eitaa logo
مجمع عاشقان بقیع اردکان
4.3هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
4.3هزار ویدیو
41 فایل
مجمع عاشقان بقیع اردکان اردکان ، خیابان مطهری جلسات هفتگی: جمعه شب ها، با سخنرانی سخنرانان توانا و مداحی مداحان اهل بیت از استان وکشور، آموزش مداحی ارتباط با مدیران کانال @Maa1356 @h_ebrahimian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 👤سخنرانی: 🗣مداح: 🆔 @YasegharibArdakan 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
دکتر فلاح1sokhan1-Fallah.mp3
زمان: حجم: 14.81M
بخش اول 👤سخنران: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
دکتر فلاح2sokhan2-Fallah.mp3
زمان: حجم: 10.6M
بخش دوم 👤سخنران: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
دکتر فلاح3sokhan3-Fallah.mp3
زمان: حجم: 18.83M
بخش سوم 👤سخنران: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
حاج محمد ابراهیمیان4monajat.mp3
زمان: حجم: 6.88M
🗣مداح: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
حاج محمد ابراهیمیان5She'rkhani.mp3
زمان: حجم: 10.3M
🗣مداح: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
حاج محمد ابراهیمیان6Roze.mp3
زمان: حجم: 8.38M
🗣مداح: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
حاج محمد ابراهیمیان7zamine.mp3
زمان: حجم: 13.71M
(به شب قدر قسم، یه شب قبر هم هست...) 🗣مداح: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
حاج محمد ابراهیمیان8shoor.mp3
زمان: حجم: 5.65M
(این روزا پای علم، ...) 🗣مداح: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
حاج محمد ابراهیمیان9quran.mp3
زمان: حجم: 13.42M
🗣مداح: 🔶 دانلود صوتی مراسم احیای شب بیست و سوم ماه رمضان 1401 🆔 @YasegharibArdakan
امشب از ساعت ۲۱:۳۰ به مدت یک ساعت نظافت و مرتب سازی مجمع برادران و خواهران
"رمان سمانه لیوان اب را جلوی کمیل گذاشت و کنارش نشست،کمیل عمیقا در فکربود،سمانه می دانست از چه چیزی عذاب می کشید،نگران دایی محمد بود و میدانست اگر بین همه پیچیده شود که پسر سرهنگ رادمنش برای گروه خلافکاری جاسوسی می کرده،دیگر آبرویی برای محمد نمی ماند. "پسر نوح با بدان بنشست" آرام صدایش کرد: ــ کمیل ــ جانم ــ میخوای چیکار کنی کمیل به مبل تکیه داد و نالید: ــ نمیدونم،نمیدونم سمانه،به هر راه حلی که فکر میکنم آخرش میخوره به دایی محمد،داغون میشه اگه بفهمه سمانه دست مردانه ی کمیل را در دست گرفت وگفت: ــ نمیخوای بگی این گروه کیه که آرشو مجبور به این کار کردنت؟اصلا چرا تو؟ کمیل پوزخندی زد و گفت: ــ مجبور؟آرش پول لازم داشته ،اونا هم بهش پول میدادن در مقابل اون گزارش من و عکسای تورو تحویل می داده کمیل با تصور اینکه عکس های سمانه در روز عقد و دورهمی های خودمونی در دست آن ها باشد و با چشمان کثیفشان ،همسر پاکش را نگاه می کردند،دستانش از زور خشم در دستان سمانه مشت شد. سمانه نگران نگاهی به او اونداخت و گفت: ــ کمیل چی داره اذیتت میکنه،نگاصورتت از عصبانیت سرخ شده ،چرا منو محرمت نمیدونی ؟ ــ تو محرمتر از هرکسی برام سمانه،اما بعضی حرف ها برای توسنگینن،تودختری ،لطیفی،حساسی. ــ قول میدم دیگه لطیف نباشم تو هم همه حرفاتو بزن ،باور کن تورو اینجوری آشفته میبینم دلم خون میشه،باور کن ناراحتیت منو هم ناراحت میکنه کمیل لبخند تلخی برروی لبانش نشست،اما تا می خواست جواب حرف های زیبای سمانه را بدهد گوشی اش زنگ خورد. شماره ناشناس بود،کمیل گوشی را برداشت و دکمه اتصال را لمس کرد: ــ بله بفرمایید ــ به به جناب سرگرد ــ شما ــ نشناختی؟تیمور جانتم کمیل لعنتی زیر لب گفت ــ شنیدم از وقتی فهمیدی عکسای زنت دستمه عصبی شدی؟ ــ خفه شو عوضی ــ اوه اوه بی ادب نشو دیگه،میدونی تو اصلا سلیقه نداشتی،اما تو زن گرفتن خوب سلیقه به خرج دادی کمیل عصبی از جایش بلند شد و گفت: ــ ببند دهنتو ،من میکشمت ،میکشمت تیمور به مولاقسم میکشمت