eitaa logo
〖یـٰارانِ آخرالزمانۍ〗
290 دنبال‌کننده
562 عکس
47 ویدیو
2 فایل
﷽ #وقف‌علمدارِارباب :) مَن یَخافُ‌الیلِ و أنتَ القَمَر؟! چه کسی از شب‌ میترسه وقتی که تو ماهی .. #عمیَ‌_العباس♥️ . - مطالب‌هدیه‌به‌‌محضر #حضرت‌صاحب - کپی؟ چرا که نه .
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌈• نسبت‌فامیلےباهم‌داشتیم.پسرعموےبنده‌بود.کہ در۲۹دےماه‌سال۹۴پیشنہاد ازدواج داد و ماهم روےپیشنہادش فکرکردیم.🙂 اصلاانتظارنداشتم دراین‌سن ازدواج کنم ولےوقتے بہ خواستگارےام آمد،متعجب‌شدم اما خصوصیاتےکہ در ذهن‌من بود، همۂ‌آن‌را داشت.😌 ومہم‌ترین‌شرطم این بود کہ همسـر آینده‌ام درتہـران باشد کہ وے درآنجا بود.😊 درروز من تازه امتحاناتم تمام‌شده‌بود و دراین وادےنبودم.ولے دوبرگہ بہ‌همراه خود آورده‌بود ودربارۂ‌خصوصیات وزندگےآینده‌اش بہ صورت تیترنوشتہ‌بود. بہ زندگےساده و تاکیدبسیارےداشت.🇮🇷 بسیارمہـربان،خنده‌رو و شوخ‌طبع بود و وقتےدرجمعے حضورپیدامےکرد،همہ‌را بہ‌ خنده مےانداخت. در۲۹دےماه بہ خواستگارےام آمد وما در۲۸بہـمن‌ماه سال۹۴ صیغۂ‌محرمیت را خواندیـم و قراربود تابستان عقـدکنیم.💞 آن‌روزکہ‌مےخواست برود سوریہ،من مدرسہ‌بودم و ازروزهاے قبل هم امتحان داشتم،نتوانستیم زیاد باهم صحبت کنیم و فقط برایم یک نوشتہ‌بود. وقتےازسوریہ زنگ مےزد،دربارۂ اوضاع آنجا زیاد حرفےنمےزد و بیشتر من دربارهٔ اتفاقاتے کہ افتاده‌بود،برایش تعریف مےکردم.😊 درتلگـرام‌هم باهم درارتباط بودیم و وقتے یک‌هفتہ گذشتہ‌بود،توتلگرام بہـم گفت:"یک‌هفتہ بہ‌اندازۂ‌یک‌ماه‌برایم‌گذشت‌" آن‌روزےکہ‌اعزام‌شد،من مدرسہ بودم.وقتےبرگشتم،دیدم نامہ‌اے روےمیزم است.وقتے آن‌را خواندم خیلے مضطرب‌شدم.چون نوشتہ‌هایش طورےبود کہ‌مشخص مےشد نوشتہ‌هایش است.🌱 خیلےعارفانہ نوشتہ‌بود. همیشہ‌آرزوےشہادت داشت و دردعاهایش مےگفت"اللہم‌الرزقنا توفیق‌الشہادت"❤️ اولین‌بار براےصحبت‌کردن زمانِ‌خواستگارے و آخرین‌بار هم براےصحبت کردنِ‌قبل ازاعزام‌بہ سوریہ بہ گلزارشہـداےگمنام‌قصـرفیروزه تہـران مےرفتیم.😍 قراربود وقتے ازسوریہ مےآیدباهم بہ سمنان بیاییم و همۂ‌اقوام براےاستقبال بہ امامزاده‌اشرف بیایند،کہ این امر با یکے شد و همانطور کہ گفتہ‌بودیم،پیش‌رفت.🌹 وقتےپیکرش‌رابہ تہـران آوردند،من فقط همین جملہ‌را گفتم‌کہ: «یادتہ‌کہ مےخواستیم براےبعداز سوریہ بیاییم امامزاده و خوش‌بگذرونیم»!!!!💔 ✨یادشون‌باذڪر🌿 •🌼• •| @yaraneakharozamany |•