eitaa logo
مجمع عاشقان بقیع اردکان
3.9هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
32 فایل
مجمع عاشقان بقیع اردکان اردکان ، خیابان مطهری جلسات هفتگی: جمعه شب ها، با سخنرانی سخنرانان توانا و مداحی مداحان اهل بیت از استان وکشور، آموزش مداحی ارتباط با مدیران کانال @Maa1356 @h_ebrahimian
مشاهده در ایتا
دانلود
لبخند کانال😂😂 اگر میخواهید دنیا رو تغییر دهید... تا وقتی که مجرد هستید این کار رو بکنید،چون وقتی ازدواج کنید حتی کانال تلویزیون رو هم نمیتوانید تغییر دهید😐✋😂 من برم سریال ببینم با خانم😅🖖
🟢 شهیدی که هیچ کس را ندارد که برایش صلواتی بفرستد 🔵 شهید سیف الله شیعه زاده از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید که او خانواده ای ندارد. کم سخن می گفت و با سن کم، سخت ترین کار جبهه یعنی بیسیم چی بودن را قبول کرده بود سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ... ‌‌‌ https://eitaa.com/yasegharibardakan ــ ـ ــــــــ ــ ◇ ــ ــــــــ ـ ــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا بچه ها درس نمی خوانند 🤌 ‌‌‌https://eitaa.com/yasegharibardakan ــ ـ ــــــــ ــ ◇ ــ ــــــــ ـ ــ
آزادی دو زندانی غیر عمد به نیت شادی روح مرحوم حاج حسین افخمی اردکانی خانواده داغدار افخمی جهت خشنودی خداوند متعال وشادی روح پدر بزرگوار خود با حضور در زندان شهرستان اردکان بخشی از هزینه مراسمات ترحیم آن مرحوم را برای آزادی زندانی غیرعمد اعطا نمودند عابدی رییس زندان شهرستان اردکان ضمن تقدیر از این اقدام خداپسندانه گفت: با این کارِ نیک، زمینه آزادی دو نفر زندانی غیر عمد فراهم و این دو زندانی که به دلیل نوسانات اقتصادی پشت میله‌های زندان به سر می بردند، به آغوش گرم خانواده بازگشتند.
قسمت بیست و ششم قصه دلبری می دانستم اگر کلمه ای درز کند، سریع به گوش همه می رسد و تهش برمی گردد به خودم. کار حضرت فیل بود این حرف ها را در دلم بند کنم، اما به سختی اش می ارزید. می گفت: «افغانسـتانیا شـیعۀ واقعی هسـتن!» و از مردانگی هایشـان تعریف می کرد. از لابه لای صحبت هایش دسـتگیرم می شـد پاکسـتانی ها و عراقی ها خیلی دوستش دارند. برایش نامه نوشته بودند، عطر و انگشتر و تسبیح بهش هدیه داده بودند. خودش هم اگر در محرّم و صفر مأموریت می رفت، یک عالمه کتیبه و پرچم و این طور چیزها می خرید و می برد. می گفت: «حتی سُنی ها هم اونجا با ما عزاداری می کنن!» یا می گفت: «من عربی خوندم و اونا با من سینه زدن!» جوّ هیئت خیلی بهش چسـبیده بـود. از این روحیه اش خیلی خوشـم می آمد که در هر موقعیتی برای خودش هیئت راه می انداخت. کم می خوابیـد. من هم شـب ها بیدار بـودم. اگر می دانسـتم مثلاً بـرای کاری رفته تا برگـردد، بیدار می ماندم تـا از نتیجۀ کارش مطلع شـوم. وقتی می گفت «می خوایـم بریم یـه کاری بکنیـم و برگردیم»، می دانسـتم که یعنـی در تدارک عملیات هستند. زمانی که برای عملیات می رفتند، پیش می آمد تا 84 ساعت هیچ ارتباط و خبری نداشتم. یک دفعه که دیر آنلاین شد، شاکی شدم که «چرا در دسـترس نیسـتی؟ دلم هزار راه رفت!» نوشـت: «گیر افتاده بـودم!» بعد از شـهادتش فهمیدم منظورش این بوده کـه در محاصره افتادیـم. فکر می کردم لَنگ لوازم شده است. یادم نمی رود که نوشت: «تایم من با تایم هیئت رفتن تو یکی شده. اون جا رفتی برای ما دعا کن!» گاهی که سرش خلوت می شد، طولانی باهم چت می کردیم. می گفت: «اونجا اگه اخلاص داشته باشی، کار یه دفعه انجام می شه!» پرسیدم: «چطور مگه؟» گفت: «اون طرف یه عالمه آدم بودن و ما این طرف ده نفرهم نبودیم، ولی خدا و امام زمان یه طوری درست کردن که قصه جمع شد!» بعد نوشت: «خیلی سخته اون لحظات! وقتی طرف می خواد شـهید بشـه، خدا ازش می پرسه ببرمت یا نبرمت؟ کنده می شی از دنیا؟ اون وقته که مثه فیلم تمام لحظات شیرین زندگی جلوی چشمات رد می شه!» متوجه منظورش نمی شـدم. می گفتم: «وقتی از زن و بچه ت بگذری و جونت رو بگیری کف دسـتت که دیگه حلـه!» ماه رمضان پارسـال، تلویزیـون فیلمی را از جنگ هـای 33روزۀ لبنان پخش می کرد. در آشـپزخانه دسـتم بند بود که صـدا زد: «بیا، بیـا باهـات کار دارم!» گفتم: «چـی کار داری؟» گفـت: «اینکه میگی کندن رو درک نمی کنی، اینجا معلومه!» سکانسـی بـود که یک رزمندۀ لبنانی می خواسـت برود برای عملیات استشـهادی. اطرافش را اسـرائیلی ها گرفته بودند. خانمش باردار بـود و آن لحظات می آمد جلوی چشـمش. وقتی می خواست ضامن را بکشد، دستش می لرزید. تازه بعد از آن، مأموریت رفتنش برایم ترسناک شده بود. ولی باز با خودم می گفتم: «اگه رفتنی باشه می ره، اگه هم موندنی باشه می مونه!» به تحلیل آقای پناهیان هم رجوع می کردم که «تا پیمونه ت پر نشه، تو را نمی برن!» این جمله افکارم را راحت می کرد. شنیده بودم جهاد باعث مرگ نمی شود و باید پیمانۀ عمرت پر شود، اگر زمانش برسد، هرکجا باشی تمام می شود. ادامه دارد... ‌‌‌https://eitaa.com/yasegharibardakan ــ ـ ــــــــ ــ ◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لحظاتی منتشر نشده از دیدار مجاهد قهرمان فرمانده شهید «یحیی السنوار» با رهبر انقلاب https://eitaa.com/yasegharibardakan
فروشی 🔻 یه ویلای لوکس کم کارکرد دست یه نخست وزیر بوده که خیلی ازش استفاده نمیکرده چون اکثرا تو پناهگاه بوده.. 🔹‌یه پهپاد جزئی هم خورده بهش که بدون رنگ درمیاد. قیمت پی‌وی...😂😂😂😂 https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 قبول دارین که یکی از حال خوب کن ترین جملات عالم، جمله *فدای سرت* است؟ یه حس امن و دلگرمی به آدم میده که نگو ☺️ مثلا؛ فدای سرت که ماشینت فروختی فدای سرت که کنکور قبول نشدی فدای سرت که اخراج شدی فدای سرت که پذیرش نشدی فدای سرت که ردت کردن فدای سرت که حرفتو گوش نمیدن فدای سرت که به آزمون نرسیدی فدای سرت که دیر رسیدی و پروازت پرید فدای سرت که گوشیت سوخت فدای سرت که چلوکباب نداری بخوری فدای سرت که فلانی رفت و پشت سرشم نگا نکرد فدای سرت که داره موهات سفید میشه فدای سرت که چین و چروک افتاده رو صورتت فدای سرت که تو مهمونی تحویلت نگرفتن فدای سرت که جابجات کردن فدای سرت که صابخونه تمدید نمیکنه فدای سرت که غذات سوخت کلا فدای سرت😊 دنیا ارزش هی غم خوردن و درست نخوابیدن و یه آب خوش از گلوت پایین نرفتن و فکر مداوم رو نداره. حال_خوب https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ مادری کردن در کودکی کودک آواره اهل غزه که خواهر مجروحش را بغل کرده و به بیمارستان می‌برد. لعنت خدا بر رژیم موقت صهیونیستی https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ نمی دونم چرا این کلیپ همیشـــه برام حرف داره و بارها و بارها نگاش کردم https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنی ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ هر شب قبل از خواب چند نعمت و لطف خدا را بنویسد 👌دیشب ﻧﻮﺷﺖ :🔰 🙏ﺧﺪﺍﺭوﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧُﺮﺧُﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ من را بدخواب کرد؛ این ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ 🙏خداروشکر پدر،مادر و همسرم هرروز به من تذکر میدهند:"مراقب خودت باش"یعنی درمیان میلیاردها انسان، کسی هست که نگران و دعاگوی من باشد 🙏ﺧﺪﺍروﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﻢ ﺍﺯﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮف‌ها ﺷﺎﻛﯽﺍﺳﺖ؛ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ در خیابان‌ پرﺳﻪ نمی‌زﻧﺪ 🙏ﺧﺪﺍروﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ می‌پرداﺯﻡ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ 🙏ﺧﺪﺍروﺷﻜﺮ ﻛﻪ‌ﻟﺒاسهاﯾﻢ ﺑﺮﺍﯾﻢﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﻛﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ 🙏ﺧﺪﺍروﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺩﺭپاﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ پا میافتم؛ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ 🙏ﺧﺪﺍروﺷﻜﺮ ﻛﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﻭ پنجرﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻛﻨﻢ؛ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ‌ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ 🙏ﺧﺪﺍروﺷﻜﺮ ﻛﻪ‌ﮔﺎﻫﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭ میشوم؛ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻢ 🙏ﺧﺪﺍروﺷﻜﺮ ﻛﻪ باﺧﺮﯾﺪ ﻫﺪﺍﯾﺎ،ﺟﯿﺒﻢ و حسابم ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ میشود؛ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺑﺮﺍیشان ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻡ 🙏ﺧﺪﺍروﺷﻜﺮ ﻛه ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﮓ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ؛ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ‌ﺍﻡ •┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈• 🌸امام جعفرصادق علیه‌السلام: كسی كه توفیق شكرگزاری به او عطا شده؛ زیادتی نعمت هم نصیب او می‌گردد؛ خداوندمیفرماید:لَئِن شكَرتُم لَاَزیَدنَّكُم 📚بحارالانوار، ج ٧١، ص ٤٠ https://eitaa.com/yasegharibardakan
یه پیر زن یزدی می‌ره کربلا تو بین الحرمین گم میشه رییس کاروان می‌ره از انتظامات می‌پرسه کسی با این مشخصات ندیدین میگه یکی پیدا شده مترجم انگلیسی، عربی فارسی ،ترکی آوردیم نمی‌فهمن چی میگه رییس کاروان می‌پرسه مگه چی میگه میگه: « جام هشتن تخ رفتا » میگه خودشه خودشه 😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️آخرین باری که به اسرائیل کمک کردید که بتونه خرج سلاح های کشتار جمعیش در فلسطین و لبنان رو در بیاره کِی بوده؟! ⚠️بعد از دیدن این گزارش انتخاب با شماست... ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/yasegharibardakan
قسمت بیست و هفتم قصه دلبری نیازی به قهر و دعوا نبود. می توانستم با زبان خوش از رفتن منصرفش کنم، باز حرف های آقای پناهیان تسکینم می داد. می گفت: «مادری تنها پسرش می خواسـته بره جبهه، به زور راضی میشه. وقتی پسـرش دفعۀ اول برمی گرده، دیگه اجازه نمیده اعزام بشه. یه روز که این پسر میره برای خرید نون، ماشین می زنه بهش و کشته میشه!» این نکتۀ آقای پناهیان در گوشم بود، با خودم می گفتم: «اگه پیمونۀ عمرش پر بشـه و بـا مریضی و تصادف و اینا بـره، من مانع هستم. از اول قول دادم مانع نشم!» وقتـی از سـوریه برمی گشـت، بهـش می گفتـم: «حاجـی گیرینـوف شـدی! هنوز لیاقت شـهادت رو پیـدا نکردی؟» در جوابـم فقط می خندیـد. این اواخر دو تـا پـلاک می انداخـت گردنـش. می گفتم: «فکـر می کنـی اگه دو تـا پلاک بنـدازی، زودتـر شـهید میشـی؟» میلی بـه شـهادتش نداشـتم، بیشـتر قصد سر به سرگذاشـتنش را داشـتم. می گفـت: «بابـا ایـن پـلاکا هرکـدوم مـالِ یـه مأموریته!» تمام مـدت مأموریتش، خانۀ پدرم بـودم و آن ها بایـد اخم و تخم هایـم را به جان می خریدند. دلم از جای دیگر پر بود، سر آن ها غُر می زدم. مثل بچه ها که بهانۀ مادرشـان را می گیرند، احسـاس دلتنگی می کردم. پدرم از بیـرون زنگ می زد خانه که «اگه کسـی چیـزی نیـاز داره، براش بخـرم!» بعد می گفت: «گوشـی رو بدین مرجـان!» وقتی ازم می پرسـید سفارشـی چیـزی نـداری، می گفتم «همه چی دارم فقط محمدحسین اینجا نیست. اگه می تونی اون رو برام بیار!» نه که بخواهم خودم را لوس کنم، جدی می گفتم. پدرم می خندید و دلداری ام می داد. بعدها که پدر و مادرم در لفافه معترض شدند که «یا زمانای مأموریتت رو کمتر کن یا دست همسرت رو بگیر و با خودت ببر»، خیلی خونسرد گفت: «با نرفتنم مشکلی ندارم، ولی اون وقت شما می تونید جواب حضرت زهرا(س)رو بدین؟» پدرم ساکت شد، مادرم هم نتوانست خودش را کنترل کند و زد زیر گریه. شرایطی نبود که مرا همراه خودش ببرد. به قول خودش، در آن بیابان مرا کجا می برد. البتـه هروقت از آنجا پیام می فرسـتاد یـا تماس می گرفـت، می گفت: «تنها مشکل اینجا، نبود توئه! همۀ سختیا رو می شه تحمل کرد الاّ دوری تو!» نمی دانـم به دلیل وضعیـت کاری بـود یا چیزهـای دیگـر، ولی هر دفعـه تأکید می کرد: «کسی از ارتباطمون بو نبره!» فقط مادرم خبر داشت. روزهایـی را کـه نبـود می شـمردم، همـه می دانسـتند دقیقـاً حسـاب روزهـا و ساعت های نبودش را دارم. یک دفعه خانمی از مادرشوهرم پرسید: «چند روزه رفته؟» ایشان گفتند: «بیسـت و پنج روز.» گفتم: «یه روز کم گفتین!» گفتند: «چطور مگه؟» گفتم: «ماه قبل ۳۱روزه بوده.» اطرافیانم تعجب می کردند که «تو چطور می فهمی محمدحسین پشت دره؟» می گفتم: «از در آسانسـور!» در آن را ول می کرد، عادت کرده بودم به شـنیدن صدای محکم به هم خوردنش. ادامه دارد... ‌‌‌ ــ ـ ــــــــ ــ ◇ ــ ــــــــ ـ ــ
امروز پشت یه اتوبوس دیدم نوشته: میگذره... ولی ردش میمونه.... 😊قشنگ بود.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از خدایان هند از دنیا رفت 😭 این مصیبت را به پیروان این خدا تسلیت عرض می‌کنیم.😂 امیدواریم که خدایی بهتر و قشنگ‌تر، جایگزین این خدا گردد.😊 😳😳😳😳😳😳 خدایااااااا.... https://eitaa.com/yasegharibardakan
◾️انالله‌واناالیه‌راجعون ... اخبار غیر رسمی منابع لبنانی از کشف پیکر شهید هاشم صفی الدین رئیس شورای اجرایی حزب‌الله لبنان و یکی از گزینه های جانشینی سیدحسن نصرالله خبر دادند. شهادت‌ مبارک سیدهاشم 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هایپرسونوخ مکالمه موشک‌های ایرانی با موشک‌های پدافند آمریکا😁😂😁 https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسرانه آقایون تا ۹۰ سالگی برنامه همینه ... باید این جملات رو به خانومتون بگید😁 شل نشید.... ادامه بدین😁 https://eitaa.com/yasegharibardakan