eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
166 عکس
90 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم من تموم سال دلهره دارم که دوباره کربلا رو می بینم یا نه؟ بغلم کردی! بین زوارت؟ یا که تو خونه می مونم تک و تنها؟نه! می‌ترسم زندگی باز درگیرم کنه دوری از کربلا زمین گیرم کنه! یه کاری کن که بی پروبال خودت باشم تو لیست زائرای هر سال خودت باشم یه کاری کن تا آخرش باشم تو آغوشت تو مال من باشی من مال خودت باشم «رحم الله من نادی ابی عبدالله» من نمیدونم وقتی میمیرم کی میاد و جای من تو روضه میشینه!؟ نمیدونم کِی آخرین باره که چشای گریونم ضریحو میبینه!؟ اما اینو بدون دوست دارم حسین بودی از بچگی کس و کارم حسین میخوام قیامتم تو آغوش خودت باشم جای کفن میخوام سیاپوش خودت باشم اجازشو بده که حتی بعد مرگم هم شبای جمعه پیش شیش گوش خودت باشم «رحم الله من نادی ابی عبدالله» نوکر خوبی نبودم واست ولی تو هر چی که شد موندی به پای من! ترسم از اینه ای کس و کارم یه روزی نوکر خوب بیاری جای من! توی آغوش تو جا هست واسه همه کل دنیام بشه قربونت باز کمه! میخوام تو گوشم، نفس آخر، صدات باشه تصویر آخری که میبینم چشات باشه چی میشه که لحظه‌ی جون دادن شبیه جون، بیای و من سرم به روی خاک پات باشه «رحم الله من نادی ابی عبدالله» 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم هرکه در دل،دلبری مانند حیدر داشته غیر او از هرچه دلبر هست،دل بر داشته پای درسش عالم و آدم تلمذ کرده‌اند هر زمانی که علی تکیه به منبر داشته کعبه از شوق حضورش سینه‌ی خود را شکافت کعبه پیش پای او،تنها ترک برداشته بین آیاتش خدا فرمود حیدر نفس اوست جان به قربانش عجب نفسی پیمبر داشته از شب معراج پیغمبر روایت کرده،حق جلوه ای با جلوه‌ی حیدر برابر داشته لایق بوسیدن پای علی تنها یکیست این لیاقت را به اذن الله قنبر داشته مشق رزم کودکی‌اش فتح چندین قلعه بود از همان دوران نگاهی هم به خیبر داشته در،به پا بوسی حیدر طوری از جا کنده شد حسرت این لحظه را انگار در، سر داشته قلعه را بعد از حضور مرتضی هرکس که دید با تعجب گفت:خیبر هم مگر در داشته...!؟ @Yaqoote_sorkh https://eitaa.com/sajad_ravanmard
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم شب شب رسید و سکوت سنگینی به هیاهوی شهر حاکم شد با کمی نان به سمت نخلستان مردی از جنس نور عازم شد می‌رود تا به پیرمردی که در خرابه‌ست باز سر بزند کودکان یتیم منتظرند تا که مرد غریبه در بزند پادشاه کدام مملکتی در غم مردمش سهیم شده؟ چه کسی جز علی در اوج مقام مرکب کودک یتیم شده؟ خیلی از بچه‌ها نمی‌دانند نام این مرد آسمانی را ولی او هدیه می‌دهد به همه نان و خرما و مهربانی را کوله‌بارش همین که خالی شد شکر کرد و به کار خود برگشت یک نفر مانده بود و او حالا به محل قرار خود برگشت خلوتی داشت در سیاهی شب با خودش رو به ماه زمزمه کرد دردهای فراق فاطمه را باز در گوش چاه زمزمه کرد تو بگو دست جهل مردم شهر به کجا می‌برد مرا ای چاه... تا سحر با دل شکسته گرفت زیرلب نغمه‌ی «الا ای چاه...» مسجد کوفه آخرین روز است که علی را امام می‌بیند نانجیبی به تیغ زهرآلود کار او را تمام می‌بیند سر او را شکسته‌اند، اما دل او از همه شکسته‌تر است خسته از عدل اوست کوفه ولی علی از روزگار خسته‌تر است همه دیدند در کنار علی خون محراب باغ لاله شده وسط روضه با همین تصویر روضه‌ی دیگری حواله شده ناگهان در غروب روز دهم در دل اهل‌خیمه غوغا شد وسط جنگ بین زجر و سنان سر یک گوشواره دعوا شد سر اصغر به نیزه بند نشد فرق عباس با عمود شکست بدن اکبر ارباً اربا شد شمر بر سینه‌ی حسین نشست... 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از میثم کاوسی
بسم الله الرحمن الرحیم «خورشید» تنها بدست توست که سر میزند دو بار خورشید مانده است به اذن تو در مدار وقتی پس از خدا به جهان پا گذاشتی خاک ره تو ساخت قمرهای بیشمار نه در تمام خلق خدا چون تو مرد هست؛ نه برق هیچ تیغ بود مثل ذوالفقار نام تو کافی است که در بین معرکه «پیچند رخ به مقنعه مردان روزگار» فهمیده‌ام از آیه‌ی أکملت دینکم دین بی ولایت تو می‌افتد از اعتبار آهوی دل که از همه عالم فرار کرد صیاد اگر علیست؛ خودش میشود شکار یا اینکه بسپرم به حسینت شبیه جون یا مثل میثمت برسانم به عرش دار یک قبر در نجف خبر آمد که خالی است مردند صد هزار تن از شوق آن مزار هر کس دلش قرار به جایی گرفته‌است ما در نجف فقط سر کیفیم و برقرار... 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم تا نمایان کرد ابروی کمان خویش را نذر کردم پای چشمش جسم و جان خویش را زیر ایوان نجف،با گریه در آغوش او می‌شمارم غصه های بی‌کران خویش را از کرم پر کرد چندین مرتبه از خمره‌اش تا نشان دادم به ساقی استکان خویش را خوش به حال آن که پس داده شبیه قنبرش در وفا داری به مولا امتحان خویش را مزه‌ی شیرینی نام علی حس می‌شود می‌کشم دور دهانم تا زبان خویش را مرتضی در لحظه‌ی افطار، بخشید از کرم بر گدای خانه سهم آب و نان خویش را یاعلی گفتم،شراب از آسمان بارید و من باز کردم مثل یک ساغر دهان خویش را خوش به حال آن یتیمی که کشیده بوتراب بر سر او دست های مهربان خویش را @yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم «چاه» رفتی و گشت بعد تو روزش سیاه چاه کارش شده است در غم هجر تو آه چاه سر زنده بود با تو ولی بعد رفتنت دیگر نمانده ثانیه‌ای روبراه چاه چشمش به راه خشک شد از بس نیامدی تا کی به رد پات بدوزد نگاه چاه!؟ او را ندیدن تو چه در هم شکسته است! افتاده است بعد تو در قعر چاه چاه لایق نبود چشم خلایق به دیدنت؛ محروم شد ولی به کدامین گناه چاه!؟ تَن ها همه فدات! تو تنها نبوده‌ای! دور خودت تو داشته‌ای یک سپاه چاه! @yaqoote_sorkh @mkavoosi110