|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
🚎💙🚎💙🚎💙 💙🚎💙🚎 🚎💙 💙 #𝗣𝗮𝗿𝘁_13 ◗ #رمـانآیـہعـشق ◖ سرم را بالا میآورم که نگاهمان به هم گره میخورد.
🚎💙🚎💙🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙
💙
#𝗣𝗮𝗿𝘁_14
◗ #رمـانآیـہعـشق ◖
چارهای جز سوار شدن ندارم.
نگاهت به جاده است و این بهترین فرصت است که نگاهت کنم.
کمی سرم را میچرخانم و نگاهم را روی نیمرخت قفل میکنم.
چیزی که میبینم... نه!
اشک در چشمانت جمع شده، از همینجا هم میشد دید.
متوجه نگاهم میشوی و اشک هایت را پاک میکنی.
رفتار هایت نشان میدهد که اتفاقی افتاده.
سرم را بالا میآورم و نگاهت میکنم.
_برای محمد اتفاقی افتاده؟
ماشین را نگه میداری.
رسیدیم، انقدر مشغول فکر کردن بودم که نفهمیدم کی وارد تهران شدیم.
ساعت دوازده ظهر است و الآن من اینجام.
جواب تمام سوال هایم داخل خانهست و من بی صبرانه منتظرم کسی جوابی به من بده.
میخواهم از ماشین پیاده شوم که با حرفت مانع میشوی.
- صبر کنید.
مبهم نگاهت میکنم.
نگاهت به روبروست اما مخاطبت من هستم.
_چی شده؟
نگاهت آرام به سمت من میچرخد.
- محمد...
مکث میکنی، مکثی که برای من خیلی طولانیست.
صدایی به گوشم میخورد.
صدا ضعیف است و از داخل کوچهمان میآید.
صدای... قرائت قرآن!
چقدر این صدا آشناست، مطمئنم جایی این صدارو شنیدم.
آره... داخل مراسمات ترحیم...
ادامه نمیدهم و نگاهم روی لب هایت قفل میشود.
لب هایت تکان میخورد.
چیزی نمیشنوم... نه... نمیخواهم چیزی بشنوم.
از ماشین پیاده میشوم و به سمت خانه میدوم.
صدای قرآن از خانه ماست، از همینجا پارچه ها و بنر های سیاهی که کنار در خانه ما آویزان شده میبینم.
خواهرت نرگس جلوی در است و با دیدنم به سمتم میآید.
کمی سرعتم کم میشود.
نرگس من را در آغوشش میگیرد و نمیگذارد جلوتر بروم.
نرگس فریاد میزند:
- آیه اومده.
خودم را از نرگس جدا میکنم و قدم بر میدارم.
ادامہدارد . . .
بہقلم✍🏻 | محمدمحمدی🌱
در کانال مهدی فاطمه
💙
🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙🚎💙🚎💙
|مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
🚎💙🚎💙🚎💙 💙🚎💙🚎 🚎💙 💙 #𝗣𝗮𝗿𝘁_14 ◗ #رمـانآیـہعـشق ◖ چارهای جز سوار شدن ندارم. نگاهت به جاده است و این
🚎💙🚎💙🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙
💙
#𝗣𝗮𝗿𝘁_15
◗ #رمـانآیـہعـشق ◖
خودم را از نرگس جدا میکنم و قدم بر میدارم.
جواب سوال هایم درست روبرویم است.
چند قدم از نرگس دور میشوم که نرگس دستم را میگیرد و به سمت خودش میکشد.
مامان الهام و مادر تو از خانه بیرون میآیند و با چشمان خیس جلوی در میایستند.
دستم را از دست نرگس بیرون میکشم و جلو میروم که اینبار مامان بغلم میکند.
اما فایده ندارد، میبینم.
عکس محمد که داخل تابلو است و...
متن زیرش.
شهید محمد نامدار!
سرم را به چپ و راست تکان میدهم.
نه، این فقط یه خوابه!
مامان اشک میریزد و مدام اسم محمد را زیر لب زمزمه میکند.
محمد... تنها برادرم... این انصاف نیست!
دوام نمیآورم و اولین قطره اشکم مهر حقیقت را بر این کابوس میزند.
پاهایم سست میشود که روی زانوهایم میافتم.
دومی و سومین قطره اشک از چشمانم سر میخورد.
نباید محمد رفته باشه.
با دیدن مریم که جلوی در ایستاده و به من خیره شده بغضم را میشکنم.
سرم را روی شانه مامان فشار میدهم و آرام گریه میکنم.
دستی به گرمی دستم را میفشارد.
مریم است.
انگار که اشک هایش را ریخته و اینبار من داغش را تازه میکنم.
از مامان جدا میشوم و مریم را بغل میکنم.
مریم با زانو روی خاک میافتد و بلند گریه میکند.
کنارش زانو میزنم و بازوانش را میگیرم.
قطرات اشک یکی پس از دیگری از چشمانم به پایین سر میخورد.
بیل اول، بیل دوم...
این خاک است که داخل قبر میریزند.
سرم را کمی بالا میآورم.
تو هم اینجایی، با پیراهن مشکی و چشمانی خیس از اشک.
ادامہدارد . . .
بہقلم✍🏻 | محمدمحمدی🌱
در کانال مهدی فاطمه
💙
🚎💙
💙🚎💙🚎
🚎💙🚎💙🚎💙
-1320018173_327382562.mp3
2.92M
محمدرسولالله🌿
#مولودی
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_دنیا دنیا گل شقایق_🌿
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
با اومدنش ارکان گمراهی رو فرو ریخت و بدترین حالت بعد از 1400 سال موقعی هست که اگه کسی زیاد بر او و خاندانش صلوات بفرسته، گناهاشو نیست و نابود میکنه.
هرچند امیدوارم از چنین فضیلتی بی خبر باشید و اِلا من کجا برم بمیرم؟😤
#شیطان
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلال زادگی یعنی :
وقتی اسمش رو میشنوی
جیگرت حال بیاد و
اینجوری لبخند بزنی
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
🤭 زشتـــہ بچــہ شیعــہ
موقـع اذان 🗣 آنلایــن باشــہ⁉️
☜ بریــم پی وی خدا 😍 ☞
💢 نــت گوشــے 📴
💢نــت الهـــے 📳
✅ نمازت تلخ نشــہ 🍋😉
✨ حَیِّ عَلَی الصَّــلاة ✨
👈پیــش بــہ سوے بندگـــے
عاشقان وقت نماز است🌹
اذان میگویند🦋
یار ما بنده نواز است❤️
اذان میگویند🌸
#نماز_اول_وقت
#التماسدعا
🔗⃟🖤¦←مــهــدیفـاطـمـه
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
أشهـد أنَّ محـمّداً رسـولالله ؛
هدایت شده از |مـَهـدیِفـاطـِمـِه|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ᘜ⋆⃟݊🌸ᘜ⋆⃟݊🌸ᘜ⋆⃟݊🌸ᘜ⋆⃟݊🌸ᘜ⋆⃟݊🌸ᘜ
✨خـــدایا
🌸ما برای داشتن دست های تو
✨ریسمان نبسته ایم،دل بسته ایم
✨همین که
🌸حال دلمان خوب باشد
✨برایمان کافیست
🌸الهی امشب
✨حال دلتون خوب باشه
🌸 شبتون زیبـا
✨لحظه هاتون لبریز از آرامـش
=====🍃🌹🌸🍃=====
@yafatemehjanm
=====🍃🌹🌸🍃=====