خانم زیگرید هونکه، پژوهشگر و شرق شناس و مورخ آلمانی در مورد وضع بیمارستان ها در دوران تمدن اسلامی در کتاب خود به نام «هدایایی برای مغرب زمین» به نامه ای اشاره می کند و می نویسد:
«در اینجا به نامهای میپردازیم که بیماری درباره وضعیت بیمارستانی که در آن بستری بود، به پدرش نوشته است:
«پدر عزیز، پرسیدی که لازم است برایت پول بیاورم؟ هنگامی که از بیمارستان مرخص شوم به من لباس نو و پنج سکه طلا میدهند تا مجبور نشوم بلافاصله کار کنم. بنابراین لازم نیست که از گلهات دامی را به خاطر من بفروشی، ولی اگر میخواهی مرا پیدا کنی باید هرچه زودتر بیایی. من در بخش شکستهبندی، کنار سالن جراحی بستری هستم. اگر از درب بزرگ وارد شوی، باید از قسمت جنوبی سالن خارجی بگذری. در آنجا درمانگاهی هست که مرا بعد از پرت شدن به آنجا بردند. در آنجا بیمار در آغاز توسط دستیارها و دانشجویان معاینه میشود. هر کسی که نیاز به بستری شدن نداشته باشد، نسخهای میگیرد و داروهای نسخه را هم میتواند از داروخانه بیمارستان تهیه نماید. نام من پس از معاینه، در دفتر، ثبت و سپس به رئیس پزشکان معرفی شدم. پرستاری مرا به بخش مردان برد و پس از استحمام، با لباسهای تمیز بیمارستان پوشاند. در قسمت چپ ورودی، کتابخانهای با سالن بزرگ برای مطالعه وجود دارد که در آنجا پزشک استاد به دانشجویان تدریس میکند. راهروی سمت چپ به بخش زنان ختم میشود. تو بایستی از سمت راست حرکت کنی و از بخش بیماریهای داخلی و جراحی بگذری.
اگر موسیقی یا آوازی را شنیدی، همانجا را نگاه کن، احتمالاً من در آن سالن هستم، در آنجا بهبود یافتهها جهت سرگرمی مشغول آواز خواندن و یا مطالعه کتابها هستند. امروز موقعی که رئیس بیمارستان با دستیار و پرستارش برای ملاقات آمد و مرا معاینه کردند، به پزشک بخش چیزهایی را دیکته کرد که برایم قابل فهم نبود. او به من گفت که فردا میتوانم از جایم بلند شوم و بهزودی بیمارستان را ترک کنم. در اینجا همه چیز روشن و تمیز است. رختخوابها نرم، ملافهها از اطلس سفید و رواندازها ظریف و کرکدار. در هر اتاق آب جاری هست و شبها هر اتاق بهطور مستقل گرم میشود. گوشت گوسفند و پرندگان تقریباً هر روز در غذا دیده میشود. غذای هر بیماری متناسب با سازگاری معده اوست. همسایه من به خاطر اینکه چند روز بیش از اندازه گوشت مرغ بخورد، خود را برای یک هفته به مریضی زد. رئیس بخش پس از آنکه متوجه شد که یک قرص نان و یک مرغ کامل را خورد به بیماری او مشکوک شد و او را از بیمارستان اخراج نمود.» حقایق این نامه برای ما... قابل ستایش است، در حقیقت این نامه از بیمارستانی صحبت میکند که هزار سال پیش، در سرزمینهای اسلامی از هیمالیا تا سلسله جبال پیرنه واقعاً وجود داشتهاند.» (ص 109 ــ 110)
@yaftehayeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آینده مردم ایران از نگاه امام خامنه ای(۱۹ دی ۱۳۹۶):
امید و نگاه بنده نسبت به آیندهی این کشور خیلی روشن است.
بنده میدانم که خدای متعال اراده فرموده است که این ملّت را به متعالیترین درجات برساند
و بدانید که انشاءالله ملّت ایران به برکت اسلام، به برکت نظام اسلامی، بدون تردید به عالیترین درجاتِ یک ملّت در حدّواندازهی ملّت ایران خواهد رسید
و بدانید که توطئهی دشمن، خرابکاری دشمن، حملهی دشمن، ضربهی دشمن هیچ اثری نخواهد داشت
و به معنای واقعیِ کلمه، دشمن هیچ غلطی نخواهد توانست بکند.
@yaftehayeman
راز خون.mp3
1.44M
راز خون از مجموعه روایت فتح با صدای سید شهیدان اهل قلم؛ شهید سید مرتضی آوینی.
روحانی شهید مدافع حرم؛ میرزا محمود تقی پور خیلی این صوت را دوست داشت و بارها و بارها آن را گوش می کرد تا جایی که حتی متن آن را به صورت مکتوب تهیه کرده بود و به بعضی از دوستان خود هدیه می داد. ایشان معتقد بود که شهید آوینی مطالب خیلی عمیق و والایی را در اینجا بیان می کنند. و می گفتند با هر بار گوش دادن توجه انسان به بعد جدیدی از مطالب بیان شده توسط شهید آوینی معطوف می شود.
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@talabeyeenghelabi
امام خامنه ای در 17 خرداد 1396:
بعضیها زمزمه میکنند «نظام ناکارآمد است»؛ چرا؟
چون فلان وزارتخانه بد عمل کرده
نه، اگر نظام ناکارآمد بود، تا حالا ده بار بلعیده شده و از بین رفته بود.
بزرگترین دلیل کارایی این نظام، خود وجود این نظام و ماندن این نظام است.
اینکه یک نظام بِایستد، حرفش را صریح بزند، هیچ ملاحظهای نکند، موضع قاطع خودش را با صراحت در دنیا اعلام کند، با وجود اینکه دشمنیها را هم میدانیم، نه اینکه غافل باشیم از دشمنیها؛ نه، ارکان نظام و مجموعهی مردمی و دولتی نظام میدانند، درعینحال میایستند؛ این خیلی مسئلهی مهمّی است، این خیلی حادثهی عجیبی است!
بزرگترین نشانهی کارآمدی نظام این است که توانسته خودش را در همین جهت حفظ کند؛
حالا غیر از پیشرفتهای فراوانی که بعضی از برادرها اشاره کردند
یکی از توصیههای من هم همین است.
جوان مؤمنِ حزباللهیِ انقلابی فراموش نکند دستاوردهای نظام را.
دستاوردهای نظام یکی دو مورد نیست، هزاران است.
حالا مثلاً اشاره کردند، در کشوری که فرض بفرمایید از دکتر آنچنانی هندی و فیلیپینی استفاده میشده، امروز برترین متخصّصها، بهترین متخصّصها، برجستهترین متخصّصها [وجود دارد]؛
حالا این یکی از گوشهها است، ازاینقبیل موفّقیّتها، دهها و صدها وجود دارد که اینها جای توجّه و دقّت دارد.
بههرحال، پس این انقلاب توانست به ما، هم هویّت بدهد، هم آرمان بدهد؛ این مهم است.
ما، هم هویّت پیدا کردیم ما فهمیدیم چهکسی هستیم، فهمیدیم که ما مغلوب و هضمشدهی در هاضمهی سیاست جهانی و نظام سلطه نیستیم؛ ما هستیم، ما خودمانیم؛ هویّت و آرمان؛ به ما آرمان داد، آرمانهای فراوان که حالا اشاره میکنم.
@yaftehayeman
نظر رهبری در مورد استرقاق
کتاب الجهاد صفحه ۱۱۰
و من الواضح أن ذلک انما یکون فیما یجوز استرقاقه و لما کانت مسألة الاسترقاق و ملکیة الانسان فی شکلها المعهود من الازمنة السابقة منتهیة بحمدلله فی هذه الازمنة، فالتصدی لها و لفروعها لغو لا طائل تحته و نسأل الله تعالی انتهاء مسألة عبودیة الانسان فی اشکالها الباقیة و المتجددة ایضا.
@yaftehayeman
امام خامنه ای ۵ بهمن ۱۴۰۰:
و واقعاً خدا رحمت کند مصطفیٰ عقّاد را و باید تشکّر کنیم از او که در فیلم «الرّسالة» این شخصیّت بزرگ (حمزه) را در قالب یک اثر فاخر انصافاً فاخر است؛ بخصوص بخش مربوط به حمزهاش که خب بازیگرش هم بازیگر فوقالعاده معروف و مهمّی است، حقیقتاً یک جلوهای دارد، توانسته تا حدودی زندگی این بزرگوار را به تصویر بکشد؛ البتّه تا حدودی.
و این کار بایستی انجام بگیرد.
البتّه این کار در مورد دیگر صحابهی پیغمبر هم باید انجام بگیرد:
در مورد عمّار همین کار باید بشود؛
در مورد جناب سلمان باید بشود؛
در مورد جناب مقداد [باید بشود]. مقداد را چه کسی میشناسد؟ چه کسی میداند که او چه کرد؟ حتّی دربارهی بعضی از اصحاب درجهی یک دارد که بعد از پیغمبر «حاصَ حَیصَة»، مگر مقداد؛ فقط او بود که هیچ تکان نخورد؛
اینها خیلی مهم است؛ اینها را بایستی زنده کرد، احیا کرد
یا جناب جعفربنابیطالب همین جور؛ بخصوص که زندگی جناب جعفر، ظرفیّت هنری و ــ به تعبیر خودشان ــ ظرفیّت درامیاش خیلی زیاد است؛ آن سفر به حبشه و کیفیّت آن و رفتن و برگشتن و مانند اینها؛خیلی کار باکیفیّتی است و از لحاظ هنری میشود [روی آن] پرداخت خوبی انجام داد.
@yaftehayeman
یافته ها
امام خامنه ای ۵ بهمن ۱۴۰۰: و واقعاً خدا رحمت کند مصطفیٰ عقّاد را و باید تشکّر کنیم از او که در فیلم
خود پیغمبر اکرم به نظر میرسد که از همان لحظهی اوّل که ایشان شهید شد، خواستند از او الگو درست کنند
اینکه پیغمبر به او لقب «سیّدالشّهدا» دادند
و بعد [وقتی] وارد مدینه شدند و دیدند زنهای انصار گریه میکردند، ناله میکردند، زاری میکردند... پیغمبر یک قدری گوش کرد، بعد فرمود که حمزه گریهکننده ندارد. این خبر به گوش زنهای مدینه رسید و همه گفتند که قبل از اینکه برای شهید خودمان گریه کنیم بر حمزه گریه خواهیم کرد.
پیغمبر وادارشان کرد دیگر؛ یعنی وادار کرد همهی مدینه را [بر او گریه کنند]؛ پیغمبر غوغا درست کرد همهی مدینه را برای جناب حمزه.
معنای این چیست؟ این [یعنی] پیغمبر میخواهد حمزه را برجسته کند.
او سیّدالشّهدا است، و کسی است که همه باید بر او گریه کنند.
این الگوسازی است و برای آن روز هم فقط نیست؛ برای همیشهی تاریخ است و برای همهی مسلمین است.
... خب، حالا کاری که ما باید بکنیم، [این است که] عناصر تشکیلدهندهی شخصیّت حمزه را باید مشخّص کنیم... آن وقت اینها الگو بشود برای ماها که هم خودمان و هم دیگران از آن استفاده کنیم.
و به نظر من دو مورد از این عناصر مهمّ تشکیلدهندهی شخصیّت او
یکی «عزم راسخ» است
و یکی «قدرت شناخت» که اینها را ما بایستی هر چه میتوانیم ترویج کنیم.
عزم راسخ؛ گاهی اوقات انسان از یک چیزی مطّلع است، یک چیزی را قبول هم دارد، اعتقاد هم دارد، منتها به خاطر ضعف نفْس بر طبق آن عمل نمیکند؛ ارادهی قوی و عزم راسخ اینجا یک عنصر تعیینکننده است که این آدم با عزم راسخ [عمل کند].
... و این تشخیص درست خیلی مهم است.
یاد بدهیم خودمان را و مردممان را به اینکه روی مسائل درست فکر کنیم و درست تشخیص بدهیم.
وَ قالوا لَو کُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کُنّا فی اَصحابِ السَّعیرِ* فَاعتَرَفوا بِذَنبِهِم؛(۱۲)
اینکه نشنویم، فکر نکنیم، تأمّل نکنیم، گناه است؛
قرآن این جوری با صراحت این را بیان میکند. و خب حالا این بزرگوار بنا به فرمایش امیرالمؤمنین، به نقل امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) مصداق «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّه» است؛
آن وقت این «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّه» ــ یعنی صادقانه با معاهدهی الهی رفتار کردن ــ چه جوری است؟
شکل تمام و کاملش عبارت از این است که شخص از خودش مصداقی بسازد برای معارف الهی و برای دستورات الهی و برای راهی که خدا معیّن کرده و پیش پا گذاشته؛ یعنی خودش را مصداق آن قرار بدهد؛ این را انشاءاللّه یاد بگیریم.
@yaftehayeman
امام خامنه ای:
البتّه انقلابیگری هم فقط در بستر نظام امکانپذیر است؛ این طرف قضیّه را هم توجّه داشته باشید.
اینجور نباشد که بعضی نظام را نفی کنند بهعنوان اینکه ما انقلابی هستیم؛ ارزشهای نظام، ارکان نظام، بنیانهای نظام را زیر سؤال ببرند بهعنوان اینکه ما انقلابی هستیم.
انقلابیگری به معنای ویرانگری نیست.
انقلابیگری یک مشی صحیح و عاقلانه و پُرانگیزه و پُرامید و شجاعانه به سمت اهداف والا است؛ این تعریف و معنای انقلابیگری است؛ و این فقط در بستر و مسیر نظام اسلامی یعنی نظام موجود امکانپذیر است؛ خارج از این امکانپذیر نیست.
انقلابیگری، ساختارشکنی نیست؛ تخریب نظامِ ناشی از انقلاب نیست.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
۱۳۹۷/۰۳/۰۷
@yaftehayeman
ارزش اخلاقی
هر کار اختیاری از هر فاعل مختاری که سر می زند، به خاطر رسیدن به نتیجه ای است که بر آن مترتب می شود...
گاهی نتایجی بر کارهای انسان مترتب می شود که یا انسان نمی داند و یا توجه ندارد و یا کار را برای آن نتایج انجام نداده است...
پس ارزش کار اختیاری انسان، تابع نتیجه ای است که از اول بدان توجه داشته و آن را هدف خویش قرار داده است...
علاوه بر مدنظر بودن نتیجه، نیت و توجه به هدف هم در ارزش دهی به افعال انسان، دخالت مستقیم دارد.
کتاب «توحید» از آیت الله مصباح یزدی
@yaftehayeman
یافته ها
ارزش اخلاقی هر کار اختیاری از هر فاعل مختاری که سر می زند، به خاطر رسیدن به نتیجه ای است که بر آن م
به طور کلی حقیقت و ملاک ارزش ها از دیدگاه اسلام و نظام ارزشی این مکتب، آن کمالی است که در روح انسان پدید می آید و انسان را به طرف خداپرستی و قرب به حق تعالی رهنمون می شود.
این کمال یک مفهوم قراردادی نیست و بسان نیروی بدنی، یک حقیقت و واقعیت می باشد...
بنابراین از دیدگاه اسلام، فقط کمالات نفسانی اکتسابی منشا ارزش متعالی و مثبت انسانی است
وگرنه کمالات بدنی و جسمانی، ارزش اصیلی ندارند، حتی قوای خدادادی روح نیز به تنهایی نمی تواند منشا ارزش باشد.
کتاب «توحید» از آیت الله مصباح یزدی
@yaftehayeman
امام خامنه ای، 18 اردیبهشت 1398:
این خانمهای طلبه وقتی درس طلبگی میخوانند و ما این همه فاضل زن داریم، حضور اینها در بین خانوادهها، در اجتماعات زنان خیلی مغتنم است.
یک روز یک بانوی اصفهانی بود، ملّای خوبی بود و در علوم عقلی و مانند اینها بیشتر تخصّص داشتند، خانم محترمی بود؛ مرحوم آقای طباطبائی دیدن ایشان رفته بودند، با ایشان ملاقات کرده بودند، مباحثه کرده بودند و مانند اینها؛
و خب افتخار میکردیم که یک بانوی فاضلهی عالمهای داریم؛
حالا چند ده هزار طلبهی فاضل [داریم] که بینشان تعداد زیادی فضلای برجسته هستند -چه در زمینهی علوم عقلی، چه در زمینهی فقه و بقیّهی دانشهای رایج حوزه- [این] خیلی چیز مهمّی است؛ [باید] جایگاه اینها معلوم بشود.
@yaftehayeman
امام خامنه ای، 18 اردیبهشت 1398:
شاید [در میان] کسانی که مثلاً صد سال پیش زندگی میکردند، ایمانهای قرصی در بین مردم متدیّن وجود داشت لکن جلوهی عملی نداشت.
شما ملاحظه کنید شیخ فضلالله نوری با آن عظمت را، ملّای به آن بزرگی را، اینجا وسط تهران به دار کشیدند، آن کسی هم که او را به دار کشید یک ارمنی بود -یک افسرِ ارمنیِ ایرانی؛ یعنی غیر مسلمان بود- عدّهای هم گوشه کنار یک اشکی ریختند، امّا هیچ حرکتی انجام نگرفت؛ با اینکه آن وقت رضاخانی هم سر کار نبود که حالا بگوییم مثلاً حکومت دیکتاتوریِ آنچنانیای بود؛ یعنی تحرّک وجود نداشت.
حالا این را مقایسه کنید با این شهیدِ طلبهی همدانی ما؛یک طلبهی همدانی، در خیابان با مظلومیّت به شهادت رسید؛ شما دیدید همدان چه غوغایی شد برای تشییع او! چه انعکاسی در ایران پیدا کرد؟
همه احساس همدردی کردند، همه احساس علاقه کردند؛ اگر آن جنازهی مطهّر در تهران یا در مشهد یا در اصفهان یا در تبریز تشییع میشد، همین جور اجتماع عظیمی به وجود میآمد؛
امروز مردم این جوری هستند. حالا یک عدّهای تبلیغ میکنند که مردم از دین فاصله گرفتهاند؛
نخیر، به هیچ وجه این جوری نیست. ما آن زمان را هم دیدهایم، آن زمان هم طلبه بودیم.
بعضی آقایان تبلیغ میکنند که روحانیّت بعد از تشکیل جمهوری اسلامی سقوط کرد؛ ابداً، این حرفها چیست؟
[آن دوران] روحانی را در کوچه و خیابان مسخره میکردند.
بنده در ایستگاه راهآهن مشهد [ایستاده بودم که] چند نفر جوان رد میشدند، به طور علنی و صریح -آن وقت بنده یک طلبهای بودم، مدرّس رسائل و مکاسب بودم در حوزهی مشهد- بنا کردند اهانت کردن به ما، مسخره کردن، هِرهِر خندیدن؛ چه کار میتوانستیم بکنیم؛ با خودم گفتم که این ممکن است سواد خواندن و نوشتن درست هم نداشته باشد [امّا] من مدرّس حوزهام؛ این وضعیّتِ نظم اجتماعی آن روز [بود].
امروز با این همه حملهای که علیه روحانیّت دارد میشود در دستگاههای تبلیغاتی و مانند اینها، ببینید [استقبال] مردم را، ببینید نمازهای جماعت را، ببینید پای منبرها را؛ هیچ وقت، هیچ وقت در هیچ شهری، در هیچ جلسهی منبری، اجتماعاتی که امروز پای این منبرها شما مشاهده میکنید وجود نداشت -نه اینکه [اصلاً] وجود نداشت؛ یکدهمِ این هم وجود نداشت- در مشهد، اصفهان، تهران، و جاهای دیگر؛ ما خب در مجالس بودیم؛ هم خود ما منبر میرفتیم، هم منبرهای منبریهای بزرگ را میدیدیم؛
این اجتماعاتی که امروز پای منبرها تشکیل میشود، که غالباً هم جوانند، وجود نداشت؛ نمازهای جماعت همین جور، وجوهات [همین جور]؛ پول ملاک خوبی است دیگر! امروز وضع مردم هم از لحاظ مالی خوب نیست امّا میآیند وجوهات میدهند؛ به ما، به مراجع دیگر وجوهات میدهند؛ یعنی مردم متدیّنند، در میدان دینند؛ این حرفها چیست؟
روحانیّت محترم است، روحانیّت مورد اعتماد است. اینها واقعیّاتی است که وجود دارد.
خب سیاهنمایی و حرفهای بیربط هم علیه همهی این حرفها گاهی زده میشود؛ بدون تحقیق میدانی، بدون ملاحظه، بدون هیچ معیار و ملاک علمی، یک چیزهایی گفته میشود که حرفهای غلطی است، یک عدّه هم باور میکنند؛
لکن واقعیّت این است که بنده عرض کردم و این، آن وقت وظیفهی حوزهها را سنگین میکند.
@yaftehayeman