eitaa logo
یاران ولیعصر
198 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
29.7هزار ویدیو
602 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوستان عزیز
🔴امام خامنه‌ای : آقایی دلار باید شکسته شود کدام عقل سلیمی پذیرفته که نهاده‌های اساسی تولید در ایران اسلامی (تحت تحریم دلاری) با دلار آمریکایی 😳 و براساس قیمت‌گذاری انگلیسی و آمریکایی 😳 فروخته شود؟؟؟؟ ▪️وظیفه داریم همه با هم برای شکستن سلطه دلار بر بازارهای داخلی فریاد بزنیم و حذف دلار (و هر نوع ارز خارجی) را از معاملات داخلی مطالبه کنیم... فروش دلاری اجناس ایرانی به مردم ایران باید متوقف شود✋ ✅ شرکت در پویش را به دیگران هم توصیه کنید👇 https://www.farsnews.ir/my/c/184386 🔻 💢@amoofidel
هدایت شده از دوستان عزیز
. پیروزِ جنگ اراده ها 🔹از پاییز ۱۳۹۴ تا بهار ۱۴۰۲، هشت سال فاصله است. پاییز ۹۴، عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان چند بار گفت "بشار اسد باید برود، ولو با زور"! ♦️هشت سال بعد، روند شکست های آمریکا -و به تبع آن عربستان- در منطقه چنان گسترده شده، که حاکمان ریاض ناچار شدند وزیر خارجه خود (فیصل فرحان) را به دمشق بفرستند و پس از ۱۲ سال از رئیس جمهور سوریه برای شرکت در کنشست سران اتحادیه عرب دعوت کنند. 🔹عربستان، سرمایه گذار عمده جنگ در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن بود؛ اما فرجام صدها میلیارد دلار هزینه، چیزی جز قدرت گرفتن جبهه مقاومت و هزیمت متحدان آمریکا نبود. ♦️این سرشکستگی به آنجا ختم شد که گاو شیرده آمریکا هم ولو در ظاهر، اظهار فاصله گذاری با کابوی های آمریکایی کند. 🔹از روزی که آمریکا تسخیر غرب آسیا برای کدخدایی جهان را آغاز کرد، تا روزگاری که مجبور به عقب نشینی شد، دو دهه فاصله است. ♦️تغییرات این دو دهه، مرهون مقاومت حکیمانه و دگرگون کردن نقشه دشمنان، از سوی جمهوری اسلامی است؛ راهبری آیت الله خامنه ای و فرماندهی جنگ ضد اشغال و تروریسم از سوی ژنرال سلیمانی که خود را سرباز می نامید. @IMANI_mohammad
هدایت شده از دوستان عزیز
🌷 آیت الله جوادی آملی : 👌 در سفر آخرت ، تقوا زادراه است ، با پیاده رفتن می رسیم ، ولی دیر؛ چاره ای جز گرفتن مَرکب نداریم. مرکب این جاده است. الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e
هدایت شده از دوستان عزیز
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر 8 فرزند می گوید از آن سالی که رهبر فرمودند بچه بیارید 6 بچه آوردم ان شاالله سال دیگه هم نهمین بچه می آید
هدایت شده از دوستان عزیز
236.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ اردوغان : لا فتى الا علي لا سيف الا ذو الفقار! ✅ با همین فرمون پیش بره هفته دیگه واسه رای جمع کردن میاد دخیل میبنده به پنجره فولاد 😂 📡 @nmkjhfdsetuoncxdsg 🇮🇷🍃🌺🍃🇮🇷
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
آدم نما ، نه آدم نادانی را دیدم که بدنی چاق و تنومند داشت ، لباس فاخر و گرانبها پوشیده بود و بر اسبی عربی سوار شده ، و دستاری از پارچه نازک مصری بر سر داشت ، شخصی گفت : ((ای سعدی ! این ابریشم رنگارنگ را بر تن این جانور نادان چگونه یافتی ؟ )) گفتم : خری که همشکل آدم شده ، گوساله پیکری که او را صدای گاو است . یک چهره زیبا بهتر از هزار لباس دیبا است . 💥به آدمی نتوان گفت ماند این حیوان مگر دراعه و دستار و نقش بیرونش💥 💥بگرد در همه اسباب و ملک و هستی او که هیچ چیز نبینی حلال جز خونش 💥 📚گلستان سعدی💐 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
1.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناجات زیبای دکتر چمران خدایا🙏 از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت اما شکایتم را پس میگیرم ... من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد .. گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ، معنایش این نیست که تنهایم ... معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ... با تو تنهایی معنا ندارد ! مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...! ❤️دوستت دارم ، خدای خوب من 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
🔆 ✍ دوستی به اما و اگر نیست 🔹روزی از روزها هارون‌الرشید از بهلول پرسید: ای بهلول! بگو ببینم دوست‌ترین مردم نزد تو چه کسی است؟ 🔸بهلول پاسخ داد: همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست‌ترین مردم نزد من است. 🔹هارون‌الرشید گفت: اگر من شکم تو را سیر کنم، مرا دوست داری؟ 🔸بهلول با خنده پاسخ داد: دوستی به نسیه و اما و اگر نیست 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
میخواست ازدواج کند.پدرش کیسه کش حمام بود و اوضاع اقتصادی مناســبی نداشــتند. خانــوادۀ عروس هم بــه همین خاطر بــا این وصلت موافق نبودند. با یکی از همســایه ها که شــنیده بــود جناب صمصام مســتجاب الدعوه است، به منزل ایشان رفتند. سید مشغول کوک زدن به گوشۀ لباسش بـود.بعــد از ســلام ونشســتن،قبل هــر حرفی،آقا گفت: امشــب شــب جمعــه اســت. شــب امام زمــان.اگر مشــکلی داریــد وپایتــان جایی گیراست، نماز امام زمان بخوانید وبه ایشان متوسل شوید. جواب ســوال نپرسیده شــان را گرفتند. موقع خداحافظی سید رو کردبه همسایه. - چــون تو وضع مالی ات خوب اســت، حق بچه هــای امام زمان را هم بایــد بدهــی تــا حاجتــت برآورده شــود. آقــا پــول را گرفت و گذاشــت زیر تشک و گفت:حالا زود بروید که حوصله ندارم. 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
پیرمردی می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سخت بود.. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی . دوستدار تو پدر پیرمرد اینچنین تلگرافی را دریافت کرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام . صبح فردا 12 نفر از مأموران اف بی ای و ۴ نفر افسران پلیس محلی دیده شدند, و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟ پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم در دنیا هیچ بن بستی نیست. یا راهی‌ خواهم یافت، یا راهی‌ خواهم ساخت... 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
📘 روزی دو بازرگان به حساب معامله‌هایشان می‌رسیدند. در پایان، یکی از آن دو به دیگری گفت: طبق حسابی که کردیم من یک دینار به تو بدهکار هستم. بازرگان دیگر گفت: اشتباه می‌کنی! تو یک و نیم دینار به من بدهکار هستی؟ آن دو بر سر نیم دینار با هم اختلاف پیدا کردند و تا ظهر برای حل آن با هم حرف زدند اما باز هم اختلاف، سر جایش ماند. هر دو بازرگان از دست هم خشمگین شدند و با سر و صدا تا غروب آفتاب با هم درگیر بودند. سرانجام بازرگان اولی خسته شد و گفت: بسیار خوب! تو درست می‌گویی! یک روز وقت ما به خاطر نیم دینار به هدر رفت. سپس یک و نیم دینار به بازرگان دوم داد. بازرگان دوم پول را گرفت و به سمت خانه‌اش به راه افتاد. شاگرد بازرگان اولی پشت سر بازرگان دوم دوید و خودش را به او رساند و گفت: آقا، انعام من چی شد؟ بازرگان، ده دینار به شاگرد همکارش انعام داد. وقتی شاگرد برگشت، بازرگان اولی به او گفت: مگر تو دیوانه‌ای پسر؟! کسی که به خاطر نیم دینار ،یک روز وقت خودش و مرا به هدر داد چگونه به تو انعام می دهد؟! شاگرد ده دینار انعام بازرگان دومی را به اربابش نشان داد. آن مرد خیلی تعجب کرد و در پی همکارش دوید و وقتی به او رسید با حیرت از او پرسید: آخر تو که به خاطر نیم دینار این همه بحث و سر و صدا کردی، چگونه به شاگرد من انعام دادی؟! بازرگان دومی پاسخ داد: تعجب نکن دوست من، اگر کسی در وقت معامله نیم دینار زیان کند در واقع به اندازه نیمی از عمرش زیان کرده است چون شرط تجارت و بازرگانی حکم می‌کند که هیچ مبلغی را نباید نادیده گرفت و همه چیز را باید به حساب آورد، اما اگر کسی در موقع بخشش و کمک به دیگران گرفتار بی انصافی و مال پرستی شود و از کمک کردن خودداری کند نشان داده که پست فطرت و خسیس است. پس من نه می خواهم به اندازه نیمی از عمرم زیان کنم و نه حاضرم پست فطرت و خسیس باشم. 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
یکــی دوتا مخده بیشــتر توی اتاق نبــود.جناب صمصام هم روی یک تخت قدیمی نشسته بود که با چند تا پتوی کهنه، سفتی و سختی آن از بین میرفت.مدام آدم ها عوض میشــدند و هر کس نذری که برای ســید کــرده بــود را میداد ومیرفت.او که واردشــد،بــدون هیچ حرفی نشست پایین اتاق،دم درورودی. نگاهــش کــه به ســید افتــاد،دیــد اورا صدامیزنــد. جلو رفــت و عرض ارادت کرد. - ایــن نــذر و نیازهــا فایــده ای ندارد. سرچشــمۀ رزقت حلال نیســت!تا نانی که به منزل میبری پاک نباشــد، خدا حرفت را نمیشنود.آنجا را که درست کنی، اینجا خود به خود درست میشود. ساواکی باورش نمیشد که نذر پیشاپیش آورده اش را پیشاپیش قبول نکنند. 👳 @mollanasreddin 👳