۱. بر اهل صبر و بصر پوشیده نیست لکن حداقلیترین پیام عملیات فلسطینیها علیه رژیم صهیونیستی این است که ما -یعنی انقلاب جهانشمول اسلامی- درباره محو اسرائیل و از بین بردن این غدهی سرطانی «رجز» نمیخوانیم. این واقعیتی حتمیست که به زودی اتفاق خواهد افتاد. و چه بسا که این اتفاق آغازی بر همین پایان باشد. سوال اساسی اینجاست: وقتی که گروهی مثل حماس و از باریکهای به اسم غزه میتواند اینچنین لرزه به پیکرهی صهیونیسم بیاندازد، پس نبرد نهایی این رژیم با اتحادی به وسعت «محور مقاومت» چه سرنوشتی را برای اسرائیل رقم میزند؟! پاسخ این است که کَلَمحِ الْبَصَر اراضی اشغالی به قاعدهی منظوم «زمین شد شش و آسمان گشت هشت» زیر و رو خواهد شد.
لذا اهمیت این عملیات اثباتاً این است که ما وعدهی نابودی این رژیم را طی این سالها تنها بر پایهی اسناد اعتقادی و نگاه آرمانی سر ندادهایم. بلکه واقعیات عینی میدان و توانمندیِ علیالارض مقاومت اسلامی گواه نابودی قریبالوقوع این رژیم است و چنانچه پیشتر وعده داده شده «اسرائیل بیست و پنج سال آینده را نخواهد دید».
۲. فریب دلسوزیهای نابخردانه و تحلیلهای صد من یک غاز عدهای را نباید خورد که گمان میکنند عملیات طوفان الاقصی و اقدام شجاعانه نیروهای قسام اقدامی کور بوده و تنها به ضرر اهالی غزه تمام شده است. وضعیت فعلی غزه مطلوب هیچ انسان آزادیخواهی نیست لکن این یک حقیقت ناگزیر است که اگر طالب صلحی، باید برای جنگ آماده باشی!
به گواه تاریخ، فلسطین پیش از این نیز شاهد چنین جنایاتی بوده است و به دلیل عدم توان پاسخگویی مناسب و متناسب هر بار بیش از پیش هزینه داده است. فریب ظاهر را نباید خورد. اولاً پاسخ صهیونیستها منفعلانه است و ثانیاً همانگونه که پیش از این اثبات شده است هیچ تضمینی بر عدم تجاوز مجدد صهیونیستها حتی در صلح وجود ندارد. مزیت این عملیات آن است که غاصبان فلسطین را به لاک دفاعی کشانده است. علیالخصوص که حماس علاوه بر ضربه شست نظامی به صهیونیستها، با اطلاعات حاصله از اسارت تعداد زیادی از سربازان و حتی فرماندهان اسرائیلی، یک شکست بزرگ اطلاعاتی را برای آنان رقم خواهد زد.
۳. مبارزه با صهیونیستها محصور و محدود به ارضی اشغالی نیست و نباید باشد. چنانچه از منظر ما حتی سرطانی به اسم اسرائیل هم تنها پیشانی ماشین جنگی استکبار و یا به تعبیر دیگر سگ نگهبان دیگران در منطقه است. همانقدر که تقابل با ماشین جنگی صهیونیزم در اراضی اشغالی مهم است، برخورد با جریانات فکری، سیاسی و عقیدتی حامی آنها هم مورد انتظار است. و چه بسا که این امر باید با جدیت بیشتری پیگیری شود. چه آنکه خط مقابله نظامی مشخص و خطکشیها روشن است. مردهای جنگیاش هم در این سمت آزمون پس دادهاند و مثال «آهن آبدیده»اند.
اما صهیونیستها -به زعم خودشان- معتقدند که باید سر مار را در تهران له کرد! میپرسم پس چرا ما معتقد نباشیم که باید «شغالهای حامی اشغالگران» را در پشت مرزهای جبهه مقاومت تادیب کنیم؟!
به عکس روزنامه مردمسالاری دقت کنید. زمینه سیاه به نشانهی عزا، تصویر شیک و در عین حال سر به زیر و مظلومانه از جلادی به اسم نتانیاهو، تقلیل موضوع از دههها جنایت صهیونیزم در فلسطین و منطقه به سرسختی نتانیاهو و ...!
این #رسانههای_منحط اگر پیادهنظام استکبار نیستند پس اسمشان چیست؟! به کجا شکایت ببریم از این حجم خباثت و دنائت که طیفی به اسم «اصلاحات» قیام حسینی را خشونت قلمداد کرده و حادثه کربلا را ثمره و میوهی این خشونت میدانست، ولی در این سوی تاریخ سیاهپوشِ عزای جلادهاییست که تاریخ به بیرحمی و قساوتشان کمتر دیده است و به یاد دارد؟!
به یاد جملهی مشهور یکی از سران صهیونیست افتادهام که گفته بود این جماعت «سرمایههای ما در ایران» هستند!
اگر طالب پیروزی جبهه مقاومت هستیم باید افسار این زردنامهها هم کشیده شود...
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m