آن عراقی
در ادامه عملیات فتح المبین در چنانه، حدود هفتصد هشتصد نفر از عراقیها را اسیر کرده بودیم و می خواستیم آنها را به عقب منتقل کنیم. حاج کلهر هم آنجا حضور داشت و مشغول سر و سامان دادن به نیروها بود. ابتدا دستور دادتا عراقیها را توی صف مرتب کنیم. بعد چند نفر از نیروها را برای محافظت از اسرا گذاشت و گفت: یک تعداد سمت راست ستون حرکت کنید و مراقب باشید تا کسی خطا نکند.
خود او هم در کنار ستون حرکت می کرد.
در میان عراقیها، یکی بود که جثه بزرگی داشت و قوی بود. او در حین حرکت سعی می کرد تا ستون را منحرف و خودش را به حاجی نزدیک کند. کم کم صف منحرف شد و آن عراقی به حاجی رسید. در یک لحظه، پرید روی او تا بلکه با به خطر انداختن حاجی بتواند دیگران را تهدید کند و راه را برای فرار عراقیها هموار کند. حاجی فورا آن عراقی را از پشت سر بلند کرد و در مقابل خود به زمین کوبید.
در آن لحظه، لرزه بر اندام اسرا افتاد. دیگر هیچ کدام جرات نمی کردند دست از پا خطا کنند و تا مقصد ، آرام و بی سر و صدا پیش رفتند و فهمیدند که آنجا جای این کارها نیست.
راوی میثم محمودی
#شهید_کلهر
#شهید_مقاومت
ارتباط ما در ایتا
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
♡ https://eitaa.com/joinchat/1211170818Ca2dc130ff3
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
کانال کلیپ و استوری زیبا ❤️در سروش
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
https://splus.ir/eestory
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯