🦋فدای ام لیلاهای وطنم که
علی اکبرهای رشیدشان را راهی جبهه های
نبرد کردند و در کربلای ایران شلمچه
در خون خود غلطیدند و هم نشین
اباعبدلله الحسین شدند...
.
📸 : #مازندران_#اعزام نیرو #سال ۱۳۶۵ قائمشهر_ #مادر در کنار علی اکبر خود آخرین #عکس #یادگاری را میگیرد و #پسرش را راهی #جبهه ها میکند و 9 سال بعد استخوان هایش را #تحویل میگیرد.( شهید علی اکبر احمدیان وسطی کلایی)
.
🔖 # رفقا #عکس و باز کنید و رو #جیب #پیراهن شهید احمدیان ، زوم کنید لطفا...
السلام و علیک یا ضامن آهو🕊
▪️مادر است دیگر ...
دلش میخواهد خودش تکه های
پسرش را جمع کند و درون قبر بگذارد.
▪️عکس : #مادر #شهیدان بی باک ار #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا که خود هر دو #فرزندش را درون #قبر #گذاشت...
#ام_لیلاهای_زمان
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
42.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / #دیدار_یک_مادر
▪️#شهیدی از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا که در درون قبر به #مادرش #لبخند زد ...دانشجوی #شهید هوشنگ قُدبنان اهل روستای کنیم چهاردانگه #کیاسر.📞بیسیم چی بود و ۱ #اردیبهشت ۱۳۶۶ با اصابت ترکش به سر #بشهادت رسید.شادی روحش #صلوات🇮🇷
⏰ #دقایقی را پای درد و دل #مادر #هوشنگ #بنشینید، حال #دلتان خوب میشود...
#خادمیاران_رضوی_ساری
37.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 انا لله و انا الیه راجعون ...
.
⭕️#مادر #شهیدان احمد و محمد #یوسفی از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا به #فرزندان شهیدش پیوست...
.
▪️حاجیه خانم سلیمه یوسفی مادر شهیدان احمد و محمد یوسفی و خواهر شهید خدابخش یوسفی به شهیدانش پیوست.▪️پیکر مرحومه یوسفی امروز یکشنبه با حضور امت خداجو و شهید پرور در ساری تشییع می شود...🌷شهید احمد یوسفی در سال 65 در شلمچه و🌷 شهید محمد یوسفی سال 61 در خرمشهر به شهادت رسیدند...
.
🎥 #کلیپ #دیدار و #مصاحبه با #مادر مرحومه #شهیدان #یوسفی _#سوادکوه_روستای #برنت...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
25.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷 مادر شهید🌷 محمدرضا اسماعیلی :
واسش شرط گذاشتم اگر ۱۲ هفته بری نماز جمعه میزارم بری جبهه...اونم رفت و عازم جبهه شد...۴ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۴ ام الرصاص شهید شد. دوست نداشتم پیکر #پسرم پیدا بشه ، دوست داشتم همچون #مادرش #زهرا #مفقود_الاثر بماند....
.
🎥 #فریدونکنار_دیدار با #مادر #شهید محمدرضا اسماعیلی #غواص #خط_شکن از #لشکر ۲۵ #کربلا...
🍽 #پسرم_ته_چین_خیلی_دوست_داشت
#بیاد_شهید_مجتبی_خدادادی 🇮🇷
#شهادت_خرداد_۱۳۶۱_خرمشهر
#تدفین_سال_۱۳۶۷_قائمشهر_سید_ملال
.
▫️#مادر #شهید مجتبی #خدادادی :
ما فیروزکوهی ها خیلی به غذای ته چین علاقه داریم.بعد از مدت ها اومده بود مرخصی، براش ته چین درست کردم، موقع غذا خوردن دیدم دوسه تا قاشق بیش تر نخورد. خیلی زودکشید کنار. گفتم: چرا غذا نمی خوری؟ تو که این غذا رو خیلی دوست داشتی؟ گفت:اون زمان که من این غذاها رودوست داشتم دیگه گذشت، امروز رزمنده ها تو جبهه ها با شکم خالی دارند می جنگند. برادران من تو جبهه یک ذره غذا رو با هم می خورن. دلم نمیاد همرزمام گشنه بخوابن و من شکمم سیر باشه...!
.
🏍 #پسرم تو این #دنیا فقط یه #موتور داشت اونو هم تو #وصیت نامه اش نوشت بدید به #فلانی که به لحاظ #مادی #وضعیت خوبی نداشت.
.
▫️ اولین باری که می خواست بره جبهه ، بااینکه سن و سال کمی داشت گفت: بابا! مامان! می خوام برم جبهه! پدرش گفت : تو که سنی نداری کجا میخوای بری؟ گفت : الان کشور در حال جنگه، اگه منو امثال من نریم پس کی بره؟ ما تو خونه بشینیم دشمن بیاد تو خونه ما، همون لحظه بهش گفتم: برومادر؛ تورو به خدا می سپارم.فقط هر زمانی که رفتی ما رو هم به یاد داشته باش ، نامه برامون بنویس، ما رو از حال و روزت باخبر کن؛ مادر بودم، بچمو دوست داشتم ، اما باور کنید گفتم : سری که در راه خدا دادم هیچ وقت پس نمی گیرم.من مجتبی رو به عنوان ذخیره قیامتم تقدیم اسلام کردم! مجتبي ذخيره قبر و قيامت من است...!
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
💢 #گمنام هفت تپه #شهید محمدجواد اصغری گرجی_سن ۱۸ سال_ #شهادت ۴ #خرداد ۱۳۶۷
.
📩 مرا ببخشید که نتوانستم #فرزند خوبی برای شما باشم #پدر و #مادر بزرگوارم بسیار ممنون و سپاسگزارم از اینکه آنطور مرا تربیت کردید که در رختخواب ذلت نمیرم و با #چهره ای خونین به دیار #معشوقم بشتابم من امانتی بودم که دیر یا زود می بایست مرا تحویل صاحب اصلی من می دادید چه بهتر که این امانت را مهر خون زده تحویل حضرتش دادید. اگر #خداوند در روز #قیامت به من اجازه شفاعت دهد اول کسانی که #شفاعت خواهم کرد شما خواهید بود.
.
#سالروز_شهادت
40.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ننه_ستاره
حاج خانم میگفت : #شب #عاشورا بدنیا اومد.سن و سال کمی داشتم ، وقتی #شهید شد و جنازه شو آورده بودن حین دیدن جنازه ش فکر میکردن من خواهرشهیدم.نمیزاشتن برم بالا سر #جنازه...بعد گفتن #مادر شهیده برید کنار بزارین پسرش رو ببینه ...!!!
.
🔅 دیدار با #مادر گرانقدر #شهید رضاعلی بابایی_جاده نظامی_روستای طارسی کلا
. شادی روح شهید بابایی صلوات🌷
685.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ممنون #مادر جان
که چنین پسری تربیت کردی
که ما به چشم دیدیم خادم ملت واقعی بودن یعنی چه