5- امام خامنه ای:
بنابراین اگر کسی اعتراض کند چرا بحث مبارزه با فساد را پیش میآورید، اعتراض بجایی نیست. فساد را نباید انکار کرد؛ مبارزه با فساد را باید قبول کرد؛ اما مبالغه در مسألهی فساد هم نباید باشد.
یک عدّه هم از آن طرف مقابله میکنند و همه را فاسد و کجدست و ناپاکدامن تلقّی میکنند و اگر کسی هم چنین تلقّیای داشته باشد، خوششان میآید. دشمن، نیازمند به اغتشاش افکار عمومی و ابهامآفرینی است. دشمن از هر دو موجِ مخالف استفاده میکند. از یک طرف آن حرفها را دلیل میگیرد بر وجود فساد و مبالغه در فساد میکند؛ از یک طرف خواهد گفت این کار نمایشی است. بنابراین از همه طرف ما را محاصرهی تبلیغاتی میکند. ما باید صراط مستقیم را بشناسیم و راه درست را دنبال کنیم. همینطور است مسألهی نهضت عدالتخواهی که من خطاب به دانشجویان آن را گفتم. البته من میدانم علاقه به این حرکتها و نهضتهای اجتماعی در بین دانشجویان و کلاًّ جوانان زیاد است و سؤالهایی هم در این زمینه دارند.
دانشجویی دو سه هفته قبل از من سؤال کرد: در مسألهی عدالت، چرا خودتان وارد میدان نمیشوید؟ این توقعِ درستی نیست. مدیریّت انقلاب، غیر از مدیریّت اجرایی کشور است. برای رهبری، وارد شدن در میدان اوّلاً به صورت طرح مسأله و بسیج افکار عمومی است؛ ثانیاً به صورت خواستن از دستگاههای اجرایی است. برخی از دستگاههای اجرایی، مخصوص این کارند. در زمینهی مبارزه با فساد، هم قوّهی مجریّه و هم قوّهی قضاییّه درگیرند. بنده از هر دو قوّه بهطور جد خواستهام و آنها درگیرند؛ ورود رهبری اینجاست. بله؛ اگر روزی معلوم شود دستگاههای قوّهی مجریّه و قوّهی قضاییّه آماده نیستند کار کنند، رهبری چارهای پیدا نخواهد کرد جز اینکه خودش وارد میدان شود؛ کسی را بگمارد و مأمور مشخصی را برای این کار معین کند؛ اما بحمداللَّه اینطور نیست. دستگاههای قوّهی مجریّه آمادهاند؛ چون بخشی که مربوط به قوّهی مجریه است، گرفتن گلوگاههای فساد است. در بخشهای مالی، پولی، بازرگانی و گمرکی گلوگاههای فساد مالی وجود دارد. بیتوجّهی به این مراکز موجب میشود فساد بهوجود آید. وقتی دستگاهها نظارت و مراقبت خود را دقیق کنند، جلوِ فساد گرفته خواهد شد؛ این میشود پیشگیری. در بخش قضایی، برخورد با مواردی است که از این پیشگیری عبور کردهاند و جرم اتّفاق افتاده است. البته تا امروز بیشتر از صد مورد از موارد مهم و کلان را دنبال کردهاند، منتها نباید جنجال کنند. من در همان نامهی هشت مادّهای هم همین سفارش را کرده بودم؛ گفتم کار را بیجنجال پیش ببرید. ما میخواهیم حقیقتاً با فساد مبارزه شود؛ جنجال لازم نیست. بله، خبررسانی به مردم خوب است. وقتی کار تمام شده باشد، آن مقداری که لازم باشد، خبر رسانی شود. کار هم صورت میگیرد.۱۳۸۲/۰۲/۲۲
6- من یک خاطره از امام نقل کنم. ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست - نمیخواهم اسم بیاورم؛ یکی از چهرههای معروف دنیای اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه میشناسند - امام یک تأملی کردند، گفتند: نمیشناسم. بعد هم یک جملهی مذمتآمیزی راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فردای آن روز یا پسفردا - درست یادم نیست - صبح با امام کاری داشتم، رفتم خدمت ایشان. بمجردی که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کاری را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسی که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمیشناسم». یعنی آن جملهی مذمتآمیزی را که بعد از «نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند. ببینید، این خیلی مهم است. آن جملهی مذمتآمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم بکلی از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنی یا تصرف معنوی ایشان بود، یا کمحافظگی من بود؛ نمیدانم چه بود، اما اینقدر یادم هست که یک جملهی مذمتآمیزی بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمیشناسم. ببینید، اینها اسوه است؛ «لقد کان لکم فی رسولاللَّه اسوة حسنة».
دربارهی زیدی که شما او را قبول ندارید، دو جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانی که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانی که در آن آمیزهای از ظلم وجود دارد. این دومی بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانی که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهی میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر. این یکی از خطوط اصلی حرکت امام و خط امام است که ماها باید به یاد داشته باشیم.۱۳۸۹/۰۳/۱۴
ادامه👇👇👇👇
@yaftehayeman
7- امام خامنه ای:
ین از آن طرف. از این طرف هم همین جور؛ از این طرف هم شبیه همین کارها به نحو دیگری انجام گرفت. کارنامهی درخشان سی سالهی انقلاب کمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضی از اشخاص برده شد که اینها شخصیتهای این نظامند؛ اینهاکسانی هستند که عمرشان را در راه این نظام صرف کردند. بنده در نماز جمعه هیچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بیاورم؛ اما اینجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بیاورم. به طور خاص از آقای هاشمی رفسنجانی، از آقای ناطق نوری من لازم است اسم بیاورم و باید بگویم. البته این آقایان را کسی متهم به فساد مالی نکرده؛ حالا در مورد بستگان و کسان، هر کس هر ادعائی دارد، بایستی در مجاری قانونی خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نمیشود اینها را رسانهای کرد. اگر چیزی اثبات بشود، فرقی بین آحاد جامعه نیست؛ اما اثبات نشده، نمیشود اینها را مطرح کرد و قاطعاً ادعا کرد. وقتی اینجور حرفها مطرح میشود، تلقیهای نادرست در جامعه به وجود میآید، جوانها چیز دیگری خیال میکنند، چیز دیگری میفهمند.
آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ -یعنی ۵۲ سال قبل- ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدی و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهای زیادی داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهای دیگری داشت. در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشد. اینها یک حقایقی است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.
من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلافنظر داریم، که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلافنظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینهی مسائل خارجی اختلافنظر دارند، هم در زمینهی نحوهی اجرای عدالت اجتماعی اختلافنظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلافنظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.
در مورد آقای ناطق نوری هم همینجور. آقای ناطق نوری هم از شخصیتهای خدوم انقلاب است؛ ایشان هم خدمات زیادی کرده و در دلبستگی ایشان به این نظام و انقلاب هیچ شکی نیست.
مناظرههای زندهی تلویزیونی خوب است؛ اما این آسیبها باید برطرف بشود. من همان وقت -بعد از مناظره- به آقای رئیسجمهور هم تذکر دادم؛ چون میدانستم ایشان ترتیب اثر میدهند.
در مورد مبارزهی با فساد مالی، موضع نظام یک موضع روشنی است. در زمینهی مسائل مربوط به عدالت اجتماعی، موضع نظام یک موضع روشنی است. با فساد باید در هر نقطهای که هست، مبارزه کرد. من میخواهم این را عرض بکنم: ما مدعی نیستیم در نظام ما فساد مالی و اقتصادی وجود ندارد؛ چرا، اگر وجود نداشت که بنده آن نامهی هشت مادهای را چند سال قبل خطاب به رؤسای محترم سه قوه نمینوشتم و اینقدر روی آن تأکید نمیکردم. چرا، هست؛ اما میخواهم این را بگویم: نظام جمهوری اسلامی، همین امروز یکی از سالمترین نظامهای سیاسی و اجتماعی در دنیاست. اینکه ما بیائیم به استناد گزارش فلان مرجع صهیونیستی، نظام را و کشور را متهم کنیم به فساد، این مطلقاً درست نیست. این هم که ما اشخاص را، مسئولین را بیجهت در زمینهی فساد زیر سؤال ببریم، این هم درست نیست. فساد مالی یکی از مسائل مهم در نظام اسلامی است و باید با او جداً مبارزه کرد؛ هم در قوهی مجریه، هم در قوهی قضائیه، هم در قوهی مقننه. همه موظفند با این مسئله مبارزه کنند. اگر مبارزه نشود، مهار نشود، توسعه پیدا خواهد کرد؛ کما اینکه بسیاری از کشورهای دنیا -همین کشورهای غربی که اینقدر دم از مبارزهی با فساد مالی و پولشوئی و امثال اینها میزنند- تا خرخره غرق در فسادند. قضایای دولت انگلیس و مجلس پارلمان انگلیس را این روزها شنیدید و همهی دنیا دانستند. این یک گوشههائی از قضایاست؛ خیلی بیش از اینهاست. ۱۳۸۸/۰۳/۲۹
ادامه👇👇👇👇
@yaftehayeman
8- امام خامنه ای:
در این یکی دو سالِ گذشته -طبق گزارشهایی که به من میرسد- تشکّلهای دانشجویی و مجموعههای دانشجویی کارهای خوبی انجام دادهاند در زمینهی مسائل گوناگون؛ چه مسائل کشوری، چه مسائل بینالمللی؛ فرض بفرمایید آنچه اینجا این برادرمان راجع به خصوصیسازی گفتند که بچّههای دانشجو در زمینهی خصوصیسازی وارد کار شدند که در همین مسئلهی نیشکرِ هفتتپّه و ماشینسازیِ تبریز، دانشجوها رفتند و یک مشکلی را واقعاً حل کردند؛ یعنی نه پول دارند، نه قدرت قانونی دارند امّا در عین حال حضورشان میتواند یک کار بزرگ را، یک مشکل بزرگ را حل کند. مثلاً از جملهی موارد این است: در حمایت از کارگران؛ یا در مطالبات از دستگاهها، که این مطالبات اثر هم داشته؛ یعنی اینکه مجموعهی دانشجویی از قوّهی قضائیّه یا قوّهی مقنّنه یا مجمع تشخیص یک چیزی را مطالبه بکند، تأثیرگذار است؛ این اثر داشته و این کاری بوده که شما کردهاید و بسیار خوب است. این مال همین یکی دو سال اخیر است که این تحرّکات را انسان در مجموعههای دانشجویی مشاهده میکند.
... ببینید، الان در این فهرستی که من گفتم تا حالا هفت هشت تا، ده دوازده تا راهکار شده؛ از این قبیل پنجاه تا راهکار میشود پیدا کرد. فعّالیّتهای اجتماعی، مثل همین کارهایی که گفتم در زمینهی هفتتپّه(۱۴) و مانند اینها که بچّههای دانشجو انجام دادند، کارهای بسیار خوبی است. کارگروههایی که ممکن است به هم مرتبط هم نباشند امّا بایستی هدایت بشوند، باید برنامهریزی بشود. همهی این کارها باید به وسیلهی جوانها برنامهریزی بشود. البتّه همهی اینها هم بایستی با الهامگیری از آن جهتگیری کلّی که عرض کردم [یعنی] در جهتِ رسیدن به جامعهی اسلامی و تمدّن اسلامی است. در همهی این کارها، آن برنامهریزان، آن مراکز برنامهریزی و هدایت -که گفتیم حلقههای میانی باید آن را انجام بدهند- باید به آن جهتگیری توجّه داشته باشند.
نتیجهی اینها چه میشود؟ اینجا من این جور یادداشت کردهام که سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهّد به عرصهی مدیریّت کشور [است]، که یکی از دوستان گِله میکردند که جوانها را به عرصهی مدیریّت راه نمیدهند. خب چه جوری وارد عرصهی مدیریّت میشوند؟ ورود در عرصهی مدیریّت برای نسل جوان از این راهها اتّفاق میافتد و طبعاً اگر نسل جوان وارد عرصهی مدیریّت شد، و مدیران ارشد نظام از جملهی جوانهای متعهّد [شدند] -که من گفتم جوانهای متعهّد حزباللهی، یعنی واقعاً باید حزباللهی باشند؛ به معنای درست کلمهی حزباللهی- آن وقت آن حرکت عمومی کشور طبعاً استمرار پیدا میکند، سرعت پیدا میکند و انجام میگیرد. پس بنابراین این سؤال که جوان چگونه میتواند وارد میدان این حرکت عمومی بشود، به نظر من پاسخهای روشنی دارد که من یک مقداری از آنها را گفتم. ۱۳۹۸/۰۳/۰۱
ادامه👇👇👇👇
@yaftehayeman
۹. امام خامنه ای:
در باب عدالت، یکی این جهت مورد نظر باشد، یکی هم اینکه در عدالت، هم عقلانیت بایستی مورد توجه باشد، هم معنویت. این را ما قبلاً هم عرض کردهایم. اگر معنویت با عدالت همراه نباشد، عدالت میشود یک شعار توخالی. خیلیها حرف عدالت را میزنند، اما چون معنویت و آن نگاه معنوی نیست، بیشتر جنبهی سیاسی و شکلی پیدا میکند. دوم، عقلانیت. اگر عقلانیت در عدالت نباشد، گاهی اوقات عدالت به ضد خودش تبدیل میشود؛ اگر درست در باب عدالت محاسبه نباشد. خیلی از کارها را گاهی بعضی از این گروههای تند و افراطی توی این کشور به عنوان عدالت کردهاند، که ضد عدالت شده. اتفاقاً حالا همان تندیهای آن حضرات موجب شده که خود آنها صد و هشتاد درجه گرایشهایشان عوض بشود! جور دیگری حرف بزنند، جور دیگری فکر کنند، جور دیگری عمل بکنند. بنابراین در عدالت، عقلانیت شرط اول است؛ این هم توصیهی دوم. ۱۳۸۸/۰۶/۱۶
ادامه 👇👇👇👇
@yaftehayeman
۱۰. 🔻 انقلابی نمایی غیر از انقلابی گری است
🔹سیاهنمایی هنر نیست؛ اینکه برداریم همینطوری بیهوا، این دستگاه را، آن دستگاه را، این قوّه را، آن قوّه را بدون هیچ تمییزی محکوم کنیم؛ خب هر کسی، هر بچّهای هم میتواند سنگ دستش بگیرد شیشهها را بشکند، اینکه هنر نیست. هنر این است که انسان، منطقی حرف بزند، منصفانه حرف بزند، برای خاطر هوای نفْس حرف نزند، برای خاطر جهات شخصی حرف نزند، برای خاطر قدرتیابی حرف نزند، خدا را در نظر داشته باشد؛ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولٰئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً، بدانید خود این حرفی که میزنید، در روز قیامت عملی است که مجسّم میشود در مقابل شما، و خدای متعال مؤاخذه میکند، سؤال میکند؛ نمیشود هر حرفی را انسان بهخاطر میل دل خودش بزند. انقلابینمایی غیر از انقلابیگری است؛ انقلابینمایی [یعنی] آدم جوری عمل کند که کأنّه ما [انقلابی هستیم]؛ انقلابیگری کار سختی است؛ پابندی لازم دارد، تدیّن لازم دارد. ۱۳۹۶/۱۰/۰۶
@yaftehayeman
امام خامنه ای:
بارها من عرض کرده ام بنی اسرائیل همان کسانی هستند که خدای متعال در قران مکرر میفرماید انی فضلتکم علی العالمین... همین بنی اسرائیل به خاطر اینکه لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و کفران کردند کونوا قرده خاسئین و ضربت علیهم الذله و المسکنه تبدیل شدند به این
..... این فضای بی بند و باری در حرف زدن در اظهارات علیه دولت ، علیه کی به خاطر اغراض اینها چیزهایی نیست که خدای متعال از اینها به آسانی بگذرد......
بله اینجوری است بعضی از ظلمها بعضی از کارها هست که نتیجه و اثر آن دامن همه نه فقط دامن آن ظالم را میگیرد. بر اثر رفتار یک عده ای که در گفتار خودشان در قضاوت خودشان ظلم میکنند. باید مراقب این چیزها بود(15 -8-87)
@yaftehayeman
۱۱. امام خامنه ای در دیدار با ائمه جمعه:
تقوا در اجتناب از ناامیدسازی جوانان؛ بعضیها هستند -چه در مدرسه، چه در دانشگاه، چه در محیطهای گوناگون کسب و کار- کیفیّت حرف زدنشان ناامیدکننده است: «آقا فایدهای ندارد، آقا به درد نمیخورد»؛ جوان را از آیندهی خودش و آیندهی کشور ناامید میکنند؛ یعنی در واقع، قدرت جوان و فرصت وجود جوان را از کشور و از اجتماع اسلامی میگیرند؛ خب، این یک منکری است [امّا] توجّه ندارند. تقوای در این امر، این است که مراقبت کنند.
... خطبهها بایستی غنیسازی بشود؛ خطبه بایستی پُرمغز و آموزنده و راهگشا باشد؛ باید حسابشده حرف زد، باید سنجیده حرف زد؛ باید حرفِ مورد استفاده را پیدا کرد و انتخاب کرد و گفت؛ باید حرفی گفت که سؤال ذهنی و مقدّرِ مستمع و مخاطب را پاسخ بگوید.
امروز جوانهای ما دربارهی مسائل [مختلف] سؤالاتی دارند؛ چه سؤالات سیاسی، چه سؤالات دینی، چه سؤالات شخصی نسبت به ماها؛ باید بتوانیم این سؤالات را پاسخ بگوییم. بهترین جا هم نماز جمعه است، چون هر هفته است؛ منتها این نیاز را چگونه تشخیص بدهیم؟ یعنی از کجا بفهمیم که امروز ذهن جوان نیازمند چه ارشادی است، دنبال چه سؤالی است از ما؟ این را باید تشخیص داد. حالا مطالعه و بحثکردن و ملاحظهی جوانب و مانند اینها که خب هست، [امّا] به نظر من یکی از راههایش اُنس با خود جوانها است؛ با خود جوانها، انسان [انس پیدا کند]. منباب مثال عرض میکنم، فرض کنید شما اعلان کنید که هفتهای یک روز و یک ساعت مخصوص دیدار با جوانها است؛ جوانها میتوانند بیایند در این یک ساعت حرف بزنند، سؤال کنند، بشنوند، بگویند.
... رهبر انقلاب اسلامی، ائمهی جمعه را از برخورد با دستگاهها در نماز جمعه پرهیز دادند و افزودند: گاهی یک منکر و مشکل بزرگ وجود دارد که با وجود پیگیریهای مکرر حل نمیشود؛ بیان این موارد که خیلی هم نادر است، در نماز جمعه ایراد ندارد اما نباید به محض دیدن مشکلی در دستگاههای دولتی، قضائی و یا مراکز دیگر، آن را در خطبهها مطرح کرد، چراکه تأثیر مثبت ندارد، موجب افزایش شکافها و اختلافها میشود و مردم را دچار تشویش میکند.
ایشان طرح عملکردهای مثبت و امیدبخش در نماز جمعه را کاملاً ضروری خواندند و افزودند: حرکتی در زمینهی رونق تولید در کشور شروع شده که لازم است مصادیق این جریان امیدبخش در خطبهها بیان شود. ۱۳۹۸.۴.۲۵
@yaftehayeman
نظر شهید مطهری درباره نام «اسلام و مقتضیات زمان»
من از اين کلمه «مقتضيات» خيلي خوشم نميآيد. بايد بگوييم «نيازهاي زمان»، چون مقتضيات ممکن است با هواهاي نفساني يا با پسند زمان اشتباه شود. ما طرفدار انطباق اسلام با پسند زمان نيستيم، پسند زمان بايد خودش را با اسلام منطبق کند. ولي طرفدار انطباق اسلام با نيازمنديهاي واقعي زمان هستيم، يعني خود اسلام طرفدار اين مطلب است.
کتاب اسلام و نیازهای زمان، صفحه۴۵
@yaftehayeman
تا الان این به اصطلاح عدالتخواه ها چیزی از شاهکار سپاه نگفتند
نکنه خدای نکرده لال شده باشند
بگیم زاکانی دوباره دامادش رو مشاورش کنه به این امید که شفا پیدا کنند😊
@yaftehayeman
دعای سمات یکی از دعاهای معروف است که از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام وارد شده است .
به مناسبت این دعای شریف مرحوم سید علی قاضی « قدس سره» چقدر به این دعای شریف عقیده داشتند تا جایی که دعای سمات را روی کاغذ باریک و بلندی طوماروار نوشته بودند و همراه با یک قران جیبی در گوشه عمامه شان گذاشته .
خواندن این دعا در ساعات اخر روز جمعه که از ساعات خاص هفته و مواقع استجابت دعااست مستحب است.
از این دعا می توان ببنش توحیدی نسبت به عالم را فراگرفت و می توان دریافت که چطور می توان اراده و خواست خداوند را در تمام ذرات عالم هستی جاری و ساری دید. در نگاه عمیق این دعا ، هریک از موجودات عالم هستی یکی از تجلیات خداوند تبارک و تعالی است که برخی اسماء و صفات الهی در آن ها به میزان مشخصی ظهور پیدا کرده است. در این دعا عالم وجود فراتر از مخلوق دیده می شود یعنی در آن رابطه ی خالق و مخلوق نیست ، بلکه رابطه ی ذات با مظاهر و تجلیات اوست و هر وجودی مظهری از اسماء و صفات الهی در نظر گرفته می شود. این نوع نگاه همان نگاهی است در فرمایش امیر مومنان علی علیه السلام آمده است .
« ما رایت شیئا الا و رایت الله معه و فیه و قبله و بعده»
هیچ چیزی ندیدم، مگر آنکه خدا را باان و در ان و قبل و بعد آن دیدم.
@yaftehayeman
اساسا مسائل امنیتی اطلاعاتی نباید شفاف شوند بلکه بعضی جاها باید مبهم تر بشوند
معروف است که اساس کار اطلاعاتی امنیتی بر ابهام هست
کلا این جور مسائل و حتی پایین تر از این هم در همه جای دنیا مبهم گذاشته می شوند.
مثلا آخرش معلوم نشد که مایک آندریا در هواپیمایی که طالبان زد بود یا نه؟ آخرش عین الاسد چقدر تلفات داشت؟ و ...
نباید شفاف بشوند بلکه باید مبهم تر بشوند
وقتی تروری در کشور می شود نباید شفاف مطرح بشود بلکه باید مبهم گفته بشود
گاهی نیاز هست که کسی که کشته نشده بگوییم که کشته شده و بالعکس
یک مثال:
اگر کتاب حیفا را خوانده باشید، وقتی می خواستند ببینند که یک فرد خاصی زنده هست یا نه، یک جوّ رسانه ای راه انداختند که فلان مسئول بلندپایه ی داعش مرده است. آنقدر جوّ را سنگین کردند که داعش مجبور شد یک عکس از طرف منتشر کنند و از آن عکس اطلاعاتی به دست آمد که خودتان در کتاب حیفا ببینید ادامه ش را.
توی ایران هم همین کار را می توانند بکنند.
کوهن یک توییت می زند یا مثل همین حادثه ی اخیر بن خالد آل سعود یک عکس از یک خلبان می گذارد یا یک نفر جو راه می اندازد که سردار شهلایی را زدیم یا ... تا همه از جمله بچه انقلابی ها هیجانی بشوند و جو رسانه ای سنگین بشود و مسئولین امنیتی مجبور به واکنش بشوند و چیزی بگویند.
کلا مسائل امنیتی پیچیده ست
@yaftehayeman
یک اتفاق تلخ
برای چندمین بار، به راحتی یک مسئله ی اصلی فدای یک مسئله ی دست چندم شد و جریان حزب اللهی باز هم فریب خورد.
روند این جوری هست که در اوج یک مسئله ی مهم که می تونه فضای رسانه ای کشور رو تحت تاثیر قرار بده، جریان مقابل به راحتی مسئله رو منحرف می کنه به این صورت که یه مسئله ای رو می ندازه وسط و بعد جریان حزب اللهی به راحتیِ آب خوردن، وارد همون زمین بازی می شوند و مسئله ی اصلی فراموش می شه؛ زیبا نیست؟
سالگرد شهادت حاج قاسم بود، بحث اخراج امریکا از منطقه، تجمع بزرگ عراقی ها، تجمع بزرگ در کرمان و جاهای دیگه، مطالبه ی انتقام خون حاج قاسم، صحبت های مختلف مسئولین مختلف توی نقاط مختلف دنیا و ... همه به کنار رفت و رفقای حزب اللهی دنبال این افتاده بودند که مارک گوشی دختر حاج قاسم چیه
واقعا نمی دونم چی بگم
این اتفاق قبلا هم افتاده بود این بار هم افتاد بعدا هم خواهد افتاد
جریان مقابل خوب یاد گرفته که چه کار کنه
#سواد_رسانه_ای
@yaftehayeman
آیات سوره نور.3gpp
6.1M
توضیحاتی در مورد آیات ۱۱ تا ۲۰ سوره نور از تفسیر المیزان در مورد تهمت زدن و تشییع فاحشه و عذاب دنیا و آخرت در مورد آن و سه بار عتاب مؤمنین در همین چند آیه به دلیل صرفا نقل قول تهمت و رد نکردن آن
ان الّذین جاء و بالافک عصبة منکم لا تحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم لکل امرى منهم ما اکتسب من الاثم و الّذى تولى کبره منهم له عذاب عظیم (11) لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤ منون و المؤ منات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افک مبین (12) لو لا جاء و علیه باربعة شهداء فاذ لم یاتوا بالشهداء فاولئک عند اللّه هم الکاذبون (13) و لو لا فضل اللّه علیکم و رحمتة فى الدنیا و الاخرة لمسکم فى ما افضتم فیه عذاب عظیم (14) اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هینا و هو عند اللّه عظیم (15) و لو لا اذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا ان نتکلم بهذا سبحانک هذا بهتان عظیم (16) یعظکم الله ان تعودوا لمثله ابدا ان کنتم مؤ منین (17) و یبیّن الله لکم الایت و اللّه علیم حکیم (18) ان الّذین یحبّون ان تشیع الفحشة فى الّذین ءامنوا لهم عذاب الیم فى الدنیا و الاخرة و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون (19) و لو لا فضل الله علیکم و رحمتة و ان اللّه رءوف رحیم (20)
@yaftehayeman
شرطة الخمیس
شُرْطَةُ الخَمیس گروهی از یاران همیشه مسلح امام علی (ع) بودند که با آمادگی کامل در همه جا به امیرالمؤمنین (ع) در امور حکومتی یاری میرساندند. این گروه علاوه بر حضور در جنگ، وظایف مهمی در زمان صلح همچون اجرای حدود الهی، حفظ امنیت شهر کوفه، حفاظت از جان امام علی (ع) و جمعآوری نیرو برای دفاع را بر عهده داشتند.
شرطه در لغت به معنی گروه، گروهان، شرط و پیمان آمده است. در اصطلاح به اولین گروه از لشکر گفته میشود که در جنگ حاضر شده و آماده مرگ باشند. و خمیس به معنای لشکر است و علت نامگذاری لشکر به خمیس این بوده که لشکر به پنج قسمت: مقدمه، ساق، مِیمَنه (جناح راست)، مِیسرِه(جناح چپ) و قلب تقسیم میشده است.
در اصطلاح، شرطة الخمیس تعدادی از یاران امیرالمومنین بودند که جنگیدن تا کشته شدن را بر عهده گرفتند و امیرالمؤمنین(ع) ضامن بهشتشان شد.
برخی مانند شیخ مفید تعداد شرطة الخمیس را ۶۰۰۰ نفر، طبری تعداد آنان را ۴۰ هزار نفر و ابن سعد شمار ایشان را پس از شهادت امام علی (ع) ۱۲هزار نفر معرفی کرده اند.
در منزلت شرطة الخمیس امام علی(ع) فرموده است:
«قبل از شما در میان گروهی از بنیاسرائیل این قرارداد (قرارداد شرطة الخمیس) بسته شد و کسی از آنان به شهادت نرسید، مگر اینکه پیامبر قوم خود یا پیامبر بلاد خود و یا پیامبر نفس خویش بود و شما به منزله همانها هستید، جز اینکه شما جزء انبیا نیستید.»
شرطة الخمیس دارای ویژگیهایی بودهاند، از جمله: همیشه مسلح، آماده و همراه امام علی(ع) بودند. در جنگها پیشرو سپاه بودند و پایداری داشتند، همیشه گوش به فرمان و آماده بودند و در اجرای فرمان امام(ع) تعلل نمیکردند. با آنحضرت تا پای جان بیعت کرده و از قبایل مختلف بودند.
این گروه در هنگام صلح نیز آماده و همراه امام(ع) بودند و وظایف و ماموریتهای مهمی همچون اجرای حدود، حفظ امنیت شهر کوفه، حفاظت از جان امام علی (ع) و جمعآوری نیرو برای دفاع بر عهده آنان بود.
برخی از اعضای شرطه الخمیس عبارتند از: مقداد، عمار یاسر، ابو سنان انصاری، ابو عمرو انصاری، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، جابر بن عبدالله انصاری، حکیم بن سعید حنفی(ابویحیی)، عبدالله بن یحیی حضرمی، سلیم بن قیس هلالی، عبیده سلمانی مرادی، یحیی حضرمی، قیس بن سعد، اصبغ بن نباته و نعیم بن دجاجه.
پس از حملات سپاهیان شام به عراق (در ماجرای غارات)، امام علی (ع) این گروه را برای دفع آنان فرستاد.
فرماندهان شرطه الخمیس اصبغ بن نباته و قیس بن سعد بن عباده معرفی شدهاند که به نظر میرسد در دو زمان متفاوت، این دو نفر فرمانده بودهاند.
https://fa.wikishia.net/view/%D8%B4%D8%B1%D8%B7%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%AE%D9%85%DB%8C%D8%B3
پ ن: این گروه ناخواسته من رو یاد سپاه توی جمهوری اسلامی می ندازه...
@yaftehayeman
یافته ها
شرطة الخمیس شُرْطَةُ الخَمیس گروهی از یاران همیشه مسلح امام علی (ع) بودند که با آمادگی کامل در همه
چگونگی شکل گیری
شرطة الخمیس نخستین بار در جنگ جمل به دست امیر مؤمنان (ع) در عراق تشکیل شد. پس از این پیکار، گروهی از آنان پس از سخنرانی امام (ع) در مسجد جامع بصره گرد آن حضرت را گرفتند.
به گزارش کشی، بشر بن عمرو همداِنی چنین روایت می کند که امیرمؤمنان (ع) در میان یاران حاضر شد و فرمود:
«اکتتبوا فی هذه الشرطة»؛ در این گروه نام بنویسید.
امام حضور در شرطة الخمیس را ارزش معرفی می فرمودند؛ به گونه ای که برخی از یارانشان را به حضور در آن بشارت دادند. امیرمؤمنان (ع) در روز جنگ جمل به عبدالله بن یحیی حضرمی فرمود:
«أَبْشِرْ یا ابْنِ یحْیی فَأَنْتَ وَ أَبُوک مِنْ شُرْطَةِ الْخَمِیسِ حَقّاً، لَقَدْ أَخْبَرَنِی رَسُولُ اللهِ (ص) بِاسْمِک وَ اسْمِ أَبِیک فِی شُرْطَةِ الْخَمِیسِ وَاللهُ سَمَّاکمْ شُرْطَةَ الْخَمِیسِ عَلَی لِسَانِ نَبِیهِ»؛ ای پسر یحیی! بشارت باد که تو و پدرت از شرطة الخمیس هستید. پیامبر خدا از عضویت تو و پدرت در شرطة الخمیس خبرم داد. خداوند شما را به زبان پیامبرش، شرطة الخمیس نامید.
امیر مؤمنان پیوسته از نام و جایگاه شرطة الخمیس یاد می فرمود و حتی در گرماگرم جنگ صفین نیز فرمود:
«یا شرطه الموت صبرا، لا یهولنکم دین ابن حرب، فان الحق قد ظهر»؛ ای سپاه مرگ! پایداری کنید و از دین پسر حرب نهراسید که حق قطعا پیروز است»
درنگی در آمار
در متون تاریخی، آمار نیروی های شرطة الخمیس یکسان ارائه نشده و در تعداد آن اختلاف وجود دارد.
کشی از ۵ یا ۶ هزار نفر یاد می کند؛ شیخ مفید و برقی به ۶ هزار نفر اشاره می کند؛
مزی و ابن عساکر رقم ١٢٠٠٠ را ضبط کرده اند؛
طبری مدعی است آمار آنان ۴٠ هزار نفر بوده است.
این آمار که تماما ناظر به فراوانی نیروهای شرطة الخمیس است، با تنهایی و غربت ماه های پایانی حیات امیر مؤمنان (ع) همخوانی ندارد؛ زیرا تاریخ اذعان دارد که امام پس از نبرد صفین، از بی وفایی و شانه خالی کردن سربازانش در کوفه گلایه داشت و آنان را «مرد نمایان نامرد!» و «کودک صفتان بی خرد» توصیف کرد و دردمندانه آرزو می کرد که ای کاش با آنان آشنا نمی شد چرا که با نافرمانی و ذلّت پذیری، رأی و تدبیر حضرت را تباه ساختند.
اگر آمار ارائه شده از کشی و مفید را بپذیریم و به تعداد ۵ یا ۶ هزار نفر تکیه کنیم، این آمار را باید ناظر به آغاز شکل گیری آن، در مقطع زمانی پیکار جمل تحلیل کرد. بدیهی است صرف نظر از احتمال ریزش برخی از سست ایمانان از صف نیروهای ویژه، نباید این نکته را از نظر دور داشت که بسیاری از نیروهای شرطة الخمیس به دلیل پیشقراولی به شهادت رسیده، یا مجروح شدند. آمار ارائه شده از شهدای صفین مؤید این مدعاست.
به گزارش ابن اعثم، در سپاه ٩٠ هزاری امام، ٨٠٠ مرد از انصار، ٩٠٠ مرد از صحابه حاضر در بیعت رضوان و ٨٠ مرد صحابه بدری حاضر بودند. پیکار صفین هفت ماه پس از پایان پیکار جمل و در آغاز صفر سال ٣٧ هجری روی داد. به گزارش مسعودی (متوفی ٣۴۵ق)، مقدسی (متوفی 507ق) و ابن جوزی (متوفی ۵٩٧ق) در این جنگ ٧٠ هزار نفر کشته شدند و در این میان، آمار شهدای سپاه امیرمؤمنان (ع) ٢۵ هزار نفر بود که ٢۵ نفر از آنان صحابه بدری بودند. ذهبی 65 نفر از شهدای صف نیروهای امام علی (ع) را از صحابه ای می داند که در بیعت رضوان حضور داشتند.
از این رو طبیعی است که پس از نبرد صفین، بیشتر نیروهای شرطة الخمیس به شهادت رسیده باشند و نقل ابن سعد در طبقات درباره آمار ١٢ هزار نفری سپاه امام حسن (ع) و نامیدن آنان به عنوان شرطة الخمیس روا نیست.
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6444/8146/107269/%D8%B4%D8%B1%D8%B7%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%AE%D9%85%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86-%22%D8%B9%22
@yaftehayeman
سوره ممتحنة
لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻴﻜﻲ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭﻛﺎﺭ ﺩﻳﻦ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻧﺠﻨﮕﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻳﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﺭﺩ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﭘﻴﺸﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ .(٨)
إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻧﻬﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﺩﻳﻦ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﻨﮕﻴﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺩﻳﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪﻧﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻛﻤﻚ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ [ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﺘﮕﻴﺮﻱ ]ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻛﻨﻴﺪ . ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻧﻨﺪ .(٩)
@yaftehayeman
✅یکی از اساتید ما می فرمودند زن مظهر سه صفت از صفات خداست که مرد اینگونه نیست:
1⃣خالقیت به دلیل به دنیا آوردن بچه
2⃣رازقیت به دلیل غذا دادن از وجودش (شیر دادن به بچه)
3⃣ربوبیت به دلیل بزرگ کردن و تربیت بچه
@yaftehayeman
💠آیت الله جوادی آملی:
◽محی الدین ابن عربی که از عرفای بزرگ و اولیاء مهم است درباره زنان می نویسد:..بدان که انسانیت حقیقتی است واحد و جامع مرد و زن، از این رو مردان از حیث انسانیت بر زنان برتری ندارند.
وی می گوید: مردان و زنان در اصل انسان بودن با هم اشتراک دارند و اختلاف و افتراقشان تنها در ذکورت و انوثت است که امر عارضی است و داخل در جوهره و اصل وجود انسان نیست.
◽قیصری در شرح فصوص نیز می نویسد:... از نظر حقیقت میان زن و مرد امتیازی نیست و حقیقت زن عین حقیقت مرد است و فقط از جهت تعیّن و تشخیص از یکدیگر ممتازند.
و چون زن و مرد در حقیقت انسانیت مشترکند و انوثت و ذکورت امری عارضی هر دو می توانند مقامات عرفانی را طی کنند.
◽محی الدین می گوید:... طی مقامات عرفانی اختصاص به مردان ندارد بلکه برای زنان نیز هست اما چون اغلب مردانند که در این مسیر قرار می گیرند اسم آنها ذکر کرده است.
در غیر این صورت زنانی چون مریم بنت عمران و آسیه همسر فرعون و خدیجه و فاطمه(س) به این مقام نائل آمدند.
◾محی الدین در فصّ محمدی هنگامی که از سرّ محبوبیت زن برای پیامبر(ص) سخن می گوید، می نویسد:چون ذات اقدس الهی منزّه از آن است که بدون مجد و مظهر مشاهده شود، هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و صفات الهی باشد، بهتر خدا را نشان می دهد و زن در مظهر بودن خدا کامل تر از مرد است، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است چون مخلوق حق است و به لحاظ مخلوق بودن، خلقت را پذیرفته است اما زن، هم مظهر قبول و انفعال الهی است و مظهر فعل و تأثیر الهی.
چون مرد را مجذوب و محبّ خود می سازد و این تصرف و تأثیر نموداری از فاعلیت خدا است. بر این اساس است که زن از مرد کامل تر است.
اگر مرد بخواهد خدا را مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست ولی اگر بخواهد خدا در مظهریت زن نگاه کند، شهود او به کمال و مقام می رسد.از این رو زن محبوب پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته است.
🔹برای روشن شدن گفتار ابن عربی دو نکته بیان می شود.
1⃣از این فاعل بودن و منفعل بودن زن نسبت به مرد مطرح است یعنی زن منفعل از مرد و فاعل در اوست نه منفعل از او و فاعل در اوست یعنی زن از مرد تأثیر می پذیرد و در او تأثیر می گذارد بگونه ای که او را مجذوب خود قرار می دهد.
البته زن در تأثیرگذاری خود در جنین مظهر خالقیت خدا است و در ساماندهی جنین در رحم نقش خالقیت دارد.
2⃣منظور از محبت در این بحث حبّ الهی است نه شهوت حیوانی چنان که خود محی الدین می گوید:... اگر کسی زنان را از جهت غریزه طبیعی دوست داشته باشد راز این اشتیاق را نمی داند و چون علم به هدف و آگاهی از راز به منزله روح و خود گرایش به منزله صورت و هیکل است اهل شهوت بدون محبت الهی همانند صورت بدون روح است.
◾درباره مقامات عرفانی می گوید:... هرچه از این طبقات به اسم رجال نام بردیم از باب تغلیب است و گرنه گاهی زنان نیز به این درجات و مقامات نائل می شوند. بعد می افزاید: از شخصی پرسیدند ابدال چند کسند، پاسخ داد، گاهی زنان نیز به این مقام می رسند یعنی رسیدن به مقامات عرفانی اختصاص به مردان ندارد بلکه زن ها نیز توان دست یابی به این مقامات دارند.
@yaftehayeman
امام خامنه ای، 3 بهمن 1400:
به توفیق الهی، به فضل الهی بعد از انقلاب، نام مبارک فاطمهی زهرا نسبت به قبل از انقلاب -که ما یادمان هست- نمیشود گفت ده برابر، شاید دهها برابر، صد برابر تکرار میشود و برده میشود
یعنی جامعه، جامعهی فاطمی است
اثر آن را هم در جامعه داریم مشاهده میکنیم
همین خدمت بیمنّت را، همین حرکت بسیجی را، همین کار بدون مزد و منّت را شما در دوران دفاع مقدّس یک جور مشاهده میکنید، در دوران حرکت علمی یک جور مشاهده میکنید
کسی نام شهید فخریزادهها، شهدای هستهای، دانشمند بزرگ مرحوم کاظمیآشتیانی را نشنفته بود؛ خیلیها هنوز هم نمیشناسند کاظمی کیست؛ این بزرگانی که در وادی علم وارد شدند کسانی هستند که بدون مزد و منّت، میدانهای بزرگ علمی را در این کشور برای این مردم و برای اسلام و جمهوری اسلامی فتح کردند.
بعد شما ملاحظه کنید در پیشامدهای طبیعی مثل سیل، مثل زلزله مردم چطور مشتاقانه میشتابند؛ کجا چنین چیزهایی وجود دارد؟
این همان روش فاطمی است؛ این همان حرکت در جهت انگشت اشارهی سیّدة نساء العالمین است. لا نُریدُ مِنکُم جَزآءً وَ لا شُکورا؛ این اشارهی فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است.
و در این دو سال اخیر [در مورد] مسئلهی کرونا چه کارها شد، چه خدماتی انجام گرفت و بدون اینکه نام کسی مطرح باشد، کارهای بزرگی انجام گرفت.
این حرکتهای جهادی، این اردوهای جهادی که در دورهی سال در جریان است و جوانها بدون اینکه نامی از خودشان باقی بگذارند میروند، بی مزد و منّت حرکت میکنند، باید این روش ادامه پیدا کند؛ باید فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) اسوه باشد، الگو باشد در همهی جهات، از جمله در حرکت بزرگ اجتماعی و انقلابی و مبارزاتی ما.
@yaftehayeman
یافته ها
امام خامنه ای، 3 بهمن 1400: به توفیق الهی، به فضل الهی بعد از انقلاب، نام مبارک فاطمهی زهرا نسبت ب
ماهیت هیئت
هیئت یک واحد اجتماعی است، یک مجموعهی اجتماعی است که بر محور مودّت اهلبیت شکل میگیرد؛ محور این اجتماع کوچک یا بزرگ، مودّت اهلبیت (علیهم السّلام) و هدایت به سمت اهداف اهلبیت است؛ حقیقتِ هیئت این است، ماهیّت هیئت یعنی این.
ریشهی این پدیده هم مال زمان خود ائمّه است؛ صحبت امروز و دیروز نیست؛ هیئت را اصحاب ائمّه تشکیل دادند و آنها شروع کردند؛ بعد از حادثهی کربلا دُور هم جمع میشدند.
امام صادق (علیه السّلام) از راوی سؤال میکنند: تَجلِسونَ وَ تُحَدِّثون؟ مینشینید دُور هم، صحبت میکنید، حرف میزنید؟ یعنی مسائل ما را مطرح میکنید؟ او جواب میدهد که بله، این کار را میکنیم؛ یعنی همین مجموعهی هیئات. بعد حضرت میفرمایند: اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ اُحِبُّها؛ من دوست میدارم این مجالس را. قربان آن دل! [میفرماید] مجالس شما را دوست میدارم. اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ اُحِبُّها و اَحیوا اَمرَنا؛ مسئلهی ما را زنده نگه دارید.
«اَمرَنا» در کلمات ائمّه زیاد تکرار میشود؛ یعنی مسئلهی ما ــ به آن موضوع اساسی و محوریای که ما بر اساس آن حرکت میکنیم، میگویند امر ــ حالا ما اگر بخواهیم با تعبیرات امروزی مثلاً عرض بکنیم، اگر چه یک مقداری از آن معنای حقیقی فروکاسته میشود، مثلاً بگوییم راه ما، مکتب ما؛ «اَحیوا اَمرَنا» یعنی راه ما را زنده نگه دارید، مکتب ما را زنده نگه دارید.
در یک روایت دیگر که این هم در کافی هست، میفرماید که «تَزَاوَروا وَ تَلَاقَوا وَ تَذاکَروا اَمرَنا وَ اَحیُوه»؛ این هم همین جور است؛ احیای امر است.
@yaftehayeman
یافته ها
ماهیت هیئت هیئت یک واحد اجتماعی است، یک مجموعهی اجتماعی است که بر محور مودّت اهلبیت شکل میگیرد؛ م
سؤال ایرادی ندارد، منتها کسی که سؤال دارد بداند که این جهل او و بیاطّلاعی او است که سؤال را به وجود میآورد و ممکن است این را تبدیل کرد به دانش، به علم، به دانایی. کسی که سؤال دارد، این سؤال موجب این نشود که خیال کند همه چیز وارونه است؛ نه، سؤال باید مطرح بشود، اشکالی هم ندارد، باید پاسخ داده بشود و پاسخش باید در هیئتها باشد، در مراکز علم و معرفت باشد؛ این، مغز و معنای هیئت است.
@yaftehayeman
یافته ها
سؤال ایرادی ندارد، منتها کسی که سؤال دارد بداند که این جهل او و بیاطّلاعی او است که سؤال را به وجود
قوام هیئت به جهاد است
جهاد یعنی چه؟
جهاد یعنی تلاش در مقابلهی با دشمن؛ هر تلاشی جهاد نیست.
خیلیها تلاش میکنند، تلاشهای علمی زیادی میکنند، تلاشهای اقتصادی میکنند که خوب و بهجا است، امّا جهاد نیست. جهاد یعنی تلاشی که هدفگیری در مقابل دشمن در آن وجود داشته باشد؛ این جهاد است.
در اصطلاح اسلامی و منطق اسلامی، جهاد این [کاری] است که در مقابل دشمن انجام میگیرد.
شما [اگر] کار اقتصادی بکنید برای مقابلهی با دشمن، میشود جهاد؛ کار علمی و تحقیقی بکنید برای مقابلهی با دشمن، میشود جهاد؛ حرف بزنید، تبیین کنید برای خنثی کردن وسوسهی دشمن، میشود جهاد؛ اینها همه جهاد است.
پس مهم این است که ما عرصهی جهاد را تشخیص بدهیم که در هر زمانی در چه عرصهای باید جهاد کرد؛ این خیلی مهم است.
اشتباه نکنیم! گاهی اوقات بعضیها ــ بنده مکرّر مثال زدهام ــ مثل کسی که در یک سنگری قرار گرفته، بعد خوابش میبرد، بعد از مدّتی از خواب بیدار میشود، نمیداند دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، تفنگ را میگیرد طرف دوست؛ گاهی اوقات این جوری است؛ عرصههای جهاد را بعضیها نمیشناسند؛ نمیدانند کجا باید حرکت کرد و اصلاً دشمن کدام طرف است، به کدام طرف بایستی نگاه کرد و کجا را آماج حمله باید قرار داد؛ مهم این است.
@yaftehayeman
خانم زیگرید هونکه، پژوهشگر و شرق شناس و مورخ آلمانی در مورد وضع بیمارستان ها در دوران تمدن اسلامی در کتاب خود به نام «هدایایی برای مغرب زمین» به نامه ای اشاره می کند و می نویسد:
«در اینجا به نامهای میپردازیم که بیماری درباره وضعیت بیمارستانی که در آن بستری بود، به پدرش نوشته است:
«پدر عزیز، پرسیدی که لازم است برایت پول بیاورم؟ هنگامی که از بیمارستان مرخص شوم به من لباس نو و پنج سکه طلا میدهند تا مجبور نشوم بلافاصله کار کنم. بنابراین لازم نیست که از گلهات دامی را به خاطر من بفروشی، ولی اگر میخواهی مرا پیدا کنی باید هرچه زودتر بیایی. من در بخش شکستهبندی، کنار سالن جراحی بستری هستم. اگر از درب بزرگ وارد شوی، باید از قسمت جنوبی سالن خارجی بگذری. در آنجا درمانگاهی هست که مرا بعد از پرت شدن به آنجا بردند. در آنجا بیمار در آغاز توسط دستیارها و دانشجویان معاینه میشود. هر کسی که نیاز به بستری شدن نداشته باشد، نسخهای میگیرد و داروهای نسخه را هم میتواند از داروخانه بیمارستان تهیه نماید. نام من پس از معاینه، در دفتر، ثبت و سپس به رئیس پزشکان معرفی شدم. پرستاری مرا به بخش مردان برد و پس از استحمام، با لباسهای تمیز بیمارستان پوشاند. در قسمت چپ ورودی، کتابخانهای با سالن بزرگ برای مطالعه وجود دارد که در آنجا پزشک استاد به دانشجویان تدریس میکند. راهروی سمت چپ به بخش زنان ختم میشود. تو بایستی از سمت راست حرکت کنی و از بخش بیماریهای داخلی و جراحی بگذری.
اگر موسیقی یا آوازی را شنیدی، همانجا را نگاه کن، احتمالاً من در آن سالن هستم، در آنجا بهبود یافتهها جهت سرگرمی مشغول آواز خواندن و یا مطالعه کتابها هستند. امروز موقعی که رئیس بیمارستان با دستیار و پرستارش برای ملاقات آمد و مرا معاینه کردند، به پزشک بخش چیزهایی را دیکته کرد که برایم قابل فهم نبود. او به من گفت که فردا میتوانم از جایم بلند شوم و بهزودی بیمارستان را ترک کنم. در اینجا همه چیز روشن و تمیز است. رختخوابها نرم، ملافهها از اطلس سفید و رواندازها ظریف و کرکدار. در هر اتاق آب جاری هست و شبها هر اتاق بهطور مستقل گرم میشود. گوشت گوسفند و پرندگان تقریباً هر روز در غذا دیده میشود. غذای هر بیماری متناسب با سازگاری معده اوست. همسایه من به خاطر اینکه چند روز بیش از اندازه گوشت مرغ بخورد، خود را برای یک هفته به مریضی زد. رئیس بخش پس از آنکه متوجه شد که یک قرص نان و یک مرغ کامل را خورد به بیماری او مشکوک شد و او را از بیمارستان اخراج نمود.» حقایق این نامه برای ما... قابل ستایش است، در حقیقت این نامه از بیمارستانی صحبت میکند که هزار سال پیش، در سرزمینهای اسلامی از هیمالیا تا سلسله جبال پیرنه واقعاً وجود داشتهاند.» (ص 109 ــ 110)
@yaftehayeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آینده مردم ایران از نگاه امام خامنه ای(۱۹ دی ۱۳۹۶):
امید و نگاه بنده نسبت به آیندهی این کشور خیلی روشن است.
بنده میدانم که خدای متعال اراده فرموده است که این ملّت را به متعالیترین درجات برساند
و بدانید که انشاءالله ملّت ایران به برکت اسلام، به برکت نظام اسلامی، بدون تردید به عالیترین درجاتِ یک ملّت در حدّواندازهی ملّت ایران خواهد رسید
و بدانید که توطئهی دشمن، خرابکاری دشمن، حملهی دشمن، ضربهی دشمن هیچ اثری نخواهد داشت
و به معنای واقعیِ کلمه، دشمن هیچ غلطی نخواهد توانست بکند.
@yaftehayeman
راز خون.mp3
1.44M
راز خون از مجموعه روایت فتح با صدای سید شهیدان اهل قلم؛ شهید سید مرتضی آوینی.
روحانی شهید مدافع حرم؛ میرزا محمود تقی پور خیلی این صوت را دوست داشت و بارها و بارها آن را گوش می کرد تا جایی که حتی متن آن را به صورت مکتوب تهیه کرده بود و به بعضی از دوستان خود هدیه می داد. ایشان معتقد بود که شهید آوینی مطالب خیلی عمیق و والایی را در اینجا بیان می کنند. و می گفتند با هر بار گوش دادن توجه انسان به بعد جدیدی از مطالب بیان شده توسط شهید آوینی معطوف می شود.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@talabeyeenghelabi
امام خامنه ای در 17 خرداد 1396:
بعضیها زمزمه میکنند «نظام ناکارآمد است»؛ چرا؟
چون فلان وزارتخانه بد عمل کرده
نه، اگر نظام ناکارآمد بود، تا حالا ده بار بلعیده شده و از بین رفته بود.
بزرگترین دلیل کارایی این نظام، خود وجود این نظام و ماندن این نظام است.
اینکه یک نظام بِایستد، حرفش را صریح بزند، هیچ ملاحظهای نکند، موضع قاطع خودش را با صراحت در دنیا اعلام کند، با وجود اینکه دشمنیها را هم میدانیم، نه اینکه غافل باشیم از دشمنیها؛ نه، ارکان نظام و مجموعهی مردمی و دولتی نظام میدانند، درعینحال میایستند؛ این خیلی مسئلهی مهمّی است، این خیلی حادثهی عجیبی است!
بزرگترین نشانهی کارآمدی نظام این است که توانسته خودش را در همین جهت حفظ کند؛
حالا غیر از پیشرفتهای فراوانی که بعضی از برادرها اشاره کردند
یکی از توصیههای من هم همین است.
جوان مؤمنِ حزباللهیِ انقلابی فراموش نکند دستاوردهای نظام را.
دستاوردهای نظام یکی دو مورد نیست، هزاران است.
حالا مثلاً اشاره کردند، در کشوری که فرض بفرمایید از دکتر آنچنانی هندی و فیلیپینی استفاده میشده، امروز برترین متخصّصها، بهترین متخصّصها، برجستهترین متخصّصها [وجود دارد]؛
حالا این یکی از گوشهها است، ازاینقبیل موفّقیّتها، دهها و صدها وجود دارد که اینها جای توجّه و دقّت دارد.
بههرحال، پس این انقلاب توانست به ما، هم هویّت بدهد، هم آرمان بدهد؛ این مهم است.
ما، هم هویّت پیدا کردیم ما فهمیدیم چهکسی هستیم، فهمیدیم که ما مغلوب و هضمشدهی در هاضمهی سیاست جهانی و نظام سلطه نیستیم؛ ما هستیم، ما خودمانیم؛ هویّت و آرمان؛ به ما آرمان داد، آرمانهای فراوان که حالا اشاره میکنم.
@yaftehayeman