eitaa logo
کانال یازهراسلام الله علیها
3.8هزار دنبال‌کننده
649 عکس
77 ویدیو
3 فایل
⚘️بسم رب الزهراسلام الله علیها 🍃معصوم" 🍂کسی که به دنبال کاربرود از مردم بی نیازاست. 🌴 نوکری ما با زلزله ی کرمانشاه شروع و در جهت اِشتغال جوانان انقلابی،برای ایرانی آباد ادامه دارد. 💳شماره کارت گروه 5892107046589571
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 به وقت شهداء 🌿🌿 هر خانمی که چادربه‌سر کند و عفت ورزد، 🍂و هر جوانی که را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم خواهم کرد و او را دعا می‌کنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق‌تعالی قرار گیرد. 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🌿🌿 به وقت شهداء 🌿🌿 یک بار مأموریتمان طول کشید 😌نتوانستیم بجا آوریم. رفتیم آشپزخانه برای صرف غذا. خبری از نبود. رفتم دنبالش. داشت می‌گرفت. ✅️ با چهره‌ای به غبار غم نشسته، 🥺می‌گفت: پناه بر خدا، خدایا مرا ببخش که توفیق خواندن را از دست دادم. 🍃او از چهارسالگی همراه پدر و مادرش برای اقامه به مسجد می‌رفت. یک بار که روحانی مسجد از مردم پرسیده بود:‌کدامیک از شما نماز آیات را می‌توانید بخوانید؟ امیر ده ساله برخاسته بود و عملاً به همه نشان داده بود که نماز آیات را چگونه باید خواند. 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🍃🍃 به وقت شهداء 🍃🍃 در ارتفاعات سخت کردستان بودیم که به ما اطلاع دادند شهید محراب آیت الله مدنی رضوان الله علیه برای بازدید منطقه به محل استقرار ما می آید. هنگام بازدید، جلو آمد و با حیایی خاص بعد از سلام و احوال پرسی گفت: الآن نُه روز است که پیدا نکرده ایم و را با تیمّم خوانده ام، تکلیف نمازهای من چه می شود؟! وقتی نگرانی او را دیدند در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود گفتند: حاضری یک معامله با من بکنی؟! آن رزمنده گفت: چه معامله ای؟! آیت الله مدنی گفتند: من حاضرم تمام عبادت هایم را به تو بدهم و در عوض تو این نُه روز را به من بدهی!! 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🌱🌱 به وقت شهداء 🌱🌱 تا نزدیکی‌های غروب آفتاب مسیری طولانی را به طور مخفیانه شناسایی کرده بودیم. موقع مغرب شهید محمدعلی شاهمرادی گفت:‌می‌خواهم بخوانم. من گفتم: میان مواضع دشمن؛ ممکن است هر لحظه شناسایی شده یا حتی شویم؛ ولی او بدون اعتنا به حرف من آرام مشغول ساختن بود . با خودم فکر کردم که اصلاً ما به است. همانگونه که امام حسین علیه السلام نیز وسط میدان کربلا در ظهر عاشورا 🍃 نماز خواند. یک پتو کف قایق پهن کرده به محمد علی اقدا کردیم و را همانجااقامه کردیم. 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🍃🍃 به وقت شهداء 🍃🍃 خدمت بودیم و قرار بود با ایشان به سفر حج مشرف بشویم، نزدیک مغرب و عشاء شد، که دیدیم شهید خیلی نگران هستند،به ساعتشان نگاه کردندگفتند است. اعتراض کردند به مهمانداران که درب هواپیما را باز کنید ، چون اگر هواپیما پرواز می‌کرد و به جدّه می‌رسید نماز قضا می‌شد. از ایشان اصرار که درها را باز کنید تا بخوانیم ولی هیچکدام از مهمانداران حرف گوش نکردند. 📢 تا اینکه یک‌دفعه از کابین خلبان صدا آمد که متأسفانه هواپیما به‌خاطر نقص فنی به مشکل خورده گفتند چند ساعتی ممکن است این نقص فنی طول بکشد. همه دیدیم که شهید دستغیب با خوشحالی از هواپیما پیاده شدند و همان‌ جا کنار هواپیما خواندن، چه نماز باصفایی؛ ما هم نمازمان را به امامت ایشان اقامه کردیم، موقعی که را خواندند و تعقیبات را انجام دادند، با کمال تعجب دیدیم که خدمه هواپیما اعلام کردند که در کمال ناباوری، موتو هواپیما اصلاح شده است. همه سوار هواپیما شدند و 🍃آن موقع فهمیدیم راز 🌿نماز شهید دستغیب را. 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🌼🌼 به وقت شهداء 🌼🌼 محمدرضا ارادت خاصی به حضرت زهراسلام الله علیها داشت، هر وقت به مشکلی برمی‌خورد، با توسل به آن بانوی بزرگوار خود را آرام می‌کرد. محمدرضا خیلی پاک بود، نمازش طولانی بود و هیچ ‌وقت قضا نمی‌شد. آخرای به گریه می‌افتاد و با گریه تمام میکرد، در اوج سختی‌ها خود را با می‌کرد. عملیات والفجر 1، همسرم ، ترکش به یکی از چشم‌هایش اصابت کرده بود. راوی همسرشهیدمحمدرضامحمدخانی 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🌺🌺 به وقت شهداء 🌺🌺  کشتی‌گیر بود، بارها و بارها قهرمان شده بود، مسابقات کشتی در حال برگزاری بود؛ برادرش تعریف می‌کند می‌گوید که من با عباس خیلی سالن می‌آمدم و مسابقات‌ را پیگیر بوده‌ام و مسابقات‌شان را می‌دیدم و تشویقش می‌کردم.   از صبح چند تا مسابقه برگزار شده بود و فینالیست‌ها مشخص‌شده بودند، عباس رسیده بود به مسابقه فینال، یک‌دفعه بلندگوی استادیوم و بلندگوی سالن صدا زد: عباس حاجی‌زاده  یک‌مرتبه دو مرتبه سه مرتبه، نگران شدم هرچه این طرف آن طرف نگاه کردم دیدم برادرم عباس نیست، کجا رفته؟ عباس که تمام حریف‌هایش را ضربه‌فنی کرده و پشت همه را به زمین خوابانده و حالا آمده برای مسابقه‌ی فینال؛ در این لحظه‌ی حساس کجا رفته؟  خیلی نگران شدم، در کمال ناباوری دیدم که بعد از این‌که بلندگوی سالن مرتبه اسم عباس رو خواند و عباس حاضر نشد، دست حریفش را بردن بالا و به‌عنوان قهرمان اعلام کرده‌اند.  خیلی نگران شدم آمدم پایین یک‌دفعه دیدم عباس وارد سالن می‌شود، گفتم عباس کجا بودی داداش؟ گفت که وقت، بود.  به هر چیز ارزش داشت، گفتم داداش چند مرتبه بلندگو اسمت را صدا زد گفت عباس حاجی‌زاده، تو کجا بودی؟ 🌸 گفت نماز اول وقت برای من از مسابقه فینال هم مهم‌تر است. 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🌼🌼 به وقت شهداء 🌼🌼 محمدرضا ارادت خاصی به حضرت زهراسلام الله علیها داشت، هر وقت به مشکلی برمی‌خورد، با توسل به آن بانوی بزرگوار خود را آرام می‌کرد. محمدرضا خیلی پاک بود، نمازش طولانی بود و هیچ ‌وقت قضا نمی‌شد. آخرای به گریه می‌افتاد و با گریه تمام میکرد، در اوج سختی‌ها خود را با می‌کرد. عملیات والفجر 1، همسرم ، ترکش به یکی از چشم‌هایش اصابت کرده بود. راوی همسرشهیدمحمدرضامحمدخانی 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🍃🍃 به وقت شهداء 🍃🍃 سوار بليزر بوديم‌. مي‌رفتيم‌ خط‌. عراقي‌ها همه‌ جا را مي‌كوبيدند. صداي‌ را كه‌ شنيد گفت‌" نگه‌دار بخوانيم‌. گفتيم‌" توپ‌ و خمپاره‌ می آید، خطر دارد!!! گفت‌"كسي‌ كه‌ جبهه‌ می آید، رانبايد ترك‌ کند. 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🏵🏵 به وقت شهداء 🏵🏵 ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهراسلام الله علیها،برادرى را آوردند که هر دو دست او شده بود. وقتى او را براى اتاق عمل آماده مىکردند، ایشان را بر روى گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسوول تعاون آمد تا از این رزمنده سوالاتى بپرسد. ولى چشمانش را بود و جواب نمىداد و راحت خوابیده بود. همگى فکر کردیم شاید باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وى به سردخانه آماده کیم . ناگهان دیدیم که چشمانش را کرد وبا یک متانت خاص گفت :برادر! ببخشید که جواب شما را ندادم ، چون فکر مىکردم اکر به اتاق عمل بروم شاید >زیادى طول بکشد ، مىشود. آن موقع که شما سوال کردید . 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🍂🍂 به وقت شهداء 🍂🍂 همسر شهید نقل می‌کنند: از خصوصیات و اعمال آقا وحید کاملا برایم روشن بود که همان کسی است که دنبالش بودم و هم من او را دوست داشتم هم خدا! آن اهمیت دادنشان به و ، آن تاکیدشان بر صداقت، آن همه جدیت و تلاش و کوششی که برای اسلام و هدایت افراد داشتند، همگی گویای این حقیقت بود. ‌همیشه می‌گفتند: من اگر بتوانم حتی را به صف بکشانم، برای دنیا و آخرتم کافی است.... 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e
🏵🏵 به وقت شهداء 🏵🏵 ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهراسلام الله علیها،برادرى را آوردند که هر دو دست او شده بود. وقتى او را براى اتاق عمل آماده مىکردند، ایشان را بر روى گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسوول تعاون آمد تا از این رزمنده سوالاتى بپرسد. ولى چشمانش را بود و جواب نمىداد و راحت خوابیده بود. همگى فکر کردیم شاید باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وى به سردخانه آماده کیم . ناگهان دیدیم که چشمانش را کرد وبا یک متانت خاص گفت :برادر! ببخشید که جواب شما را ندادم ، چون فکر مىکردم اکر به اتاق عمل بروم شاید >زیادى طول بکشد ، مىشود. آن موقع که شما سوال کردید . 📣مارانشردهید👇👇👇 🏕کانال یازهراسلام الله علیها @yahazratazahra1945 ⛺️گروه جهت تبادل https://eitaa.com/joinchat/4281860340C073b13d24e