eitaa logo
#رسالت(۹)
70 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
236 فایل
اینجا محفلی است برای اطلاع رسانی وتغذیه محتوایی ارتباط با ادمین👈 @Yazahra1352
مشاهده در ایتا
دانلود
2.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲♥️ هرچے ایشون بگہ اللّهم احفظ قائدنا🤩 💚 💌🕊 @Oshaghel_mahdi|♡
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ از شــہــدا بیامــوزیــمــ ... 🔴 *با این همه نمیدانیم چرا ، موقع عمل که میرسد ، 🍃 انسانهای بد کاره رو الگو قرار می دهیم 🍃 📹پیشنهاد دانلود ╔══.🌱🇮🇷🕊.════   💠@goftemansazan2   ════.🌱🇮🇷🕊.══╝
🕊 اونجایی‌ڪہ‌یہ‌آدم ‌..؛ بہ‌درجہ‌ی‌شھادت‌میرسہ ..؛ خدا‌براش‌میخونہ ..: یہ‌جورے‌عاشقت‌میشم‌ ؛ صداش‌دنیارو‌بردارھ . . .! اینجوریاس(:💔 مثل شهید سلیمانی🌹🌹
📝 توی اسارت، عراقی‌ها برا تضعیف روحیه‌ی ما، فیلمای زننده پخش می‌کردن. 💢 ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ، ﻋﺮﺍﻗﯽ‌ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ؛ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ... ♻️ ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ، ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ. ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدا بود! ❣ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ؛ ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ. 🌀 ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ، ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ! ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮش‌هاﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ‌ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ! ﻣﻮش‌ها ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ. ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ... 😔 ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ... 💯 اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیا راحت پای کانال‌های ماهواره نشستن و صحنه‌های زننده رو تماشا میکنن و گاهی با خانواده هم همراهی می‌کنن و نمی‌دانیم یه روز همان شهید رو میارن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده و غصه‌ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته و شهادت رو به جون خریده تا خود و دوستانش مبتلا به دیدن صحنه‌های زننده نشن! 📚 وصیتنامه شهید مجید محمودی 🌹🌹🌹
یه کشوری...
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چه صحنه عجیبی! جوانان فلسطینی زمان وحشی‌بازی‌ سگ‌های اسرائیلی در تشییع خبرنگار الجزیره نمی‌گذارند تابوت این خبرنگار شهید مسیحی روی زمین بیافتد و یکبار دیگر خوی وحشی گری صهیونیست ها رخ نمود ⚜ ═•☆✦𑁍❧🌹❧𑁍✦☆• اللّهم عجل لولیک الفرج 😢🤲
✅آقا مهدی راه گم کرده‌ایم؛ قرار بود جا پای شما راه برویم اما به بیراهه قدم گذاشتیم نگاهی کنید ... 🌹🕊شهیدمهدی باکری فرمانده لشکر31عاشورا 🔮کانال مرجع گفتمان
🔺: انقلاب هر زمان یک موج می‌زند و یک مشت زباله را بیرون می‌ریزد برسد به دست سلبریتی هایی چون و
بچه‌های گردان همه جمع بودند بعد از نماز یکی از مسئولین لشکر آمد و گفت: رفقا دستشویی اردوگاه خراب شده چند نفر رو آوردیم برای تعمیر، گفتند باید چاه دستشویی تخلیه بشه. برای همین، چند تا نیروی از جون گذشته می‌خوایم. من از این موضوع با خبر بودم. زیر دستشویی‌های اردوگاه حالت مخزن داشت. هر وقت پر می‌شد، با ماشین مخصوص، تخلیه می‌کردند. اما این بار دیوارهای کنار دستشویی ریخته بود و امکان تخلیه با ماشین نبود. برای مرمت دیوار باید چاه تخلیه می‌شد.از طرفی هیچ دستشویی دیگری برای استفاده بچه‌ها نبود. هر کس چیزی می‌گفت. یکی می‌گفت: پیف پیف! چه کارهایی از ما می‌خوان. دیگری می‌گفت ما اومدیم بجنگیم نه این که... آن روز بساط شوخی و خنده بچه‌ها راه افتاده بود. رفتیم برای ناهار. بعد هم مشغول استراحت شدیم. با خودم گفتم کسی که برای این کار داوطلب بشه، کار بزرگی کرده، نفس خودش رو شکسته. چون خیلی‌ها حاضرند از جونشون بگذرند اما دست به این کارها نزنند. گفتم تا بچه‌ها مشغول استراحتند برم سمت دستشویی‌ها ببینم چه خبره وقتی به آنجا رسیدم، خیلی تعجب کردم. عده‌ای از بچه‌های گردان مشغول کار شده بودند هیچ ابایی هم نداشتند نجاست بود و کثیفی. اما کار برای خدا این حرف‌ها را ندارد. خوب آنها را برانداز کردم، ببینم چه کسانی داوطلب شده‌اند. ۱۰ نفر بودند. محمد تورجی جلودار بود، بعد رحمان هاشمی، علی روزگاری، حسین مرادیان و.. آنها تا غروب کار کردند و بعد هم همگی به حمام رفتند. دستشویی‌های اردوگاه همان روز راه افتاد. بعضی از بچه‌ها وقتی این ۱۰ نفر را دیدند، شوخی می‌کردند و سر به سرشان می‌گذاشتند اما آنها جواب خاصی نمی‌دادند. آنچه که برایشان مهم بود رضایت خدا و انجام وظیفه بود. نمی‌دانم چرا ولی من اسامی آنها را نوشتم و نگه داشتم. سه ماه بعد به آن اسامی نگاه کردم درست بعد از عملیات کربلای ۱۰. نفر اول شهید، نفر دوم شهید، نفر سوم شهید... تا نفر آخر که محمد تورجی بود به ترتیب یکی پس از دیگری شهید شده بودند. 🌸بخشی از کتاب به نام مادر (خاطراتی از شهید محمدرضا تورجی زاده، به کوشش سید علی حسنی، ناشر: یازهرا) 🌸