🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا )
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... )
زود بود از بهر تو داغ پدر
يابن الحسن
معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ...
قلب بابَ ت
از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش
از پاتا به سر ، يابن الحسن
طفل بودي ، پيش چشمت
چشم بابا بسته شد 2
تو نگه كردي و او
زد بال و پر ، يابن الحسن
آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم
#حسين_جان
طفل بودي ، پيش چشمت
دست بابا بسته شد
تو نگه كردي و قنفذ ...
كودك 6 ساله بودي
بر پدر خواندي نماز
ريختي از چشمِ خود
خونِ جگر ، يابن الحسن
قرن ها ، فرياد زهرا مادرت
آيد به گوش
از مدينه بينِ آن ديوار و در
« يابن الحسن ... » 3
مادر؛ كاش بودم
تا علي را يار بودم
من جاي تو
بينِ در و ديوار بودم
مادر شنيدم بارها از پا فتادي
ديدي علي تنها بوَد
باز ايستادي ...
يوسف زهرا بيا
با ما بگو آخر چرا
تُربت زهراست مخفي از نظر
« يابن الحسن ... »
فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا )
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... )
زود بود از بهر تو داغ پدر
يابن الحسن
معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ...
قلب بابَ ت
از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش
از پاتا به سر ، يابن الحسن
طفل بودي ، پيش چشمت
چشم بابا بسته شد 2
تو نگه كردي و او
زد بال و پر ، يابن الحسن
آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم
#حسين_جان
طفل بودي ، پيش چشمت
دست بابا بسته شد
تو نگه كردي و قنفذ ...
كودك 6 ساله بودي
بر پدر خواندي نماز
ريختي از چشمِ خود
خونِ جگر ، يابن الحسن
قرن ها ، فرياد زهرا مادرت
آيد به گوش
از مدينه بينِ آن ديوار و در
« يابن الحسن ... » 3
مادر؛ كاش بودم
تا علي را يار بودم
من جاي تو
بينِ در و ديوار بودم
مادر شنيدم بارها از پا فتادي
ديدي علي تنها بوَد
باز ايستادي ...
يوسف زهرا بيا
با ما بگو آخر چرا
تُربت زهراست مخفي از نظر
« يابن الحسن ... »
فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
❣﷽❣
🥀 #روضه_امام_رضا_ع
🍁 #روضه_امام_جواد_ع
🥀 #دفتری_رضا_ع
🚩به شاه قبّه طلاحضرت رضا صلوات
🚩به نور چشم پیمبر گل ولا صلوات
🚩به خواهرش که بود فاطمه بوصف و کمال
🚩بگوبلند تو براین دو جدا جدا صلوات
(دعای فرج)
🔆السَّلَامُ علیک یا ابالحسن یا علی ابْنِ موسی ایها الرِّضَا یابن رَسُولَ اللَّه یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و ....
♨️پشتِ درِحرم که میام
♨️خجالتی ام اما
♨️برا واردشدن میخونم
♨️اأَدْخُلُ یازهرا
♨️با یه نگاه ، فاطمه
♨️زائر رضا رو میخره
♨️حس میکنم اباالفضل
♨️دستم و میگیره و میبَره
♨️یا امام رضا..
♨️روضه ها مو ازتو دارم
♨️یاامام رضا..
♨️گریه هامو ازتو دارم
♨️یا امام رضا..
♨️به حسین
♨️کربلامو از تو دارم
(حرف دل همه مون اینه)
🔅یا امام رضا به درد من دوا بده
🔅یا امام رضا مریضمو شفا بده
🔅با امام رضا برات کربلا بده
⬅️از همین جا دلتو پر بده ..کنار پنجره فولادی که ..الان مریضا دخیل بستن..
نمی دونم امروز با چه حاجتی اومدی..
(نمیدونم با چه نیتی اومدی)
اما خود امام رضا فرمود ..هر کسی منه امام رضا رو بجان جوادم قسم بده ،، دست خالی از در خونه منه امام رضا برنمیگرده..
⏺آی جوون دارا... گرفتارا... مریض دارا
🔸پنجره فولادرضا مریضارو شفا میده
🔸پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا
(یا امام رضا..از هر جا نا امید میشیم ، خسته میشیم ، میاییم کنار حرم شما)
آقا جان
🔸قربون کبوترای حرمت امام رضا
🔸قربون این همه لطف وکرمت امام رضا
⬅️آقا جون خودت از دردای دل همه مون خبر داری...
آقا جان خیلیا نمیتونن سفره دلشونو هر کجایی باز کنند...
اما امروز شما رو قسم میدم بجان جوادت...
به اون لحظه ای که میان حجره در بسته
هی صدا میزد آی ام الفضل ،، بخدا جگرم از تشنگی داره آتش میگیره...
(جوون داری خدا جوونت رو برات نگه داره ان شاالله شادیشو ببینی)
اخ بمیرم چه کرد
گفت کنیزا بیایین دور حجره هلهله کنید
کف بزنید ..نگذارید کسی صدای جوادالائمه رو بشنوه..
آخ بمیرم یکی از کنیزا میگه ،،خیلی دلم بحال امام جواد سوخت،، میگه یه مقدار آب برداشتم رفتم به طرف حجره ،،
اما همین که از روزنه در نگاه کردم.. دیدم جگر گوشه امام رضا رو به قبله خوابیده ،،
◾️آخ من از بیگانگان هرگز ننالم
◾️که هر چه کرد و بامن آشنا کرد
◀️خدا لعنتش کنه به اینم اکتفا نکرد..
گفت بدن رو ببرید بالای پشت بام...سه روز این بدن بالای پشت بام..
◼️آخ ناله داری دلتو ببرم کربلا..
میخوام بگم این بدن یه فرقی با بدن شهید کربلا داره..
اینجا کبوترها اومدن بالهاشونو باز کردن
نگذاشتن آفتاب به بدن امام جواد بتابه..
اما من بمیرم برا جگر گوشه زهرا... بدنش سه روز مقابل آفتاب گرم کربلا..
♦️اما بعد از سه روز شیعه ها اومدن بدن امام جوادو گلباران کردند..
بدن امام جوادو از زیر گلها بیرون آوردند..
اما دل عالمی بسوزه برا اون آقایی که...
خواهرش اومد گودی قتلگاه...
دیدن شمشیر شکسته هارو کنار میزنه..
نیزه شکسته هارو کنار میزنه..
(چی میگه زینب)
آخ
🔺گلی گم کرده ام میجویم او را
اخ
🔺به هر گل میرسم میبویم او را
وای
🔺گل من یک نشانی در بدن داشت
🔺گلم کهنه پیراهن در بدن داشت
🔺ندا امد ز حلقوم بریده
🔺گل گم کرده ات خواهر منم من
🔺سرور سینه ات خواهر منم من
⬅️تا بی بی نگاهش به بدن بی سر برادر افتاد .. از روی تعجب صدا زد: ای کشته آیا تو عزیز مادر منی.. آیا تو برادر زینبی..
دیدن خم شد لبهارو گذاشت به رگهای بریده
🍁الهی خواهرت زینب بمیرد😭
🍁ای برادر😭
🍁نماند بعد تو ماتم بگیرد😭
🍁ای برادر😭
🥀هر کجا نشستی به سوز دل زینب کبری سه مرتبه صدا بزن
🥀#حسین_جان 3
#
##کانال_سبک_وشعرمداحی
در ایتا
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135