|⇦•ای درود، وصلوات...
#روضهوتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجراشده#شب_اول ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حنیف طاهری •
ای درود و صلوات از احدِ دادگرت
ای امامان و نبیّین و خدا مفتخرت
خازِن باغ جنان، خادمِ کوی کرمت
حامل وحی خدا، طوطی شاخِ شجرت
میکند ناز ببوی خوشِ فردوس، نسیم
گر به همراه غباری بَرَد از خاکِ درت
دختران در همه جا دستِ پدر میبوسند
تو که هستی که زند بوسه به دستت، پدرت
تو که هستی که به فرمانِ خداوندِ مجید
قد به تعظیم برافراشته خیرُالبَشرَت
*وحی شد بر پیغمبر! فرمان داده خداوند، یا رسول الله! هر وقت فاطمه آمد جلو پاش تمام قد می ایستی، جای خودت رو به او میدی، دست فاطمه رو می بوسی، خم میشی دستش رومی بوسی...*
زهرا! تونجات بخش ابراهیمی
پس مادر، بر آتش در چرا نگفتی خاموش؟
توکه سر تا به قدم احمد مرسل بودی
زِچه خم گشت در ایّام جوانی کمرت
تو که مِرآت خدایی به چه جرم و گُنهی
نیلگون گشت زسیلی رخ همچون قمرت
به نگاهِ علی و ناله ی زینب سوگند
پسرت دید در آن کوچه چه آمد به سرت
خانه ات نه که همه هستی عالم می سوخت
گر نمی ریخت بر آن شعله سرشتِ بَصرت
*همچینکه بین در و یوار قرار گرفت ناله اش بلند شد: فضه بیا به خدا محسنم رو کشتن..*
کشته شد محسن و آنان که تماشا کردند
سندِ تیر به اصغر زدن امضا کردند
*مدینه هیچکس نگفت: چرا محسن رو کشتن؟ یه داد برا این بی حرمتی نزدن، که نتیجه اش این شد کربلا تیر به حلقوم علی اصغر نشست. عوض اینکه حسین رو سر سلامتی بِدن شروع کردن هلهله کردن ...حسین.....*
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•چهجوری زدنت...
#روضهوتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجراشده#شب_اول ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •
امام رضا می فرمودند: مادرم فاطمه، شب اول ماه که میشد، می اومدن بیرون خانه، زیر سقف آسمان ماه رو ببینند. مادر ما تا می اومد بیرون مردم ماه آسمان رو نمی دیدند، نور فاطمه، غلبه ی بر نور ماه داشت. مادرم که ماه رو می دیدند وقتی وارد حجره می شدن تازه مردم ماه رو تو آسمون می دیدند...
فاطمه چراغ خانه ی علی بود، فاطمه نور خانه ی علی بود...
ما توی دنیا بعد مادرمون فاطمه دیگه روز خوش ندیدیم، دنیا دیگه بعد فاطمه دنیا نیست... مگه مولا نفرمود: فاطمه دیگه بعد تو دنیا، دنیا نمیشه. خدا کنه عُمر علی بعد تو زیاد نباشه "نفسي علی زَفَراتها محبوسةً" دیگه بعد فاطمه دنیا تاریکه، فقط امیدمون اینه پسرش مهدی بیاد، با پسرش بریم مدینه قاتلینش رو از خاک بیرون بکشیم...
«نیه وِردیز» نانجیبلر نه ضُلمین اوستونه وردین،نه گناهینه وردون،منم ننم سیزَ نی المیشدی وردین، سیلی وردیز نیه بله بس؟مولا غسلو ورنده بیر باخدو سَسلندی... فاطمه!...*
من صف اول هر غزه به میدان رفتم
ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•من در پی آب وتو بی تابی...
#روضهوتوسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجراشده#شب_دوم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حنیف طاهری
من در پی آب و تو بیتابی
نه اشکی مونده و نه گلم آبی
لالا لالا چرا نمیخوابی؟
بخواب عزیزم..
دیگه برام نمونده شیر مادر
لبِت شده مثِ کویر مادر
لالا لالا آروم بگیر، مادر
بخواب عزیزم ..
تا وقتی راه علقمه وا بود
مشک عمو مثِ یه دریا بود
همه امید ما به سقا بود
بخواب عزیزم...
رو دستِ من نخوابیدی مادر
از وقتی بابات و دیدی مادر
گلوت و هی نشون میدی مادر
برات بمیرم..
من غرقِ دردم و تو دلسردی
از تشنگی دوباره تب کردی
بری می دونم بر نمی گردی
برات بمیرم..
فدای این دستای تب دارت
برو علی، دستِ علی یارت
ای کودکم خدا نگه دارت
برات بمیرم..
*حالا ابی عبدالله اومده تومیدون بچه رو،
روی دست گرفته، حرفش تموم نشده تیر به گلوی علی اصغر زدن ...*
روی من و زمین زدن بابا
به روی این دستای من بابا
اینجوری دست وپا نزن بابا
وای از غریبی..
دارم برات لالایی میخونم
ولی سرت افتاده رو شونم
چه جوری برگردم نمیدونم
وای از غریبی..
بمیری حرمله پیرم کردی
با خنده هات زمین گیرم کردی
از اشک و آه سرازیرم کردی
وای از غریبی...
*اینقدر داغ علی اصغر سخت بود، اینقدر بزرگبود، کوچکترین فدایی بود ولی داغش از همه بزرگتر بود... برا هیچ شهیدی کربلا پیغامِ تسلیت، مستقیم از طرف خداوند نیومد، اما دیدن ابی عبدالله این دستا رو میبره زیر گلوی علی اصغر، خونها رو به آسمان میپاشه. ندا اومد:"دَعهُ يا حُسَين" علی رو به ما بسپار. به مادرش هم بگو اینقدر بی تابی نکنه، ما یک دایه ای در بهشت قرار دادیم علی رو سیراب کنه، ای حسین ..*
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•بی تابم و شعله ور...
#روضهوتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیه اجراشده#شب_سوم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •
بی تابم و شعله ورم ، اصلاً خبر داری؟
از دوری ات در به درم، اصلاً خبر داری؟
محبوب من! تو شمعی و من در وصالِ تو
پروانه نه! خاکسترم، اصلاً خبر داری؟
از زخم های صورتت بابا خبر دارم
از دردهای پیکرم اصلاً خبر داری ؟
*عمه بله بیلیر من گورمورم، دُزدو او نانجیبین تیرینن سورا گوزلَریم گورموربابا، دُزدو یول یِریَندَه المی یاپیشلار گِدرم بابا،بابامنم گوزوم گورمَسَ سنی اوزاخدان تشخیص وِرَّم بابا..بابا گوردون نه ایلدیله؟ ..*
من هم شبیه تو به زیر دست و پا ماندم
زخمی شده بال و پرم، اصلاً خبر داری؟
بابا بگو از جانب من به عمو عباس
از روسری و معجرم، اصلاً خبر داری؟
انگشترت را من به دستِ ساربان دیدم
از گوشوار و و زیورم اصلاً خبر داری؟
سنگی به چشمت خورد و پیش پای من، افتاد
خون شد دو چشمان ترم، اصلاً خبر داری؟
افتاد جای آن گَلوبندم که غارت شد
زنجیر دور گردنم، اصلاً خبر داری؟
#شاعر :علی سپهری سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•سِرُّالله توگوداله
#روضهوتوسل به حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیه اجراشده#شب_پنجم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حنیف طاهری
سِرُّالله تو گوداله، پنهونه تیر و نیزه
لاله، لاله، لاله از خونِ تیر و نیزه
هوای ابریِ چشمام، امونم نمیده
تا پیدا کنم عمومو، قاتلش رسیده
دیر شد بَسِّه گریه
دیر شدبَسِّه ناله
دیر شد ای خدا جون
دیر شد تو گوداله
دامنها پُر از سنگه، دستا گرمه نبردن
زخمی گیرت آوردن، گودال و دوره کردن
خدایا تو کمک کن که عمه جون نبینه
حالا که قاتل نشسته، دیگه روی سینه
ای وای غرق خون، زخمه بی حسابش
تا گفت تشنه هستم، نیزه شد جوابش
آغوش عموجونم، آخر شد قتلِگاهم
توی گودال اما سمت خیمه است نگاهم
نیا ای عمهجون برگرد برو توی خیمه
دارن این بی حیاها میرن سمت و سوی خیمه
لب هات گرمه ذکره
چشمات نیمه بازه
میریم هر دو باهم
زیرِ نعل تازه
*عبدالله تو بغل عمو افتاد.دست به پوست آویزان، از چند قدمیِ عبدالله حرمله نشست.ابی عبدالله داشت حرف میزد یه وقت خون گلوی عبدالله پاشید توصورت حسین......سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
taheri-roze_6.mp3
847.2K
|⇦•روایت است که چون
#روضهوتوسل به حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه اجراشده#شب_ششم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حنیف طاهری
روايت است كه چون تنگ شد بر او ميدان
فتاد از حركت ذوالجناح و زِ جولان
نه سيد الشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
هوا زِجورِ مخالف چو قيرگون گرديد
عزيز فاطمه از اسب سرنگون گرديد
بلند مرتبــــه شاهــي زصـــدر زين افــــتاد
اگــر غلط نكـــنم، عــرش بر زميــن افتاد
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•توکاظمین آقا...
#روضهوتوسل به حضرت موسی بنجعفر علیه السلام اجراشده#شب_هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
تو کاظمین آقا، حاجتمو داده
مرغ دلم امشب پنجره فولاده
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
زهرا میگه خوش اومدی
«به اون ناله های رِبِّ خَلِّصْنی موسی بن جعفر
ما گُنه کارا رو از سیاه چال نفسمون نجات بده»
آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذیت نکند پیرُهنش را
اصلا بگذارید روی خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساقِ بهم ریخته کتمان شدنی نیست
دیدند روی تخته ی در تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غریبان بدنش را
این مردِ نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را
* میگن: شیعیان آمدند در جِسر بغداد بدن مبارک رو تحویل گرفتن، میگن: ا ینقدر تو جِسر بغداد گل ریختن روی این بدن، شیعیان فهمیدن موسی بن جعفر کفن نداره براش کفن آوُردن....
امام رضا فرمود:إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ.....«شیعه لر یقشیدیلار دییلر آقا موسی بنجعفری یِدی دانه کفنه بوشدولَ...»*
«این هفت کفن روضه ی گودال حسین است»
دولانور علی قیزی مقتلی
قان ایچنده بیر بدن آختارور
یولون اوسته قافله لنگ اولوب
باجی قارداشا كفن آختارور
نه پیرَهنی داشت حسین نه کفنی داشت
مدیون حصیرند مرتب شدنش را
*زین العابدین چولا باخدی کفن تاپولمادی گوردوله گلدیِله او یامان خیمه لراین ایچیند بیر کهنه حصیر دوشموشدُ یره. زین العابدین حصیری چِکچِکه گتدی،بدن مُتلاشی اولموشدو دیری زین العابدین بوحصیری بیر گوجن بدنی آلتینان رد الدی ...حسین ....*
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|•گمان مدار کهگفتم برو ...
#روضهوتوسل به امام رضا علیه السلام اجراشده#شب_هشتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
ددی اباصلت گدرم ایچری،قیدندگوردون عباموباشوما چکمشم منی دیندیرم.اباصلت دیی ساعتی منتظر اوتوم گوردوم قاپی آچیلدی آقام قاپودان خارج اولدو .گوردوم عبانی علی بن موسی الرضا چکیب باشینه، آقامی دیندیرمدم ،گوردومگوجودن یول گدیر اما نامتعادل یول گدیر،اووقارینن یول یرین آقا هردم دایانی،اوتورور،دیی آقا گلده یتیشدی قاپونو آشدوم وارد اولدو، اله حجره گچنده سسلدی ابا صلت قاپلاری باقلا گینان.من قاپولارو باقلایانا گوردوم اوحالینن حصیر خانه انی یقیشدریر آقا نی الیسیس؟ ابا صلت! جان ورررم، اباصلت جان ورن لحظه امدی ،اباصلت ایستیرم جدیمحسین تکی قورو یرده جان ورم. گوردوم آقاحالدان منقلب او لحظهرد باشیمی دولاندوردوم گوردوم بیر آقا زاده ای وارد حجره اولدو. چیخدیم قاباقونا آقاسیز، کیم سیز؟بویوردو من جواد الائمه ایم. آقا بوردا نی ایلیسیس ؟ قاپولار باقلودونجه وارد اولدیز؟ بیر منه باخدو بویوردو ابا صلت ایمانین کامل اله.بواللهی که بیر گوز ووراندا منی مدینَدَن بورا یتیریب، قاپلارودا اوزون آچوب،اله دانشاندا بیردن گوردوم گوزلرین آشدی اباصلت یوباندورما جوادمی.گوردوم آقازادهگلدی دیزلرینی وردی یره بابانی باشونوآلدو دیزینه جواد الائمه ال آتوب امام رضانی محاسینه. امام رضا زحمتینن اللرنی گتریب جواد الائمه چکیر اوزونه، عزیزیم..
"لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله"امام رضا آتانیریر باشی بالانی گوجاقینده ..نهگولن وار، نه هولیان وار، سلام اولا اوآقاما علینی باشینی زحمتینن یردن آلدی قوجاقینه، النی آتو بالانینن باشونا،باشونو.گویدودیزینه
گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم هم رمق پیاده دویدم
محاسنم به کفِ دست واشک به چشمم
گهی به خاک فتادم، گهی زجای پریدم
دو چشم خود بگشا و سؤال کنکه بگویم
ز خیمه تا سرجسمِ تو من چگونه رسیدم
نه تیغ شمر مرا میکُشد نه نیزه ی خولی
زمانه کُشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•ای سائل سائلت کرامت..
#روضهوتوسل به حضرت جواد سلام الله علیه اجراشده#شب_نهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حنیف طاهری
ای سائلِ سائلت کرامت
مرهون تو جود تا قیامت
ای ثبت به خط و خال و حُسنت
توحید و نبوت و امامت
مانندِ نهال در بَرت خم
خوبانِ همیشه راست قامت
هم کوچَکِ کوچکت بزرگی
هم بنده بنده ات زِعامَت
تا هست خدای را خدایی
تو جود کنی و ما گدایی
*نامه نوشت امام رضا علیه السلام به میوه ی دلش جوادش گفت: عزیزم شنیدم از در کوچک خانه خادمها بیرونت میارن، اینا نمیخوان از تو خیری به مردم برسه، عزیزِ دلم! از در بزرگ خانه بیرون برو، همیشه همراه خودت پول برای تصدق داشته باش، به همه برسون خیرت رو ...*
دردا که گشت با من بیگانه یارِ جانی
با دست خود مرا کُشت، لب تشنه در جوانی
من از نفس فِتادم بر خاک رخ نهادم
او میزند به مرگم لبخندِ شادمانی
آه عُمرم! چو عُمر یک آه کوتاه بود کوتاه
شد اولِ حیاتم پایانِ زندگانی
لب تشنه ام ثوابی، ای اُمِّ فضل! آبی
بِالله این نباشد پاداش مهربانی
برون حجره همه پای کوب و افشان
ولی درون حجره یکی بود و دست و پا میزد
*یه کنیزی میگه: دلم سوخت گفتم یه جرعه آب ببرم برا جواد الائمه، اونقدر که میگفت جگرم میسوزه. نزدیک که شد ملعونه اُمِّ فضل! دوید ظرف آب رو گرفت جلو چشای جواد الائمه هی آب رو به زمین ریخت...
قبل از اینا این صحنه یه بار دیگه کربلا تکرار شده بود... ده نفر شدن، مشکارو پر از آب کردن، ارباب ما امامحسین میگفت جگرم از تشنگی میسوزه، هی آبارو دور گودی قتلگاه میریختن......حسین ....*
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•از درد غربت داشت كوثر...
#روضهوتوسل به حضرت خدیجه سلام الله علیه اجراشده#شب_دهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
*بدون مقدمه روضه بخونم، دلاتون رو از همین جا ببرید شِعبِ ابی طالب، خیلی سوت و کورِ مثل قبرستانِ بقیع، قبر خانوم حضرت خدیجه سلام الله علیها تو همون شعب ابی طالب زیرِ آفتابه، تصور کن شعب ابی طالب پیغمبر در محاصره است، اینقدر سخت شده بود بر پیغمبر که از گرسنگی بعضی وقت ها یه هسته ی خرما رو چند نفر توی دهان میگذاشتن، حضرت خدیجه هر چه داشت رو فدای پیغمبر کرد، روزای آخر زیر یه چادر مریض احوال افتاده توی بستر، پیغمبر باید بره بیرون مراقبت از مسلمان ها بکنه، بار و فشارِ همه ی ماجرا رویِ دوشِ پیغمبرِ، اینقدر پیغمبر رو اذیت می کردن، هر وقت می اومد خانه خدیجه ی کبری یه جوری ازش استقبال می کرد پیغمبر همه ی غصه هاش از دلش می رفت، هر روز راه طولانی غارِ حرا رو برای بردن غذا برا پیغمبر طی می کرد، حالا این خانوم توی بستر بیماری افتاده، توی همون حال هر وقت پیغمبر رو میبینه خنده روی لبش میاد، پیغمبر شرمنده میشه، سرش پایین میاد...
این روزای آخر دیگه حال خانوم خراب شد، خانومی که همه ی ثروتش رو داده، حالا میخواد جون بده یه کفن نداره با خودش ببره...*
از دردِ غربت داشت كوثر گريه ميكرد
زهرا به روي قبر مادر گريه ميكرد
خاك مزار مادرش را ميگرفت و
با دست خود ميريخت بر سر گريه ميكرد
ياد گذشته ياد آينده برايِ
اين مادر و دختر، پيمبر گريه ميكرد
گرم تماشاي عزاداري آنها
يك گوشه اي آرام حيدر گريه ميكرد
تكرار شد اين قِصه اما در دلِ شب
اين بار زينب زار و مضطر گريه ميكرد
بر روي قبر مخفي مادر به يادِ
آن شعله ها و ياس پرپر گريه ميكرد
* چقدر این شبِ آخر هی صدا میزنه: اُمِّ سلمه! بعد از من برا دخترم مادری کن، اُمِّ سلمه! دختر شبِ عروسی نیاز به مادر داره، اُمِّ سلمه! یادت نره زهرایِ منو...
اون شبِ عروسی پیغمبر فرمود: همه برن فقط علی و فاطمه بمونن، وارد حجره شد، دستِ علی رو گذاشت تو دستِ زهرا، یهو دید اُمِّ سلمه داره نگاه میکنه، صدا زد: اُمِّ سلمه! نشنیدی گفتم همه برن؟ صدا زد: آخه من به خدیجه قول دادم، میگن تا اسم خدیجه اومد پیغمبر گریه کرد، فرمود: خدا رحمت کنه خدیجه رو...
دختر اون موقعی که میخواد مادر بشه خیلی به مادرش احتیاج داره، خانوم خدیجه! کجا بودی اون موقعی که...*
وقتي كه خون تازه از مسمار ميريخت
انگار بر حالِ علي در گريه ميكرد
صيادها با تازيانه حمله كردند
كوچه قفس بود و كبوتر گريه ميكرد
#شاعر علی صالحی
*این هایی که اومدن دَرِ خون رو شکستن خیلی هاشون سر سفره ی خدیجه نشسته بودن، ای کاش اگه به خاطر علی نرفتید برا خاطر خدیجه در رو نمی شکستید...
وقتی خدیجه فاطمه رو میخواد به دنیا بیاره، همه ی زن های قریش خدیجه رو تنها گذاشتن...*
وقتی که زنهای قریشی تنها گذاشتن تو رو مادر
مونسِ تنهاییت شدم من تا خاطرت نشه مُکَّدر
*زهرا از توی بطنِ مادر با مادرش خدیجه صحبت می کرد، میگفت: مادر غصه نخور خودم کنارت هستم... اما حالا زهرا داره میگه: مادر! بیا ببین حالِ من چطوره...*
مسافر من ولی حرفاش از دوری و هجرونه
مسافر من ولی حرفاش دلم رو میلرزونه
مسافر من ولی برام روضه میخونه
*مادر! من آرومت میکردم، اما این بچه ببین چه جوری من رو میریزه بهم، چی میگه مگه؟ روضه میخونه: "یُومّاه! اَنَا المَظلوم ، یُومّاه! اَنَا العُریان، یُومّاه! اَنَا الغَریب، یُومّاه! اَنَا العَطشان" مادر! من تشنه هستم...
یه جای دیگه هم فاطمه داره با مادرش خدیجه حرف میزنه، میگه مادر یادت میاد:..*
وقت ولادتِ من اومد، هودجی روی فرش
چهار تا بانو که رسیدن، برای یاریِ تو از عرش
*وقتی زنها قریش نیومدن برای زایمان خدیجه، خدا به پیغمبرش فرمود: نگران خدیجه نباشی، موقع زایمان چهار تا بانوی بزرگ از بهشت اومدن کمک حالِ خدیجه...
فاطمه میگه: مادر یادت میاد؟ حالا بیا ببین همون بانوها دوباره اومدن، اما کجا؟ کی؟...*
باز هم اومدن ولی اینبار کنار رأسِ بی سرن با من
باز هم اومدن ولی اینبار دورِ تنورن با من
باز هم اومدن ولی اینبار سینه میزنن با من
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
rasouli-roze_11.mp3
757.8K
•بس کن رباب...
#روضهوتوسل به حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجراشده#شب_یازدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
*دییلر بالانی باسدی باغرینا عبانی چکدی بالانین اوزونه حسین بیر حالاقالیب. نه علی اکبر شهید اولاندا ندا گلدی نه عباسین یانیندا ال بله اتدی بله ندا گلدی نه گودی قتلگاه، فقط علی اصغر اللرینده وراندا بیردن گوردوسس گلدی، دَعهُ یا حسین ،حسین الله تسلیت دییر اُزوی ایتیرمه حسین، بالانی بوشلا حسین....*
بالام اوخلانوب الیمده
سِپه ضَلامَه یارب
نه یوزیله بو بالانی
آپاریم خیامه یا رب
خیره نشو به نیزه علی را نشان نده
گهواره نیست دستِ خودت را تکان نده
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خنده ی انظار میشود
بس کن رباب زخم گلو را نشان نده
قندانه نیست دستِ خودت را تکان نده
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•ای پدر جان! عجب دلی داری...
#روضهوتوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام وحضرت رقیه سلام الله علیه ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_و_یکم یکم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی سلحشور •
امامحسن و امامحسین از تشیع جنازه ی بابا که برگشتن، غریبانه، نیمه ی شب گذرشون افتاد به خرابه دیدن صدای جانسوزی از خرابه میاد.. یه پیرمردی داره ناله میزنه گریه میکنه: خدایا! امشب آقای من رو نفرستادی؟ غمخوار من رونفرستادی؟ سنگ صبورم رونفرستادی؟ امامحسن وامام حسین علیه السلام همدردی کردن باهاش...
پیرمرد! چه کسی رو داری میگی؟ وقتی نشانه ها رو داد، با پیرمرد نشستن، باهم شروع کردن گریه کردن...
فرمودن: این نشانه هایی که میدی نشانه های بابای غریب ما علی است. پیرمرد شروع کرد گریه کردن. گفت: این آقا هرشب میومد به من سر میزد خودش لقمه درست می کرد تو دهانم میذاشت...
آقای من! مولای من! مرام شما این بود به بیچاره ها سر می زدید. مرام شما این بود به خرابه نشین ها سر می زدید. غم خوار خرابه نشین ها بودید. شما که مرده و زنده ندارید حتما توخرابه ی شام هم اومدی آقاجان...
اون وقتی که صدای دردانه ی حسین بلند شد، عمهجان این سر مُنوّر را کمکم میکنی که بَردارم؟ شامیان ای حرامیان دیدید که من راست گفتم پدر دارم...*
گفت: ای پدر جان! عجب دلی دارم
ای پدرجان عجب سری داری
گیسویم را به پات میریزم
تا ببینی چه دختری داری
هر بلایی که بود یا میشد برسر زینبِ تو آوردند
قاری من! چرا نمیخوانی چه به روز لب توآوردند؟
*گفت: بابا جان! بذار برات درد و دل کنم ... وقتی چشم تو را دور دیدند. وقتی دیدند بابا ندارم، برادر ندارم، عموندارم، غریب گیر آوردن..*
دستی از پشت خیمه ها آمد
لاجرم راه چاره ام گم شد
در هیاهوی غارتِ خیمه
ناگهان گوشواره ام گم شد
*وقتی بین راه که این سرهارو حمل میکردن، این نانجیبها در یکی از این منازل اتراق کردند زن وبچه یه طرف، سرها یه طرف. ایننانجیبها به مِی گُساری مشغولند...
میگه دیدم نیمه ي شب یه بچه ی سه، چهار ساله ای آروم آروم با دست و پاش اومد سمت نیزه ای که سر ابی عبدالله بالا نیزه است... از پایین داره التماس می کنه به سرِ بالای نیزه... گفت: بابا! یا تو بیا پایین، یا من و ببر پیش خودت...
میگه دیدم یه وقت نیزه خمشد سر اومد توي دامن این بچه، سر رو شناخت رفت سمت سر، اما چه کرده بودن با این سر...
وقتی تو خرابه سر رو گذاشتن مقابلش با تعجب نگاه کرد گفت: عمه جان! "هذا رَأسُ مَن؟" این سر کیه عمه جان؟ تا گفت این سر بابات حسینه..."وضعت فمها على فمه الشّریف " این لبهارو گذاشت به لبهای بابا.. یه وقت زینب نگاه کرد دید سر یه طرف... سه ساله یه طرف...سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
|⇦•توکاظمین آقا...
#روضهوتوسل به حضرت موسی بنجعفر علیه السلام اجراشده#شب_هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
تو کاظمین آقا، حاجتمو داده
مرغ دلم امشب پنجره فولاده
چه حرمی چه گنبدی
حس میکنی تو مشهدی
زهرا میگه خوش اومدی
«به اون ناله های رِبِّ خَلِّصْنی موسی بن جعفر
ما گُنه کارا رو از سیاه چال نفسمون نجات بده»
آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذیت نکند پیرُهنش را
اصلا بگذارید روی خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساقِ بهم ریخته کتمان شدنی نیست
دیدند روی تخته ی در تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غریبان بدنش را
این مردِ نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را
* میگن: شیعیان آمدند در جِسر بغداد بدن مبارک رو تحویل گرفتن، میگن: ا ینقدر تو جِسر بغداد گل ریختن روی این بدن، شیعیان فهمیدن موسی بن جعفر کفن نداره براش کفن آوُردن....
امام رضا فرمود:إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ.....«شیعه لر یقشیدیلار دییلر آقا موسی بنجعفری یِدی دانه کفنه بوشدولَ...»*
«این هفت کفن روضه ی گودال حسین است»
دولانور علی قیزی مقتلی
قان ایچنده بیر بدن آختارور
یولون اوسته قافله لنگ اولوب
باجی قارداشا كفن آختارور
نه پیرَهنی داشت حسین نه کفنی داشت
مدیون حصیرند مرتب شدنش را
*زین العابدین چولا باخدی کفن تاپولمادی گوردوله گلدیِله او یامان خیمه لراین ایچیند بیر کهنه حصیر دوشموشدُ یره. زین العابدین حصیری چِکچِکه گتدی،بدن مُتلاشی اولموشدو دیری زین العابدین بوحصیری بیر گوجن بدنی آلتینان رد الدی ...حسین ....*
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135
rasouli-roze_11.mp3
757.8K
•بس کن رباب...
#روضهوتوسل به حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجراشده#شب_یازدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
*دییلر بالانی باسدی باغرینا عبانی چکدی بالانین اوزونه حسین بیر حالاقالیب. نه علی اکبر شهید اولاندا ندا گلدی نه عباسین یانیندا ال بله اتدی بله ندا گلدی نه گودی قتلگاه، فقط علی اصغر اللرینده وراندا بیردن گوردوسس گلدی، دَعهُ یا حسین ،حسین الله تسلیت دییر اُزوی ایتیرمه حسین، بالانی بوشلا حسین....*
بالام اوخلانوب الیمده
سِپه ضَلامَه یارب
نه یوزیله بو بالانی
آپاریم خیامه یا رب
خیره نشو به نیزه علی را نشان نده
گهواره نیست دستِ خودت را تکان نده
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خنده ی انظار میشود
بس کن رباب زخم گلو را نشان نده
قندانه نیست دستِ خودت را تکان نده
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
https://eitaa.com/yazahramadadi135