود، زنگ می‌زد و خداحافظی می‌کرد ولی بار آخر نمی‌دانم چرا اصلاً دلم نیامد که با او خداحافظی کنم، فقط به من گفت:« یک چمدان خانة آبجی دارم، داخلش یک نوار هست مواظب آن باش. »وقتی خبر شهادتش را شنیدم، رفتم تهران منزل خواهرم، از داخل چمدان نوار را گرفتم و گوش دادم. دیدم الرحمن است. شهید الرحمن خودش را قبل از شهادت خوانده بود.»
💢 ما رهرو راه شهیدانیم آری ما بر سر این عهد می‌مانیم آری . 📷🌷 اسحاق اسحاقی ( )_ : جزیره مجنون_۱۱ ۱۳۶۲
💢 . ▪️ عملیات کربلای پنج بدجوری کار پیچ خورده بود.بلباسی سه شب و سه روز نخوابیده بود ، و بسیاری از اوقات ایستاده به جایی تکیه میداد و چشمانش بسته میشد.پشت خاکریز بچه های گردان امام محمدباقر و جمع کرد و شروع به سخنرانی کرد. . ▪️فرمانده آن روز از کربلا و گفت و از امام حسین.از اینکه امشب شب عاشوراست و این زمین شلمچه کربلاست.اجباری هم نیست ؛ هر کس توان ماندن نداره برگرده.هر کس هم بمونه برگشتی نداره‌.همین حین بلند شدم و گفتم : حاجی ما که میمونیم ولی شما ببین ، تعدادمون خیلی کمه ؛ خیلی ها شهید شدن ؛ نیروی نمونده واسمون.برگشت و گفت : آقای احمدی ؛ . این جمله فرمانده تو گوشم بود تا ده سال بعد وقتی استخون های پاکش از شلمچه برگشت و نگاهم به تابوت افتاد ؛ فقط زیر لب زمزمه میکردم : تکلیفه تکلیفف.... (راوی : حسین احمدی اتویی) . 🌷 (( ۱۲ لشکر ویژه ۲۵ ؛ امام محمدباقر علیرضا بلباسی .)) .
💢 به نفع هیچ رقیبی از شماها دست نخواهیم کشید. . ▪️ #اسفند ۱۳۶۴_ دریادلان نشسته از : حاج علی رجبی_ عباس شیراوژن_ محمدعلی عبوری_ سید علی دوامی و ...
💢 سیدیحیی ساداتی _ ۱۳۴۷ روستای بالاده #شهادت :۱۳ ۱۳۶۵ (( تاریخ ۱۳۷۴)) . ▪️خواهر شهید : زمانی که کاروان سپاهیان محمد(ص) می خواستند عازم جبهه شودند  سیدیحیی دلش می خواست با آن ها برود از آن جا که پدرم به همراه آن کاروان عازم جبهه بود و مادرم کسالت داشت به او گفتند باید تا برگشتن پدرت صبر کنی او نیز برای جلب رضایت والدین صبر کرد هنگامی که کاروان حضرت مهدی (عج) عازم جبهه بود با والدینش رفتنش را مطرح کرد پدرم گفت : من تازه از جبهه آمدم شما برای چه می خواهی به جبهه بروی ؟  ایشان ناراحت شد و به رختخواب رفتند و از چشمانش اشک سرازیر شد تا این که پدر با اشاره مادر به طرفش رفت  به او گفت بلند شو پسرم  ما باید دشمن را ذلیل و خار کنیم  امروز جبهه به شما جوانان نیاز دارد ایشان با شنیدم این حرف از رختخواب بلند شدند و پیشانی و صورت پدر را بوسید و به این طریق رضایت پدرو مادر را برای رفتن جلب کرد .
💢 شهید علی ابوطالبی پیرنعیمی ( ) :📆 ۲۲ ۱۳۶۳ بدر: . 📩قسمت از وصیت نامه ی شهید : ای امت اسلام ؛ من در دنیا سه آرزو داشتم: 🔸۱_اول دیدار با امام عزیزم که آرزو به دلم ماند و سعادت دیدار نکردم. 🔸۲_رفتن به کربلا و بغل گرفتن قبر حسین 🔸۳_دیدار با خدا که سعادت پیدا کرده ام. .
💢سلام بر لاله های زهرایی. سلام بر مادرانی که در دامان خود سربازان خمینی را پروراندند سلام بر چشمان منتظر سلام بر دستان خسته سلام بر قلب های شکسته سلام بر عکس های قاب گرفته سلام بر یتیمان شهدا سلام بر دختران بی بابا سلام بر دیار علویون سلام بر خانواده های معظم و صبور و مقاوم شهدا... . 📷 روستای _ ۱۳۶۴ _ خانواده حسن خلیلی 🇮🇷
. ▪️يك روز ديدم شهيد مهرزادي در ستاد لشكر از فرط خستگي و بي خوابي، خوابش برد.تا آن موقع نمي دانستم كه زن و بچه هاي ايشان در پايگاه شهيد بهشتي اهوازند.يكي از برادرها به من گفت: «ايشان مدتي است زن و بچه هايش را آورده اهواز.»وقتي بيدار شد، پرسيدم:«حاجي! چرا اينجا؟ چرا نمي روي خانه پيش زن و بچه ات؟»گفت:«خجالت مي كشم.» گفتم:«از كي؟»جواب داد: «از نگهبان پايگاه كه زن و بچه اش اين جا نيستند و فرسنگ ها از او فاصله دارند.» . 💢 ۲۴ رئیس ستاد ویژه ۲۵ سردار شهید حسینعلی مهرزادی . .
💢 حسن فقیهی جویباری : ۲۵ ۱۳۶۲ : . ▪️برادر شهید : بعد از شهادت برادرم در یکی از روزهای مراسم خانم غریبه ای به منزل ما آمد و شیون و زاری می کرد . از خوبی های شهید می گفت.همه تعجب کرده بود که او کیست ؟ وقتی مراسم تمام شد از او سوال کردیم گفت : من چند فرزند صغیر دارم  برای خانه سازی نیاز به مصالح داشتیم کسی ما را نمی شناخت و اعتباری هم نداشتیم تا این که شهید فقیهی را به من معرفی کردند و من با دست خالی نزد ایشان رفتم و ماجرا را برای ایشان گفتم . ایشان همه وسایل مورد نیاز  اولیه را به من داد و چیزی از من نگرفت و برای این که من خجالت نکشم  به من گفتند هر وقت پول به دست تان رسید  به من بده و من همیشه دعا گوی ایشان بودم  تا این که شنیدم شهید شده وقتی دیدم خانه خودش نیمه کاره است از بزرگی این مرد دلم شکست و دیگر طاقت نیاوردم.
بیایید امروز عقربه ‌های احساسمان را روی حال خوب کوک کنیم. امروز رابا خوشے شروع ڪنیم مهربان باشیم و لبخند را به همه ی هدیه ڪنید … خدا عاشق مهربانےست روزتان متبرک به نگاه ...✨ . 📸 ۱۳۶۶_ والفجر ده_ رزمندگان سیدالشهدا : داوود شیخ_ مدافع حرم رحیم کابلی_ محسن قربانی ... ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
💢 و بزرگ ترین عملیات رزمندگان بود. 📌جزیره مجنون_📆 ۱۱ ۱۳۶۲ عملیات بعد از ثبت این عکس با حمله ی اکثر این رسیدند. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
💢 ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می‌رود... 📷 #سلیمانیه_ ۱۳۶۴ انتقال پیکر به پشت در منطقه عملیاتی ۹_: سهراب آذین. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
طلائیه چه طلاهای نابی را از ما گرفت . 📷 #طلائیه ۶ ۱۳۶۲ عمليات یک و نجوای همرزمش با وی .🌷 : محمدحسین حیدری ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
💢 و قبل از پرواز چه زیبا عشق بازی می‌کردند. . 📷 مراسم از ده _ ماه ۱۳۶۶ ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
💢عبدالحمید داوری ۱۹ ساله؛ بچه‌ی‌روستای شهرستان در ۱۳۶۴ عملیات در به شهادت رسید. برادر کوچکترش(عبدالصاحب) هم ۱۰ ماه بعد؛ در شونزده سالگی در منطقه (۹ بهمن ۱۳۶۵) عملیات کربلای پنج به شهادت رسید. 🥀اما این دو برادر امشب مهمان دارند، چه مهمانی!!! مادری که چهل ساله فقط با عکسهاشون صحبت میکرد... ✍جمع پروانه‌های ناآرام به شب سرد ناامیدی رفت؛ در میان سکوت و حیرت ما باز هم مادری شهیدی رفت... برای مادران شهدا؛ و شادی روح مادران شهدای آسمانی صلواتی قرائت بفرمائید
📷 دوربین‌ها گواه‌ اند ... . که بسوی حسین (ع) پَرکشیدند آن‌سان که "هَل مِن ناصِر یَنصُرنی" را درک کردند ... . 📌 تپه_لحظه‌ی #اسفند ۱۳۹۶_
▫️عزیزم... همیشه مرتب بودی و منظم ولی چرا انقدر شلخته از جبهه برگشتی ...!!!! . 📩 از فرزاد کریمی ( ) : ۱۳۶۳ : همسرم من از تو راضی بودم و خداوند از تو راضی باشد و امیدوارم که زینب وار راه شهدا را ادامه بدهی و حجاب خودت را حفظ کن و در خط امام دوشادوش دیگر خواهران حرکت کن و صبر استقامت داشته باش و جز تقوا پیشه گان باشید همسرم 2 ماه روزه مرا سعی کنید بگیرید و همچنین نماز قضا مرا همسرم سعی کن بچه ام را طوری تربیت کن که راه پدرش را ادامه بدهد و اسلحه پدرش را بر زمین نگذارد.
🎙 . ▪️مدرسه که بود، زمزمه اذان را که می شنید خودش به سکوی مدرسه می رفت و اذان می گفت .مدیر مدرسه می گفت: این اذان را چه کسی می گوید؟ گفتند سید حسین موسوی نژاد.مدیر از صدای او خوشش آمد و بهش گفت : سید فقط خودت اذان بگو..او هم در مدرسه با صدای بلند موقع ظهر اذان می گفت و دانش آموزان نماز خود را اقامه می کردن. . 🌷 سیدحسین موسوی نژاد ( ) : ۱۸ ۱۳۶۴_#عملیات هشت_سن ۱۷ ( شادی روحش صلوات🇮🇷