eitaa logo
(طور عشق)رضا یعقوبیان
9.4هزار دنبال‌کننده
7 عکس
2 ویدیو
970 فایل
متن اشعار و مدایح، مرثیه ها، سرودها و نوحه های حضرات معصومین علیهم السلام شماره تماس ۰۹۱۵۳۱۶۱۳۰۰ @yaghoubian1
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۶ (حضرت رقیه س) در خرابه پدرم تاج سرم خوش آمدی بابا ای تو شمع سحرم ای پدرم خوش آمدی بابا از چه تو با سر آمدی،بر دل من شرر زدی گرچه عزادارم،کبوده رخسارم پدر پدرجانم۲ از داغ تو پدرم خونجگرم بابا کجا بودی خون شد از غم دل من ای پدرم از ما جدا بودی بی بهانه مرا زدند،تازیانه مرا زدند خون شد دلم بابا،غم قاتلم بابا پدر پدرجانم۲ نیمه های دل شب ای پدرم ز ناقه افتادم در تنهایی پدر من نرسید کسی به فریادم در بیابان در دل شب،بوده ام من به تاب و تب گرچه نترسیدم،هر لحظه لرزیدم پدر پدرجانم۲ بابا بنما نظری تو پدری رخم شده نیلی کبودی رخ من گشته پدر ز ضربت سیلی خون شده از غم جگرم،بین چه آمده به سرم محرم اسرارم،بنگر به رخسارم پدر پدرجانم۲ نبودی آتش کین دشمن دین به خیمه ها می زد سر پاک شهدا خون خدا به نیزه ها می زد خون شده دل از غم تو،من گرفتم ماتم تو ز غصه پژمردم،هر شب کتک خوردم پدر پدرجانم۲ بعد از تو ای پدرم من شده ام ز زندگی خسته طی کردم ای پدرم این سفرم با دستای بسته با تو گویم شرح سفر،گشته بر من عمه سپر ز زندگی سیرم،ببین به زنجیرم پدر پدرجانم۲ در_همه_جا_به_هر_زبان_جاریست @yaghubianreza
۲۷ (حضرت رقیه س) بابای من خوش آمدی به محفلم بابا داغ تو گشته مشکلم بابا با تو کنم راز دلم بابا بر خرابه نشین تو سر زدی در محفل من با سر آمدی ای مهربان بابای خوب من گوشه ی خرابه خوش آمدی مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من دیدم که بشکسته جبین تو ناله و سوز پر طنین تو گریه ی خواهر حزین تو دیدم که دشمن سوی تو دوید شمر بی دین را خنجرش کشید از ظلم و کینه بین قتلگه رأس پاک تو از قفا برید مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی از رو ناقه افتادم کس نرسید آن جا به فریادم دیدم که من در دام صیادم بابا زجر دون سویم آمده نگفت این از تبار احمده از کینه و ظلم و ستمگری بر دخترت تازیانه زده مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی بابا دل من خون شد ظلم و ستم ز دشمن افزون شد صورت من ز کینه گلگون شد خسته ام دیگر من از این سفر داغ تو بر جانم زده شرر خسته ام از خود جان زینبت بابا به همراهت مرا ببر مولاتی یا رقیه الحسین۴ @yaghubianreza
۲۸ (حضرت رقیه س) تو گل عالمینی نور هر دو عینی دختر حسینی رقیه رقیه۴ تو مظهر ادبی جانان زینبی حامی مکتبی رقیه رقیه۴ تو گل ولایتی فاطمه سیرتی زینبی طلعتی رقیه رقیه۴ وای دیده ای کربلا رنج و درد و بلا ظلم و جور و جفا رقیه رقیه۴ وای همره زینبی تو در تاب و تبی از غم جان بر لبی رقیه رقیه۴ وای نوحه گر گشته ای دیده تر گشته ای خونجگر گشته ای رقیه رقیه۴ وای گل زهرا نشان قامتت شد کمان شد بهارت خزان رقیه رقیه۴ وای ای فاطمی مرام در خرابه ی شام عمر تو شد تمام رقیه رقیه۴ وای ای دخت یگانه از جور زمانه جان دادی شبانه رقیه رقیه۴ وای دیده ای پدرت در طبق در برت خون شده جگرت رقیه رقیه۴ وای رنگ تو پریده کس چون تو ندیده سری را بریده رقیه رقیه۴ وای نشستی کنارش بودی بی قرارش گشتی جان نثارش رقیه رقیه۴ @yaghubianreza
۲۹ (حضرت رقیه س) ای گل گلزار عشق زینت شهر دمشق رقیه جان دل ها،کرده هوای تو نشسته ایم ما در،بزم عزای تو رقیه رقیه۲ یا رقیه الحسین بر حسینی نور عین از لطف حق هستی،تو فاطمی سیرت کودک ولی هستی،تو حامی عترت رقیه رقیه۲ ای گل باغ ولا دختر خون خدا چون آل پیغمبر،بودی تو در غربت بودی به دشت خون،در رنج و در محنت رقیه رقیه۲ دیده ای در کربلا رنج و داغ و ابتلا غرق به خون دیدی،برادرت اکبر به دست بابایت،در خون علی اصغر رقیه رقیه۲ دیده ای در شهر شام غم به جای احترام کنار عمه شد،بزم شراب جایت دیدی یزید می زد،بر لب بابایت رقیه رقیه۲ شد خرابه جای تو روی خاک مأوای تو در گوشه ی ویران،تو دیده تر بودی همناله با زینب،یاد پدر بودی رقیه رقیه۲ در خرابه بی رمق دیدی وارد شد طبق تو در طبق دیدی،پر خون سر بابا گشتی در آن لحظه،هم ناله با زهرا رقیه رقیه۲ زین الم خون شد دلت زد شرر بر حاصلت کنار سر کردی،با پدرت نجوا من خسته ام با خود،مرا ببر بابا رقیه رقیه۲ از نفس افتاده ای جان به جانان داده ای تو رفتی و آمد،جان همه بر لب اهل حرم نالان،گریان تو زینب رقیه رقیه۲ @yaghubianreza
۳۰ (حضرت رقیه س) رقیه الحسین،نور دو عینی هستی زینبین،جان حسینی شمس هدایی نور خدایی مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ بودی در کربلا،همراه زینب از داغ بابایت،جان تو بر لب حرمت دریدند سرش بریدند مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ از دشمنان دیدی،ظلم فراوان دیدی رأس پدر،با چشم گریان ره بر روی نی با تو کرده طی مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ دشمن دین تو را،زد بی بهانه گاهی با کعب نی،گه تازیانه دشمن بی دین زد تو را از کین مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ دیدی تو یزید و،ظلم عیانش با چوب خیزران،زد بر لبانش دم زد ز محبوب خورد از کینه چوب مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ بهر تو رقیه،دل ها کبابه جای تو شد در شام،کنج خرابه چون عمه زینب روز تو شد شب مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ در خرابه ی شام،بودی بی رمق دیدی مهمان تو،آمد در طبق مهمان که دیده رأس بریده مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ با دیدن پدر،خون شد دل تو رأس بابا شرر،زد حاصل تو تا شد پدیدار گشتی عزادار مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ گفتی دشمن مرا،می زد ز کینه افتادم ای پدر،یاد مدینه زخمم نمک زد مرا کتک زد مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ بابا نبودی از،ناقه فتادم صورتم ای پدر،بر خاک نهادم بود این فریادم برس به دادم مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ کنار تو هستم،دل شکسته از زندگی بی تو،گردیده خسته مرا ثار الله ببر به همراه مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ گرچه دست دشمن،بابا اسیرم در کنج خرابه،بابا می میرم آرام جانم سویت روانم مولاتی رقیه،رقیه جانم۲ @yaghubianreza
۳۱ (حضرت رقیه س) ای نور چشم فاطمه رقیه هستی امید ما همه رقیه تو حبل المتینی تو حصن حصینی رقیه جانم۲ آل عبا را نور هر دو عینی تو دختر مظلومه ی حسینی تو جان زینبی حامی مکتبی رقیه جانم۲ عالم بود مهمان تو رقیه شرمنده از احسان تو رقیه طفل ولی کبیری تو خیر کثیری رقیه جانم۲ حریم پاک تو بود با صفا برای شیعیان بود کربلا حریمت جنتم تو دادی عزتم رقیه جانم۲ همراه زینب بوده ای کربلا گل های پرپر دیده ای از جفا به همراه طفلان شدی دیده گریان رقیه جانم۲ تو دیده ای صد پاره گشته اکبر دیدی که اصغر شد بریده حنجر همه در ذکر آب خونجگر شد رباب رقیه جانم۲ دیدی شده نقش زمین اباالفضل ز کینه بشکسته جبین اباالفضل فرق او دو تا شد دست او جدا شد رقیه جانم۲ دیدی پدر تنها شده به میدان گشتی ز غربت پدر پریشان بر دلت زد شرر گشته ای خونجگر رقیه جانم۲ دیدی عدو از کینه وحشیانه بر کودکان می زد به تازیانه جان تو بر لب است خونجگر زینب است رقیه جانم۲ دیدی عدو آتش زده به خیمه رأس پدر را زد به روی نیزه بهر یار غریب بوده ای بی شکیب رقیه جانم۲ شنیده ای در شهر کوفه و شام از دشمنان زخم زبان و دشنام همه دل ها کباب تو و بزم شراب رقیه جانم۲ بوده برای عمه و تو عذاب آل عبا کجا و بزم شراب اشک تو روان شد قامتت کمان شد رقیه جانم۲ دیدی که بابا دم زند ز محبوب بر لب او یزید می زد به چوب به جانت زد شرر شدی تو دیده تر رقیه جانم۲ بر تو دل هر شیعه ای کبابه در شام بوده ای تو در خرابه تو در تاب و تبی همره زینبی رقیه جانم۲ کنج خرابه بوده ای بی رمق رسید مهمان تو اندر طبق به گریه دیده ای سر ببریده ای رقیه جانم۲ کنار سر تو بوده ای در خروش سر پدر گرفته ای در آغوش ای سر بی بدن تویی دور از وطن بابای مظلوم۲ با رأس بابا گفته ای تو سخن رقیه ی تو دیده رنج و محن سر تو روی نی با تو کرده ام طی بابای مظلوم۲ نبودی دشمن زخم من نمک زد مرا چو عمه های من کتک زد زدند بی بهانه مرا تازیانه بابای مظلوم۲ ز روی ناقه ام پدر فتادم سرم به روی خاک غم نهادم دشمنت از جفا مرا زد بی حیا بابای مظلوم۲ پدر دگر از زندگی خسته ام کنار تو با دل بشکسته ام هستی ام ای پدر مرا با خود ببر بابای مظلوم۲ من که به عشق تو پدر اسیرم در کنج این ویرانسرا بمیرم بمیرم برایت شوم من فدایت بابای مظلوم۲ @yaghubianreza