•🌸•
#شہـیداززبـانهمـسر
آشنایـے من و #علیرضـا از یکــ مراسـم مذهبـے شروع شد.
سال۱۳۸۵ مراسـمے در بروجـن برگـزار شد و دوسـت ایـشان واسـطۂ آشنایی مـا شدند.
سـال۱۳۸۷ بہ خواسـتگارےام آمدند.
شغـل ایـشان آزاد بود.#آقا_علیرضـا ارادت خـاصے بہ حضـرت زهــرا"سلام اللہ علیہا" داشت.عـاشق حضـرت زهــرا"سلام الله علیـہا" بود.
یکـے از دلایلے کہ مرا براے ازدواج انتخاب کـرد،ایـن بود کہ از سـادات بودم.😊
مادرشان مےگفت، تنہـا ملاک #علیرضـا موقع انتـخاب همـسر این بود کہ همسـر آینده شان از سـادات و ذریۂ حضـرت زهــرا"سلاماللهعلیـہا" باشد،چرا کہ دوسـت داشت دامـاد خانـم حضـرت زهـرا"سلاماللهعلیـہا"باشـد.
بسـیار هم بہ جایـگاه سیـدے من احـترام مےگذاشـت.🙂
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#شرطوشروطبراےازدواج
#علیرضـا دو شرط براے من گذاشـت. یکے از شرط هایش این بود کہ هرزمان طبـل جنـگ کوبیده شد،ایـشان راهے میـدان جہـاد شوند.🙃
شـرط دومـش هیئـت بود.
ایـشان هیئتے بہ نام فاطـمیون در بروجن داشت و با من شرط کرد در مـاه محـرم ودهۂ فـاطمیہ وقف ایـن هیئت است و من مانـع کارش نشوم.
براے من شرطش جاے سـوال داشت!
با خودم گفتم حالا کہ جنگے درکـار نیست، این چہ درخواستے بود کہ از من کرد؟😕
بعـدها فہمیدم این شرط #علیرضـا ناشے از علاقہ و ارادتش بہ شھـدا،شھـادت و جھـاد بود کہ سال ها پیش از آشنـایی و ازدواجمان در وجودش متلاطـم شده بود.
این را از فیلم ها و کلیپ هایے کہ از راهـیان نور تہیه کرده بود،متوجہ شدم.
ایشان در یکے از آن کلیپ ها خودش را شہـید زنده معرفـے کرده و از شھـادت مےگوید.
#علیرضـا عاشـق شہادت بود.عمویش هم بہ نام علیـرضا جیلان بروجنے در دفاع مقدس بہ خیـل شہـیدان پیوستہ بود.
بہ هر حال با شرطش موافقت کردم.چون خودم هم با فرهـنگ ایثار و شہـادت آشنـا هستم.
#یادشونباذڪرصلوات
•⭐️•
•| @yaraneakharozamany |•
•🌈•
#شہـیداززبـانهمـسر
منهمیشہمےگویم ازدواجمـان از#دوتـوسل شروعشد.💞
ماجراےاین توسـلکردن براےخودمان هم خیلےجالببود.
#شہـیدنورے همیشہ مےگفت:مـن،شمارا از حضـرتزهـرا"سلاماللہعلیہا"گرفتم.
تعریف مےکرد یکروز کہبہ #مشہـد رفتہ بود،درحـرم امامرضا"علیہالسلام"نذر مےکند۴۰#زیـارتعاشـورا بہ حضرتزهـرا"سلاماللہعلیہـا"هدیہ بدهد تا خـدا یک همـسرخوب نصیبش بکند.ایشان ۴۰شب پشتسرهم این زیارتعاشـورا رامےخواندودقیقا درآخـرین شبـے کہ زیارتعاشورا را مےخواند،فـردایش شوهـرخالہاش مرا بہ ایشان معرفےکرد.
آنزمان خودم درکنگـرۂشہـدا کارمےکردم و یکهفتہاے مےشدکہ بہ#شہـدا متوسل شدهبودم و مےخواستم #یکےمثلخودشان نصیبم کنند.
نتیجۂتوسلهایـمان این شد کہدر اسفندسال۱۳۸۸،#شہـیدنورے بہ خواستگارے من آمدوباهم آشنا شدیم وبعداز آشنایـےهاے اولیہ،کامـلا سنتے مراسم خواستگارے برگزارشد.
ازهمانروزےکہ بہ خواستگارےام آمد،مطمئـن بودم #علیـرضا با #شہـادت از پیش من مےرود.🙂
ازقبل ازاینکہ بخواهـد بحث #سـوریہ را پیشمن مطرح کند،وقتےکہ هشتماهہ باردار بودم یکشب "خواب دیدم همسـرم براے ماموریت بہ #عراق رفتہ و شـشماه مےشود کہ خبرے از ایشـان نیست.تااینکہ بعداز شـشماه،یکےازدایـےهایم خبرآورد کہ #علـیرضا مجروح شده وبہ حـرم امامحسیـن"علیہالسلام" پناه برده وآنجا پیدایـش کردهاند."
دقیقا همینخواب بہنوعے برایم تعبیـرشد.
چون هنگـامشہـادت،من شـش روزاز ایشان خبـرنداشتم دایـےهایم بہ من خبردادند کہ #شہـیدشدهاست.
مندرهرگزینہاے کہ نگاه مےکنم،ایشان در همۂمـوارد نسبت بہ بقیہ بہترین بود.ازلحـاظ خوشرو و خوشاخلاقبودن نمـونہبود.وهمیشہ خنده برلب داشت.وبعداز شہـادت کسانےکہ مےخواستند ازشہـیدیاد کنند،از #خندهرو بودنش مےگفتند.☺️
خیلےازغیبت و دروغ بیزار بود.اگرگاهے پشت تلفن حرفے پیش مےآمد،مےگفت من راضےنیستم ازاین تلفن و دراینخانہ بخواهےغیبت کنے.
نہخودش غیبت مےشنید و نہ مےگذاشت کسے جلویش غیبت کند.
۲۰روز سوریہبود و ۲۹اسفند۹۳،ساعت۸:۴۵ #صبحجمعہ شہـیدشد.🥀
زمان دقیقش را هم بہ خاطـراین مےدانم کہ لحظۂشہـادت ساعتش روے مچدستش بوده و موج انفجـار باعث مےشود باترےساعت بخوابد.
حلقۂازدواج وساعتش را بعدازشـشماه در#روزتولدم برایم آوردند.
یکبارسـرمزارخواستم هدیۂتولد برایم بفرستد،کہ روز تولدم یکےازهمرزمانـش این وسایل را برایـمآورد.کتابارتباطباخـدا بادفترچہاے کہ عربـے جملاتے رویش نوشتہ بودوعکس منداخلش بود هم جـزءوسایل بود.
اما شہادتشان اینگونہبود:
نمازصبح را کہ مےخوانند،درحالت خوابوبیدار داعـش غافلگیـرانہ بہ پایگاهشان حملہ مےکندو دورتادور را محاصـره مےکند.
سربازان سورےهم درپایگاه ودرخـوابعمیقے بودند و تاآمدند بہ خودشان بجنبند،شہـیدشدهبودند.
دراتاقشان،آرپۍجۍ پرتاب مےکنند وراکتش بہ سـر#علیـرضا برخورد مےکند و باعث #شہـادتش مےشود.😔
"یادشونباذڪر#صلوات"
•☘•
•| @yaraneakharozamany |•