eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
300 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️1) سلمان فارسی روایت کرده است: در مریضی‌ای که پیامبر ص جان به جان‌آفرین تسلیم کرد، بر ایشان وارد شدم و در مقابلشان نشستم. حضرت فاطمه س هم وارد شد؛ و هنگامی که حال و روز ایشان را دید، بغض گلویش را گرفت و اشک از دیدگانش جاری شد. چون نگاه پیامبر ص به او افتاد،‌ فرمود: دخترکم! چرا گریه می‌کنی؟ گفت: و چگونه نَگِریَم در حالی شما را در این حال و روز می‌بینم. یا رسول الله! بعد از تو چه کسی را خواهیم داشت؟ فرمود: خدا را دارید؛ بر او توکل کنید و صبر پیشه سازید همان گونه که پدرانت که پیامبر بودند، و مادرانت که همسران آنها بودند، صبر پیشه می‌کردند. فاطمه جان! آیا نمی‌دانستی که خداوند تبارک و تعالی پدرت را انتخاب کرد و او را نبی قرار داد و به رسالت فرستاد؛ سپس علی ع را به همسری تو درآورد و او را وصی قرار داد به طوری که او بعد از پدرت بیشترین حق را بر مسلمانان دارد و پیش از همه اسلام آورد و بیش از همه خطر کرد و اخلاقش از همه نیکوتر بود و برای خدا و برای من شدیدتر از همه غضبناک شد و قلبش از همه شجاعتر بود و ثابت‌قدم‌تر و سینه‌فراختر و گشاده‌دست‌ترینِ اشخاص بود؟ حضرت فاطمه س بسیار خوشحال شد؛ رسول خدا ص فرمود: دخترکم! آیا خوشحالت کردم؟ گفت: ‌بله یا رسول الله! شادم کردی و غمگینم کردی. فرمود: دنیا این گونه است که شادی‌اش با غم آمیخته است. آیا دلت می‌خواهد که درباره همسرت باز هم از خوبی‌هایش بگویم؟ گفت: بله یا رسول الله! فرمود: همانا علی ع اولین کسی است که به خدا [و من] ایمان آورد و او پسرعموی رسول خداست و برادر رسول و وصی رسول و همسر دختر رسول الله ص است و دو فرزندش نوه‌های دوست داشتنی رسول الله ص است و عمویش [حمزه] سیدالشهدا، عموی رسول الله ص است؛ و برادرش جعفر است که در بهشت پرواز می‌کند و پسر عموی رسول الله ص است؛ و مهدی‌ای که پشت سرش حضرت عیسی ع نماز می‌گذارد، از تو و اوست؛ اینها ویژگی‌هایی است که پیش و پس از وی به هیچکس داده نشده، ای دخترکم! آیا خوشحالت کردم؟ گفت: بله یا رسول الله! فرمود: آیا دلت می‌خواهد که درباره همسرت باز هم از خوبی‌هایش بگویم؟ گفت: بله! فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی خلایق را دو دسته کرد و من و همسرت را در آن دسته بهتر قرار داد؛ و این سخن خداوند عز و جل است که: «اصحاب میمنت، و اصحاب میمنت چیست» (واقعه/۸)؛ ‌سپس این دوتا را سه‌تا کرد و من و شوهرت را در بهترینِ این سه‌تا قرار داد و این همان سخن خداوند است که می‌فرماید: «وسبقت‌گیرندگان سبقت‌گیرندگان، آنان‌اند که مقربان‌اند در بهشت‌های نعمت» (واقعه/۱۰-۱۲) 📚تفسير فرات الكوفي، ص۴۶۴-۴۶۵ 👇متن حدیث👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) در جلسه قبل، در حدیث2 مطالبی گذشت درباره اینکه کسی که حدیثی شنیده بود که انسانی که گناهی انجام می‌دهد در آن حال دیگر مومن نیست؛ و برایش سوال شده بود که آیا واقعا با یک گناه انسان از ایمان خارج می‌شود؟ امیرالمومنین ع ضمن تصدیق اصل حدیث،‌ فرمودند فهم درست این حدیث در گروی فهم این سه دسته‌ای است که خداوند در این آیات معرفی کرده است. امام ع در ادامه آن ابتدا بحث «السابقون» ‌را مطرح می‌کنند که ان شاء الله در جلسه977 خواهد آمد. سپس سراغ اصحاب المیمنه می‌روند و می‌فرمایند: اما اینکه سخن از «اصحاب یمن و برکت» [اصحاب المیمنة] به میان آمد. پس آنان کسانی‌اند که عیناً مومن حقیقی‌اند؛ خداوند در آنها چهار روح قرار داده است: روح الإیمان و روح القوّة و روح الشهوة و روح البدن؛ پس عبد همواره این روح‌های چهارگانه را تکمیل می‌کند تا اینکه حالاتی برایش پیش آید. وی پرسید:‌یا امیرالمومنین! آن حالات چیست؟ فرمود: اما اولین آنها همان است که خداوند عز و جل فرمود: «و برخى از شما به پست‏ترين مرحله عمر باز برده مى‏شود تا پس از علم و دانش، چيزى را نداند» (نحل/70) و این نقصی است که در همه روح‌ها حاصل می‌شود و چیزی نیست که شخص را از دین خدا خارج کند؛ زیرا خداوند است که انجام دهنده‌ی این امر است و او را به پست‌ترین مرحله عمرش کشانده است؛ تا حدی که او دیگر وقت نماز را نمی‌شناسد و توان قیام شبانه برای عبادت و روزه گرفتن در روز و ایستادن همراه با مردم [= شرکت در نماز جماعت] را ندارد؛ و این نقصانی از روح الایمان است که البته ان شاء الله ضرری به وی نمی‌زند. و برخی هستند که روح القوّة از آنان کم می‌شود پس دیگر توان شرکت در جهاد با دشمنان و یا توان دنبال کسب و کار رفتن و تامین معیشت را ندارد؛ و برخی هستند که روح الشهوه از آنان کم می‌شود به طوری که اگر از زیباروترین فرزندان آدم از مقابلش بگذرند اندک تمایلی بدانها پیدا نمی کند و البته روح البدن در او باقی می‌ماند که با آن نکان می‌خورد و حرکت می‌کند تا زمانی که ملک الموت برسد؛ که این حال برای او خوب است، زیرا خداوند این را برایش واقع کرده است؛ و گاه می‌شود که حالاتی در زمان قوت و جوانی‌اش برایش پیش می‌آید که گناهی را قصد می‌کند و روح القوة وی را بر این کار تشجیع می‌کند [= به وی القا می‌کند که از اقدام کردن بر گناه نترسد] و روح شهوت آن را برایش زینت می دهد و روح البدن وی را به سوی آن کار می‌راند تا اینکه در آن گناه می افتد؛ پس چون بدان گناه رسید از ایمانش کم می‌شود و ایمان هم از فرار می‌کند و دیگر به او برنمی‌گردد مگر اینکه توبه کند؛ پس اگر توبه کرد و ولایت را قبول کرد، خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد؛ و اگر توبه نکرد و تارک ولایت شد خداوند او را در آتش جهنم وارد کند. 📚الكافي، ج‏2، ص282-283؛ 📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص450؛ 📚تحف العقول، ص189-190 ✅ادامه این حدیث، در بحث‌های حدیثی آیات بعد خواهد آمد. 📚لازم به ذکر است شبیه همین گفتگو با سندی دیگر بین جابر و امام باقر ع رد و بدل می‌شود که قبلا در جلسه 347 حدیث2 http://yekaye.ir/al-balad-90-18/ گذشت. 👇متن حدیث👇 @yekaye
☀️3) یکی از واقعیاتی که قرآن کریم درباره‌اش سخن گفته است وجود جنیان است؛ و به نص آیات قرآن، پیامبران، به سوی جنیان هم گسیل می‌شده‌اند (انعام/130) وبویژه پیامبر اسلام ص (احقاف/29 و سوره جن). و طبق روایات فراوان، جانشینی ائمه اطهار، جانشینی پیامبر ص برای همه جن و انس بوده است. به همین مناسبت روایات متعددی داریم که جنیان خدمت پیامبر ص و ائمه ع می‌رسیدند و درباره معارف قرآن و سایر مسائل سوالاتی می‌کردند. یکی از این روایات که به تفصیل در کتاب إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب (عج)، ج‏1، ص104-109 آمده است، حکایت یکی از جنیان است به نام «بیهس»، که سراغ امیرالمومنین ع می‌آید و درباره سوره‌ قدر و برخی آیات دیگر، سوالاتی می‌پرسد. حضرت به مناسبت، به برخی از فجایعی که بعد از شهادت ایشان بر سر امامان پس از ایشان وارد می‌شود اشاره می‌کنند. ادامه حدیث چنین است: وی می‌پرسد: ای پسرعموی محمد ص! چگونه آنان چنین می‌کنند و به دشمنی با شما اقدام می کنند؟ مگر آنان از امت حضرت محمد ص نیستند؟ امیرالمومنین ع می‌فرماید: بله؛ ولیکن آنان بشدت بغض و دشمنی ما را در دل دارند؛ زیرا آنان محبت ما را واجب نمی‌دانند و محبت غیرما را واجب می‌شمرند! در حالی که خداوند متعال محبت ما را بر هرکسی که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده واجب کرده است؛ و خداوند متعال به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود: «و اصحاب یُمن و برکت؛ [اما] اححاب یُمن و برکت چیست؟» (واقعه/8) و ما همان کسانی هستیم که ما را در کتابهای پیامبران پیشین هم معرفی کرد و معرفی ما در تورات و انجیل و فرقان آمده است. از تو می‌پرسم ای بیهس! آیا جنیان ما و اسامی ما و حق ما را نمی‌شناسند؟ گفت:‌بله، یا امیرالمومنین! من سراغت نیامدم جز به خاطر معرفتی که به تو داشتم؛ پس خوشا به حال تو، خوشا به حال تو، و خوشا به حال کسی که تو را دوست بدارد؛ و خوشا به حال کسی که دوستداران تو را دوست بدارد؛ همانا مرا از علم گذشتگان آگاه کردی، و نیز از تفسیر قرآن آن گونه که بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده بود؛ و همانا من اکنون نزد قوم خویش برمی‌گردم و دیگر احدی مرا نخواهد دید تا امر خدا فرارسد در حالی که آنان خوش‌ نمی دارند» ... . 📚إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب (عج)، ج‏1، ص109 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 3️⃣ «فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ...» چنانکه می‌بینیم در این آیه این گروه بهشتیان را «اهل یُمن و برکت» خواند، در حالی که در اغلب موارد آنان را «اصحاب الیمین: اصحاب دست راست» ‌معرفی کرده بود... 🤔اما چرا در این آیه، چنین تعبیری را در مورد بهشتیان به کار برد؟ 🤔یعنی چرا قرآن آنها را ابتدا با تعبیر اصحاب «میمنت»، یعنی کسانی که ملازم خوش‌یُمنی و برکت هستند، و سپس با تعبیر اصحاب یمین یاد کرد؟ 🍃الف. شاید چنانکه در تدبر 5 جلسه قبل (https://eitaa.com/yekaye/7284)اشاره شد، این سوره در مقام بیان عمیق‌ترین لایه انسان‌شناسی است؛ و در عمیق‌ترین لایه انسان، آنچه مهم است دوگانه و است؛ یعنی مساله اصلی سعادت و خوشبختی و خوش‌یُمنی انسان‌هاست و از آن سو، بدبختی و بدیُمنیِ انسانها؛ و خداوند می‌خواهد این مساله را به عمل و به تصمیمی خود انسانها گره بزند. می خواهد بفرماید اگر عده‌ای بهشتی و عده‌ای جهنمی می‌شوند، اینان خوش‌یُمن‌، و آنان شوم‌اند؛ اما فکر نکنید که خوش‌یُمنی و شومی دو امر شانسی و تصادفی است؛ بلکه کاملا مرتبط با نحوه زندگی‌ای است که خود این دو گروه انتخاب کرده‌اند. اساساً اصحاب یمین و اصحاب شمال (دو عنوان بعدی‌ای که برای اشاره به این دو گروه مطرح می‌شود) را اصحاب یمین و اصحاب شمال گفته‌اند چون با دست‌شان (دست راست و دست چپ) «نامه عمل» را می‌گیرند؛ یعنی مساله اصلی عمل خودشان بوده که این عنوان‌ها را بر ایشان بار کرده است. در واقع، اینکه ابتدا از آنان با تعبیر «خوش‌یُمن» و «شوم» یاد می کند و بلافاصله از آنان با تعبیری یاد می‌کند که یادآور چگونگی دریافت نامه عمل به دست خودشان است؛ می‌خواهد نشان دهد که حقیقت خوش‌یُمنی و شومی در همین عمل و تصمیم خودمان است. 🍃ب. ... @yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ؛ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ؟» ابتدا فرمود «پس، اهل یُمن و برکت» سپس ادامه دارد «اهل یُمن و برکت‌ چیست؟». 🤔چرا چنین تعبیر کرد؟ عموم مفسران توضیح داده‌اند که این گونه تعبیر دلالت بر اهمیت دادن و بزرگ شمردن مساله می‌کند. (مثلا: مجمع‌البیان، ج9، ص325) در واقع، به نظر می‌رسد که این چنین تعبیری می‌خواهد ذهنیت رایج ما درباره «خوش‌یُمنی» را به هم بزند. گویی این آیات می‌فرمایند: شما سه دسته‌اید. اما دسته اول، افراد خوش‌یُمن ...؛ اما جمله را تمام نمی‌کند، بلکه توضیحی که درباره افراد خوش‌یُمن می دهد این است که با «افراد خوش‌یُمن چیست؟» (توضیح بیشتر در نکات ادبی گذشت). یعنی: 💢ما می خواهیم درباره افراد خوش‌یمن سخن بگوییم؛ اما فکر نکنید که آنها را بر اساس آنچه شما معیار خوش‌یُمنی و شومی می‌دانستید معرفی خواهیم کرد. خیر، اصلا شما حقیقت خوش‌یُمنی و شومی را نفهمیده بودید. پس گوش کنید تا ما برای شما بیان کنیم.💢 🌐ثمره : خوب و بد این آیه و آیه بعد بخوبی نشان می‌دهد که قرآن کریم، اقبال خوب و بد، و به تعبیر دیگر، خوش‌یُمنی و شومی در انسانها (که برخی خوش‌یُمن و برخی شوم‌اند) را قبول دارد؛ اما معیار آن را و و اموری بیرون از انسان نمی‌داند؛ معیار بودن ویا بودن، و خود انسانهاست. در واقع، خود انسان‌هایند که خود را در جهان، شوم ویا خوش‌یُمن قرار می‌دهند. 🔆تاملی با خویش همه ما دوست داریم که هم خودمان خوش‌یمن باشیم و هم با افراد خوش‌یمن هم‌کلام و همراه باشیم؛ و از آن سو، از شومی فراری هستیم؛ اگر بدانیم که کسی فرد شومی است از او گریزان خواهیم بود؛ 🤔اما معیار ما در خوش‌یمن و شوم دانستن امور و اشخاص، چه اندازه با معیار قرآنی هماهنگ است؟ 🤔آیا معیار خوش‌شانسی و بدشانسی افراد را ثروت و امکانات دنیوی و موقعیت اجتماعی نمی‌دانیم؟ 🤔 آیا در پس ذهن ما این نیست که افرادی که خیلی سریع پولدار می‌شوند یا به‌راحتی به شهرت فراوان و یا مقامات اجتماعی دست پیدا می‌کنند، افراد خوش‌اقبالی هستند؛ و ...؟ 🤔 آیا باور می‌کردیم (و هنوز هم باور می کنیم) که مومنان حقیقی و نیکان عالم‌، حتی اگر در اوج فقر و گمنامی و ... باشند، واقعا خوش‌شانس و خوش‌اقبال و خوش‌یمن‌اند؛ و کفرپیشگان [نه لزوما کافران شناسنامه‌ای] و انسانهای بد، هرچقدر هم که پولدار، زیبارو، مشهور، صاحب قدرت، و ... باشند، افراد بدشناس و شوم‌ و نکبت‌اند؟! در یک کلام: 🤔آیا معیار ما برای قضاوت درباره خوش‌اقبالی و شومی افراد، وضعیت دنیوی آنهاست، یا وضعیت نهایی و اخروی آنها؟ 📝ثمره اگر توجه کنیم که خوش اقبال و بداقبال بودن انسانها را وضعیت اخروی آنان رقم می‌زند؛ چند ثمره اخلاقی مهم دارد: 🔅الف. اگر کسی اهل کفرورزیدن در برابر حق، ویا غوطه‌ور در گناه و معصیت بود، هرچقدر هم که دنیا در ظاهر به کام او باشد، می دانیم که واقعا انسان نکبت و شومی است و ارزش دوستی و نزدیکی ندارد. 🔅ب.آن دسته از اولیاء الله که عموم متدینان به ایمان آنان اذعان دارند، (امثال امام خمینی، آیت الله بهجت و ...) همان افراد خوش‌اقبالی هستند که دوست داشتن آنان، انسان را به خدا نزدیک می کند. (شاید رمز اینکه بر محبت اولیای خدا این اندازه تاکید شده، همین است که خوش‌یُمنی آنان به ما سرایت کند) 🔅 ج. می دانیم که در مورد اکثریت قریب به اتفاق افراد بر اساس ظاهرشان نمی‌توان درباره باطن و وضعیت اخروی آنان قضاوت کرد. پس با دیدن یکی دو گناه، یا یکی دو خوبی در افراد، سریع به قضاوت درباره آنان اقدام نکنیم. شاید به همین جهت بوده که خداوند قبل از بیان خوش‌یمن و شوم بودن افراد، یادآوری کرد که قیامت، «خافضةٌ رافعةٌ» است؛ یعنی خیلی از افراد که ممکن است ما به لحاظ ایمانی آنها را پایین بشماریم واقعا بالا باشند؛ وبالعکس. در واقع، اینکه ایمان و عمل را ضابطه خوش‌یمنی و شومی بدانیم، غیر از این است که درباره خود افراد، با آنچه از ایمان یا عمل آنان می‌بینیم، بتوانیم براحتی قضاوت کنیم. 🔅د. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
976) 📖 و أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ 📖 ترجمه 💢و اهل شومی و بی‌برکتی؛ اهل شومی و بی‌برکتی چیست؟ سوره واقعه (56) آیه9 1398/12/21 16 رجب 1441 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) در جلسه 975، حدیث2 مطالبی گذشت درباره اینکه کسی که حدیثی شنیده بود که انسانی که گناهی انجام می‌دهد در آن حال دیگر مومن نیست؛ و برایش سوال شده بود که آیا واقعا با یک گناه انسان از ایمان خارج می‌شود؟ امیرالمومنین ع ضمن تصدیق اصل حدیث،‌ فرمودند فهم درست این حدیث در گروی فهم این سه دسته‌ای است که خداوند در این آیات معرفی کرده است. در جلسه قبل، در ادامه آن حدیث، مطلب دربارع اصحاب المیمنه توضیح داده شد؛ و امام ع در ادامه آن سراغ اصحاب المشئمه می‌روند و می‌فرمایند: و اما اصحاب المشئمه»؛ پس آنان همان یهود و نصاری هستند که خداوند عز و جل فرمود:‌ «کسانی که به آنان کتاب [آُمانی] دادیم وی را می‌شناسند همان گونه که فرزندانشان را می‌شناسند» (بقره/146)؛ یعنی حضرت محمد ص و ولایت را بر اساس تورات و انجیل می‌شناسند همان گونه که فرزندانشان رل که در خانه‌هایشان هستند می‌شناسند «و همانا گروهى از آنان حق را در حالى كه مى‏دانند شديدا پنهان مى‏كنند. همانا حق از جانب پروردگارت است» (بقره/146-147) که تو رسول و فرستاده خداوند به سوی آنان هستی « پس هرگز از ترديدكنندگان مباش» بقره/147). پس چون آنچه می‌دانستند را انکار کردند خداوند به چنین مذمتی آنان را مبتلا فرمود و از آنان روح الایمان را سلب کرد؛ و در بدنهایشان همان سه [مرتبه] روح باقی ماند:‌روح القوّة و روح الشهوة و روح البدن؛ سپس آنان را به چارپایان منسوب کرد و فرمود: «آنان نیستند مگر همانند چارپایان» زیرا حیوان است که روح القوه را حمل می‌کند و با روح شهوت می‌چَرَد و با روح بدن راه می‌رود. سوال کننده گفت:‌ یا امیرالمومنین! دلم را [با کلامت] زنده کردی. 📚الكافي، ج‏2، ص283-284؛ 📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص450؛ 📚 تحف العقول، ص190-191 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ درباره «أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» و مساله شوم بودن عده‌ای قبلا در جلسه 348 http://yekaye.ir/al-balad-90-19/ احادیث و نکاتی مطرح شد که دیگر تکرار نمی‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» شومی و نحوست در عده‌ای از انسانها یک واقعیت مورد قبول قرآن است؛ اما معیار اینکه کسی اهل شومی و بی‌برکتی چیست؟ قرآن کریم این سوال را مطرح می‌کند تا در آیات بعد نظام تحلیلی ما را به چالش بکشد. بله، شومی‌ای در کار است؛ اما ریشه شومی نه امور ماورایی و خارج از اختیار انسان، بلکه تصمیمات و عملکرد خود انسانهاست؛ آن هم در عمیق‌ترین لایه وجودی‌شان که در قیامت آشکار می گردد. (توضیح بیشتر در جلسه قبل، تدبر4) @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ...» در این سوره، در دسته‌بندی اولش گروه جهنمیان را با تعبیر «اصحاب المشئمة» یاد کرد؛ و این تعبیری است که در قرآن کریم، فقط یکبار آمده است: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ؛ عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَة: کسانی که به آیات ما کفر ورزیدند آنان اصحاب شومی‌اند؛ بر آنهاست آتشی فراگیر [سرپوشیده و سربسته]» (بلد/19-20) (که بحث این دو آیه قبلا در جلسات 348-349 گذشت). در ادامه این سوره نیز به جای «اصحاب المشئمه»، یکبار «اصحاب الشمال» (آیه41) آمده، و سپس با عبارت «گمراهان تکذیب‌کننده»‌ یا «تکذیب‌کنندگان گمراه» از آنان یاد شده است («الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» در آیه51، «الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّين‏» در آیه92). تعبیر اصحاب الشمال در هیچ سوره دیگری نیامده؛ هرچند تعبیر «مَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ» نیز فقط در یکجای دیگر (حاقه/25) آمده است؛ و در مقابلِ آیات دیگری که از «اصحاب الیمین» سخن گفته (اسراء/71 و انشقاق/10)، تعبیر «وَ مَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبيلاً» (اسراء/72) و «مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِه‏» (انشقاق/10) آمده است. 🤔پس اصحاب المشئمه، و انسان‌های شوم‌بخت، از نظر قرآن کریم، همان اصحاب شِمال‌اند؛ یعنی: ▪️کسانی که کتاب را با دست چپ خود، بلکه از پشت سر می‌گیرند، ▪️در دنیا و آخرت کور و گمراه‌اند؛ ▪️و در یک کلام:‌گمراهانی هستند که گمراهی‌شان ریشه در تکذیب حقیقتی داشت که به آنان عرضه شده بود. 🔸نکته جالبتر اینکه در این سوره در مقام توضیح تفصیلی اینها رسید در توصیف سابقه دنیایی شان، با سه وصف آنان یاد کرد: ▪️در دنیا مترفانه (رفاه‌زده) ریسته‌اند؛ ▪️و در عین حال بر آن گناه عظیم اصرار داشته، ▪️و برانگیخته شدن خویش را –با توجه به اینکه بدن می‌پوسد؛ و تاکنون نیده‌اند که کسی برانگیخته شود- بسیار بعید می‌شمرده‌اند «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ؛ وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ؛ وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ؛ أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ» (واقعه/45-48) 💠ثمره معیار اصلی شوم‌بختی، گمراهی از مسیر آخرت است؛ که غالبا در انکار آخرت تجلی می‌کند. و جالب اینکه: 💢می‌شود کسی در اوج رفاه باشد، و در عین حال مصداق بارز شومی و شوم‌بختی هم باشد. ❇️تبصره اولا صرف اینکه کسی در رفاه زندگی کند «مترف» نمی‌شود؛ معنای مترف ان شاء الله در آیه مربوطه بحث خواهد شد. و ثانیا طبق این آیات، «مترف» بودن به علاوه اصرار بر گناه عظیم و انکار آخرت است که وی را مظهر شومی کرده است؛ یعنی «مترف»بودنی شخص را شوم‌بخت می‌کند که ریشه در تکذیب آخرت داشته باشد. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
977) 📖 و السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ 📖 ترجمه 💢و سبقت‌گیرندگان، همان سبقت‌گیرندگان؛ سوره واقعه (56) آیه 10 1398/12/22 17 رجب 1441 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹درباره اینکه مراد از سبقت‌گیرندگان چیست؛ احادیث بسیار متعددی در کتب شیعه و سنی آمده است؛ تا حدی که موجب شده، برخی، افرادی را در زمره سابقون قرار دهند؛ و عده‌ای، برخی دیگر را. اما به نظر می‌رسد همه این احادیث با هم قابل جمع‌اند؛ با این بیان که برخی احادیث تبیین کلی‌ای ارائه داده‌اند که این اشاره به مراتب بالای ایمان است؛ در برخی از احادیث، به مصادیق مهم «السابقون السابقون» پرداخته، که عبارتند از پیامبران الهی، امامان معصوم، (که مخصوصا درباره تطبیق آن بر شخص امیرالمومنین ع روایات فراوانی، هم در شیعه و هم در اهل سنت وارد شده) و نهایتا شیعیان ناب و در واقع، برترین پیروان پیامبران و امامان. با این توضیح، احادیث مربوطه در چند دسته تقدیم می‌شود: @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹الف. روایاتی که تحلیل کلی درباره معیار «سابقون» بودن، ارائه می‌دهد ☀️1)الف. ابوعمرو زبيری می‌گوید: از امام صادق عليه السلام و گفت: به آن حضرت عرض كردم: آیا ايمان، درجات و منازلی دارد كه مؤمنان در آنها در نزد خدا نسبت به يكديگر برتری دارند؟ فرمود: «آری». گفتم: خدا شما را رحمت کند، برایم این مطلب را چنان توضیح دهید که بفهمم. فرمود: خدا در ميان مؤمنان مسابقه‌ای قرار داد همان گونه مسابقات اسب‌دوانی برگزار می شود سپس آنان را متناسب با سبقتی که به سوی او گرفتند به درجاتی آنان را بر همدیگر برتری داد، به طوری که هرکس از آنان متناسب با میزان سبقتی که گرفته بود، در درجه‌ای قرار گرفت که نه از حقش چیزی کم می‌شود و نه هيچکسی که بر او سبقت گرفته‌اند، از کسی که سبقت‌گرفته؛ و نه کسی که پایین‌تر است بر کسی که بالاتر است، جلو نیفتد. و به اين ترتیب، اولی‌های اين امّت و آخری‌های آن بر هم برتری داده شدند. و اگر کس که در ایمان سبقت گرفته بر کسی که از او سبقت گرفته‌اند برتری‌ای نداشت آنگاه اولی‌های این امت به آخری‌ها ملحق می‌شدند؛ و بلکه اگر برای کسی که پیشی گرفته، تقدمی نمی‌بود، آن عقب‌مانده‌ها بر ايشان مقدم می‌شدند [زیرا وقتی که با دو نفر که متفاوتند یکسان برخورد شود، پس عملا کسی که پایین‌تر است نسبت به کسی که بالاتر است برتری داده شده است] وليكن بر اساس درجات ايمان است که خداوند سبقت‌گیرندگان را مقدّم داشته، و به سستی و تنبلی در ايمان است که کوتاهی‌کنندگان عقب‌مانده قرار داده شده‌اند؛ زیرا ما بسیار می‌شود که این مومنان آخری کسانی را می‌یابیم که عملش بیش از مومنان اوّلی است؛ و نماز و روزه و حجّ و زكات و جهاد و انفاق كردنشان در راه خدا از آنان بيشتر است. و اگر این سوابق [= سبقت‌گرفتن‌های در ایمان]مایه برتری مومنان بر هم نزد خداوند نمی‌شد، این آخری‌ها با کثرت عملشان بر اولی‌ها مقدم می‌شدند*؛ وليكن خدای عز و جل ابا دارد كه آخرین درجات ايمان به اوّلینِ آن برسد، و آنكه خدا او را مؤخّر داشته مقدّم شود، يا آنكه او را مقدّم داشته مؤخر گردد». عرض كردم: مرا خبر دهید از مواردی که خداوند عز و جل مؤمنان را به سبقت گرفتن به سوی ايمان خوانده است. 👇ادامه روایت 👇 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه روایت 1 عرض كردم: مرا خبر دهید از مواردی که خداوند عز و جل مؤمنان را به سبقت گرفتن به سوی ايمان خوانده است. فرمودند: «بشتابید به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن، آسمان‏ها و زمين است که براى تقواپیشگان آماده شده» (آل عمران/133) و «سبقت جوييد به سوى مغفرتی از پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن مانند پهناى آسمان و زمين است و براى كسانى كه به خدا و فرستادگان او ايمان آورده‏اند مهيا شده است» (حدید/21) و فرمود «و سبقت‌گیرندگان، همان سبقت‌گیرندگان؛ آنان‌اند که مقربان‌اند» (واقعه/10-11) و فرمود «و سبقت‌گیرندگان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه به احسان از آنها پيروى كردند، خدا از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند» (توبه/100) پس خداوند آغاز فرمود به مهاجران اولی متناسب با درجه سبقت‌گرفتنشان؛ سپس انصار را در مرتبه دوم، و سپس پيروان ايشان به احسان را در مرتبه سوم ياد نمود، پس هر گروهی را به اندازه درجاتشان و منازلشان نزد خویش قرار داد؛ سپس آنچه خداوند بدان وسیله اولیای خود را بر همدیگر برتری داد را بیان کرد و فرمود «اين فرستادگان، برخى را بر برخى برترى داديم؛ از آنان كسى هست كه خدا با وى سخن گفت، و برخى را به درجاتی از برخی دیگر بالاتر بردیم؛ تا آخر آیه» (بقره/253) و فرمود «و به يقين ما برخى از پيامبران را بر برخى ديگر برترى داديم» (اسراء/55) و فرمود «بنگر چگونه برخى از آنها را بر برخى ديگر برترى داده‏ايم و البته آخرت از نظر درجات و برترى‏ها بزرگتر است» (اسراء/21) و فرمود «آنان درجتی‌اند نزد خداوند» (آل عمران/163) و فرمود «و به هر صاحب برتری‌ای، برتری‌اش را بدهد» (هود/3) و فرمود «» (توبة/20) و فرمود «» (نساء/96) و فرمود «» (حديد/10) و فرمود «» (مجادلة/11) و فرمود «آنها كه ايمان آوردند و هجرت كردند و در راه خدا با اموالشان و جان‏هايشان جهاد نمودند، درجه‌شان در نزد خدا عظیمتر است» (توبة/120) و فرمود «خداوند جهادگران را بر برجای‌نشستگان به پاداشى بزرگ مزيّت عطا كرده است؛ به درجاتی از جانب او و مغفرتی و رحمتی» (بقرة/110) و فرمود «هرگز كسانى از شما كه پيش از فتح [مكه] انفاق كردند و جهاد نمودند [با ديگران] يكسان نيستند، آنها از حيث درجه بزرگترند از كسانى كه پس از فتح انفاق كردند و جهاد نمودند» (حدید/10) و فرمود «خدا كسانى از شما را كه ايمان آورده‏اند رفعت می دهد؛ و كسانى را كه به آنها علم داد شده به درجاتى» (مجادله/11) و فرمود «اين به خاطر آن است كه هيچ تشنگى و رنج و مخمصه‌ای در راه خدا به آنها نمى‏رسد و به هيچ مكانى كه كافران را به خشم آورد قدم نمى‏نهند و هيچ بهره‏اى از [=تفوقی بر]‌ دشمن نمى‏يابند مگر آنكه به خاطر آن براى آنها عملى صالح نوشته مى‏شود» (توبه/110) و فرمود «و هر چه براى خودتان از كار نيك پيش فرستيد آن را در نزد خداوند خواهيد يافت» (بقره/110) و فرمود «پس هر كه هم‌وزن ذره‏اى كار خوب انجام دهد آن را مى‏بيند؛ و هر كه هم‌وزن ذره‏اى كار بد انجام دهد آن را مى‏بيند» (زلزله/7-8). این است حکایت درحات ایمان و منازل آن نزد خداوند عز و جل. ✳️ ظاهرا می‌خواهد بیان کند که این سبقت در ایمان، چیزی غیر از کثرت عمل است؛ یعنی گاه کسی با عمل کمتر به مراتب بالاتری از ایمان دست می‌یابد؛ مثلا بدین جهت که چون ایمانش عمیق‌تر است، همان عمل اندکش خالصانه‌تر است یا ... 📚الكافي، ج‏2، ص40-41 @yekaye 👇متن حدیث👇