﷽
💫#داستانآموزنده💫
⭕#پند_پدر_بهپسر
✍ پسر جوانی قصد بردن پدر پیر خود به سرای سالمندان کرد. صبح زود، پدر را سوار ماشین خود کرد.پدر پیر آخرین چیزی که در چمدان خود گذاشت و میخواست آن را با خود به سرای سالمندان ببرد، عکس همسر جوانش بود؛ همسری که مادر پسر بود و مرد بعد از فوت او دیگر ازدواج نکرده بود. در میانه راه پدر به پسر گفت: پسرم! میتوانم از تو تقاضایی برای بار آخر کرده باشم؟! پسر متکبر جوان سری از روی ناچاری به رضایت تکان داد.
پدر که کارگر کارخانۀ الوار و چوببری بود، از پسر خواست او را برای بار آخر به کارگاه چوببریای ببرد که در آن 30 سال کار کرده بود. چون به کارخانه رسیدند، پدر به پسر درخت بزرگی را نشان داد که چند کارگر در حال کندن پوستش بودند. پدر رو به پسر گفت: پسرم! این درخت، حیات خود را مرهون آن پوست پیری است که در حال کندنش هستند. اگر پوست درخت را زمان حیات میکندند، درخت هر اندازه قوی بود، قدرتِ گرفتن آب و غذا از خاک را نداشت و بلافاصله خشک میشد.
اما اکنون که درخت را بریدهاند، پوست آن را هم بریدهاند و بیارزشترین قسمت الوار، همان پوستش بعد از بریدن آن است.سالهایی که درختان را پوست میکندم، به این نکته فکر میکردم؛ روزی خواهد رسید که من هم برای تو چون پوست درختان، به بیارزشترین بخش درخت تبدیل میشوم که دور ریخته خواهم شد. تویی که عمری برایت زحمت کشیده و بعد از مرگ مادرت، به تنهایی بزرگت کردم
امروز همان روزی است که سالها منتظر رسیدنش بودم ، تو هم خودت را آماده کن که روزی پسرت پوستت را همینگونه خواهد کَند.
@yamahdialajal12
#سلام_امام_زمانم
ای خوش خبر بیا که نظرها عوض شود
تا تلخی تمام خبرها عوض شود...
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
@yamahdialajal12
💖 #دعای_فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
به نیت فرج مولای غریبمان بخونیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💥یکی از راههای بیداری از خواب غفلت خواندن شرح حال اولیاء خداست. بهمین منظور هر شب قسمتی از زندگینامه یک ولی خدا تقدیم می گردد:
☘ #شیخ_مجتبی_قزوینی_خراسانی (۳):
💥از آن بزرگوار پرسیدند:" آیا راهی برای دیدار امام زمان وجود دارد؟"
فرمود:بله بستگی دارد به خود آدم و تقوای آدم.
سپس می فرمود:"دو چیز را باید رعایت کنید:
۱. هرچه برای حضرت می گویید راست بگویید.یعنی حاضر باشید جان و مال خود را در راه امام زمان در طَبق اخلاص بگذارید.
چون این امتحان دارد. آماده باشید که در این راه امتحان سختی خواهید شد.
۲.از حریم حضرت دفاع کنید.
✨می فرمود:*ما وظیفه داریم نام حضرت را بلند کنیم.*
در زمان خانه نشینی حضرت امیر، شیعیان برای احیای نام حضرت موقع بلند شدن"یا علی" می گفتند.
👌الان زمان خانه نشینی حضرت بقیة الله است و باید برای احیای نام حضرت تلاش کرد.
👌در همه حال بگویید:"یا ولی عصر"
خودشان هم هرگاه از جا بلند می شدند، می گفتند:"یا ولی عصر"
#شرح حال اولیاء خدا
💠سلامتی و تعجیل فرج امام زمان صلوات💠
@yamahdialajal12
#سلام_مولای_من♥️
سلام یگانه دلخوشی من،
میدانم که چقدر قلب مهربانتان را شکستهام،
می دانم که چقدر روح صبورتان را آزردهام
اما ...به خودتان سوگند
مهربان من که دوستتان دارم.
ذره ذرهی وجودم از مهر شما سرشار است
و قلبم از یادتان معطر
و زبانم از نامتان متبرک ...
من به محبتتان زندهام و به نوکریتان مفتخر...
این دلخوشی را از من دریغ مکنید…
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
@yamahdialajal12
#داستان_کوتاه
✨روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
دلم خیلی به حال ابوذر_غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور؟
🦋مولا فرمودند:
✨آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ،
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست...
سه شبانه روز بود که او وخانواده اش هیچ نخورده بودند
📚منبع: الکافی، ج 8
@yamahdialajal12
💖 #دعای_فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
به نیت فرج مولای غریبمان بخونیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃🌼🍃
تو دعا کن که دعاها به ثریا برسد
تا که امر فرج از عالم بالا برسد
مستجاب است دعاهای تو حتما آقا
پسبخواه آخر این قصه به فردا برسد
آه ، یعقوب ، بکن رحم به کنعانیها
تو دعا کن که مگر یوسف زهرا برسد
تودعاکنکه پس از اینهمه یلدایفراق
صبحِ موعودِ خدا ؛روزِ خوشِ ما برسد
🍃🌼🍃
🌹 بِنَفسی اَنت مِن مُغیَّب لَم یَخلُ مِنّا بِنَفسی اَنت مِن نازِح مانَزَح عَنّا...
🤍الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🤍
#التماسدعایفرج 🤲
@yamahdialajal12
#داستانک
زشتی ها و بدی های اطرافمان را به زیبایی و عشق تبدیل کنیم🦋
✔️مَردی صبح از خواب بیدار شد و
با همسرش صبحانه خورد و لباسش را پوشید
و برای رفتن به کار آماده شد.
هنگامی که میخواست کلیدهایش را بردارد
گرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون دید.
خارج شد و به همسرش گفت:
دلبنـدم، کلیدهایم را از روی میز بیاور.
زن خواست تا کلید ها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته:
❣"یادت باشه دوستت دارم" ❣
و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید که میان غبار نوشته شده بود:
❣"امشب شام مهمون من"❣
زن از اتاق خارج شد و کلید را به همسرش داد.
و به رویش لبخند زد.
انگار خبر می داد که پیام همسرش را دریافت کرده است!
👈این همان همسر عاقلیست که اگر در زندگی مشکلی هم بود، مشکل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می کند....🥰
#همسرداری
#عیبپوشی
@yamahdialajal12
💖 #دعای_فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
به نیت فرج مولای غریبمان بخونیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مهـدیجـان...♥️
سوالیسادهدارمازحضورت!
منآیازندهاموقتظهورت؟
اگرکهآمدی،
منرفتهبودم،🌱
اسیرِسالومـاهوهفتهبودم
دعایمکندوبـارهجـانبگیرم،
بیایـمدررکابتـوبمیـرم.🥀
『#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
@yamahdialajal12
🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات...
🔅تاامر فرج شود مهيا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
🔸امام صادق علیه السلام؛
« هیچ عملی در روز جمعه، برتر از #صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست. »
(الخصال ص۳۹۴)
با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛
طبق قرار هر جمعه، #ختم_صلوات داریم به نیت #سلامتی و #تعجیلدرفرج امام زمان عجل الله،
با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید.
لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ربات زیر وارد کنید👇👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/y1r9p5
با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏
#اللهمعجللولیکالفرج
#غروب_جمعه_دلتنگیهایش
#شعرمهدوی
تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا؟
آه! از جمعه بی تو گله داریم آقا
🍂🍁🍁
من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد
صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد
🍁🍂🍂
به خدا منتظر آمدنت میمانیم
پای این عشق، اویس قرنات میمانیم
🍁🍂🍂
تو دلت بیشتر از ما تب هجران دارد
سحر وصل همیشه شب هجران دارد
🍂🍁🍁
تا به اندازه شمعی که ز سر میسوزد
پر پروانه به امید سحر میسوزد
🍂🍁🍂
خیر از جمعه ندیدیم به والعصر قسم
بی تو ما طعنه شنیدیم به والعصر قسم
🍁🍂🍂
#صابرخراسانی
#اللهمعجللولیکالفرج
@yamahdialajal12
💖 #دعای_فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
به نیت فرج مولای غریبمان بخونیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#داستانک
در این صورت زبانـــــت را نگهدار❌
🌸شخصى محضر پيامبر اسلام (ص) مشرف شد. حضرت به او فرمود : آيا مى خواهى تو را به كارى راهنمايى كنم كه به وسيله آن داخل #بهشت شوى ؟
🍃 مرد پاسخ داد: مى خواهم يا رسول الله ! حضرت فرمود: از آن چه خداوند به تو داده است انفاق كن و به ديگران بده !
🍃 مرد: اگر خود نيازمندتر از ديگران باشم ، چه كنم ؟ فرمود: مظلوم را يارى كن !
🍃 مرد: اگر خودم ناتوان تر از او باشم ، چه كنم ؟ فرمود: نادانى را راهنمايى كن !
🍃 مرد: اگر خودم نادان تر از او باشم ، چه كنم ؟ فرمود:《در اين صورت زبانت را جز در موارد خير نگهدار!》
🌸 سپس رسول خدا فرمود:
آيا خوشحال نمى شوى كه يكى از اين صفات را داشته باشى و به بهشت داخلت نمايند؟
📘( بحارلانوار: ج 71، ص 296)
@yamahdialajal12
#سلام_امام_زمانم
شیعیان خواب بس است برخیزید
هجر ارباب بس است برخیزید
یادمان رفته که عهدی هم است
یادمان رفته که مهدی هم هست
یادمان رفته که او پشت در است
یادمان رفته که او منتظر است
@yamahdialajal12
💖 #دعای_فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
به نیت فرج مولای غریبمان بخونیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃🌸ملاقات با امام زمان 🌸🍃
تشنه ای در بیابان ❇️ ❇️
هوا به شدت گرم شد. صحرای سوزان حجاز، زیر تابش آفتاب، بوی تفتیدگی میداد. همه جا خشک و داغ بود.
مرد بیچاره از قافله عقب مانده و راه را گم کرده است.
او انسانی شایسته و از شیعیان پاکدلی است که دیارش را به قصد انجام حج، پشت سر گذاشته و آهنگ مکه نموده است. اما میان بیابان ماند و سرگردان شد. از بس این طرف و آن طرف دوید، خسته شد و از پای افتاد. از بس این و آن سو نگاه کرد و به امید نجات، به هر جانب چشم دوخت دیدگانش بی رمق شد و از کار افتاد.
زبانش از تشنگی خشک گردید. جگرش از عطش میسوخت. جز حرارت خورشید، بیابان بی رحم، فرسودگی شدید، چیزی نمی دید و غیر از رنج طاقت فرسا، زانوهای لرزان، چشمهای بی فروغ، دهان
خشک و قلبی ناامید، چیزی در خود نمی یافت.
فقط عطش را میدید که هر لحظه بیشتر میشد تا او را از پای درآورد و مرگ را مییافت که دهان باز کرده بود تا وی را ببلعد.
سرانجام زار و بی رمق بر زمین افتاد و در آستانه ی نابودی قرار گرفت. پلکهایش روی هم نشست و میرفت تا با آخرین نفس، روحش از تن پرواز کند و جان به جان آفرین تسلیم نماید.
در همین لحظه ی حساس، صدای شیهه ی اسبی در فضای ساکت صحرا طنین انداخت و گوشهای او را نوازش داد.
قلبش تکانی خورد و به هیجان آمد، دیدگانش فروغ تازه یی یافت و به آرامی باز شد. وقتی نگاه کرد، چشمش به جوانی افتاد با چهره ای جذاب و دلربا و عطری خوشبو و دلپذیر که بر اسبی خاکستری رنگ نشسته و از رخسار تابناک و عطر وجودش، عظمت و شکوه وصف ناپذیری جلوه گر شده است.
او که بود؟ در این بیابان خشک و سوزان چه میکرد؟! از کجا پیدا شد و چه منظوری داشت؟!
آیا برای نجات این مرد آمده بود؟ آیا میخواست این انسان درمانده و راه گم کرده را از مرگ برهاند و به قافله برساند؟
دنباله ی این داستان را از زبان خود آن مرد بشنوید:
جوان اسب سوار جلو آمد. آب گوارایی به کامم ریخت که از برف، خنک تر و از عسل، شیرین تر مینمود. او مرا از مرگ حتمی
نجات داد.
پرسیدم: سرورم، شما کیستید که نسبت به من چنین لطفی نموده و مورد احسان و محبتم قرار داده اید؟
فرمود: من حجت خدا بر بندگانش هستم، من بقیة الله در زمینش هستم. من همان موعودی هستم که زمین را سرشار از عدالت و انصاف سازم چنانکه مالامال از ظلم و ستم شده باشد. من فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، پسر امیر مومنان علی بن ابی طالب علیهم السلام هستم.
سپس به من فرمان داد و گفت: چشم هایت را ببند.
من به امر آن حضرت دیدگانم را فرو بستم. هنوز لحظه ای نگذشته بود که دستور داد: چشم هایت را باز کن.
من بی درنگ دیدگانم را گشودم. وقتی نگاه کردم ناگهان خود را جلوی قافله یافتم و دیدم پیشاپیش کاروان قرار دارم، اما همینکه روی از قافله برگرداندم تا امام زمان حضرت بقیة الله علیه السلام را بنگرم، متوجه شدم غایب گردیده و از نظرم ناپدید شده است. درودهای خدا بر او.
این ماجرا در کتاب «کفایة المهتدی»، از کتاب «غیبت» حسن بن حمزه ی علوی که از دانشمندان نامدار شیعه و بزرگان فقه و حدیث در قرن چهارم هجری است گزارش شده و در کتاب «النجم الثاقب»، ثبت گردیده است.
📚[ملاقات در صاریا ( حوادث تاریخی پیرامون مقام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ) - تشنه ای در بیابان]
@yamahdialajal12