eitaa logo
نکات ناب قرآن و اهلبیت
6.1هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
10هزار ویدیو
390 فایل
دارالاحسان حضرت فاطمه (ثبت۱۲۷) صدقات_قربانی 6037997599431443 🌟زائرسرامشهد 5894637000163383 کانال حرفام @mahdi_ghazizadeh باقیات وصالحات eitaa.com/joinchat/1591935613Ca5a49c0d76 تعبیرخواب eitaa.com/joinchat/78250187Cf36eb3bb66 مدیر کانال @ghazizadeh1
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸علی جان! حسینم از خواب بیدار شده و بهانه مادر گرفته است ‌... در نقلی آمده است: 🥀 امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه هر شب بر سر قبر مطهر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آمده و گریه می‌کردند. در یکی از شب‌ها حسنین علیهماالسلام را در حجره‌ای خوابانده و به سر قبر مطهر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها آمدند. 🥀 مولا علی علیه‌السلام پیوسته مرثیه‌خوانی نموده و می‌فرمودند: فاطمه جان! دیگر بعد از تو زندگانی دنیا را نمی‌خواهم! دیگر بعد از تو علی به که پناه ببرد؟ 🥀 در همین حال که گریه می‌کردند، روی قبر مطهر به خواب رفته و در عالم رؤیا وارد بوستانی شدند و دیدند در وسط آن باغ، تختی گذاشته شده و صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بر روی آن تخت نشسته است؛ در حالتی که تاجی از نور به سر مبارک دارد و لباس های بهشتی در بر فاطمه سلام‌الله‌علیها است؛ حوریان بهشتی نیز در اطراف این تخت دست ادب به سینه گرفته‌ و ایستاده‌اند. 🥀 مولا فرمودند: فاطمه‌جان! احوالت چگونه است؟ صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: الحمدلله! ... و بعد از کلماتی که با هم صحبت داشتند، فرمودند: یاعلی‌جان! حالا برخیزید به خانه بروید! چرا که حسینم از خواب بیدار شده و حجره، تاریک است! دلش بهانه مادر گرفته و گریه می‌کند! بروید او را از گریه ساکت نمایید! 🥀 مولا به خانه آمدند و دیدند سیدالشهداء علیه‌السلام از خواب بیدار شده و در حجره تاریک سر به دیوار گذاشته و گریه می‌کند! 📚الروضة الحسینیه، ابن‌خباز، مجلس۲۸، ص۱۰۳.(نسخه خطی) 📚الزهراء و الحسين علیهماالسلام، انصاری، ص۲۴۳. (با تفاوت) ✍ برای گریه علی، بی‌تو کم بهانه ندارد ولی به غیرِ همین هق‌هقِ شبانه ندارد درِ شکسته ، دو دستان بسته ، کوچه‌ای باریک برای گریه علی بی تو کم بهانه ندارد مرا که روز، سکوتِ یتیم‌های تو کُشته‌است به خانه‌ای که دری بین آستانه ندارد خدا کند نرسد صبح، برنخیزم از خاکت کجا رَوَم که علی بی تو آشیانه ندارد هرآنکه دید مرا نیمه شب دراینجا گفت : که این غریبه هرآنکس که هست خانه ندارد به زینب تو فقط سرسلامتی حَسنت گفت مدینه بعدِ تو یک مجلسِ زنانه ندارد نخواستی که بیافتد زمین علی ، چه بد اُفتاد شبیه روضه‌ی تو روضه‌ای زمانه ندارد : رسید طعنه‌ی قنفذ به کودکانِ غریبم چنان زدم که پس از این توانِ شانه ندارد کسی نگفت مغیره بزن! ولی به علی زن زنی که خورده زمین ضربِ تازیانه ندارد
🩸ای عمّار! همین‌جا بود که فاطمه‌ام را کشتند... ای عمّار! همین میخ بود که کار خودش را کرد... در نقلی آمده است: 🥀 بعد از گذشت چند روز از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها، «عمار» به دنبال امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه آمد. آن حضرت بعد از اینکه گوشه‌ای از صدمات وارده بر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را برای عمّار بازگو کردند، خواستند تا که از خانه خارج شوند. 📋 فَلَمّا وَصَلَ إلَى البابِ وَقَعَ نَظَرُهُ عَلَى المِسمارِ فَوَقَعَ مَغشِيّاً عَلَيه. ▪️وقتی که امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه به کنار در خانه رسیدند، نگاهشان به میخ در افتاد و همان‌جا از هوش رفته و نقش بر زمین شدند. 🥀 عمار گوید: بعد از لحظاتی که مولا علی علیه‌السلام به هوش آمد، به محضرش عرضه داشتم: ای مولای من! آیا به پا نمی‌خیزید تا برویم؟! امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه به من رو کرده و فرمودند: 📋 يا عَمّار! دَعْنِي مَعَ يَتامىٰ فَاطِمة علیهاالسلام ▪️ای عمار! مرا با یتیمان فاطمه سلام‌الله‌علیها تنها بگذار... 📋 يا عَمّار! هُنا قَتَلوا حَبيبَتي فَاطِمة، هُنا عَصَروا فاطمة، هُنا أسقَطوا جَنينَها، ▪️این عمار! همین‌جا بود که حبیبهٔ من، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را کشتند! همین‌جا بود که او را بین در و دیوار تحت فشار قرار دادند! همین‌جا بود که جنینش را سقط کردند! 📋 يا عَمّار! بِهَذا المِسمٰار تَمَزَّقَتْ أحشَاءُ حَبيبَتي فاطِمَة. ▪️ای عمار! به واسطه همین میخ بود که بدن مبارک فاطمه سلام‌الله‌علیها از درون هم زخم شد! 📚العبرة الساکتة،ج۲ ص۸۲ ✍ رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من زهرای من! حبیبه‌ی من! مهربان من می‌بینی از غمت چقدر میخورم زمین؟ دیگر شدم بدون عصا آسمان من! مانده هنوز بستر تو گوشه‌ی اتاق با لاله‌اش چکار کنم باغبان من؟! ماندست چند تار مویت بین شانه‌ای... چشمم که خورد تیر کشید استخوان من! راحت بخواب درد کشیدن تمام شد! راحت بخواب دردْکشیده جوان من! کابوس لحظه‌های علی نبش قبر توست! فکرش به هم زده‌ست زمین و زمان من چهل قبر ساختم که نفهمند هیچ‌وقت آخر کجاست قبر تو راز نهان من... گفتم درِ جدید بسازند بعد تو تا میخ‌ها دوباره نگیرند جان من... حالا دگر تمام شده امتحان تو... حالا دگر شروع شده امتحان من...