قسمت بیست و یکم
قصه دلبری
ماه هفتم در یزد رفتم سونوگرافی. دکتر گفت: «مایع آمنیوتیک دور بچه خیلی کمه. باید استراحت مطلق داشته باشی!» دوباره در یزد ماندگار شدم. می رفت و می آمد، خیلی هم بهش سـخت می گذشـت. آن موقع می رفت بیابان. وقتی بیرون از محل کار می رفت مانور یا آموزش، می گفت: «می رم بیابون!» شرایط خیلی سخت تر از زمانی بود که می رفت دانشـکده. می گفت: «عذابه، خسته و کوفته برم توی اون خونۀ سوت و کور! از صبح برم سر کار و بعدازظهرم برم توی خونه ای که تو نباشی!» دکتر ممنوع السفرم کرده بود، نمی توانستم بروم تهران. سونوگرافی ها بیشـتر شـد. یواش یواش به من فهماندند ریۀ بچه مشکل دارد. آب دور بچه که کم می شد، مشخص نبود کجا می رود. هرکسی نظری می داد: ـ آب به ریه ش میره! ـ اصلاً هوا به ریه ش نمی رسه! ـ الان باید سزارین بشی! دکترها نظرات متفاوتی داشتند. دکتری گفت: «شاید وقتی به دنیا بیاد، ظاهر بدی داشته باشه!» چند تا از پزشکان گفتند: «می تونیم نامه بدیم به پزشکی قانونی که بچه رو سقط کنی!» اصلا ًتسلیم چنین کاری نمی شدم. فکرش هم عذاب بود. با علمـا صحبت کـرد ببیند آیا حاکم شـرع اجازۀ چنیـن کاری را بـه ما می دهد یا نـه. اطرافیان تحت فشـارم گذاشـتند که «اگه دکتـرا این طور میگـن و حاکم شـرع هم اجـازه میده بچـه رو بنـداز. خودت راحـت، بچه هـم راحـت!» زیر بار نمی رفتم. می گفتـم: «نه پیش پزشـکی قانونی میـام، نه پیش حاکم شـرع!» یکی از دکترها می گفت: «اگه منم جای تو بودم، تسلیم هیچ کدوم از این حرفا نمی شدم، جز تسـلیم خود خدا!» می دانستم آن کسـی که این بچه را آفریده،می تواند نجاتش بدهد. چون روح در این بچه دمیده شـده بود، سقط کردن را قتل می دانستم. اگر تن به این کار می دادم تا آخر عمر خودم را نمی بخشیدم. اطرافیان می گفتند: «شما جوونین و هنوز فرصت دارین!» با هر تماسی به هم می ریختم، حرف و حدیث ها کُشنده بود. حتی یکـی از دکترها وجهـۀ مذهبی مان را زیر سـؤال بـرد. خیلی ما را سـوزاند، با عصبانیـت گفت: «شـماها میگیـن حکومت جمهوری اسـلامی باشـه! شـماها میگین جانم فدای رهبر! شماها میگین ریش! شماها میگین چادر! اگه اینا نبود می تونستم راحت توی همین بیمارستان خصوصی این کار رو تمام کنم! شماها که مدافعان ایـن حکومتین، پـس تاوانش رو هـم بدین!» داشـت توضیح می داد که می تواند بدون نامۀ پزشـکی قانونی و حاکم شـرع بچه را بیندازد. نگذاشـتیم جمله اش تمام شود، وسط حرفش بلند شدیم آمدیم بیرون. خـودم را در اتاقی زندانـی کـردم. تندتند برایمان نسـخۀ جدیـد می پیچیدند. گوشـی ام را پرت کردم گوشـه ای و سـیم تلفن را کشـیدم بیرون، به پدر و مادرم گفتم: «اگه کسی زنگ زد احوال بپرسه، گوشی رو برام نیارین!» هر هفته بایـد می آمد یزد. بیشـتر از من اذیت می شـد، هم نگران مـن بود، هم نگران بچه. حواسش دست خودش نبود، گاهی بی هوا از پیاده رو می رفت وسط خیابان، مثل دیوانه ها. به دنبال نقطه ای می گشـتم که بفهمـم چرا این داسـتان تلخ برای مـا رخ داده اسـت؟ دفتر هیـچ مرجعـی نبود کـه زنـگ نزنیم. حـرف همه شـان یکـی بود: «درگذشته دنبال چیزی نگردید، بالاترین مقام نزد خدا تسلیم بودنه!» در علم پزشکی، راهکاری برای این موضوع وجود نداشت. یا باید بچه را خارج کنند و در دستگاه بگذارند یا اینکه به همین شـکل بماند. دکتر می گفت: «در طول تجربۀ پزشـکی ام، به چنیـن موردی برنخـورده بودم. بیمـاری این جنین خیلی عجیبـه! عکس العملش از بچۀ طبیعـی بهتره و از اون طـرف چیزایی رو می بینم که طبیعی نیست! هیچ کدوم از علائمش باهم همخونی نداره!» نصفه شـب درد شـدیدی حس کردم، پـدرم زود مرا رسـاند بیمارسـتان. نبودن محمدحسـین بیشـتر از درد آزارم می داد. دکتـر فکر می کرد بچه مرده اسـت، حتی در سـونوگرافی ها گفتند ضربان قلب ندارد. استرس و نگرانی افتاده بود به جانم که وقتی بچه به دنیا بیاید، گریه می کنـد یا نه. دکتر به هوای اینکه بچه مرده، سزارینم کرد. هرچه را که در اتاق عمل اتفاق می افتاد متوجه می شدم، رفت وآمدها و گفت و شنودهای دکتر و پرستارها....
ادامه دارد...
ــ ـ ــــــــ ــ ◇ ــ ــــــــ ـ
28.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا قدرت حل مسائل و صبر در مشگل نداريم⁉️
چرا احساس تنهایی و بی کسی میکنیم⁉️
چرا زندگی معنا نداره⁉️
چرا شاد نیستیم⁉️
یاالله...
https://eitaa.com/yasegharibardakan
⭕️منطق عجیب⭕️
_________
_________
⁉️ میگویید چرا ایران در بیرون از مرزها مبارزه میکند؟
بر فرضی که دشمن بخواهد به ما حمله کند، بگذارید بیاید، بعد مقابله کنید!
✅ این منطقِ بسیار عجیبی است.
🔻با همین استدلال، باید نصف بودجه وزارت بهداشت را حذف کنیم! چراکه نیمی از بودجه را صرف پیشگیری از بیماریها میکند. چرا قطره فلج اطفال میزنید؟ اجازه بدهید بیماری شیوع پیدا کند بعداً درمان کنید!!!
🔻با همین استدلال، باید نصف بودجه وزارت کشاورزی را حذف کنیم! چرا برای جلوگیری از پیشگیری از آفت، سم استفاده میکنند؟ در وهله اول اجازه بدهند محصولات دچار آفت شوند بعد وقتی آفتزده شدند، حالا اقدام کنید.
🔻با همین استدلال، باید دوربینهای امنیتی برداشته شوند؛ اجازه بدهیم ابتدا دزدی شود بعد دنبال راهحل باشیم!
🔻 با همین استدلال، نباید ماشین را قفل کرد، نباید دزدگیر نصب کرد و هزینه زیادی متحمل شد. ابتدا اجازه بدهید ماشین به سرقت برود، آن وقت اقدام کنید.
✅ آیا این منطق پذیرفتنی است؟ نادان کسی است که تفکرش این است که ابتدا اجازه دهیم دشمن وارد کشور شود، بعداً دفاع کنیم!!!
_________
_________
🔰 برشهایی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود بسیار زیبا همراه با تصاویر دلنشین
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمل شتر در یمن😂
🇾🇪یمنالاسلام🇾🇪
با اینا میشه جنگید؟!😂😉
https://eitaa.com/yasegharibardakan
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹این نامه را لیلا فقط بخونه...
🔆تقدیم به تمام لیلاهای صبورسرزمینم که ....
🇮🇷
https://eitaa.com/yasegharibardakan
لبخند کانال 😂
یارو زبونش تو عابر بانک گیر میکنه
میبرنش بیمارستان ازش میپرسن:
چرا زبونت گیر کرد؟
میگه کارتمو که گذاشتم
گفت: زبان خود را وارد کنید
😂😂😂
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنر خفن هنرمند عراقی
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇱🇧
تا آخرش ببینید لطفا....
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران در جنگ جهانی اول و دوم
خود را به حالت تسلیم درآورد،
تلفاتش در
جنگ جهانی اول 👈 ۹ میلیون کشته
جنگ جهانی دوم 👈 ۵ میلیون کشته
اما در ۸ سال دفاع مقدس 👈 ۲۰۰ هزار شهید
فراموش نکنیم هزینه مقاومت کمتر از تسلیم و دستاوردهای آن خیلی بیشتر از تسلیم است...
https://eitaa.com/yasegharibardakan
حضرت آیتالله بهجت:
فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمیخرند، اشک بر سیدالشهدا علیهالسلام را مثل دانۀ درّی برایش نقد میکنند.
اگه دوست دارید حداقل هفته ای یک شب برا امام حسین ع گریه کنید و به مجلس روضه مشرف بشید، جمعه شبها ، جلسه هفتگی مجمع رو فراموش نکنید....
شروع مراسم از اذان مغرب همراه با نماز جماعت....
https://eitaa.com/yasegharibardakan
📸این عکس یکی از غریب ترین و باعزت ترین عکسهای تاریخ ایرانه!!!!
✍اینجا مرز عراق و کویت هست!
بعثیا با شاه بسته بودند
و حضرت امام ره را از عراق اخراج کردند و از آن طرف کویت هم راهشان نمیداد!!!
امام عزیز جایی جز بیابان و لب مرز نداشت!
اما خم به ابرو نیاورد به سید احمد گفته بود حاضر نیست سکوت کنه و تا آخر ایستاده!!!
📜 https://eitaa.com/yasegharibardakan
15.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونید معنی #پِپسی چیه؟ 😱
یهودیها با ما چه کردند؟!
ببینید و منتشر کنید👆🏻
طب_اسلامی
💠https://eitaa.com/yasegharibardakan