eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
413 دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
50 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 شهید آوینی: «منتظران موعود اهل مبارزه‌‏اند و می دانند خلوصِ عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین مُیَسَّر نخواهد شد اما از آن فراتر، اهل ولایت و اطاعتند و انتظار مى‌‏کشند تا فرمان چه در رسد.» 🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی از مستند ۸ قسمتی «آقا مرتضی» و ماجرای استاد دانشگاه شدن ایشان
🔷 شهید آوینی: «علوم رسمی غرب نه تنها انکشاف از حقیقت عالم نمی‌کند بلکه همانگونه که اکنون در جوامع غربی و غربزده می‌بینیم، در اکثر موارد حجاب حقیقت نیز می‌گردد و انسان‌ها را در جهان‌بینی‌های عجیب و غریب و موهوم، و پوچی مطلق، سرگردان می‌سازد.» 🔸منبع: کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب»، مقاله «انسان از نسل میمون خرافه ای جاهلانه»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الـسلام‌علیڪ‌یااباعبدالله‌❤️° یڪ یاحسین روز مرا بیمه مـــــــے ڪند صبح سٺ السلام علـے ...جــــان ِفاطمه صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
سلام امام زمانم✋🌸 در دل‌هاے غم گرفته‌ے ما، در عمق جان‌هاے خسته و عطشناکمان، در ژرفاے سرد ناامید‌ےها ... ایمان به آمدنتان، همچون چشمه‌ے زلال و گرمی، زنده‌مان می دارد ... همچون سپیده که در ظلمانی‌ترین نقطه‌ے شب، تاریکی را می‌شکافد و نور را بر چهره‌‌ے جهان می‌پاشد، پس از این روزهاے بی‌خورشید و دهشت‌بار، صبح روشن ظهور شما طلوع خواهد کرد ... به همین زودے.... به همین نزدیکی.... 🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۹ توصیه فوق العاده برای مهمانانِ ویژه ماه خدا از مرحوم آیت الله کشمیری
آن روز، به مسجد نرسيده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم يواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجيبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ايستاده بود. طوری حمد و سوره می‌خواند مثل اين که خدا را می‌بيند؛ ذکرها را دقيق و شمرده ادا میکرد. بعدها در مورد نحوه‌ نماز خواندنش ازش پرسيدم، گفت: اشکال کار ما اينه که برای همه وقت میذاريم، جز برای خدا! نمازمون رو سريع میخونيم و فکر میکنيم زرنگی کرديم؛ اما يادمون ميره اونی که به وقت‌‌ها برکت میده، فقط خود خداست. شهيد علی ‌رضا کريمی مسافر کربلا، ص٣۲
در حال عبور از خیابان سعدی بودم که چشمم افتاد به عباس که پارچه نازکی رو‌ کشیده بود روی سرش و پیرمردی را کول کرده.  جلو رفتم،سلام کردم و پرسیدم:چه اتفاقی افتاده عباس؟این بنده خدا کیه؟ انگار با دیدن من غافل‌گیر شده باشد، متعجب نگاهم کرد.  سر جایش پا به پا شد و گفت: «دارم این بنده خدا را می‌برم حمام. کسی را ندارد و مدتی هست که حمام نکرده. خدا را خوش نمی‌آد که همین‌طور رهایش کنیم» سر جام میخکوب شدم و با نگاه تحسین‌آمیزم بدرقه‌اش کردم.  خلبان شهید عباس بابایی
با اینکه جانشین فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه نمازخانه می خوابید. یک شب برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد نماز شب می خواند ... آنقدر محو مناجات با خدا بود که متوجه حضورم نشد . نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم : خب آقاجان، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم ، توی کوه و جنگل بالا و پایین کردیم و خسته شدیم . کمی هم استراحت کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی! لبخندی زد و گفت : خدا به ما به جون بخشیده ، باید جونمون رو فداش کنیم ... جز این باشه رسم آزادگی نیست . شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده
از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به الله داشت. می گفت من دوست دارم الله از من راضی باشد. نماز امام_زمان_عجل الله را همیشه می خواند. صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود. اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید_نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است. ازش پرسیدم چی شده : گفت: وقتی تابوت شهید_نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی_عجل الله ، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت؟ من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها در حال خواندن نماز امام_زمان_عجل الله دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. امیر در سال ۱۳۶۶ به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مومن من در نوجوانی به خدمت الله مشرف شده. شهید والامقام امیر امیرگان برگرفته از کتاب: وصال، صفحه ۱۶۶ الی ۱۶۹
وقتی وارد سردخانه شدم پاهایم سست شده بود. یاد آن روز اولی که مجروح شده بود افتادم و دلم می خواست دوباره خودش به استقبال بیاید. وارد اتاق شدیم، نفسم بند آمد. بعد از 16 سال جنازه ای را از زیر خروارها خاک بیرون آورده بودند. بالاخره او را دیدم که نورانی و معطر بود. موهای سر و محاسنش تکان نخورده بود. چشم هایش هنوز با من حرف می زد. بعثی های متجاوز بعد از مشاهده جنازه محمدرضا برای از بین رفتن این بدن آن را 3 ماه زیر آفتاب داغ قرار داده بودند باز هم چهره او به هم نخورده بود. فقط بدنش زیر آفتاب کبود شده بود. حتی می گفتند یک نوع پودر اسیدی هم ریخته بودند ولی اثر نکرده بود. بعدها می گفتند لب مرز، هنگام مبادله شهدا سرباز عراقی با تحویل دادن جنازه محمدرضا گریه می کرده و صدام را لعن و نفرین می کرده که چه انسان هایی را به شهادت رسانده است. دو رکعت نماز شکر خواندم و آماده تشییع جنازه شدم. راوی : مادر شهید محمد رضا شفیعی
خیلے به فڪر مستضعفین بود؛ وقتے حقوق مے گرفت، به اندازه امرار معاش خـانواده برمے داشت و بقیه را صرف ڪمک به نیازمندان مے ڪرد. بعد از اینڪه نماینده ے مجلس شد دوستش با دیدن زندگے ما گفت: آقاے طیبی! اصلا زندگیت فرقے نڪرده است، نه خـانه ات ، نه لبـاست ، نه وضع فرزندانت... حاج آقا پاسخ داد: مگرمن آمـده ام به خودم برسم؛ من آمده ام براے مردم ڪار ڪنم... طلبه شهیدمحمدحسن طیبی
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم احسان کربلایی پور: هم عزت و هم ذلت از آن خداست و اگر او بخواند، عاقبت انسان ذلیل و گنه‌کاری چون مرا با شهادت ختم می‌کند اگر هم نشد برایم دعای آموزش کنید.
💢 در حسرت شعبان المعظم و به استقبال رمضان المبارک 🌺 اللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْه 🌸 خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مستند فرزند ایران 🌹 روایت شهید اهل سنت مدافع حرم «عمر ملازهی»جزءجوانان اهل سنت استان سیستان و بلوچستان بودکه برای مبارزه با تکفیری ها، در قالب تیپ نبویّون به سوریه رفت؛... خبر شهادت افرادی از تیپ نبویون، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی و عربی پیدا کرد؛ زیرا پیش از شهادت شهید «ملازهی»، رسانه های وابسته به وهابیّون سعودی، سعی می کردند تا جنگ سوریه را جنگ میان شیعیان و سنّی ها نشان دهند، ولی شهادت این جوان اهل سنت، وجهه دیگری از آنچه در سوریه می گذرد را پیش چشم مردم جهان گذاشت. 🌐https://www.adyannet.com/fa/news/44233 📎 📎
💢 . ▪️همسر سردار شهید صمد اسودی : بجز عکسهای عروسیمون هر وقت بهش میگفتم صمد بیا باهم عکس دوتایی بگیریم ، میخندید و به شوخی می گفت عکس منو بذار پیش عکس خودت ؛ دو نفره میشه. . 💢بعد از شهادتش، در عالم رویا یک شب خواب دیدم که به من گفت، من اینجا همنشین حضرت ابوالفضل هستم تو نگران من نباش" . 💠 @hafttapeh
💢 بعضی عکس ها با گذر زمان عجیب خاص می‌شود.... . 🌊 شیران لشکر ویژه ۲۵ : ۱_سردار صمد اسودی ۲_سردار تقی عظیمی ۳_سردار الیاس حامدی . 💠 @hafttapeh
💢 لشکر ویژه ۲۵ کربلا را چقدر میشناسید ؟؟؟ .
🔸بانو سراجیان همسر شهید ابوعمار : . «وقتی عمار سه، چهار ساله بود، همسرم حبیب‌الله اکثر نیمه‌شب‌ها از خانه بیرون می‌رفت. برایم سوال شده بود که او کجا می‌رود؟ یک شب که از او پرسیدم، گفت: می‌خواهی به تو بگویم؟ گفتم: بله. گفت: فقط اگر آمدی، نترس. بعد، یک شب با هم به یکی از قبرستان‌های اصفهان رفتیم. در آن‌جا برق نبود؛ فضایی بزرگ و تاریک بود. دیدم که او، در انتهای قبرستان، برای خودش یک قبر کنده بود، که به داخل آن می‌رفت و از خدا طلب مغفرت می‌کرد. . 💢بیاد شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید حبیب اله افتخاریان ( ابوعمار