eitaa logo
یاران ولیعصر
194 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
31.2هزار ویدیو
619 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: « ١» ✍️ مناسبت روز: امروز اولین روز از ماه بزرگ و برابر با سالروز ولادت کریمه اهل‌بیت عصمت و طهارت و «» است؛ لذا ضمن عرض تبریک و تهنیت این روز فرخنده و گرامیداشت دهه‌ی کرامت، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ سنت رسول خدا و سیره اهل بیت عصمت و طهارت (ع) دریای بیکرانی است که هر چه اعماق آن‌را بکاویم، گنجینه‌هایی بس گران‌بهاتر در آن می‌یابیم و این موضوع نه تنها در خصوص حضرات معصومین (ع) صادق است، بلکه فرزندان و خاندان آن بزرگواران نیز به واسطه وصل به این ذوات مقدسه، چشمه‌های جوشانی از علم و فضیلتند؛ و بهترین شاهد بر این ادعا، وجود مبارک حضرت فاطمه معصومه (س) است که با وجود ناگفته‌های بسیاری از زندگی کوتاه ایشان در تاریخ، اما در همین روایات مختصر نیز، می‌توان به شخصیت بی‌نظیر این دُر گرانمایه و کیمیای هستی پی برد و از ایشان الگو گرفت که انشاالله در این مجال کوتاه به گوشه‌ای از کمالات و فضایل این بانوی بزرگ، در حد شناخت ناقص بشری اشاره می‌نمائیم: ✍️ حضرت فاطمه بنت موسی بن جعفر، و ‌اخت الرضا، کریمه اهل بیت عصمت و طهارت، شفیعه روز محشر، عالمه و محدّثه خاندان وحی، معصومه و مبرّا از گناهان و معاصی، طاهره، حمیده، رشيده، تقیّه، نقیّه، مرضیه و رضیه است؛ آن حضرت که جایگاه ممتاز و ویژه‌ای در میان اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) داشته‌اند دارای فضایل بی‌شماری بوده‌اند که برخی از این فضایل عبارتند از: 1️⃣ دختر آل رسول (ص) اولین فضیلت حضرت فاطمه معصومه (س)، این است که «دختر»، «خواهر» و «عمه» ولیّ خدا می‌باشند؛ حضرت معصومه (س) علاوه بر این‌که پدر و برادر و برادرزاده ایشان، امام معصوم بوده‌اند، مادر گرامیشان «حضرت نجمه خاتون (س)» نیز از اسوه‌های تقوا و فضیلت، و از بانوان کم‌نظیر تاریخ بشریت بوده‌ که برای پی بردن به مقام و شرافت این بانوی بزرگ همین بس که بدانیم ایشان به مقام بلند مادری خورشید هشتم حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) نائل شده‌اند؛ همچنین طبق شهادت علمای شیعه، در بین فرزندان امام هفتم، به جز امام رضا (ع)، هیچ یک از آنها در علم و فضیلت همتای حضرت معصومه (س) نبوده‌اند؛ چنانچه شیخ عباس قمی (ره) دراین‌باره می‌گوید: «برحسب آنچه به ما رسیده، افضل دختران موسی بن جعفر (ع)، سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت موسی، معروف به حضرت معصومه (ع) است» (منتهی‌الآمال، ج٢، ص٢۴١) 2️⃣ بشارت پیش از میلاد، توسط امام معصوم (ع) یکی دیگر از موضوعاتی که نشانگر عظمت و منزلت حضرت فاطمه معصومه (س) می‌باشد، پیشگویی جدّ بزرگوارشان، امام صادق (ع)، از تولد ایشان است، چنانچه این پیشگویی در چند روایت مختلف آمده، که در این مجال به دو حدیث نورانی از صادق آل‌ محمد (ص) بسنده می‌نمائیم: ⬅️ «بدانید بهشت هشت درب دارد که سه در آن به سوی قم است که زنی از فرزندان من که نامش فاطمه دختر موسی (ع) است، در آن‌جا رحلت خواهد نمود» (بحارالأنوار، ج۶، ص٢٢٨) ⬅️ «... به زودی، زنی از فرزندان من به نام «فاطمه» در شهر قم مدفون خواهد شد که هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌شود» (مستدرک الوسائل، ج٢، ص٢٢٧) راوی در ادامه می‌گوید: امام این کلام را زمانی بیان فرمودند که هنوز امام موسی کاظم (ع) به دنیا نیامده بودند! لذا این احادیث نشان دهنده آن است که حضرت معصومه (س) یک «انسان الگو» می‌باشند؛ چراکه اگر ایشان یک انسان عادی بودند، این اهتمام از سوی یک امام معصوم جهت بیان شأن و مقام ایشان، قبل از ولادت پدر بزرگوارشان، بلاوجه است. 3️⃣ «معصومه» بودن و داشتن مقامی شبیه معصوم: اگر چه مقام عصمت از گناه، و مصون بودن از لغزش‌ها (در عین قدرت برخطا) مقامی است که مختص به انبیاء و اولیای الهی است، اما حضرت معصومه (س) نیز تحت تعالیم دو امام معصوم توانسته‌اند به درجه‌ای از عصمت و مصونیت از گناه برسند؛ ایشان در خانه امامت و ولایت، پا به عرصه وجود نهادند و در فضایی آراسته به علم و فضیلت و اخلاق، رشد کرده و به مقامات عالی و کمالات علمی و عرفانی و اخلاقی دست یافتند، تا جایی که امام رضا(ع)، آن حضرت را «معصومه» نامیده و فرمودند: «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى»: «هر کس"معصومه" را در قم زیارت کند، همانند آن است که مرا زیارت کرده است» (بحارالأنوار، ج١٠٢، ص٢۶۵) لذا باعنایت به این که امام معصوم (ع) هرگز در مورد وصف شخصی مبالغه نمی‌کند، می‌توان براساس همین کلام نورانی، «مقام شبه عصمت» حضرت معصومه (س) را ثابت نمود. ✍️ این مبحث ادامه دارد.... https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «امام امت (٣)» ✍️ مناسبت روز: ١۵ خرداد سالروز قیام مردم ایران در سال ١٣۴٢ شمسی در اعتراض به دستگیری امام راحل و حمایت از مبارزات انقلابی ایشان بود که نقش امام و ماجرای این قیام خونین را در روزبرگ روز گذشته تقدیم نمودیم و انشاالله در سخن امروز نیز این مبحث را ادامه می‌دهیم؛ ✍️ تبعید امام به ترکیه و عراق همانطور که گذشت امام ابتدا به ترکیه و بعد از یازده ماه به تبعیدگاه دوم یعنی کشور عراق منتقل شدند. «مشکلات امنیتی دولت ترکیه» و «افزایش فشارهای داخلی جامعه مذهبی ایران» و همچنین «فضای ساکت و سیاست ستیزِ آن ایام در حوزه نجف و وجود علمای بزرگ در آن حوزه و کم‌رنگ شدن احتمالی برتری‌های امام در عرصه‌های علمی و اجتماعی» و نیز «وجود رژیم سفاک بعثی حاکم بر عراق» که خود مانعی بزرگ برای فعالیت‌های سیاسی حضرت امام به شمار می‌آمد، از جمله دلایل شاه برای تغییر محل تبعید امام امت بود. دوران اقامت ۱۳ ساله امام خمینی (ره) در نجف در شرایطی آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیت‌های مستقیم در حد‌ّ ایران و ترکیه وجود نداشت، اما این‌بار مخالفت‌ها و کارشکنی‌ها و زخم زبان‌ها نه از جبهه دشمن و شاه بلکه از ناحیه روحانی نمایان و شیاطین مخفی شده در لباس دین، آنچنان گسترده و آزاردهنده بود که امام با همه صبر و بردباری معروفشان، بارها از سختی شرایط در این سال‌ها، به تلخی تمام، یاد کرده‌اند؛ امام در این دوران سخت، علیرغم دشواری‌های پدید آمده، هیچگاه دست از مبارزه نکشیدند و همواره با سخنرانی‌ها و پیام‌های خویش، امید به پیروزی را در دل مردم ایران زنده نگاه می‌داشتند. در همین دوران، شاه در ادامه سیاست‌های دین‌ستیز خود، وقیحانه تاریخ رسمی کشور را از مبدأ هجرت پیامبر (ص) به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشی ایران تغییر داد و امام بلافاصله در واکنشی سخت، فتوا به حُرمت استفاده از این تاریخ بی‌پایه دادند که با استقبال شدید مردم ایران روبرو گردید و تبدیل به افتضاحی مجدد برای رژیم پهلوی شد، به‌گونه‌ای که شاه ناگزیر از عقب‌نشینی و لغو تاریخ شاهنشاهی شد و یکبار دیگر قدرت و نفوذ حضرت امام در ایران نمایان گردید. ✍️ اوج‌گیری مجدد قیام عوامل شاه در اول آبان ۱۳۵۶ در جنایتی فاحش، حاج آقا مصطفی خمینی (ره) فرزند ارشد امام را مسموم و به شهادت رساندند و این موضوع، نقطه آغاز دوباره قیام جامعه اسلامی ایران شد؛ شهادت حاج آقا مصطفی، نه تنها در عزم و اراده خمینی کبیر تأثیری نگذاشت، بلکه امام این واقعه را از الطاف خفیه الهی دانستند. 👈 رژیم شاه بعد از این اشتباه، بار دیگر دست به اشتباه بزرگتری زد و مقاله‌ای توهین آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات منتشر نمود که همین موضوع، منجر به قیام ۱۹ دی ١٣۵۶ مردم قم شد که طی آن جمعی زیادی از مردم به خاک و خون کشیده شدند؛ اما گویی این‌بار حکومت نظامی و گلوله اثر خود را از دست داده بود! و مردم شجاع و متدین تبریز در چهلم مردم قم و سپس مردم شهرهای دیگر ایران یک به یک به پا خواستند و آتش انقلاب دیگر به سردی گرایید. ✍️ هجرت امام از عراق به پاریس شاه که از حضور امام در عراق و دخالت و ارتباط مستمر ایشان با ایران، بسیار عصبانی و نگران شده بود، امام را مجبور به ترک عراق نمود و حضرت امام، به قصد کویت، نجف را ترک کردند؛ اما دولت کویت نیز با اشاره رژیم‌ ایران از ورود‌امام به‌این کشور جلوگیری کرد، لذا امام، راهی پاریس گردیدند؛ امام، با حضور در فرانسه، آزادی عمل بیشتری یافتند و فعالیت انقلابی خود در ایران را پررنگ‌تر نموده و در دیماه ١٣۵۷ رسماً شورای انقلاب را تشکيل دادند. ایران در این زمان، یکپارچه شعار«مرگ بر شاه» شده بود و شاه با ترس از وضعیت خطیر کشور، پس از تشکیل شورای سلطنت و اَخذ رأی اعتماد برای کابینه بختیار در روز ۲۶ دیماه از کشور فرار کرد و موجی از شادی و سرور در ایران به راه افتاد. ✍️ بازگشت امام خمینی به ایران و پیروزی انقلاب امام پس از فرار شاه در اوایل بهمن ۵۷ تصمیم به بازگشت به کشور گرفتند تا در‌ روزهای سرنوشت ساز و خطیر در کنار ملت قهرمان ایران باشند؛ اما دولت بختیار، ضمن تهدید، فرودگاه‌های کشور را بست، ولی با فشار ملت، بالاخره هواپیمای امام در بامداد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ وارد کشور شد و انقلاب اسلامی ایران در ٢٢ بهمن به پیروزی رسید و امام امت به حکومت ٢۵٠٠ ساله شاهنشاهی در ایران پایان دادند. ✍️ در پایان، ضمن گرامیداشت نام و یاد امام شهیدان و شهدای دوران انقلاب، با آنها پیمان می‌بندیم که آرمان و انقلاب خونین آنها را حفظ کرده و با تبعیت مطلق از یادگار امام امت، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) همواره در این مسیر نورانی حرکت کنیم. https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» ✍️ مناسبت روز: بیست و چهارم ماه ذی‌الحجه، برابر با روز بزرگ مباهله در سال نهم هجری قمری است که انشاالله در روز آینده درباره این ماجرا و نزول آیه ۶١ سوره آل‌عمران به عنوان سند حقانیت عقاید شیعه و افضلیت حضرت امیر (ع) بر تمامی امت پیامبر (ص) با شما سخن خواهیم گفت؛ اما مورخین آورده‌اند که دقیقاً یک سال بعد از ماجرای مباهله، در همین روز در تاریخ اسلام، اتفاق مهم و سرنوشت ساز دیگری نیز افتاده است و در پی آن، حضرت علی (ع) انگشتری خود را در بین نماز به سائلی بخشیدند و خداوند به پاس این کار به ظاهر کوچک، آیه (ولایت) ۵۵ سوره مائده را بر پیامبر اعظم (ص) نازل نمود و به روشنی، پرده از مسئله‌ی بسیار بزرگ ولایت و جانشینی بعد از حضرت رسول (ص) برداشت؛ لذا سخن امروز را به این موضوع مهم خاتم‌بخشی حضرت امیر (ع) اختصاص می‌دهیم؛ راویان و مفسران بسیاری از شیعه و اهل‌سنت چنین روایت کرده‌اند که در چنین روزی «سائلی به مسجد حضرت رسول (ص) وارد شد و از مردم تقاضای کمک نمود، امّا هر چه درخواست کرد، کسی به او کمکی نکرد و او مأیوس رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! من به مسجد پیامبرت آمدم و از مردم تقاضای کمک کردم، امّا کسی به من کمک نکرد! در این حال، امیرمؤمنان (ع) که در حال رکوع نماز بودند به دست خود اشاره فرمودند و سائل، انگشتری حضرت را از دستشان بیرون آورد و (و با خوشحالی) از مسجد خارج شد...» (مجمع البیان، ج ٣، ص ٣٢۵ و تفسیر المیزان، ج ۶، ص ٢٣ و...) «شیخ صدوق» این ماجرا را در «امالی» خود از قول امام محمد باقر (ع) چنین روایت نموده است: «گروهی از یهودیان که مسلمان شده بودند به خدمت پیامبر (ص) آمدند و عرضه داشتند: ای رسول خدا! حضرت موسی (ع)، یوشع بن نون (ع) را وصی خود قرار داد، پس وصی و جانشین شما کیست؟ در این هنگام، آیه ۵۵ سوره مائده نازل شد: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»: «ولیّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند، همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می دهند»؛ سپس با دستور پیامبر (ص) همه به همراه حضرت به مسجد رفتند؛ سائلی را دیدند (که با خوشحالی) از درب مسجد در حال خارج شدن است؛ پس رسول خدا به وی فرمودند: کسی در مسجد به تو چیزی داده است؟ او انگشتری امیرالمؤمنین (ع) را نشان داد و گفت: آن مردی که در حال نماز است، این را به من داد؛ حضرت فرمودند: وقتی این انگشتر را به تو داد، در چه حالتی بود؟ مرد گدا گفت: در حال رکوع؛ این جا بود که رسول خدا «تکبیر» گفتند، و مسلمانان حاضر در مسجد نیز تکبیر گفتند؛ و در این هنگام، پیامبر فرمودند: «ای مردم، بدانید که پس از من، علی‌بن‌ابیطالب (ع) ولی شما است» (الأمالی، ص ١٢۴؛ تفسیر نورالثقلین، ج ١، ص ۶۴٧ و ...) ابن شهر آشوب در ادامه این روایت آورده که: در این هنگام، خداوند متعال نزد فرشتگان، به حضرت علی (ع)، فخر و مباهات کرده و فرمود: «فرشتگانم! آیا به بنده‌ام نگاه نمی‌کنید که چگونه بدنش در عبادت و قلبش در اختیار من است و در همان حال، برای خشنودی من با مال خود انفاق می‌کند و صدقه می‌دهد؟ شما را شاهد می‌گیرم که من از او و فرزندانش راضی هستم» (مناقب ابن شهر آشوب، ج٣، ص۴) ✍️ نکته قابل توجه در این موضوع آن است که تقریباً تمامی مفسران شیعه و سنی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که مصداق این آیه و تنها کسی که انگشتری خود را در حال رکوع به سائل داده، حضرت علی (ع) بوده‌اند؛ (مناقب ابن شهر آشوب، ج ٣، ص ٣) و بر همین اساس شیعیان به این آیه برای اثبات ولایت و خلافت حضرت امیرالمؤمنین (ع) استناد نموده‌اند؛ ولی متأسفانه در تفسیر این آیه نیز مفسرین و علمای اهل‌سنت مانند «حدیث غدیر» در معنای کلمه «ولیّ» تشکیک کرده و آن را به معنای «دوستی» یا «نُصرت» دانسته‌اند؛ اما علمای شیعه، کلمه «ولیّ» را مشتق از «ولایت» و به‌معنای «سرپرست» و «صاحب اختیار» دانسته‌ و آورده‌اند که «دوستی» حكمی عمومى در اسلام است و فقط مخصوص كسانى نیست که در حال ركوع، زکات می‌دهند، لذا در دین مبین اسلام همه مسلمانان بايد يكديگر را دوست داشته و همدیگر را يارى كنند؛ در حالی که بر اساس نظر مفسرین شیعه و سنی، شأن نزول این آیه، در رابطه با شخص حضرت علی (ع) است و خداوند ولایت ایشان را در رديف ولايت پیامبر (ص) و خودش قرار داده، پس قطعاً «ولیّ» در این آیه به‌معنای ولایت و سرپرستی است، نه دوستی و یاری! و این آیه یکی از مهمترین دلایل قرآنی، ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) است. [تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۲۳] ✍️ قضاوت با شما... https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (٢)» ✍️ مناسبت روز: در ایام رحلت رسول اکرم (ص) قرار داریم و در روز گذشته از حوادث غم‌بار روز رحلت حضرت و ماجرای تلخ «» سخن گفتیم؛ دیروز عرض شد در حالی که امیرالمؤمنین (ع) و بنی هاشم سرگرم مراسم کفن و دفن پیامبر (ص) بودند، تعدادی از صحابه، حضرت را رها کرده و در سقیفه بنی‌ساعده گرد آمدند و علیرغم دستورات مکرر پیامبر اکرم (ص) در رابطه با جانشینی امیرالمؤمنین (ع)، متأسفانه برای تعیین جانشین رسول خدا، به مجادله و منازعه پرداختند! «مهاجرین» و «انصار» در سقیفه، هر کدام خود را لایق‌تر از دیگری می‌پنداشتند؛ مهاجرین (مردم مکه) می‌گفتند: «اسلام در شهر ما و میان ما آشکار شده و پیامبر از اهالی مکه است و ما خویشاوندان و همسایگان حضرت هستیم؛ و همچنین ما پیش از انصار، دین اسلام را پذیرفته‌ایم پس زمامدار مسلمانان پس از پیامبر، باید از مهاجرین باشد!» و انصار (اهالی مدینه) می گفتند: «اهالی مکه، دعوت پیامبر را نپذیرفتند و با ایشان به مقابله و دشمنی پرداختند و این اهالی مدینه بودند که حضرت را یاری کرده و اسلام را رونق بخشیدند... پس جانشین پیامبر باید از انصار باشد! برخی دیگر از آنها نیز می‌گفتند، یک امیر از انصار باشد و یک امیر از مهاجرین انتخاب شود؛ در این میان «ابوبکر» این رأی را نپذیرفت و روایتی از پیامبر نقل کرد که حضرت فرموده‌اند: «الأئمة من قریش»؛ این حدیث هر چند متن و سند معتبری ندارد، امّا انصار را ساکت کرد و از سوی دیگر دشمنی دیرینه قبیله‌های «اوس» و «خزرج» در مدینه نیز در پیشبرد نظر خلیفه اول مؤثر واقع شد! (تاریخ تحلیلی اسلام، شهیدی، ص۹۲‌) پس از آرام شدن انصار، «عُمَر» با ترفندی سیاسی، ناگاه شروع به شمردن محاسن خلیفه اول کرده و سپس بلافاصله با او بیعت نمود! پس از او نیز تعدادی از حاضران از وی پیروی نمودند؛ پس از خروج از سقیفه، طرفداران ابوبکر، با مغالطه، موعظه، تطمیع، تهدید و حتی قتل و ترور و جعل حدیث، بیعت اکثریت را به‌دست آوردند و متأسفانه تلاش‌ بنی‌هاشم و برخی از اصحاب وفادار رسول خدا نیز در برابر غاصبان خلافت، راه به جایی نبرد و بالاخره در عرض مدت کوتاهی خلیفه اول بر منبر پیامبر نشست و خلافت او تثبیت شد! (دانشنامه امام علی(ع)، رشاد، ج ۸، صفحات ۴۰۵، ۴۰۷ و ۴۵۵) ✍️ در این بخش از روزبرگ، برای درک عمق توطئه‌ی سقیفه و آثار آن، چند جمله کوتاه از علامه عسگری (ره) را تقدیم می‌نمائیم: 🔹در اثر اجتماع در سقیفه، «تاریخ اسلام» و «شریعت اسلام» پس از رسول خدا دگرگون شد! 🔹در اثر سقیفه، به در خانه فاطمه زهرا(س) آتش بردند و شد آنچه نباید می‌شد! 🔹در اثر سقیفه، شمشیر ابن ملجم بر فرق امیرالمؤمین علی (ع) فرود آمد! 🔹در اثر سقیفه امام حسن (ع) با زهر نفاق شهید شدند! 🔹در اثر سقیفه، امام حسین (ع) شهید و زينب کبری (س) ودیگر دختران پیامبر(ص) اسیر شدند... 🔹 و در یک کلام، در اثر آن سقیفه، مسیر تاریخ بشریت دگرگون شد و آثار آن، تا ظهور حضرت مهدی موعود (عج) ادامه دارد... (معالم المدرستین، علامه عسگری، ج١) 💠 در پایان تذکر این نکته ضروری است که هرچند آثار نامطلوب سقیفه در تاریخ اسلام قابل جبران نیست، اما اگر حلم، صبر، سعه صدر و درایت امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) در برابر توطئه سقیفه نبود، امروز چیزی از اسلام ناب محمدی و مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) باقی نمانده بود! (تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام، حسنی، ص۳۲۱) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» ✍️ مناسبت روز: روز آخر ماه صفر طبق نظر مشهور علماء و مورخین، سالروز شهادت امام رضا (ع) و فرصتی ویژه برای تبیین معارف و فضایل این امام همام است تا امت اسلامی علاوه بر شور عزاداری، به شعور و معرفت بیش از پیش نسبت به آن امام معصوم دست یابند و چه کلامی بهتر از کلام ارزشمند هادی امت، رهبر فرزانه انقلاب که خطاب به کنگره‌ بین‌المللی امام رضا (ع) در تاریخ ١٣۶٣/٠۵/١٨ ایراد فرمودند؛ لذا در این مجال کوتاه به بخش‌هایی از این پیام ارزشمند می‌پردازیم؛ «...باید اعتراف کنیم که زندگی ائمه (ع) به درستی شناخته نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت‌بار آنان حتی بر شیعیانشان پوشیده مانده و علیرغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید درباره زندگی ائمه، امروز همچنان غباری از ابهام و اجمال، بخش عظیمی از زندگی این بزرگواران را فراگرفته و حیات سیاسی برجسته‌ترین چهره‌های خاندان نبوت که دو قرن و نیم از حساسترین دوران‌های تاریخ اسلام را در برمی‌گیرد با غرض‌ورزی یا بی‌اعتنایی و یا کج‌فهمی بسیاری از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است! این است که ما از یک تاریخچه‌ی مدون و مضبوط درباره زندگی پرحادثه و پرماجرای آن پیشوایان تهیدستیم! زندگی امام هشتم که قریب بیست سال از این دوره‌ی تعیین کننده و مهم را فرا گرفته، از جمله‌ی برجسته‌ترین بخش‌های آن است که بجاست که درباره آن تأمل و تحقیق لازم به‌کار رود... هنگامی که مأمون در سال ١٩٨ قمری از جنگ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بی‌منازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود؛ او برای این منظور، تجربه همه‌ی خلفای سلف خود را پیش چشم داشت...(لذا) مأمون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنباله همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد‌ و این حادثه که در همه‌ی دوران طولانی امامت، کم نظیر و یا در نوع خود بی‌نظیر بود، تحقق یافت... مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی‌سابقه، قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می‌شد و اگر می‌توانست آن‌چنان که برنامه‌ریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقیناً به هدفی دست می‌یافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی می‌توانست درخت تشیع را ریشه‌کن کند و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافت‌های طاغوتی فرو رفته بود، به کلی نابود سازد! اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمدند و او را در میدان نبرد سیاسی‌ای که خود به وجود آورده بود، بطور کامل شکست دادند؛ و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه‌کن نشد، بلکه حتی سال ٢٠١ هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت‌ترین سال‌های تاریخ تشیع شد و نفس تازه‌ای در مبارزات علویان دمیده شد؛ و این موضوع به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه‌ی حکیمانه‌ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان دادند... امام با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی زدند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل‌بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی‌نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه‌ی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمان‌ها بود... کوتاه سخن، آن‌که مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد؛ این‌جا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و در صدد بر آمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از این همه سرمایه‌گذاری، سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتی‌ناپذیر غاصبان خلافت یعنی ائمه اهل‌بیت علیهم‌السّلام به همان شیوه‌ای متوسل شود که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل... (لذا) چاره‌ای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچگونه واسطه‌ای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت، دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود... (در پایان) امید است محققان و اندیشمندان و کاوشگران تاریخ قرن‌های اولیه اسلام، همت بر تنقیح و تشریح و تحقیق هر چه بیشتر (در زمینه زندگی اجتماعی و سیاسی و خدمات بی‌نظیر آن امام همام) بگمارند». 📚 برای دسترسی به متن کامل پیام به لینک https://khl.ink/f/8311 مراجعه نمایید. https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: ✍️ مناسبت روز: طبق تاریخ در ایام اجتجاج (ره) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و غصب خلافت توسط خلیفه اول هستیم لذا سخن امروز را به این موضوع اختصاص داده و با سلام و صلوات به روح بلند آغاز می‌نمائیم؛ سلمان فارسی (ره)، صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران صديق امیرالمؤمنین (ع) بود؛ او جایگاه والایی در میان صحابه داشت و رسول خدا او را از اهل بیت خود خوانده‌اند؛ طبق روایات، او به اسم اعظم خداوند آگاه بوده و مقامش از مقام لقمان حکیم بالاتر شمرده شده است؛ حضرت سلمان، همواره همراه و مشاور امین پیامبر (ع) بوده و در تمامی جنگ‌های دوران حضرت، حضور فعال و مؤثر داشته‌اند و پس از رحلت حضرت رسول از حامیان حضرت امیرالمؤمنین (ع) و از مخالفان جریان سقیفه بوده است که صحابه را به دلیل پیروی نکردن از دستور پیامبر اعظم خدا بر ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین (ع) به شدت سرزنش کرده؛ او احتجاجات فراوانی را در مخالفت با واقعه سقیفه، در برابر مردم و خلیفه اول و دوم بیان نموده که در این مجال کوتاه به یکی از این احتجاجات می‌پردازیم؛ ✍️ از امام صادق (ع) به واسطه پدران گرامیشان نقل شده که سلمان فارسی چند روز پس از دفن پیامبر (ص) در بین مردم خطبه‌ای بدین شرح ایراد نمود: «ای مردم! کلامی از من بشنوید و سپس درباره‌ آن بیاندیشید! بدانید که من، فضائل فراوانی از حضرت علی‌بن‌ابیطالب (ع) سراغ دارم، که اگر تمام آنها را نقل کنم، گروهی از شما مرا دیوانه انگاشته و گروهی دیگر خونم را مباح خواهید ساخت؛ ای مردم! بدانید که شما را تقدیراتی است که پیشآمدهای گوناگونی در پی آن می‌آید، و این را بدانید که «علم مقدّرات» و «علم بلایا» (و گرفتاری‌هایی که متوجّه شما می‌شود) و میراث وصایا (و ثمره سفارشات پیامبر خدا) و فصل الخطاب و اصل و ریشه تمامی نسب‌های مردم، نزد علی‌بن‌ابیطالب (ع) است؛ همانگونه که هارون بن عمران از حضرت موسی (ع) شنید، حضرت علی (ع) نیز از رسول خدا شنید که فرمود: «تو وصی من در خانواده، و جانشین و خلیفه در امّتم هستی، و نسبت تو به من همچون نسبت هارون است به موسی»، ولی افسوس که شما امّت، شیوه قوم بنی‌اسرائیل را پیش گرفته و آگاهانه راه خطا را پیمودید! به خدا سوگند که قدم به قدم مانند بنی‌اسرائیل، همان خطاها را مرتکب خواهید شد! به خدایی که جان سلمان در دست اوست سوگند می‌خورم که اگر علی (ع) را پیشوا و والی خود ساخته بودید، هر آینه برکت و نعمت از آسمان و زمین، اطراف شماها را فرا می‌گرفت، تا آنجا که پرندگان آسمان دعوت شما را اجابت می‌کردند و ماهی‌های دریا خواسته شما را می‌پذیرفتند و دیگر هیچ دوست و بنده خدایی فقیر نشده و هیچ سهم از فرائض الهی از بین نمی‌رفت، و هیچ دو نفری در حکم خدا اختلاف نمی‌کردند! ولی افسوس که شما مخالفت نموده و مسند خلافت را به فرد دیگری سپردید، پس در انتظار گرفتاری و بلا باشید! و دست از خوشبختی بشوئید! من حقیقت امر را برای تک تک شما روشن ساختم، پس بدانید از امروز به بعد رشته محبّت و دوستی میان من و شما بریده شد! دست از دامن آل محمّد صلّی‌اللَّه‌علیه وآله بر ندارید! زیرا تنها ایشان راهنمای شما به سوی بهشت، و در روز قیامت خوانندگان به آن خواهند بود؛ پس بر شما باد به فرمانبری امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب (ع)، که به خدا سوگند که ما به دفعات در حضور پیامبر (ص) تحت عنوان ولایت و امارت بر او سلام نمودیم و پیوسته رسول خدا با تأکید، ما را بدین کار وا می‌داشت؛ حال، مردم را چه شده که با علم به فضائل امیرالمؤمنین (ع) بر ایشان حسد می برند؟! پس بدانید که عاقبت حسادت قابیل بر هابیل کشتن او بود! یا مانند قوم بنی‌اسرائیل کارشان به کفر و ارتداد کشیده می‌شود؛ ای مردم! شما را چه شده است؟! وای بر شما، ما را با أبو فلان و فلان چه کار؟! آیا به جهل افتاده یا خود را به نادانی می زنید؟! آیا حسد ورزیده یا خود را به حسادت زده‌اید؟! به خدا سوگند که شما مرتدّ و کافر شده و با شمشیر به جان هم خواهید افتاد تا آنجا که با شهادت دروغ، ناجی‌های خود را محکوم به مرگ نموده و کافران را تبرئه و آزاد کنید...» حضرت سلمان (ره) در پایان سخن نیز حجت را بر مردم تمام کرده و گفت: «ای مردم! بدانید که من حرف خود را زدم و تسلیم پیامبر خدا شدم، و از مولای خود علی‌بن ابیطالب (ع) که تمام امّت است؛ پیروی نمودم! همو که سید و سرور اوصیاء، و پیشوای پیشانی سفیدان، و رهبر راستگویان و شهیدان و صالحان است.» 📚 الإحتجاج (ترجمه جعفری)، ج١، ص٢۵١ https://eitaa.com/ROOZBARG