eitaa logo
مجمع عاشقان بقیع اردکان
3.9هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
32 فایل
مجمع عاشقان بقیع اردکان اردکان ، خیابان مطهری جلسات هفتگی: جمعه شب ها، با سخنرانی سخنرانان توانا و مداحی مداحان اهل بیت از استان وکشور، آموزش مداحی ارتباط با مدیران کانال @Maa1356 @h_ebrahimian
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلمون گرفته 😔😔... با چندتا لطیفه موافقید؟!😊 🔹‏من واقعا کمبود محبت دارم، حتی کنکور هم که قبول شدم بابام فقط باهام دست داد و گفت تبریک‌ میگم جناب، زمان ماندن شما در این خانه ۷ سال تمدید شد😂 🔹درست بعد از بیست ثانیه که هدفون میره تو‌ گوش همه‌چی تو خونه گم میشه، مثلاً میگن در بیار اونو، یخچال رو ندیدی کجاست؟ نیستش😐😂😂 🔹‏روز مادر : روزت مبارک مامان مادر : ممنون دخترم مرسی که به یادم بودی امیدوارم هرچی از خدا میخای بهت بده بهترین ها رو برات میخوام روز پدر : روزت مبارک بابا بابا : باشه:| 🔹یه بار رفته بودم هیئت اون قدر محکم زنجیر میزدم پشت سریم جدی گفت داداش مگه از خانواده ی شما هم کسی تو کربلا بوده؟😂😂😂 🔹یارو باباش میمیره داشت گریه میکرد،تلفنش زنگ میخوره ، جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشه... میگن کی بود جریان چیه!؟ میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود...اونم باباش مرده... 😐😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/yasegharibardakan
930_30126126832024.mp3
1.54M
چیکار کنم راحت بشم؟😞 راه حلی برای تحمل کردن اذیت دیگران✨ https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 امام زمان (عج)بسیار ازحضرت یوسف (علی نبییا و اله و علیه السلام) مهربان تر است. https://eitaa.com/yasegharibardakan
هفته هایی که جلسه هفتگی مجمع نداریم....هزار برابر دلگیر میشه🥺🥺🥺 چه جوری مردم هفته به هفته هیئت نمیان؟😔
✔️ ما چاره‌ای نداریم جز این‌که قبول کنیم که بعضی چیزها را هیچ‌وقت به‌دست نمی‌آوریم، و ضمناً پذیرش این، به معنای نفی ارزش آن چیزها نیست. این یعنی جست‌وجوی آزادی. 📚 پوست انداختن کارلوس فوئنتس
27.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. کالبدشکافی محبت دنیا⁉️ 🎞 سریال آموزشی ■《من بینهایت》 💢 از خودشناسی تا آرامش 🎥 https://eitaa.com/yasegharibardakan
همسرانه به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید: "دوستت دارم" بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به " دلتان " بگویید: گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست بگویید: بودن ها را قدر بدانیم، نبودن ها همین نزدیکی هاست... 💌https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 والا امام؛ شما که روبروی کل دنیا ایستادی، ازینا میترسیدی، دیگه ببین ما چه کشیدیم از دستشون! 🇮🇷 https://eitaa.com/yasegharibardakan
عارفانه در آتشِ خیالِ تو با خود قدم زدم دورانِ عاشقی به همین سادگی گذشت روزی زِ چشمِ مردم و روزی به پای تو! عمرِ مرا ببین که به افتادگی گذشت... ┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈ https://eitaa.com/yasegharibardakan ┈••✾•🍃🌸🍃🌷•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد قرائتی: در انتخابات شرکت کنید نه به خاطر این که همه مسئولان کارشون درسته توجیه کار غلط مسئولین حماقته تضعیف نظام جنایت است شرکت نکردن در انتخابات خوشایند دشمن است. https://eitaa.com/yasegharibardakan
چه جالب!! قابل توجه سیگاری‌ها هر ۵۰ نخ سیگار برابر است با یک جهش ژنتیکی و در هر جهش ژنتیکی یک قدم به سرطان نزدیک‌تر می‌شویم. ‌🔘 https://eitaa.com/yasegharibardakan
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃 ای دردام عنکبوت خانم ط _ حسینی # قسمت اول 🎬 بسم الله القاصم الجبارین... به نام خداوندی که بهترین انتقام گیرنده از ظلم کنندگان است,به نام خداوندی که مهربان ترین بربنده های ضعیف ومنتقم ترین بربنده های ظالم است.... درخانواده ای ایزدی درموصل عراق چشم به دنیا گشودم ,هدیه ی ایزد یکتا که دراعتقادما الهه ی تمام خوبیها ومالک تمام اسمانها وزمین است ,به پدرومادرم,چهار فرزند بود,اول برادر بزرگم طارق که بیست ویک ساله,است وپس ازان خودم سلما ,هیجده ساله وبعداز من,خواهرم لیلا پانزده ساله واخرین بچه هم عماد زیبا وشیرین زبانمان که چهارسال بیشتر نیست که پا دراین دنیای خاکی نهاده است,البته یک برادر دیگر هم بین من ولیلا بوده که به گفته ی مادرم درکودکی دراثربیماری و تب بالا ازدنیا میرود. امسال اولین سال خانه نشینی ام بود ,چون به قول بابا به حدکافی,باسواد شده بودم وبابا اجازه تحصیلات عالیه را به من نمیدهد ,اخه همزمان شده با حملات گروه منحوسی به اسم داعش,درست است که هنوز پایشان به شهرما بازنشده است اما پدرم معتقداست که جایمان درخانه امن تراست. محله ای که در ان زندگی میکنیم معروف به محله ی ایزدیها است چون اکثرا ایزدی مذهب هستند اما چند تایی هم مسلمان, همسایه مان است,نمونه اش همین همسایه سمت راستی مان که نامش ابوعمراست ما گهگاهی باهم امدورفت داشتیم وحتی من وخواهرم به ابو عمر,عمو میگفتیم ,تااینکه یک روز زن ابوعمر که به او ام عمروخاله هاجر میگفتیم به خانه مان امد ومرا برای پسربزرگش عمر خواستگاری کرد..... خاله هاجر از عشق پسرش به من برای مادرم صحبت میکرد ومن ولیلا هم از پشت پرده ای که دوتا اتاق راازهم جدا کرده بود گوش میکردیم. لیلا ریز ریز میخندیداز بازویم ویشگون میگرفت ,اما من اصلا از عمر خوشم نمیامد ,ازنظر من چشمان عمر مثل دوزخ سوزان بود وچهره اش,مثل ابلیس ترسناک☺️ البته اگر پای علی درمیان نبود شاید ,طوری دیگر راجب عمرقضاوت میکردم وکمتراورابه,شکل ابلیس,میدیدم... راستی نگفتم,علی پسر خاله ام است,خاله ام مثل پدر ومادرم ایزدی بوده اما بعداز ازدواجش بایک مرد مسلمان شیعه,خاله صفیه هم شیعه میشود,علی پسربزرگ خاله است ودوسال از طارق بزرگ تراست وتازگیها با طارق زیاد رفت وامد میکند ,علی رانمیدانم اما من دل درگرو مهر علی داده ام.... از مطلب دور نشویم....خاله هاجر ,خلاصه کلام را به مادرم گفت وخیلی هم عجله داشت تا ما زودتر جواب دهیم وسریع مراسم عروسی رابگیرند ,گوییا عمر سفری درپیش دارد که قبل ازمسافرت میخواهد نوعروسش رابه خانه ببرد... اما.... .. 💦⛈💦⛈💦⛈
@Parvaanehaayevesaal 🌸🍃 ای دردام عنکبوت خانم ط _ حسینی 🎬 همان وقتی که خاله هاجر امده بود ,راجب من وعمر صحبت کند,طارق هم از راه رسید. پدرم یک نخلستان دراطراف موصل داردکه رسیدگی به نخلها وجمع اوری محصول و...به عهده طارق است ومغازه ی خرما فروشی درموصل راپدرم اداره میکند,امروز طارق زودتراز نخلستان امد ومتوجه خاله هاجرشد,طارق ازخانواده همسایه مان اصلا خوشش نمیاید,حالا چرا؟؟من هم نمیدانم.... طارق وارد اتاق شد وگفت:لیلا....سلما گوش وایستادین؟؟مگه ام عمر چی میگه که براتون جالبه؟ من ولیلا اروم جا خوردیم ,خاله هاجرتاصدای طارق راشنید بلند شد وگفت:ام طارق من حرفم را زدم ,خدامیدونه دخترای تورامثل دخترا ی خودم دوستشون دارم ودلم میخوادخوشبخت بشن حالا دیگه خبراز شما....بلندشدوخداحافظی کرد ورفت. طارق رفت داخل اون اتاق وروبه مامان:این عمری(معمولا به اهل سنت اطلاق میشه) اینجا چی میخواست؟؟ مادرم انگاری برای خودش خواستگارامده باشد شرم داشت بگه,بهش حق میدادم اخه اولین باربود که برای دخترش خواستگارامده بود واولین فرزندی بود که میخواست ازدواج کند,سرش راانداخت پایین وخیلی اروم که حتی ما به سختی صداش رامیشنیدیم گفت:سلما رابرای پسربزرگش عمر خواستگاری کرد... طارق مثل یک خروس جنگی از جا در رفت وگفت:بیجا کرده زنیکه ی عمری با اون پسر وطن فروشش... مادر:پسرم هرکسی برای خودش دین ومذهبی داره همونطورکه ما ایزدی هستیم انها هم مسلمان وسنی مذهبند,هم ما وهم اونها به خدای یکتا اعتقادداریم ,دلیلی ندارد که به همسایه مان بی احترامی کنیم واونا راوطن فروش بدانیم... طارق سری تکان داد وزیرلب هی هی کرد وداشت به بیرون ازاتاق میرفت که خیلی نامحسوس به من اشاره کرد تا پشت سرش برم. خیلی ناراحت بودم,ازروی طارق خجالت میکشیدم,انگار با خواستگاری ام عمر,من گناه بزرگی مرتکب شده بودم,روی حیاط رفتم وطارق گفت:بیا پایین توزیرزمین کارت دارم,یه چیزایی هست که باید بدونی وحرکت کردطرف زیرزمین. وقتی طارق رفت داخل,برگشتم بالا ووقتی مطمین شدم مادرم حواسش به من نیست وسرگرم کارهای خونه است ,منم رفت طرف زیرزمین...لیلا هم میخواست بیاد که بااشاره بهش فهموندم مراقب مامان باشه که طرف زیرزمین نیاد... .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ 💦⛈💦⛈💦⛈
ای دردام عنکبوت # قسمت سوم 🎬 ط_حسینی طارق روی تخت چوبی ونمور داخل انباری نشسته بود با خرماهایی که گذاشته بودیم خشک بشود خودش راسرگرم کرده بود ,تا اومدم اشاره کرد به کنارش وگفت:بیا بشین,یک سری حرفهایی هست که باید بشنوی تا بتونی درست تصمیم گیری کنی,اولا حتما از کشت وکشتاری که درسوریه وعراق پیش اومده شنیدی ومیدونی تمام این جنایات مربوط به گروه شیطانی به اسم(داعش)میشه که خودشون را مسلمان میدونند ,کما بیش خبرهایی هست که داخل عراق این گروه چشم طمع به موصل دارند ودوست دارند موصل مرکز وپایتختشان بشود ,اگر این اتفاق بیافته با اطمینان میگم که هیچ کدام از ماها زنده نخواهیم ماند ,اخه رفتارشان با شیعه ها که مانند خودشون مسلمانند وتوبحثهای اعتقادی باهم اختلاف دارند نشون میده که با ما چه رفتارهایی خواهند داشت,سلما خواهرم ,باورت میشه اینها شیعه ها راکه مثل خودشان مسلمانند وادعا میکنند پیامبرشان یکی هست,سرمیبرند وپوست بدنشان راجدا میکنند وانها راتکه تکه میکنند ,حالا باما که به قول انها کافرهستیم چه برخوردی خواهند داشت؟؟ ازحرفهای طارق مو بر بدنم راست شد وبا لکنت گفتم:یا ایزد پاک به توپناه ان شاالله به لطف ایزد یکتا ازشرشون درامان باشیم ,حالا این چه ربطی به خاله هاجر وپسرش دارد؟؟ طارق:ربط که زیاد داره,به همون ایزد پاک قسم میخورم که همین عمر ,پسرخاله هاجر داشت تبلیغ گروه داعش رامیکرد خودم با دوتا گوشم شنیدم وبا دوتا چشمم دیدم که سنگ حکومت اسلامی داعش رابه سینه میزد ومیگفت اگر این حکومت به مرکزیت موصل برپا بشه ,اینجا بهشت روی زمین میشه و...کلا دارن مردم شهر را برای ورود داعش تهییج واماده میکنن ,حالا حاضری باهمچین کسی زیریک سقف زندگی کنی؟؟ محکم سرم راتکان دادم وگفتم:من از قبل ازاین حرفها هم نظرمثبتی نداشتم . طارق لبخندی زد وگفت:یه موضوع دیگه هم باید خیلی قبل ازاین بهت میگفتم اما فکرمیکردم هنوز موقعش نرسیده اما حالا بااین احوالات فکر میکنم باید بگم...راستش خیلی وقت پیش علی پسرخاله صفیه تورا از من خواستگاری کرد,اولش فکرمیکردم به خاطر رفقاتی که بین ماهست این پیشنهاد رامیدهد اما کم کم متوجه شدم ازاینا فراتره وانگار خودت رادوست داره.... اگر خودت موافقی,یه سری حرفها هست که باید باحضورعلی بشنوی....حالا چی میگی؟؟ وااای از این حرف طارق گر گرفتم وسرخ شدم...اخه حرف دلم را زد.... سرم را پایین انداختم و... .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎💦⛈💦⛈💦⛈
4_5818685868575034588.mp3
6.65M
❣فقط در یک حالت است، که ما اگر بغیر از شهادت از دنیا نرویم ضرر نکرده‌ایم، و نگرانی تو برزخ را نداریم. https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خدا که وصل شوے! آرامش وجودت را فرا مے گيرد نه به ‌راحتے مےرنجے و نه به ‌آسانے می ‌رنجانے آرامش سهم دل‌هايے است کہ به سَمت خداست..! امضاے خـدا پاے هـمہ آرزوهایتـان🌸