تو‌ڪجایے‌گل‌نࢪگس؟...💛 #بیوگرافی ˹➜@yafatemehjanm

[• #حدیث_جان 💛 •] - ✨مولا امیــرالمــؤمنین علیہ‌السّلام مےفرمایند ڪہ: 🌿گواراترين زندگے، دست ڪشیدن از تجمّلاتہ. - 🦋اَهْنَى الْعَيْشِ اطِّراحُ الْكُلَفِ - - #آیه_گرافی ˹➜@yafatemehjanm

یک‌سال هم‌گذشت وماکربلانرفتیم...💔 #استوری #یا_ابا_عبدالله ˹➜@yafatemehjanm

شهید مهدی زین الدین: هرکس در شب جمعه #شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. شهدا را یاد کنیم، با ذکر یک صلوات

شرمنده لینک رو ویرایش کردم 🙏🏻

شهید عباس کریمی قهرودی: زاده۱۳۳۶ قهرود کاشان،شهادت ۲۴ اسفند۱۳۶۳ شرق دجله،یگان نیروی زمینی سپاه پاسداران،فرماندهی مسئول اطلاعات سپاه ۱۱ قدر تیپ ۳ سلمان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله وی در سال ۱۳۳۶ در قهرود کاشان به دنیا آمد. دوران ابتدایی و هنرستان رادر این روستا گذراند.بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، در سال ۱۳۵۵به سربازی رفت. دوران خدمت وظیفه او با مبارزات مردمی در انقلاب اسلامی ایران هم‌زمان بود.با وجود خفقان شدید حاکم بر مراکز نظامی، اعلامیه‌های امام خمینی را مخفیانه به پادگان عباس‌آباد تهران منتقل و آنها را پخش می‌کرد.پس از فرمان آیت الله خمینی، خدمت سربازی خود را رها کرده و به صف مبارزین انقلاب ایران (۱۳۵۷) پیوست و در جریان ورود امام خمینی به ایران جزو نیروهای انتظامی کمیته استقبال بود. به هنگام تأسیس سپاه پاسداران کاشان در بهار سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه درآمد و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد. در تابستان سال ۱۳۵۹ داوطلبانه برای مبارزه عازم کردستان گردید و در سپاه پیرانشهر با واحد اطلاعات عملیات همکاری کرد،عباس کریمی بعدها همراه احمد متوسلیان و رضا چراغی به جبهه‌های جنوب عزیمت کرده و به عنوان مسئول اطلاعات عملیات تیپ محمد رسول‌الله ص به فعالیت خود ادامه داد.وی باشهادت ابراهیم همت در عملیات خیبر، از اواخر اسفند ۱۳۶۲ فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله را برعهده گرفت.عباس کریمی در روز پنج شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۶۳در حالی که آخرین دستورابلاغی ازجانب قرارگاه را در عملیات بدر (منطقه شرق دجله و شمال القرنه) اجرامی‌کردبراثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سرش زخمی و به شهادت رسید. "شادی روحش صلوات #شهیدانه

#عمل‌به‌قول 🙂✨

✨﷽✨ بذر مهربانی را بی محابا و پیوسته بر زمینِ دلهـا بپاش.. بی شک جهانی پر از عشق درو خواهی کرد... 💕مراقب مهربونیاتون @yafatemehjanm

عزیزے خاطره اے مےگفت : از خاڪ شلمچه آوردم به خانه مان🕊 مادرم عصبانے شد گفت: این خاڪا شیمیایـے ان و فلان ریخت خاکو تو باغچه و درخت سیبی ڪه سالها میوه نمیداد اون سال سیب هاش عطر گل محمدے مےدادن🍎 گریه میکرد سیب ها رو بغل مےگرفت و مےخوابید .. بوے سیب عطر حرم ... #شلمچه #شهدا_شرمنده_ایم 🕊🌷🕊 @yafatemehjanm