اول صبحی هوس گشت و گذار زده به سرم. کفشهایم را میپوشم و از خانه پدری میزنم بیرون. کمی که از ولایت دور میشوم، همایون را پلی می کنم. شجریان را میگویم؛ نه آن پسرک، حامد همایون!
اصولاً -بجز یکی دوتا- ارتباط خوبی با موسیقی پاپ ندارم. آن قدر هم مثل قارچ رشد کردهاند که آدم میماند چه بگوید. یعنی به تعداد حامامهای مملکت خواننده داریم! و جالب اینجاست که عمر هنر و محبوبیتشان به دوش بعدیشان نمیرسد!
القصه؛ تا همایون شروع کند به خواندن به این فکر میکنم که چه شد از این صدای ناب و آن ابیات نابتر رسیدهایم به چرندیاتی مثل: «هر بار این درو محکم نبند؛ نرو!»
همزمان این بیت محمدحسین انصارینژاد توی ذهنم مرور میشود:
گمنامتر از تو کیست؟ ای شعر شهید من/ وقتی هنر افتاده در دست ملیجکها!
هفت، هشت دقیقهای گذشته لکن هنوز حضرات دارند مینوازند و همایون نمیخواند! همان طنز قدیمی! انگار اول نوازندهها جمع میشوند، بعد تماس میگیرند که:
- حاجی کجایی؟!
- توی ترافیک موندم! ده دقیقه دیگه اونجام...
- خب پس ما شروع میکنیم شما خودتو برسون!
از کمرکش کوه قدری بالا میروم ولی نفسم یاری نمیدهد. چاق نیستمها، لکن کمی تو پر شدهام! مسیرم را تغییر میدهم و میروم به سمت باغ متروک ولایت.
هنوز کاملاً از کوه پایین نیامدهام. چشم میاندازم به باغی که دیگر آن نای قبلی را ندارد. تیرهای برقی که از کنار باغ رد شدهاند را میشمارم. تعدادشان دارد تنه میزند به تعداد نخلهای باغ.
آخ که چقدر بنیبشر بیرحم است!
یاد خاطرههای کودکیام میافتم. چقدر سنگ زدیم به پَنگهای باغ و چقدر با کِیوار زخم انداختیم به تن در و دشت. چقدر راه آب را سد کردیم و شنا کردیم در این استخرهای دست ساز.
(زمین تا آسمان فرق است بین استخرهای ما و استخر فرح!)
به لطف آب بندهای احمدینژادی هنوز چندتایی نخل سرپا هستند. روی دیواره آببند، مارمولکی گردن کلفت چشم در چشم من لم داده و تکان نمیخورد. حسی شبیه فیلمهای وسترن میگیرم. انگاری این رنگو میخواهد دوئل کند با من. شبیه لوک خوششانس تکه چوبی را میگذارم کنج لبم و پشت به آفتاب میایستم. جوری که سایهام میافتد روی مارمولک. یک آن به خودم میآیم و میپرسم: «چرا لاکیلوک؟! مگر #نجفی چه کم دارد از او؟!». خدایی هفت تیرکش قهاری بود #شهردار_اصلاحات!
قبل از شروع دوئل صدایی میپیچد توی باغ و رنگو فرار میکند:
"سنگ دلا چرا دگر جور و جفا نمیکنی...؟!"
الحمدلله. همایون بالاخره شروع کرد به خواندن. امیدوارم تا رسیدن به خانه بیت بعدی را هم بخواند...
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
Homayoon Shajarian - Sange Del.mp3
7.42M
تیر غمم زدی به جان، تا که به خون نشانیام
هر چه کنی بکن بتا، زان که خطا نمیکنی...
🟢@yahyaei_m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مغز من وقتی به انتخابات فکر میکنم.😄
🟢@yahyaei_m
ورای اینکه عدم حضور در انتخابات چه نقش و تاثیری در آیندهی کشور دارد و بیآنکه عدم مشارکت را دشمنی یا بازی در زمین دشمن فرض کنیم؛ معتقدم که بسیاری از هیجاناتی که در قالبهای نامطلوب مانند شورش، ناآرامی و اغتشاش ظهور میکند، نه از باب دشمنی با نظام و آشوبطلبی، بلکه به دلیل میل ناخودآگاه عموم به «مشارکت سیاسی» و گرایش به «تعیین سرنوشت» است. و از قضا این تمایل در ذات خود، نه تنها نامطلوب نیست بلکه جزو اهداف واسطیست که انقلاب اسلامی نیز خواهان و جستجوگر آن بوده و هست. جمهوریت و مردمسالاری حقیقی جز با مشارکت عموم مردم ایجاد نمیشود و این مشارکت مستلزم رشد سیاسی و ایجاد گرایشات معقول در مردم است. و همین نقطه است که رهبر انقلاب سالها پیش (دهه ۷۰) دربارهی آن گفتهاند: «خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند...».
نیز اعتقاد دارم که نباید مفهوم عمیق «مشارکت» را صرفاً به حضور فرد در انتخابات تقلیل داد. چهآنکه این میزان از عمل سیاسی، کف و حداقل فعالیت مورد انتظار است. «مشارکت» پیش از جهتگیری و معنای سیاسی، دارای وجوه اجتماعیست و همین «باور به اجتماع» و «قدرت جمعیت» است که به مشارکت معنا میدهد.
با این پیشفرض شاید بتوان راحتتر درباره عدممشارکت بخشی از جامعه در انتخابات نظر داد. البته این نظر به معنای تایید عملکرد منفی این بخش از جامعه نیست و صرفاً در پی ردیابی مسالهای به نام «عدم مشارکت» است.
شدیداً معتقدم که برخی جریانات سیاسی، حیات خود را در فردگراییِ لذتطلبانه و پرهیز از ایجاد اجتماع سیاسی حول محور رشد جمعی تعریف کردهاند و بیشترین بهرهی سیاسی را از «اعمال غیر سیاسی» مردم میبرند. چرا که رشد سیاسی امت، منجر به ایجاد اجتماع قوی خواهد شد و در جامعهی قدرتمند، احزاب و جریانات سیاسی، خود را با تراز خواست امت هماهنگ میکنند، نه بالعکس. در جامعهی ورزیده به لحاظ ساخت سیاسی، نه سیاستبازها و رسانههای منحط قدرت ایجاد هیجان کاذب دارند و نه «جمعیت سیاسی» میلی به تقلیل خواستههای اصیل خود و جایگزینی با اعمال تخدیری نشان خواهند داد.
واقعیت امر این است که نظام آموزشی و سیستم رشد کشور ما در این مساله کوتاهی داشته و تلاش وسیعی برای تاسیس «اجتماع سیاسی» بر مبنای قواعد منطقی نکرده است. جامعهای که در آن نهایت تعریف و تفسیر از امر سیاسی «پدرسوختگی و حقهبازی»ست؛ رأی و انتخاب را نمایش، و آشوب و بلوا را عمل سیاسی تعریف میکند. لذا برخی افراد به خاطر عدم رشد معقول سیاسی -علیرغم گرایش اصیل و عمیق خود برای «مشارکت سیاسی»- در دام سیاستبازان میافتند و در یک جایگزینی بیقاعده هیجان را جایگزین تعقل میکنند. این جایگزینی خشت اول دیواریست که کج بنا شده است و هرچه بالاتر برود احتمال ریزش بیشتری خواهد داشت.
واقعیت این است که تنها راهکار موجود برای جلوگیری از این انحراف، نه تنها پرهیز نیست؛ بلکه ایجاد جامعه سیاسیست که در آن امت با شناخت نقش و جایگاه خود، به «مشارکت سیاسی» به عنوان یکی از ابزارهای پیشران جامعهی پیشرفته نگاه میکنند و خود را «موظف» و بلکه «محق» در مشارکت فرض میکنند.
بیش از اصرار بر انجام «تکلیف»، باید بر «حق مشارکت» تاکید کرد.
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
نگفتهام که به دستت محک نداشته باش
ولــی به مقصد ایـن راه شـک نداشته باش
#مصعب_یحیایی
#انتخابات
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
در آ که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را
پـــرنــــدگـــان پــراکنـــدهانـــد انســـانها...
#محمدحسین_انصارینژاد
🟢@yahyaei_m
یک پنجرهام رو به تماشای نگاهت
رودی به همآغوشـی دریـــا متمــایل...
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
جز گریه علاج دلِ بیحوصله نیست
ابــری که دلــش گــرفته باید چه کند؟!
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
مثل فنجانِ پر از شهد و شکر شیرینی
تـــــو همـــان تـــازگــــیِ اولِ فــروردیـــنـــی
تنت از رایحـــهی میـــخک نوبـــر سرشــار
از کدامین پرِ این باغچه گل میچینی؟
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
هدایت شده از «کمــی کــافــر...»
مگر زمین قرار است از باریکهی غزه هم بر اهلش تنگتر شود که ما هر چه «وَ ضاقَتِ الْأَرْض» میخوانیم تحویلمان نمیگیری خدایا...؟!
#مصعب_یحیایی
#غزه
⚫️@yahyaei_m
هدایت شده از «کمــی کــافــر...»
خرده به الکنی زبان ما نگیر بارالها؛
نقل امثال من، همان حکایت شبان قصهی موسیست. حق هم همین است. همه که قرار نیست یک جور باشند. وقتی از بین خلایق دو تاشان عارفی میشوند به قاعدهی حسنزاده و جوادی آملی، این طرف هم چهارتا آدم خرد و خمیر مثل من باید باشد دیگر...
خودت شاهدی من و ما زبانمان قاصر است و الّا نهایت مقصود و غایت آمال همهمان یکیست. ماها هر چقدر هم که گریزپا و یاغی باشیم، باز وقت فرار خواه ناخواه به آغوش خودت پناه میآوریم الها. جایی مگر هست اصلاً که از حیطهی قدرت لایزال تو بیرون باشد و از حد علم لایتناهیات خارج شود؟!
حالا این وسط بلدترها وقت ندبه و استغاثه دعای فرج میخوانند و میگویند «وَ مُنِعَتِ السَّماء...» ولی ما آخر صفیها که زبانمان به این الفاظ نمیچرخد میگوییم «آسمان روی سرمان یک بدست شده». و فرقش هم فقط توی همین لفظ است گمان میکنم.
راستی معبودا؛ رویم سیاه لکن معنای این که گفتهاند «وَ انْقَطَعَ الرَّجاء...» را نمیفهمم. خب دور سرت بگردم اگر این نومیدی و انقطاع، از رحمت تو باشد که ذنب لایغفر است و بریده باد زبانی که به نومیدی از معبودش باز شود. و اگر منظور دلبریدن و ناچشمداشتی از مخلوقات است که چه جای شکوه و گلایه؟! امید بنیبشر اگر به جز تو میخواهد باشد که همان بریده و منقطع باشد بهتر است!
جز درگاه تو به کجا پناه بیاوریم و شکایت به که ببریم یا مستعان که در شدة و رخاء تنها پناهگاه امن ما تویی...
راز دل ما پیش از این هم بر تو پوشیده نبوده که حالا از هویدا شدنش بترسیم؛ و پردهای مابین خالق و مخلوق نیست که از برافتادنش گله کنیم یا رب. ما بندگان مسکین و مستکینات فقط یک دلخوری داریم و آن هم طول غیبت صاحب و مولایمان است که از حد توان ابناء بشر بیرون زده است و امید داریم که اگر قرار بر فرج است -که هست- همان فرج عاجل قریبی که «کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَب» است را به اهل عالم بنمایانی و بشر را از این گمگشتگی و سرگشتگی بیرون بیاوری یا ارحم الراحمین....
اصلاً میپرسم مگر زمین قرار است از باریکهی غزه هم بر اهلش تنگتر شود که ما هر چه «وَ ضاقَتِ الْأَرْض» میخوانیم تحویلمان نمیگیری خدایا...؟!
اگر قرار به وراثت مستضعفین در زمین است که ما به بیچارگی و ضعف خودمان در برابر رب مشارق و مغارب معترفیم. بیش از این دیگر استضعاف نیست؛ رسما مرگ است. و ترس آن را داریم که علیالارض از شدت ظلم و جور، بنیبشری در غزه زنده نماند تا بخواهد وارث ارض موعود فلسطین بشود. مگر کودکی در محاصرهی بنیاسرائیل زنده مانده که موسایی از میانشان مبعوث شود خدایا؟
هنوز وقتش نرسیده که موعود ما را برسانی...؟!
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
چه نشستهای شاعر؟!
قافیه
حال اهالی غزه را
ردیف نمیکند؛
و از تنور شعر
هیچ نانی
برای کودکان فلسطین
گرم نخواهد شد...
⚫️@yahyaei_m
چه نشستهای شاعر؟!
قافیه
حال اهالی غزه را
ردیف نمیکند؛
و از تنور شعر
هیچ نانی
برای کودکان فلسطین
گرم نخواهد شد.
و آه؛
گفتم «نان»؛
چه میشد
دست کریمی اگر
در ماه صلوة و صیام
نان خشکی را
به کودکانِ در محاصره برساند...؟!
باید
که در روزگار خون و جنون
-به قول قیصر شعر انقلاب-
«به بیطرفی واژهها
و واژههای بیطرفی مثل «نان»
دل بست»!
افسوس
که «بیطرفی»
مضحکترین واژه
در روزگار صلح جهانیست...
با همین دو چشم دیدهام
-و دیدهاید-
که سازمان ملل متحد
پس از اعلام بیطرفی
و ابراز نگرانیهای مدام
همیشه
در آغوش صهیونیزم
غش میکند!
بیطرفی؟
چه آشی؟!
کدام کشک؟!
کاشکی البته
عدهای
فقط «بیطرف» باشند،
اما
«بیشرف» نه...
نفتی نشوید جماعت!
چیزی نمانده است
که از چاههای نفت سعودی
خون فواره بزند
و طغیان دوبارهی نیل
دامنگیر حکام مصر شود...
در این روزگار تلخ
و تلخیهای روزگار
کجاست
آن موسایی
که به جای دریا
دیوارههای بتنی گذرگاه رفح را
با تکیه بر عصای ارادهی حق
بشکافد؟!
کار
از شعر و ترانه گذشته است؛
حماسهخوان میخواهیم...
چه نشستهای شاعر؟!
سلاح بردار
برادر!
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ...
این شبِ قدری بگذر از کار و کردار اشرف مخلوقات، که «آدم» از ریشهی «عدم» است.
و چشم ببند بر خطای رفته و نرفتهی ما، که «انسان» از همان صبح ازل همقافیه بوده با «نسیان» و «عصیان».
خواه ناخواه ما نسل همان ابوالبشری هستیم که بهشت برین را فروخته به دو پیمانه گندم، و یا شاید نیمهای سیب.
میگویم بنا باشد بَنِیالْبشر بالْکُل عاری باشد از اشتباه، که مختار بودنش زیر سوال میرود و اگر قرار است هیچ خطا نکنیم که بهانهای نمیماند تا کاَنّه طفل صغیر با اشک و رشک خودمان را بیاندازیم توی آغوش تویی که از مادر مهربانتری به ما.
راستش خدایی را که من شناختهام و میشناسم بهشت را فقط به «بها» نمیدهد. و هیچ این گمان نمیرود به خدا؛ که اِله ما «مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ» است.
خوب خدایی داریم للّهی؛ بیشتر و پیشتر از آنی که شدید العقاب باشد ربِّ انسان؛ رئوف و رحیم است به عبادش و گاهی حتی به یک «بهانه» هم آدمی را مهمان میکند به روضهی رضوان.
اصلاً «خوف و رجا»یی که اهل عرفان میگویند باید همواره همراه باشد با آدم چیست بجز همین ترس از خویشتنِ خویش و امید به همین یک جمله که ما هرچه باشیم «یاغی» نیستیم یا اله العاصین؟!
آدم به گواه تک تک گورهایی که آدمیزاد را میبلعند، بیپناهتر از آنیست که فکرش را کرده و «یدالله فوق ایدیهم» نباشد، دستش به هیچ دامنی وصل نیست.
دستمان به دامنت «يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ...»
#مصعب_یحیایی
#شب_قدر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
⚫️@yahyaei_m
دارد ســــر شــــکافــتن فـــــــرق آفتـــــــاب
آن سایهای که در دل شب راه میرود
#قیصر_امینپور
⚫️@yahyaei_m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفارتخانه و اماکن کنسولی طبق کنوانسیونهای بینالمللی بخشی از سرزمین و خاک کشور متبوعه محسوب میشوند.
اگر خبر حمله اسرائیل به سفارتخانه ایران در سوریه صحیح باشد، وقت پاسخ مستقیم و خردکننده به این سگ وحشی رسیده است.
این اقدام در نهایت به جنگ با اسرائیل منجر خواهد شد؛ چه بهتر! این غده سرطانی هر چه زودتر محو شود بهتر است.
ما سالهاست برای این نبرد بزرگ آمادهایم...
⚫️@yahyaei_m
دفاع از فلسطین برای ما شرف و عزت است...
#شهید_قاسم_سلیمانی
🔴@yahyaei_m
ای باغ اناری که به خوندامنیات نیست
فــردای پُـــر از بــار تو پیداست از اکنـــون...
#مصعب_یحیایی
#غزه
🔴@yahyaei_m
فرهادم و شیرینیات از بس که زیاد است
بایـــد کــه شبــی ســـر به بیـــابـــان بگذارم
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
دلتنـــــگم و بایــــد بگــــذارم ســـــر خــــود را
صبحی به سر شانهی یک کوه و دگر هیچ...
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
در اين كشتي درآ، پا در ركاب ماست درياها
مترس از موج، بسم الله مجريها و مُرسيها
اگر اين ساحران اطوار مي ريزند طوْري نيست!
عصا در دست اينك میرسند از كوه موسیها
زمين آسمان جُل را به حال خويش بگذاريد
كسي چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بيايد هر كه از فرهاد شيرين عقلتر باشد
نيايد هيچ كس جز ما و مجنونها و ليلاها
همين از سر گذشتن سرگذشت ماست پنداري
همين سرها... همين سرهاي سرگردان صحراها
شب قدري رقم زد خون ما تقدير عالم را
كه همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
#محمدمهدی_سیار
#ایران
#غزه
🟢@yahyaei_m
زیرنویس شبکه خبر:
مردم شهرهای مرزی کشورمان و مردم مناطقی در عراق پرواز پهپادها به سمت سرزمینهای اشغالی را مشاهده کردهاند!
😄
🟢@yahyaei_m
هدایت شده از اخبار سوریه
عبور دسته پهپادهای ایرانی از فراز کربلای و بین الحرمین. این پهپادها پس از زیارت کربلای معلی در حال حرکت به سمت اهداف خودشان هستند.
@SyrianKhabar