eitaa logo
یاران ولیعصر
194 دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
22هزار ویدیو
503 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یا لثارات الحسین
مرحوم آیت الله موسوی صحبت بسیار جالب و دقیقی داشتند که: در خارج از درون انسان وجود ندارد. •ماهیت دنیا •طول و عرض دنیا •کمیت و کیفیت دنیا •شدت و ضعف دنیا ⬅️ هرچه که هست درون خود آدمه... بیرون دنیایی وجود نداره... وقت بگذارید و با دقت ویدیو پایین رو👇🏻مشاهده کنید.
هدایت شده از صرفاً جهت اطلاع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها 🏴 @khabarnews 👈«اخبار مهم در «ایتا
🎬 💫 حضرت ام‌البنین، سلام‌الله‌علیها، باب‌الحوائجند ! و همان شاه‌کلیدی که ایشان را به این مقام رساند، می‌تواند هر انسان دیگری را هم به این مقام برساند.
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
📸 | مگر شک داریم گناه، او را می‎رنجاند؟! 🔸️اگر ما واقعا بخواهیم طالب حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم، باید چه کنیم؟ بسیاری از کارهاست (خطاها) که می‌گوییم چرا چنین (خطایی) کردی؟ 🔹️میگوید وضع خراب است، قانون نداری. اما خودت که می‌توانی چشم‌هایت را نگه داری، چشمت را کنترل کن؛ دروغ نگو؛ ربا نخور! اینکه ربطی به دولت و قدرت ندارد. ما شک داریم که اگر گناه کنیم امام زمان ناراحت می‌شود؟! شک داریم در این‌که وقتی رسیدگی به فقرا کنیم، امام زمان خوشحال می‌شود؟! پس چرا نمی‌کنیم؟ ادعا آسان است. ۱۳۸۹/۰۵/۰۳ 🌸 ۳۲ 📱 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
📸 | خدا که می‌داند 🔸️دستش تنگ بود و سایه فقر و نداری بر سرش سنگینی می‌کرد. به آیت الله حجت نامه نوشت که شنیده‌ام به طلبه ها مهر نان می‌دهید. من هم طلبه هستم و مشغول تحصیل. 🔹️هرچه کرد نتوانست با خودش کنار بیاید. نامه را پاره کرد. با خودش گفت خدا که می‌داند، حضرت ولی عصر که می‌داند. برای چه نیازم را پیش بنده خدا ببرم. 🔺️راوی حجت الاسلام علی مصباح، خط‌ها و خاطره‌ها، صفحه۱۵ 📱 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
📸 | بچه‌ام را برای خدا دادم 🔸️هر چه اخلاص بیشتر باشد، ثواب عبادت بالاتر است. ان‌شاءالله همه کارتان برای خدا باشد. آن قدر اخلاص داشته باشید که نخواهید اسم‌تان برده بشود. من هنوز می‌شناسم مادران شهیدی که اگر در مجلسی معرفی بشوند، ناراحت می‌شوند. می‌خواهد کسی نداند که این مادر شهید است. من بچه‌ام را برای خدا دادم، برای این ندادم که دیگران بگویند و تعریف کنند. آفرین به این مکتب! آفرین به این معلم! سعی کنیم ما هم شباهتی به این‌ها پیدا کنیم. ۱۳۹۵/۰۳/۱۱ 🗓 به مناسبت روز وفات حضرت ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) و روز تکریم مادران و همسران شهداء 📱 @mesbahyazdi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸از دلیل قدرت ملت ایران و اعتقاد به حمایت و پشتیبانی الهی ◽️له الاحاطة بكل شىء و الغلبة لكل شىء، و القوة على كل شىء. 🌎بر هر چيزى احاطه دارد و بر همه چيز چيرگى دارد و بر هر چيز توانا و نيرومند است. 📙 🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وظیفه انسان‌ها در مقابل احسان دیگران 🎙استاد محمدعلی انصاری 🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از نهج البلاغه
💠داستانی از نهج البلاغه👇 🔹کشته شدن پایه گذار فرقه خوارج 💠🔹حرقوص بن زهیر مشهور به «ذو الثّدیه» صاحب دو پستان، پایه گذار مقدس نماهای خوارج نهروان و رئیس آن ها بود، و او را «مخدج» نیز می خواندند. در مورد سابقه او نقل می کنند: در جنگ «حنین» ( که در سال هشتم هجرت بین سپاه اسلام و لشکر کفر در طائف واقع شد) مسلمانان پیروز شدند و غنائم بی شماری بدست مسلمین افتاد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم)مشغول تقسیم غنائم بین مسلمانان بود، ناگاه همین حرقوص (که از قبیله بنی تمیم بود و او را ذو الخویصره نیز می گفتند) نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و با کمال گستاخی گفت: «ای رسول خدا، عدالت را رعایت کن». رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم)به او فرمود: «وای بر تو اگر من، عدالت را رعایت نکنم، چه کسی آن را رعایت خواهد کرد؟!». عمر بن خطاب از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم)خواست که اجازه بدهد تا او را بکشد. رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: او را به حال خود بگذار، او اصحابی دارد، که اگر نماز و روزه آن ها را بنگرید، نماز و روزه خودتان را کوچک می شمرید. آن ها همواره قرآن می خوانند، ولی قرآن از مرز گلوگاهشان بیرون نمی رود، از اسلام آن چنان خارج می گردند که تیر از کمان خارج می پوشد و پوچ و تو خالی هستند مرد سیاه چهره ای که بالای یکی از بازوانش، گوشت اضافی مانند پستان زن قرار دارد که اگر آن را حرکت دهی به جلو و عقب حرکت می کند، به سوی اصحابش می آید و آن ها را از امت اسلامی جدا می سازد.[1] امام امیر مؤمنان علی (علیه السلام) این شخص را که ایدئولوگ خوارج بود[2] در جنگ نهروان کشت، و در فرازی از «خطبه قاصعه» می فرماید: «و امّا شیطان الرّدهه فقد کفیته بصعقه سمعت لها وجبه قلبه، ورجّه صدره؛ اما شیطان ردهه ( ذو الثّدیه) را با صاعقه ای که قلبش را به طپش در آورد و سینه اش را بلرزاند، سر به نیست کردم»[3] امام علی (علیه السلام) در این عبارت از او به عنوان «شیطان ردهه» یاد کرد، زیرا او هم چون شیطان، مردم را از راه حق گمراه می کرد، و کلمه «ردهه»به معنی گودالی است که در آن آب جمع می شود، نظر به این که این شخص در جنگ نهروان به گودالی افتاده بود و کشته شده بود، از این رو علی (علیه السلام) او را به آن گودال نسبت داد. و منظور از «صعقه»، صاعقه و صدای غراّ و نعره پلنگ افکن علی (علیه السلام) بود که آن چنان بر «ذو الثّدیه» رعب و وحشت افکند که شتابزده فرار کرد و بی آن که اسلحه ای به او بخورد، به حفره افتاد و مرد.[4] در جریان کشته شدنش نقل شده: سپاه علی (علیه السلام) به جنگ خوارج نهروان رفت و با آن ها جنگید و همه آن ها ـ جز 9 نفر فراری ـ کشته شدند، بعد از جنگ، علی (علیه السلام) فرمود: در میان کشته شدگان خوارج عبور کنید ببینید که «مخدج ذو الثّدیه» کشته شده است یا نه؟ عده ای رفتند هر چه در میان کشته ها به جستجو پرداختند او را نیافتند، و جریان را به علی (علیه السلام) گزارش دادند. آن حضرت خود به میان کشته شدگان آمد و در یک جا که پیکرهای آن ها انباشته شده بود، آن ها را کنار زد و در میان آن ها جسد ناپاک «ذو الثّدیه» را یافت و فرمود: «الله اکبر، من هرگز نسبت دروغ به محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم)نداده ام» (چرا که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داده بود که علی (علیه السلام) ذوالثدیه را می کشد) سپس علی (علیه السلام) به کنار آمد و سجده شکر به جا آورد، آن گاه سوار بر مرکب شد و از میان کشته های دشمن گذشت و فرمود: لقد صرعکم من غرّکم: «آن کس که شما را مغرور ساخت، این چنین شما را به خاک هلاکت افکند» از آن حضرت سوال شد: چه کسی آن ها را مغرور کرد؟ فرمود: «شیطان و هوس های زشت».[5] [1] . اعلام الوری، ص 127 ـ 128. [2] . مانند میشل عفلق که امروز ایده ئولوگ حزب بعث عراق است. [3] . نگاه کنید به خطبه 192 نهج البلاغه. [4] . اقتباس از شرح نهج البلاغه خوئی، ج 12، ص 25. [5] . تتمه المنتهی، ص 21. منبع :محمد محمدی اشتهاردی ؛داستان های نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از نهج البلاغه
🔴 وسعت عجیب علم امام علی علیه السلام 🌕 عمار بن یاسر گوید: ➖ در یکی از جنگ ها با امیرالمومنین بودم که به سرزمین مورچگان رسیدیم. آن زمین پر از مورچه بود. گفتم: یا امیرالمومنین، فکر می کنی از خلق خداوند کسی هست که تعداد این مورچه ها را بداند؟ حضرت فرمود: آری ای عمار، من مردی را می شناسم که تعداد آنها را می داند، و می داند چند عدد از آنها نر و چند عدد از آنها ماده است گفتم کیست؟ ➖ فرمود: ای عمار آیا در سوره نخوانده ای «و کل شی ء احصیناه فی امام مبین» ما همه چیز را در امام مبین جمع کرده ایم. عرض کردم آری ای مولای من خوانده ام. فرمود منم آن امام مبین 📜 بحارالانوار، ج40 ص176 📜 ینابیع المودة ص77 🌕 کمیل گفت از امیرالمومنین پرسیدم حقیقت چیست ؟ امام فرمودند: تو را با حقیقت چه کار. کمیل گفت: آیا من صاحب سرّ شما نیستم؟ امام فرمودند: آری هستی، ولی ترشحی از کفِ سرریز از دیگ سینه ام به تو می رسد. 📜منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغة (خوئى)‏ 19/247 🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیای فانی خطبه ای بسیار زیبا از نهج البلاغه خطبه173 🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از نهج البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎اهمیت کنترل نگاه در نظام خانواده 🎤استاد محمدعلی انصاری 🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠علامه مصباح یزدی به نقل از علامه قاضی: موضوع:👇 🔸️صرفا برای گفتن یک یا الله ‌‌‌‌‌‌‌‌.... 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
🔸️طواف ملائک از زبان خانم فاطمه انصاری دختر آن بزرگوار نیز خاطره ای بشنویم: « یک شب پدرم منزل ما مهمان بود. من خوابیده بودم. بعد یک دفعه احساس کردم اتاق شلوغه و همهمه ای بلند شد، نگاه کردم دیدم یک گوشه سقف اتاق باز شده و آسمان پیداست و یک عالمه ملک که همه سبزپوش و خیلی زیبا بودند، آمدند و رفتند دور رختخواب پدر و یک همهمه ای بود. انگار همه ذکر می گفتند و در همان حال صدایی شنیدم که می گفت: نباید این را فاش کنی. خیس عرق شده بودم، می خواستم بلند شوم ولی نتوانستم. انگار به زمین چسبیده بودم و شاید این حالت حدود پنج دقیقه ای طول کشید بعد بلند شدم و رفتنم دنبال پدر. ایشان دو سه دفعه در شب برای تجدید وضو بلند می شد، پشت سرشان آمدم بیرون و گفتم این چی بود؟ چه خبر بود؟ فرمود: هیس! و من تا مرحوم پدرم زنده بود نتوانستم چیزی بگویم انگار خودشان تصرف کرده بودند! » 🔶️ کتاب سوخته 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
🔻علم جفر یا معرفت خدا حضرت آیت الله انصاری نه تنها خود چنین بود بلكه شاگردانش نیز به جز علم توحید، نظری به غیرالله نداشتند حضرت آیت الله نجابت می‌فرمود: چنان از علم توحید محظوظ بودیم كه به علوم مادون علم توحید هیچ رغبت نداشتیم ( چونكه صد آمد نود هم پیش ماست ) می‌فرمود: روزی در نجف اشرف در معیّت عده‌ای از رفقا از جمله مرحوم شهید آیت الله دستغیب(ره) پس از زیارت از درب حرم مطهّر حضرت امیر(ع) خارج می‌شدیم كه دیدیم پیرمردی با محاسن سفید و عمامه و عبا و قبا و نعلین سفید گوشه‌ای نشسته و با فرد ملاّیی در حال جرّ و بحث بر سر مثنوی مولوی می‌باشد. پیرمرد از مثنوی حمایت می‌كرد و آن فرد به آن اهانت می‌نمود، فرمودند: آمدیم و به كناری نشستیم و یکی از دوستان را فرستادیم كه از وی دعوت كند در جمع ما حاضر شود پس از چند لحظه آن دوست محترم به همراه پیرمرد بازگشت، به وی احترام كردیم و از احوالش استنطاق نمودیم گفت: من در جوانی زحمات و ریاضات شرعیّه زیادی را متحمل شدم تا اینكه روزی حضرت صادق(ع) را در عالم مكاشفه دیدم كه فرمودند: « هر چه می‌خواهی بگو كه تو نزد ما حاجت روا هستی » گفت: عرض كردم آقا دو چیز از شما تقاضا دارم یكی ممرّی برای معاش و دیگری اینكه عالم به علم جفر شوم. حضرت فرمودند: آنچه خواستی به تو دادیم و سپس گفت حال پیر شده‌ام و تقدیرم بالا رفته و قرار است فردا بعد از ظهر بمیرم. می‌خواستم علم جفرم را به فرد صالحی بدهم، به شرط آنكه امورات كفن و دفن مرا متقبل شود. 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
💠علامه حسن زاده آملی: 👈ﺧﺮﺍﻣﻴﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ ✅ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺩﺭ ﺑﺎﻏﻬﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺨﺮﺍﻣﻴﺪ ! ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ : ﺑﺎﻍ ﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺖ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺫﻛﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺭﻭﺯ . ﭘﺲ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻭ ﺫﻛﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻴﺪ . ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ، ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﻣﻨﺰﻟﺘﻰ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻯ ﺩﺍﺭﺩ ، ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﻪ ﻗﺪﺭ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺧﺪﺍﻯ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ ؟ ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻗﺪﺭ ﻣﻰ ﻧﻬﺪ ، ﻛﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ . 🔹 ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﻭﺍﻟﺎﺗﺮﻳﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺗﺮﻳﻦ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ، ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﺎﺑﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺫﻛﺮ ﻭ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ : ﻣﻦ ﻫﻤﻨﺸﻴﻦ ﻛﺴﻰ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﻭ ﻳﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻭ ﺍﺭﺯﺷﻰ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻰ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﻯ ﺳﺒﺤﺎﻥ . 📚سیمای نماز ،ص۸۳ 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
🔴ادامه مرحوم آیت الله نجابت فرمود: من قبول نكردم متعاقباً پیر مرد همان صحبت را با مرحوم شهید دستغیب(ره) كرد و آن مرحوم نیز از قبولش اباء نمود به همین منوال به یكی دو نفر از همراهان پیشنهاد نمود ولی كسی قبول نكرد سپس تأملی بنمود و گفت پس شما فرد لایقی را به من معرفی كنید، مرحوم استاد می‌فرمود: من و مرحوم شهید دستغیب فرزند یكی از بزرگان را كه پدرش حق استادی بر هر دوی ما داشت معرفی نمودیم پیرمرد پس از لحظه‌ای تأمل در حالیكه با انگشتانش شمارشی كرد گفت این فرد، سید، جوان و بزرگزاده است ولی كمی بداخلاق است (خصوصیات او را كاملاً بیان نمود) و من جفرم را به او نمی‌دهم اگر ممكن است فرد دیگری را معرفی كنید. مرحوم نجابت می‌فرمود بالاخره یكی از سادات مجتهد و متقی نجفی كه دارای سن و سال قابل توجهی بود به او پیشنهاد شد پیرمرد این بار نیز مانند قبل مكثی نمود و گفت این فرد سید است و بزرگ و بزرگزاده می‌باشد من حاضرم جفرم را به او بدهم بعد یكی از دوستان او را به خانه سید مورد نظر هدایت كرد و فردا بعد از ظهر كه بعضی از دوستان قضیه را دنبال كرده‌ بودند معلوم شد آن پیرمرد در خانه همان سید دار فانی را وداع گفته است. مرحوم استاد نجابت بعد از نقل این حادثه تأملی فرمودند و گفتند: « تعجب از این جاست آن پیرمرد كه دستش به دامن حضرت امام صادق(ع) رسید و آن حضرت به وی فرمودند: هر چه می‌خواهی بگو چرا از آن حضرت بالاتر از جفر را نخواست و معرفت خداوند تعالی را طلب ننمود! » 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله فاطمی نیا: موضوع:👇 راز کرامات آیت الله نخودکی"رض" 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
📚«نپرداختن بدهی دیگران» حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند: از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته. شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم. گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج۱۳ اثر استاد حسین انصاریان 🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
🔰كدام كار ما بی موقع بوده؟ ✨فرزند شیخ رجبعلی خیاط می فرمایند: 💠 پدرم دید برزخی داشت و مسایل پنهان را می‌دید. 💥روزی به من گفت: آقا میرزا سید علی نطنزی غروی را دیدم كه او را نگه داشته‌اند و مؤاخذه می‌كنند ❓گفتم: چرا تو را نگه داشته‌اند؟ 👈گفت: داشتم سرحوض وضو می‌گرفتم، باران آمد، گفتم عجب باران به موقعی! ⚫️ حالا مرا نگه داشته‌اند و می‌پرسند: كدام كار ما بی موقع بوده؟ 📔 کیمیای محبت 🔹@h_khoban_ir