7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما رهگذریم، خوب و بد میماند
از ما یک نام تا ابد میماند ...
ما غیر حسین از کسی دم نزدیم
هرکس که دم از حسین زد، میماند
#مجتبی_خرسندی
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
Farahmand.Ziarat.Aleyasin.mp3
4.06M
🍃🌻🍃 زیارت ال یاسین🍃🌻🍃
با صوت محسن فرهمند
20.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 همسر شهید مدافع حرم یعنی ,
مرهم دل خانم زینب کبری 🦋.یعنی کسی که عشقش رفت تا تو عاشق بشوی !!!
.
🎥 #انتشار #کلیپ #زیبای چند تن از #شهدای #مدافع حرم استان #مازندران با محوریت #همسران #صبور و فداکارشان...🥀
#اردیبهشت_مقاومت
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#خان_طومان
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به نام خداوند پذیرنده توبهها...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌺 سلام علیکم! صبح زیبای آدینه بهاریتون بهخیر و شادی، زندگیتون مملو از عطر یاد خداوند و منور به انوار الهی انشاءالله
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا. ای کسانی که ایمان آوردهاید! آمادگی خود را (در برابر دشمن) حفظ کنید و در دستههای متعدّد، یا بصورت دسته واحد، (طبق شرایط هر زمان و هر مکان،) به سوی دشمن حرکت نمایید!» (سوره مبارکه نساء، آیه ۷۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
هرکه با ماست بسمالله
✍️ حُسنا خرازی
🔸 سرم هنوز روی بالش آرام نگرفته بود که با خواندن خبر از جا پریدم. باورم نمی شد زمان موعود فرا رسیده بود. همان زمانی که سالیان سال آرزویش را در دل داشتیم و برای رسیدنش لحظه شماری می کردیم. همیشه به آدم هایی که در برخی از لحظات حساس تاریخی حضور داشتند، حسادت می کردم مثلا به آن هایی که بعد از آن همه رنج و عذاب، در یک فتح شکوه انگیز همپای پیامبر به مکه برگشتند، یا آن هایی که در واقعه غدیر حضور داشتند، یا آن هایی که نظاره گر فتح قلعه خیبر به دستان پرتوان حیدر کرار بودند، یا حتی آن هایی که سوم خرداد سال ۱۳۶۱
پر غرور بر خاک پاک خرمشهری که به خونین شهر مبدل گشته بود، پا گذاشتند... و حالا خودم در یکی از آن لحظات تاریخی قرار گرفته بودم. لحظه ای بی بدیل که مطمئنا انسان های بزرگ زیادی در گذشته دوست داشتند در آن حضور داشته باشند، لحظه ای که بی شک برای قرارگرفتن در آن مدیون شجاعت پیر خمین و درایت فرزند خلفش سیدعلی خامنه ای بودیم... تا ابابیل های راهی شده برسند بالای سر سپاه ابرهه، هر لحظه تصویری مقابل چشمانم جان می گرفت و دلم را قرص تر می کرد به پایان خوش این ماجرا... تصویر دست خونین علمدار در میانه آتش و دود فرودگاه بغداد، تصویر چشمان مظلوم محمد، کودک بی پناه غزه که از ترس لرزه بر اندامش افتاده بود، تصویر زنان بی پناه بیمارستان شفا، تصویر مضطرب آرمیتا هنگامه ترور پدر، تصویر دخترک کاپشن صورتی با گوشواره قلبی و... و در این میان دو تصویر برای من وضوح بیشتری داشت... تصویر پرصلابت مردی که سال ها پیش قدم در مسیر مبارزه با غاصبین ارض مقدس گذاشت. او از این میدان به سلامت به آغوش وطن برنگشت اما مرام و مسلکش در بین ما به یادگار ماند و طنین صدایش در گوش جانمان هنوز می پیچد وقتی از روزی مثل این روزها سخن می گفت: «هر شهرى که توسط اسرائیلى ها محاصره شده آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط مى کشانیم. روزى اسرائیل چنان بترسد و در فکر باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید. با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و عملیات مان را علیه آن ها شروع خواهیم کرد. هرکس با ماست؛ بسم الله! هرکس با ما نیست، خداحافظ! ما با ایمانمان مى جنگیم؛ جندالله با ایمانش مى جنگد. بگذار بوق هاى تبلیغاتى رسانه هاى صهیونیستى و سران اسرائیل به ما بگویند شما براى خودکشى آمده اید. ما ثابت مى کنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمین هاى مقدس اسلامى از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستى آزاد بشود.» و تصویر دوم تصویر مردی بود که دست ما را برای چنین روزی، پر کرد، چنانچه خودش خطاب به مقتدایش نوشته بود: «آقا و مولای ما، می خواهم دستان الهی و پر قدرت شما را پر کنم.» و ما چند شب پیش آرزوی او را زندگی کردیم همان آرزویی که روی سنگ مزارش چنین نقش بسته است: «اینجا مدفن کسی است که می خواست اسرائیل را نابود کند.»
✍راوی محمد علی سلیمانی
🔰عملیات کربلای 10 در بامداد چهارم اردیبهشت ماه سال 1366غرب کشور کردستان شهر ماووت عراق آغاز شد.
♦️تورجی زاده اولین باری بود که فرماندهی گردان یازهرا لشکر امام حسین علیه السلام برعهده داشت
◇ از فرماندهی ابلاغ آغاز عملیات در اعلام شد
بعداز اقامه نماز ظهر و عصر و صرف ناهار تورجی نیروهایش را فراخواند .
♦️بچههای تبلیغات لشکر امام حسین علیه السلام لحظههای ماندگار وداع و خدا حافظی رزمندگان اسلام را با دوربین فیلمبرداری و عکاسی به ثبت و ضبط رساندن.
🔸وانت تویوتا ها ترابری سبک تدارکات لشکر برای انتقال نیروهای گردان رسیدند.
◇ تورجی با هماهنگی فرماندهان گروهانها نیروهایشان را سوارخودروهای روباز تویوتاها نمودن گرد غبار چهره نورانی تورجی فرا گرفته بود
◇ تورجی و در هنگام وداع آخر با بسیجیان گردان شهادت در چهره اش موج می زد .
◇ تورجی دایم ذکر می گفت و با تبسم خاصی به چهره های بسیجیان گردان می نگریست
◇ تورجی آخرین نفری بودکه منطقه را به قصد خط مقدم ترک کرد .
♡ چند لحظه بعد صدای چند گلوله توپ دشمن فضای منطقه فرا گرفت چند نفر از بسیجیان گردان تورجی قبل از عملیات بر اثر اصابت ترکش مجروح ..شدند تورجی دیگه فرصت نداشت خورشید غروب کرد گردان را به نزدیگترین نقطعه رهایی برای آغاز عملیات رسانید.
🔸با آعاز عملیات با همرزمان تبلیغات لشکر امام حسین با فیلمبردار ، عکاس و مقداری ملزومات مورد نیاز رزمندگان داخل کلوله پشتی گذاشتیم و از دامنه های کوههای صعب العبور حرکت کردیم بعد از چند ساعت پیاده روی به ارتفاعات بلند منطقه عملیات کربلای 10رسیدیم .
بسحیان گردان یازهرا با سنگهای کوچک و بزرگ سنگری در دل کوه برای جان پناه خودشان ساخته بودندوخودشان را آماده دفع پاتک دشمن می کردند.
♦️به محل استقرار فرمانده گردان یازهرا محمدرضا تورجی زاده نزدیک می شدیم و برای گرفتن گزارش و مصاحبه ، فیلمبرداری و عکاسی ماندگار ازحماسه بزرگ فرمانده گردان یازهرا آماده می شدیم .
♦️به سنگر فرماندهی گردان یازهرا رسیدیم محل سنگر فرمانده گردان تورجی در بلندترین ارتفاع مشرف به شهر ماووت سلیمانیه عراق بود سنگر فرمانده تورجی با جمع آوری قطعات سنگهای که اطرف کوه بودبا ارتفاع کم روی هم چیده شده بود .
♦️ازنزدیک مشاهده کردیم محوطه سنگر و سنگهای دوربر غرق در خون تازه ای شده بود از بچههای پرسیدیم برادر تورجی کجاس !؟ بسیجیان و بی سیم چی گردان با نگاشان می خواستند خبری را به ما بگویند !
◇ برادر رزمنده ای جلو آمدگفت ؛ برادان تبلیغاتچی چند لحظه دیر رسیدید؛!؟
🌹🌴 چهره بسبجی اندوگین و خسته به نظری می رسید اشک در چشمهایش حلقه زده بود و سپس با صدای بغض کرده خبر ( شهادت ) فرمانده گردان یازهرا تورجی زاده را داد !؟
🌷تورجی آرام به یاران شهیدش پیوست سنگر خالی از فرمانده بودبا بچهها تبلیغات چند فرم عکس ماندگار از سنگر و محل شهادت محمد رضا تورجی زاده به ثبت و ضبط رساندیم .
✅باشد که همگی پاک بمیریم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مُلک آسمان.apk
10.98M
📱#نرم_افزار
🔅#راهیان_نور
📥 #پیشنهاد_دانلود
نرم افزار #ملک_آسمان
(جامعترین نرمافزار راهیان نور)
🌷سفر آسمانی به سرزمین بی نشان
_زیارت مجازی مناطق عملیاتی
_دانشنامه دفاع مقدس
_نقشه و مسیر یابی سفر
_تَفَأّل به شهد