eitaa logo
یاران ولیعصر
196 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
23.4هزار ویدیو
521 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سید محمود
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سیدعلی حسینی خامنه‌ای کیست ؟ ❣️ فیلمی بی‌نظیر که همه ملت ایران با هر گرایش و سلیقهٔ ای باید آنرا ببیند . پدر مهربان امت چقدر ناشناخته است‌...
هدایت شده از محمدحسین منتظری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞کلیپی تاثیرگذار 🔻هرکجاباشیدمرگ شمارادرمی یابد..... 🌸نسا ۷۸🌸 🔸 کانال @zendegi_pas_az_zendegani ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انتشارپست‌ثواب‌جاریه درپی دارد
بعد از سہ روز جسم‌ عزیزش كفن نداشٺ یوسف‌ترین خدا پیرهن نداشٺ آنقدر عاشقانہ بہ رفتہ بود آنقدر عاشقانہ كه سر در بدن نداشٺ شبتون حسینی https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
5138168600.mp3
1.14M
🔰روز چهارشنبه روززیارتی 🌸 امام کاظم علیه السلام 🌸 امام رضا علیه السلام 🌸 امام جوادعلیه السلام 🌸 امام هادی علیه السلام 🤲 https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
فواید صدقه دادن در کلام پیامبر خدا (ص) ‌ 🌸پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم : صدقه بلا را برطرف مى كند و مؤثرترينِ داروست. همچنين، قضاى حتمى را برمى گرداند و درد و بيمارى ها را چيزى جز دعا و صدقه از بين نمى برد. ‌ 📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 93، ص 137 صدقه بجا، نيكوكارى، نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبديل و عمر را زياد و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مىكند. ‌ 📚نهج الفصاحه ص 549 صدقه دادن، ده حسنه، قرض دادن، هجده حسنه، رابطه با برادران [دينى]، بيست حسنه و صله رحم، بيست و چهار حسنه دارد. ‌ 📚كافى(ط-الاسلامیه) ج4، ص10 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 رفتار حکیمانه میرزای شیرازی با یک مخالف مرحوم میرزای شیرازی بزرگ، در ریاستش در شهر سامرا بر عده ‏ای از نیکان اهل علم، مراقب بود که مبادا خدای ناکرده کوچکترین انحرافی در آن پدید آید. این مقدار به موضوع اهمیت می داد که اگر نقطه ضعفی از یک روحانی مشاهده می‏ کرد فورا وسیله اخراج او را از سامرا فراهم می‏ ساخت بدون آنکه آن شخص متوجه گردد که سبب اخراج او میرزای شیرازی بوده است. زیرا مرحوم میرزا نمی‏ خواست با این کار یک نوع سردی رابطه و رنجش خاطر بین خودش و آن طلبه ایجاد گردد . چنانچه آقازاده یکی از علماء تهران به سامرا آمده بود. و در هر مجلسی که حضور می‏ یافت از میرزا انتقاد می‏ نمود تا آنکه عده‏ ای مرحوم میرزا را از این موضوع مطلع ساخته و گفتند که خوب است حقوق ماهیانه او را قطع کنید یا آنکه از سامراء بیرونش کنید. و لیکن مرحوم میرزا هیچگونه ترتیب اثری بر این سخنان نداد. مدت زمانی گذشت تا عده ‏ای از تهران برای زیارت آمدند بعد خدمت میرزا رسیدند. مرحوم میرزا به ایشان فرمود: چنانچه مایل باشید فلانی (همان آقازاده) را با خودتان ببرید تهران تا روحانی و امام جماعت شما باشد آن افراد موافقت نمودند. مرحوم میرزا هم وسیله سفر آن آقازاده را به بهترین وجه فراهم نمود، بالاخره آن آقازاده با احترام وارد تهران شد. و این نیکو اندیشیدن میرزا موجب شد که علاقه خاصی بین میرزا و آن طلبه ایجاد شد این جریان گذشت تا مساله تحریم تنباکو پیش آمد. ناصر آن هم از راه همین آقا زاده ‏ای که فعلا در تهران شخصیت یافته است. ❌ ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
لذا از ایشان خواست که علماء را در خانه خود دعوت و به آنان ابلاغ کند که شاه می‏ خواهد با شما سخن بگوید.این عالم علماء را در منزلش گرد آورد تا آنکه شاه آمد و مراسم انجام گرفت. پس از آن شاه رو کرد به علماء و پرسید: مگر نه این چنین است که حلال پیمبر حلال است تا روز قیامت و حرامش هم حرام است تا روز قیامت؟ گفتند: بلی چنین است. شاه پرسید: پس سبب چیست که محمد حسن شیرازی تبناکو را حرام کرده است؟ آقایان پاسخ ندادند. اما آن آقازاده صاحب منزل، در پاسخش گفت : ای شاه او را به محمد حسن نام بردی مگر نمی ‏دانی او رهبر شیعه و نائب امام زمان و مقتدای مردم است؟ بگو آقا حاج میرزا حسن شیرازی (ادام الله ظله) که خداوند سایه ‏اش را مستدام بدارد ما منتظر دستور میرزا هستیم و گرنه خود ما با شمشیر عمل می‏ کنیم. باز به غضب شاه افزوده شد و مجلس را ترک گفت. و در نتیجه شاه به مقصود خود نائل نگشت.حاضرین در مجلس که ناظر جریان بودند برای میرزا نامه نوشتند و قضیه را کاملا در نامه برای میرزا شرح دادند. مرحوم میرزا آن افرادی که از میرزا می‏ خواستند آن آقازاده را به سبب انتقادش از میراز از سامراء اخراج کند طلبید و فرمود:این طلبه ‏ای که شما از او انتقاد و بدگوئی می‏ کردید و به من پیشنهاد می‏ کردید که شهریه او را قطع کنم و من توجهی به انتقاد شما نکرده و به او احترام و احسان نمودم برای یک چنین روزی بود. آن وقت جریان را نقل کردند آن افراد این فکر رسا و تدبیر به جای آن مرحوم را ستودند. منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1. ➥ @sheikh_kafi
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
⚫️ منزل خولی - روضه خواني شهید كافي نصف شب زن خولی بلند شد. یک وقت دید صحن خانه اش روشن است. خدایا! من که روشنایی نداشتم پس این روشنایی از کیست؟ از کجاست؟ دیدم تمام این روشنایی ها از مطبخ است. آمد طرف مطبخ دید تمام این روشنایی ها از تنور است؛ آمد سر تنور دید یک سر بریده روی خاکسترهاست. ای سر پر خون زکجا آمدی نیمه شب خانه ما آمدی دوید سر بالین شوهرش گفت: آی مرد! مردم مسافرت می روند یک هدیه و تحفه ای برای زن و بچه هایشان از سفر می آورند اما تو مسافرت رفته ای و برایم سر بریده آورده ای؟ بگو بدانم این سر برای کدام آقاست که این همه نورافشانی دارد؟ گفت: آی زن! این سر بریده حسین (ع) است. این زن خیلی منقلب شد، نصف شب دوید بیرون از خانه، صدا زد: آی همسایه ها بیایید حسین مهمان من است. آی حسین! حسین! حسین!... اللهم صل علی محمد و آل محمد ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 زاهدنمای کج اندیش نام حسن بصری، در تاريخ اسلام ، زياد برده می شود. پدر او بنام يسار از اهالي قريه ميسار(نزديك بصره ) بود. حسن بصري 89 سال عمر كرد، و يكی از زاهدان هشتگانه معروف می باشد. وی زمان امام علی(علیه السلام) تا زمان امام باقر(علیه السلام) را درك كرده است. وی از ديدگاه تشيع ، فردي منحرف ، و زاهد نمائي كج انديش و درباري بود، بسياري از منحرفين ، او را احترام مي كردند و روشنفكر وارسته مي دانستند، به هر حال در اينجا به يك داستان از اين فرد زاهدنما توجه كنيد: پس از جنگ جمل و پيروزي سپاه امام علي(ع) برسپاه طلحه و زبير، امام علي (ع) در محلي عبور مي كرد، ديد حسن بصري در آنجا وضو مي گيرد. فرمود: اي حسن ، درست وضو بگير. حسن در پاسخ گفت: اي امير مؤمنان تو ديروز(در جنگ جمل) مسلماناني را كشتي كه گواهي به يكتائي خدا و رسالت پيامبر (صلي اللّه عليه و آله) مي دادند و نماز مي خواندند و وضوي درست مي گرفتند. علي (ع) فرمود: آنچه ديدي واقع شد، اما چرا ما را برضد دشمن ، ياري نكردي؟ حسن گفت : در روز اول جنگ، غسل كردم و خودم را معطر نمودم و اسلحه ام را برداشتم ، ولي در شك بودم كه آيا اين جنگ صحيح است؟! وقتي به محل خريبه رسيدم شنيدم ندا دهنده اي گفت : اي حسن برگرد، زيرا قاتل و مقتول هر دو در آتشند، از ترس آتش جهنم ، به خانه برگشتم و در جنگ شركت نكردم. در روز دوم نيز براي جنگ حركت كردم و همين جريان پيش آمد. امام علي (ع) فرمود: راست گفتي ، آيا مي داني آن ندا دهنده چه كسي بود؟ حسن گفت : نه نمي دانم . امام فرمود: او برادرت ابليس بود، و تو را تصديق كرد كه قاتل و مقتول از دشمن ، در آتش هستند. حسن گفت : اكنون فهميدم كه قوم (دشمن) به هلاكت رسيدند. آري در هر زماني از اين گونه افراد پيدا مي شوند كه به زهد و وارستگي شهرت دارند، اما از فرمان امام برحق خود سرپيچي مي كنند، و حتي اعتراض مي كنند، و وقتي پاي جهاد به ميان مي آيد، از خونريزي و مسلمان كشي سخن به ميان مي آورند. در نقل ديگر آمده : همين حسن بصري در وضو گرفتن ، وسوسه داشت و آب زياد مي ريخت. امام علي (ع) او را ديد و فرمود: اي حسن ، آب زياد مي ريزي ! او در پاسخ گفت : آن خونهائي كه امير مؤمنان مي ريزد، زيادتر است. امام علي(ع) فرمود: از كار من ناراحت شده اي ؟ او گفت : آري. فرمود: هميشه چنين باشي. پس از اين نفرين علی(ع)، حسن بصري هميشه تا آخر عمر، غمگين و عبوس بود تا جان سپرد! 📙 داستان دوستان/ محمد محمدی اشتهاردی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی