eitaa logo
🇵🇸شعرومداحی(امین)🇮🇷
256 دنبال‌کننده
543 عکس
1.1هزار ویدیو
3 فایل
ارتباط باادمین کانال @Yasyaali
مشاهده در ایتا
دانلود
❎خصوصیات شهریار شهریار شاعری مومن و مسلمان بود. از خصوصیات اخلاقی او می توان به مهمان دوستی و مهمان نوازی او اشاره نمود. او فردی حساس، فروتن و درویش مسلک بود. 🔶شهریار روح بسیار حساسی دارد. او سنگ صبور غمهای نوع انسان است.اشعار شهریار تجلی دردهای بشری است. او همچنین مقوله عشق را در اشعار خویش نابتر از هر شعری عرضه داشته است. 🔶در ایام جوانی و تحصیل گرفتار عشق نا فرجام ، پر شرری می گردد. عشق شهریار به حدیست که او در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی ،درس و بحث را رها می کند و دل در گرو عشقی نا فرجام می گذارد : دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت 🔴استاد شهریار علاقه مفرط به تمامی هنرها به خصوص شعر، موسیقی و خوشنویسی داشت و خط نسـخ و نــسـتعلیق و بویژه خط تحریر را خوب می نوشت. در جوانی سه تار می زد طوری که نواختن او اشک استاد ابوالحسـن صبا را جاری می کرد و برای ساز خود می سرود. 🔷در حدود سال های 1346 آغاز به نوشتن قرآن، به خط نسخ نموده که یک ثلث آن را به اتمام رسانده و دیوان اشعار فارسی استاد نیز چندین بار چاپ و بلافاصله نایاب شده است. در مدت اقامت در تبریز سهندیه را می سراید. در سال 1350 مجدداً به تهران مسافرت نموده و تجلیل های متعددی از شهریار به عمل می آید. ولی در سال 1354 داغ دیگری از فوت همسر به دلش نشست. 🔶در سال 1357 شهریار با حرکت انقلاب همصدا شد. در اردیبهشت ماه سال 1363 تجلیل باشکوهی از استاد در تبریز به عمل آمد. شهریار به لحاظ اشتهار در سرودن اشعار کم نظیر در مدح امیر مومنان و ائمه اطهار به شاعر اهل بیت شهرت یافته است. 🔷شهریار در سال های آخر عمر در تهران اقامت داشت. دوست داشت به شیراز برود و در آرامگاه حافظ باشد ولی بعد از این فکر منصرف شد و به تبریز رفت. او آخرین روزهای عمرش در بیمارستان مهر تهران بستری شد و در 27 شهریور ماه 1367 پس از یک دوره بیماری در همان بیمارستان در تهران درگذشت و بنا بر وصیتش او را در مقبرةالشعرا به خاک تبریز سپردند. وی آخرین شاعری بود که در مقبرة الشعرا دفن شد. @yas_ya_ali
هدایت شده از روایت عاشقی
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مداحی حاج مهدی رسولی در مراسم تشییع شهید فخری زاده 🔸خشم امروز من از قبل فزون تر گشته 🔹از شب تیره بغداد ورق برگشته 🔸به دم ندبه هر جمعه بر این لب سوگند 🔹راه ما راه حسین است به زینب سوگند 🔸ما که از کرب و بلا درس جنون می گیریم 🔹عاقبت پاره تن و غرق به خون می میریم @shahidsardarsolimani
هدایت شده از روایت عاشقی
Taheri-5.mp3
6.86M
عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظه ی باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟ چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد زمین مرد ، خداوند گواه است، دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی... عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟ به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم   الهم عجل لولیک الفرج @yas_ya_ali
از دهان گل شنيدم بر سر بازار گفت هر که با ناکس نشيند عاقبت رسوا شود گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
دیدن شیرین رخی در راه می چسبد عجیب لب نهادن بر لبی گمراه می چسبد عجیب … دیدنت ، بوییدنت ، احساس خوب عاشقی بعد مدتها جدایی ، آه می چسبد عجیب … دست تو در دست من ، چشمان من لبریز تو شرم لمس صورتی چون ماه ، می چسبد عجیب … نقشه ذهن مرا می برد شوق دیدنت وصل و دیدار تو از بی راه ، می چسبد عجیب … هستی ام آن روز …با تو یک غزل یک شعر شد در سکوت این زمان همراه می چسبد عجیب … من برایت شعر می گفتم غزلهایی چه شور شاعر چشمت شدن گهگاه می چسبد عجیب … ذهن من تبعید در زندان گیسوی تو بود بی گنه ماندن در این درگاه می چسبد عجیب … @yas_ya_ali
شعر تویی،غزل تویی هرطرفی روم تویی شاعر بی‌مایه منم صفا تویی،مروه تویی در نِگَه‌ام کعبه تویی حاجی بیچاره منم جام تویی،باده تویی بردل من چاره تویی پیر خرابات منم راه تویی،چاه تویی محرم هر راز تویی راه نشان ده مرا @yas_ya_ali
احساسِ خوشے دارم ، ابراز ڪنم ؟ یا نه مجنونیِ این دل را ، آغاز ڪنم ؟ یا نه با یک نظر از چَشمت، مهرَت به دلم افتاد ارباب دلم هستے ؟ در باز ڪنم ؟ یا نه از شوق تو در شعرم طناز ترین هستم در شعر براے تو ، ڪم ناز ڪنم ؟ یا نه ... دلبر تو اگر باشے ، شاعر تَرَم از سعدی با وصف تو در شعرَم، اعجاز ڪنم ؟ یا نه بے عشق اگر باشم ، گمنام ترین هستم با عشقِ تو نامم را ، احراز ڪنم ؟ یا نه پروانه ام و شمعے ، در خوابِ خوشے هستم بیدار شوم آیا ؟ پرواز ڪنم ؟ یا نه در بازیِ چشمِ تو ، تسلیم ترین شاهم در بندِ رُخَت خود را ، سرباز ڪنم ؟ یا نه باید چه ڪنم با دل؟ در مڪتب عشق تو... با عاشقے ام دل را ، ممتاز ڪنم ؟ یا نه تڪلیف بگو با من ، چَشمانِ سیاهَت را با این دلِ بے همدم ، همراز ڪنم؟ یا نه حالا ڪه پر از شورَم ، آهنگِ دلِ خود را همگامِ تو در پردهٔ شهناز ڪنم ؟ یا نه عاشق شده ام شاید ، از طرزِ نگاهِ تو احساسِ خوشے دارم ، ابراز ڪنم ؟ یا نه 🍃🌸🍃@yas_ya_ali
گاهی برای خودت باش ڪمی کن هر شش یک بار ، دو قاشق از قطره ے استریل را در بریز حتما که نباید و داشته باشی! خودت اے بنویس با خوش را کن و بهانه ، ، ! خودت را در بگیر 💚 بگو از بهترینهایے تو شایسته . 💌....... @yas_ya_ali