هدایت شده از 🌹 رساله تمام مراجع🌹
💎از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد:
*یاد گرفتم*
🌟که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم.
*یاد گرفتم*
🌟که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
*یاد گرفتم*
🌟که دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم.
*یاد گرفتم*
🌟که سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست.
*یاد گرفتم*
🌟که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد.
*یاد گرفتم*
🌟کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد.
*یاد گرفتم*
🌟که عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود.
*یاد گرفتم*
🌟کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد.
*یاد گرفتم*
🌟که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
*یاد گرفتم*
🌟کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد.
*یاد گرفتم*
🌟کسی که معدنش طلا است همواره طلا باقی میماند بدون تغییر، اما کسی که معدنش آهن است تغییر میکند و زنگ میزند.
*یاد گرفتم*
🌟که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنی
📿↶【 #عطر_ناب_خدا】↷❣👇
🌷 @Atre_Naab_Khoda 🌷
هدایت شده از آئینهی جان
هدایت شده از آئینهی جان
هدایت شده از آئینهی جان
نماز اول وقت
🍃 پیامبر ص : سه چیز را در مورد كسی كه نماز را اول وقت می خواند تضمین كردند:
🍃جدایی او از غم واندوه.
🍃راحت بودن او به هنگام مرگ.
🍃رهایی از آتش جهنم.
🍃وقت شناسی مهمترین عامل پیشرفت بوده و علاوه بر فواید معنوی باعث انضباط های جسمی وروحی میشود.
🍃به ما می آموزد هر كاری هر چند دارای وقت زیادی است ولی بهتر است در اولین فرصت آن را انجام دهیم.
#عطر_نماز
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
هدایت شده از روزی حلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆#اجابت_دعا در لقمه ی حلال
🎥ایت الله مجتهدی
💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از روزی حلال
🔴غصه های دنیا را به کسی نگو!
🍃مرحوم اسماعیل دولابی:
مؤمن اگر #ابتلائات_دنیا را به خاطر ایمان تحمل کند و #طاقت بیاورد
قوی میشود و هنگام بادهای تند حوادث ، هر چه هم که حوادث سختی
مثل زلزله و سیل و قحطی و گرانی و ... بیاید ، خودش ذرهای تکان نمیخورد
و آرام مینشیند
و دیگران به او پناه میبرند و آرامش مییابند.
🍃#غصههای_دنیا را به کسی نگو.
با بزرگان بنشین غصهات از بین میرود.
در مجلس #عزای_امام_حسین «علیه السلام» بنشین غصهات زایل میشود.
📚مصباح الهدی، ص۶۴
💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از روزی حلال
#یک_داستان_یک_پند
✍ یکی از علما نقل میکند، در اصفهان وارد باغ دوستی شدیم که پیرمردی باغبان آن بود که سیمای بسیار زیبا و نورانی داشت.
🔹صاحب باغ او را بسیار تفقد و احترام مینمود.
🔸 گفت: من هر وقت بیمار میشوم دعای این پیرمرد مرا شفا میدهد.
🔹 نزدیک شدم به پیرمرد و گفتم: «وقتی این مرد مریض میشود چه میگویی که خدا شفایش میدهد؟»
🔸 پیرمرد گفت: «در دل شب، در #نماز_شب، دو رکعت نماز میخوانم و دست به دعا برمیدارم و میگویم خدایا تو #رزاق هستی و این مرد واسطهی رزق تو برای من و اهل و عیال من است. او را #عمری ده و از #بلا دورش کن؛ چون با مرگ او، من و خانوادهام به دردسر میافتیم؛ پس از فضل و #کَرمت این دردسر را بر ما راضی نشو.»
انسان اگر واسطهی رزق کسی شود، قطعاً دعای خیر آن فرد در صحت و عافیت و دفع بلا و طول عمر این #واسطِ_رزق، تأثیر دارد. حال این واسط رزق شدن به وسیلهی اشتغال یا دادن #صدقه مرتب و منظم بر ناتوانی باشد.
💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از روزی حلال
🔰 ملائکه وارد چه خانههایی نمیشوند؟
▫️خداوند فرشتگان را مأمورانی قرار داد که جهان را مدیریت کنند و طبیعتا هیچکدام نمیتواند از مأموریت خود سرباز زنند. به عنوان نمونه فرشتهی مرگ نمیتواند به هیچ بهانهای از ورود به یک خانه خودداری کرده و تکلیف خود را انجام ندهد. با این وجود در برخی روایات، اعلام شده است که فرشتگان(ظاهرا فرشتگان رحمت) وارد برخی خانهها نخواهند شد:
1️⃣ خانهای که در آن شراب و آلات موسیقی(طنبور و دایره) باشد، ملائکه در آن داخل نمیشوند و دعای اهل منزل مستجاب نمیشود، و خدا برکتش را از آنان برمیدارد.
2️⃣ خانهای که در آن سگ، تصاویر اجسام(صاحب روح) و ظرفی که در آن ادرار میکنند، باشد.
3️⃣ خانهای که در آن انسان با حالت جنابت حضور داشته باشد.
▫️از مجموع این روایات برداشت میشود که فرشتگان رحمت، به منازلی که در آنها معصیت خدا انجام شده، یا ساکنان آن از یاد خدا غافلاند و یا در آن خانه، پاکیزگی و بهداشت رعایت نشود، تمایل به ورود ندارند.
📚بحار الانوار، ج 62، ص 54
💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از روزی حلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در روایت هست بسیاری از اهل عذاب بخاطر زبانشون هست که در جهنمند...
🎥استاد عالی
#زبان
#گناه
💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از روزی حلال
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 #سه_مصیبت_انسان در هر روز
🔹شخصی محضر امام زین العابدین علیه السلام رسید و از وضع زندگیش شکایت نمود.
امام علیه السلام فرمودند:
بیچاره فرزند آدم هر روز گرفتار سه مصیبت است که از هیچکدام از آنها پند و عبرت نمی گیرد.اگر #عبرت بگیرد دنیا و مشکلات آن برایش آسان میشود.
🔹مصیبت اول اینکه، هر روز از عمرش کاسته میشود. اگر #زیان«در_اموال وی پیش بیاید #غمگین میگردد، با اینکه سرمایه ممکن است بار دیگر باز گردد ولی عمر قابل برگشت نیست.
دوم اینکه هر روز، روزی خود را میخورد، اگر حلال باشد باید #حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد باید بر آن کیفر ببیند.
🔹سپس فرمودند:
سومی مهمتر از این است.
گفته شد، آن چیست؟
امام فرمودند:
هر روز را که به پایان میرساند یک قدم به آخرت نزدیک شده اما نمی داند به سوی #بهشت میرود یا به طرف #جهنم.
📚 بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۶۰
💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از روزی حلال
🌳تأثیر #مال_حلال بر #رشد_معنوی انسانها
🌱قرآن مجید در #سوره_قصص وقتی داستان کودکی موسی (علیه السلام) را بیان میکند و میفرماید: «ما از قبل شیر همه زنان شیرده را بر او حرام کرده بودیم، خواهرش
گفت: آیا میخواهید شما را به خاندانی راهنمایی کنم که سرپرست این کودک باشند؟ خانوادهای که خیرخواه این کودکند.
👈این آیه کریمه گر چه به ظاهر میخواهد بفرماید ما #شیر زنان شیرده را بر موسی (علیه السلام) حرام کردیم تا از این طریق او را به مادرش برگردانیم، ولی پیام باطنی دیگری هم دارد و آن این که جناب موسی (علیه السلام) اگر باید در آینده صاحب ید بیضا گردد و بساط فرعون و فراعنه را برچیند، و با خدای خود در کوه طور سخن بگوید، باید از سینة پاکی شیر خورده باشد، و از همان ابتدا #لقمه_حلال در دهانش گذاشته شود.
📚سوره قصص
💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
☑️ عکسی دیوانه کننده از سردار سلیمانی در ویرانه های سوریه!
بدون سلاح و محافظ در چند ده متری دشمنی سفاک و درنده!
🔹آن زمان که او در بیابان ها با جسم ناقص و مجروحش برای امنیت ما مردم ایران و شیعیان و انسان ها تلاش میکرد ما چکار میکردیم؟ ما کجا بودیم؟ ما به چه کاری مشغول بودیم...
زمانی که او مرگ را به سخره گرفته بود
داعشی های وطنی چکار میکردند؟ کجا بودند؟
وقتی حاجی به خاطر ما دولا دولا میدوید زمین میخورد و زانوهایش زخمی میشد. وقتی سرما به استخوان هایش میزد
وقتی سوت خمپاره
می آمد و روی زمین میخوابید و سرش به زمین میخورد و محاسنش خاکی میشد
و سر من بر بالش نرم بود!
وقتی غم کودکان را میخورد
من در حال غصه خوردن برای چه بودم؟
او هیچگاه بر کسی منت نمیگذاشت
اصلا چیزی نمیگفت!
این اذیت میکند مرا
بغض گلویم را میفشارد
از این همه خدمت سلیمانی ها
و این همه خیانت، توسط داعشی های وطنی !
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🖤@chamran🖤
هدایت شده از کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
✍ خاطره ای از شهید علی اصغر ابراهیمی
« #شهید_علی_اصغر_ابراهیمی»
نام پدر: ابوالفضل
مسئولیت: معاون گروهان
تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۶/۳۰
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماه رمضان سال ۶۴ در واحد مخابرات به عنوان سیم بان در خط پدافندی مشغول کار بودم. آتش سنگین عراقی ها تمام سیم های مخابرات را قطع کرده بود. هرچه سریعتر باید سیم ها وصل می شد.
در آن زمان حفظ ارتباط مخابرات اهمیت زیادی داشت. علی اصغر آن زمان فرمانده بود. وقتی نگرانی مرا دید گفت: «چی شده؟»
جریان را برایش توضیح دادم. هرچند کارهای مهم تری هم داشت اما آروم روی زمین نشست و سیم ها را چک کرد. با آمدن او روحیه گرفتم و به اتفاق مخابرات را راه انداختیم.
✍ راوی : عیسی ابراهیمی – برادر شهید )
🖤@chamran🖤
هدایت شده از کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
🌸دستگیری حضرت زهرا سلام الله علیها
#راوی شهید برونسی:(3)👇
🌺....امانش ندادم ودنبال حرفم را گرفتم: این کار خود کشیه، خودکشی محض! محکم گفت: شمابه دستورعمل کن.گفت: این دستور رو به تو دادم، تو هم وظیفه داری اجراکنی، و حرف هم نزنی. سینه خیز راه افتادم طرف سرستون...
آن جابلند شدم و برگشتم سمت راست. شروع کردم به شمردن قدم هام؛ یک، دو، سه، چهار. باوجود مخدوش بودن فکرو ذهنم، سعی کردم دقیق بشمارم. سربیست و پنج قدم، ایستادم. علامتی گذاشتم و آمدم سراغ گردان.😇 همه را پشت سر خودم آوردم تا پای همان علامت. به دستور بعدی اش فکر کردم؛ رو به عمق دشمن، چهل متر میری جلو... با کمک فرمانده گروهانها وفرمانده دسته ها، گردان را حدود همان چهل متر، بردم جلو... یک دفعه دیدم خودش آمد... سیدو چهار، پنج تا آرپی جی زن دیگر هم همراهش بودند. رو کرد به سید و پرسید: حاضری برای شلیک. گفت: بله حاج آقا. عبدالحسین گفت: به مجردی که من گفتم الله اکبر، شماردّ انگشت من رو می گیری و شلیک می کنی به همون طرف.😨پیرمرد انگارماتش برده بود.آهسته و با حیرت گفت: ما که چیزی نمی بینیم حاج آقا! 😍کجاروبزنیم؟☺️🌺....گفت:شماچه کارداری که کجارو بزنی؟به همون طرف شلیک کن دیگه. به چهار، پنج تا آر پی جی زن دیگرهم گفت: شماهم صدای تکبیر رو که شنیدین، پشت سر سید به همون رو به رو شلیک کنین... رو کرد به من و ادامه داد: شما هم با بقیه بچه هابلافاصله حمله رو شروع می کنین. من هنوز کوتاه نیامده بودم. به حالت التماس گفتم: بیا برگردیم حاجی، همه رو به کشتن میدی ها!😀 خونسردگفت: دیگه کار از این حرف ها گذشته.رو کردبه سید آرپی جی زن. گفت: آماده ای سید جان. پیرمرد گفت: آماده آماده.پرسید: قبضه رواز ضامن خارج کردی؟😳گفت: بله حاج آقا.عبدالحسین سرش را بلندکرد رو به آسمان...🙏
🌺... این طرف وآن طرفش را جور خاصی نگاه کرد.دعایی هم زیرلب خواند. یک هو صدای نعره اش رفت به آسمان؛ الله اکبر! طوری گفت الله اکبر که گویی خواب همه زمین را می خواست بریزدبه هم. پشت بندش سید فریاد زد: یاحسین؛وشلیک کرد. گلوله اش خورد به یک نفربر که منفجر شد وروشنایی اش منطقه را گرفت. بلافاصله چهار،پنج تا گلوله دیگر هم زدندوپشت بندش، با صدای تکبیر بچه ها، حمله شروع شد.دشمن قبل از اینکه به خودش بیاید، تار و مار شد. بعضی ها می خواستند دنبال عراقی ها بروند...
🌺.... عبدالحسین دادزد: بگردید دنبال تانک های T- 72 ،مااین همه راه رو فقط به خاطر اونا اومدیم.بالاخره هم رسیدیم به هدف، وقتی چشمم به آن تانک های پولادین افتاد،از خوشحالی کم مانده بود بال در بیاورم. بچه ها هم کمی از من نداشتند.افتادیم به جان تانک ها.آن شب، دو گردان زرهی دشمن راکاملاً منهدم کردیم. وقتی برگشتیم دژ خودمان، اذان صبح بود.نماز را که خواندیم، از فرط خستگی، هر کس گوشه ای خوابید، من هم کنار عبدالحسین دراز کشیدم.درحالی که به راز دستورهای دیشب او فکر می کردم، خوابم برد...
🌺....بیدارکه شدم یک دفعه یاد دیشب افتادم؛گویی برام یک رویای شیرین اتفاق افتاده بود،یک رویای شیرین وبهشتی. عبدالحسین داشت بلند می شد، دستش را گرفتم... صورتش رابرگرداند طرفم. توی چشم هاش خیره شدم. من و منی کردم وگفتم: راستش جریان دیشب برام خیلی سوال شده.عادی پرسید: کدوم جریان؟ناراحت گفتم: خودت رو به اوراه نزن،😇این "بیست و پنج قدم به راست و چهل متر به جلو"، چی بود جریانش؟😨
❤️ اللهم عجل لولیک الفرج
🖤@chamran🖤
هدایت شده از کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روضهخوانی شهید تورجیزاده از پشت بیسیم
🔰 #حاج_محمدرضا_بذری
🖤@chamran🖤
هدایت شده از کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
#شهید_عباس_بابایی:
در این دنیـا فقط پاكی،
صداقت، ایمان، محبت به مردم،
جان دادن در راه وطن و عبادت
باقـی می مانـد.
🖤@chamran🖤
هدایت شده از کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
هدایت شده از کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
📹 استوری
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی: هر وقت در سختیهای جنگ فشارها بر ما حادث میشد، وقتی که به صورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما بر نمیآمد، پناهگاهی جز زهرا (س) نداشتیم و ما هم پناهگاهمون زهرا (س) بود.
🏴ویژه شهادت حضرت فاطمه زهرا
(سلام الله علیها)
🖤@chamran🖤