هدایت شده از یک آیه در روز
بند سوم از حدیث۴ درباره قبض روح مومن
فرمود: سپس نکیر و منکر بر او وارد شوند و آن هم آن دو فرشته سیاه سیاهی هستند که قبر را با دندانهای خود میشکافند و بر روی موهای خود قدم میگذارند حدقه چشمشان همانند کاسه مسین است و صدای ایشان همچون رعده کوبنده و چشم هایشان همچون برق لامع؛ پس بر او هجوم آورند و فریاد کشند و بگویند پروردگار از کیست و پیامبر کیست و دین چیست و امامت کیست؟
پس مومن آنگاه به خشم در آید از شوقی که به خداوند دارد و به خدا توکل کند بدون اینکه خویشاوندی یا قرابتی [با خدا] داشته باشد. بگوید پروردگار من و پروردگار شما و پروردگار همه چیز الله است و پیامبر من و پیامبر شما حضرت محمد خاتم پیامبران است و دین من اسلام است که خداوند در حالی که آن هست، دین دیگری را قبول نکند و امام من قرآن است که بر همه کتابهای آسمانی هیمنه دارد و همان قرآن عظیم است.
پس آنان گویند راست گفتی و خداوند توفیقت داد و هدایتت کرد. بنگر آنچه زیر پایت است پس نگاه میکند دری از درهای جهنم است می گوید انا لله و انا الیه راجعون؛ من به خداوند چنین گمانی نداشتم.
آن دو میگویند: ای ولیّ خدا! غمگین نباش و نترس و تو را بشارت که این برای تو نیست و تو برای او نیستی. همانا خداوند تبارک و تعالی خواست که به تو نشان دهد که از چه چیزی نجات یافتی و خنکی افزایش را به توپ کشاند باب این بر تو الان بسته می شود و هرگز در آتش وارد نخواهی شد. بنگر بالای سرت چه میبینی؟ او منزل هایش از بهشت و همسرانش از حورالعین را ببیند.
فرمود: پس برای در آغوش گرفتن حوز العینی که همسری از همسرانش است از جا برخیزد؛ اما آن دو [= نکیر و منکر] به او گویند: ای ولی خدا همانا برای تو برادران و خواهرانی است که هنوز به تو ملحق نشدهاند. [ظاهرا اشاره است به اینکه باید قیامت برپا شود تا به این بهشت وارد شوی] پس در حالی که به چشم روشنی رسیدهای بخواب - همانند عاشقی که در حجله عروسیاش به خواب رود - تا روز جزا.
فرمود: سپس برای او ([قبرش] مفروش گردد و گسترده شود و سنگ لحد نهاده شود.
فرمود: به خدا سوگند خوابش سنگینتر خواهد بود از خواب هر طفلی که در آغوش پدر و مادرش ناز کند و به خواب رود.
فرمود: و هنگامی که روز قیامت شود [این عبارت احتمالا اشتباه ناسخ است؛ زیرا ادامه روایت معلوم میشود که اینها درباره وضعیت او در قبر است] فرازی از آتش به سراغش آید و دور اوطواف کند؛ پس اگر وی کسی بود که بر سوره سجده و «تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شیء قدیر» مداومت داشت [سوره] تبارک نزد او بایستد و سوره سجده به راه افتد و بگوید من شفاعت رب العالمین را برای تو آوردم.
فرمود: پس فرازی از عذاب از سمت راستش آید؛ اما نماز گوید از ولی خدا دور شو که تو را از سمت من به سوی او راهی نیست. پس از سمت چپ به سراغش آید؛ اما از زکات گوید از ولی خدا دور شو که تو را از سمت من به سوی او راهی نیست. پس از جانب سرش به سراغ وی آید؛ قرآن گوید از ولی خدا دور باش که تو را از سمت من به سوی او راهی نیست که همانا در دلش و در زبانش که با آن توحید خداوند را می گفت مرا جای داده است پس تو را از سمت من به سوی او راهی نیست. پس آن فراز از آتش با عصبانیت بیرون رود و بگوید این ولی خدا و ولیتان برای خودتان!
فرمود: آنگاه صبر هم که در گوشه ای از قبر ایستاده بگوید: به خدا سوگند چیزی مرا باز نداشته که برای دفاع از ولی خدا پا پیش نهم جز اینکه دیدم که شما چه می کنید؛ اکنون که شما عذاب قبر و سختیاش را از ولی خدا دور کردید من برای ولی خدا ذخیره و دژی هستم هنگامه برپا شدن ترازوها و بر سر پل صراط و عرضه شدن نزد خداوند.
و امیرالمومنین علی علیه السلام فرماید: برای ولی خدا از منزلش در بهشت ۹۹ در به سوی قبرش باز شود که از جانب آنها روح و ریحان و پاکی و لذت و نور آن تا روز قیامت به وی رسد به نحوی که چیزی از لقاءالله برای وی محبوب تر نماند.
فرمود: پس او بگوید پروردگارا برپا شدن قیامت را برای من تعجیل فرما تا به خانواده و دارایی هم برسم.
@yekaye
متن این فراز از حدیث
👇ادامه متن حدیث👈
https://eitaa.com/yekaye/8912
هدایت شده از یک آیه در روز
بند چهارم از حدیث۴ درباره قبض روح مومن
پس هنگامی که قیامت صیحه برکشد از قبرش بیرون آید با شرمگاهی پوشیده، و دلی آرام، در حالی که به وی امن و امان داده شده و به رضوان و روح و ریحان و خیرات حسان بشارت داده شده است. پس آن دو فرشته ای که همراه او در زندگی دنیا بودند به استقبالش آیند و خاک را از صورت و سرش کنار زنند و از او جدا نشوند و به او بشارت دهند و امیدوارش کنند و برایش گشایش حاصل کنند و هرگاه چیزی از امور ترسناک قیامت به سراغش آید به او بگویند: ای ولیّ خدا! امروز نه ترسی برای تو باشد و نه غم و اندوهی؛ ما همان کسانی هستیم که ولایت و سرپرستی عمل تو را در زندگی دنیا برعهده داشتیم و امروز اولیای تو درآخرت هستیم؛ (اشاره به آیات: إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُون؛ نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون؛ فصلت/۳۰-۳۱) بنگر که این «آن بهشتی است که شما به خاطر آن که انجام دادهاید به ارث می برید» (زخرف/۷۲)
پس در سایه عرش قرار میگیرد و خداوند او را نزدیک میکند تا بین او و خدایش حجابی از نور بماند؛ پس به او میفرماید: مرحبا! و از این سخن چهرهاش درخشان گردد و دلش شادمان شود و از فرش شادی هفتاد زراع گسترش یابد؛ پس رخش همچون ماه و قامتش همچون قامت حضرت آدم (بلندبالا]، و صورتش همچون صورت حضرت یوسف [زیبارو]، و زبانش همچون زبان حضرت محمد [در اوج سلالت بیان] و قلبش همچون قلب حضرت ایوب [صبور و بردبار] گردد؛ هر گناهی که از وی بخشیده شود به سجده درافتد.
آنگاه فرماید: بندهام! کتابت را بخوان! (اسراء/۱۴) پس اعضای بدنش از ترس و اظطراب به رعشه میافتد.
خداوند میفرماید: آیا بر بدیهایت چیزی افزوده یا از خوبیهایت چیزی فروگذار کردهایم؟!
میگوید: خیر سرورم! تو برپا کننده قسط و تو «بهترین جداکننده [حق از باطل] هستی» (انعام/۵۷).
خداوند می گوید: بندهام! آیا از من حیا نکردی و مراقبم نبودی و از من خشیت نداشتی؟!
می گوید: سرورم! بد کردم؛ رسوایم مکن، که خلایق مرا مینگرند!
خداوند جبار میفرماید: ای بدکار! تو را امروز رسوا نخواهم کرد.
فرمود: پس بدیهایش بین خود و خدایش مخفی میماند و خوبیهایش در معرض دید خلائق قرار میگیرد.
فرمود: پس هر گناهی را که به خاطرش او را سرزنش می کند، می گوید: سرورم! مرا به آتش بفرستی بهتر از این است که مرا سرزنش کنی [= در پیشگاهت شرمنده شوم] !
پس خداوند جبار، تبارک و تعالی، روی خوشی به وی نشان دهد تا چشم او روشن شود و میفرماید: آیا یادت هست در فلان روز گرسنهای را سیر کردی، حق برادر مومنی را ادا کردی، لباسی بر او پوشاندی، سعیای [سعی بین صفا و مروه] بجا آوری، در صحراها حج را بپا داشتی و در حالی که مُحرِم بودی مرا خواندی، چشمانت از خوف من گریان بود و شبها را به عبادت برخاستی، به خاطر من چشم از حرام فروخواباندی؟! این به آن در! اما کارهای خوبی که کردی همگی مورد سپاس واقع خواهد شد و اما بدیهایی که کردی مورد مغفرت قرار میگیرد. پس روی برگردان! و چون روی برمیگردان به خداوند جبار رو می کند پس رو سفید و دل مسرور گردد؛ و تاجی بر سرش مینهند و دستهایش را با زیور و زینتها میآرایند.
سپس خداوند میفرماید: جبرئیل بندهام را با خود ببر و کرامت مرا به وی نشان بده! پس از پیشگاه خداوند بیرون میآید در حالی که نامه عملش را به دست راستش گرفته و تا جایی که دیدگانش میبیند عرصه بر وی باز میشود؛پس نامهاش را برای مردان و زنان مومن میگشاید در حالی که ندا میدهد: «آهای؛ بياييد و كتابم را بخوانيد. من گمان داشتم كه به حساب خود مىرسم. پس او در يك زندگىای راضی و خوش است» (حاقه/19-21)
متن این فراز از حدیث
📚الإختصاص، ص345-349
فراز بعدی این حدیث در ذیل آیه 30 همین سوره (جلسه ۹۹۷، حدیث۴ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-30/) گذشت؛ و البته این حدیث همچنان ادامه دارد.
@yekaye
👇متن حدیث👈
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۵) جابر بن یزید جعفی میگوید:
در مکه دیدم سالم بن عبدالله بن عمر بن خطاب برای امام باقر ع تعریف میکرد که از پدرم (عبدالله بن عمر) شنیدم که گفته بود از رسول الله ص شنیدم که فرمود:
همانا خداى عزّ و جلّ در آن شب كه به معراج برده شدم به من وحى فرمود: اى محمّد! چه كسى را در زمين ميان امّتت به جاى خود گذاشتى؟-در حالى كه خدا خود بدان آگاهتر بود-.
عرض كردم: پروردگارا برادرم را.
فرمود: اى محمّد! علىّ ابن ابي طالب را؟
عرض كردم: بلى پروردگارا!
فرمود: اى محمّد! من نظرى بر زمين افكندم و تو را از آن اختيار كردم؛ هيچ گاه يادى از من نمىشود مگر اينكه تو نيز با من ياد كرده شوى؛ من خود محمودم و تو محمّد. سپس نظرى ديگر بر زمين افكندم و از آن علىّ بن أبى طالب را برگزيدم و او را وصىّ تو قرار دادم. پس تو سرور پيامبران و علىّ سرور جانشينان است. سپس از اسماء خويش نامى مشتقّ ساخته بر او نهادم. پس من «أعلىهستم و او «علىّ» است. اى محمّد! من علىّ و فاطمه و حسن و حسين و امامان را از نور واحدی آفريدم سپس ولايت ايشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر كه آن را پذيرفت از مقرّبين گرديد و هر كه آن را ردّ نمود به كافران پيوست.* اى محمّد! اگر بندهاى از بندگانم مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد و پس از آن در حالى كه منكر ولايت آنان است با من روبرو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند.
سپس فرمود: اى محمّد آيا مايلى آنان را ببينى؟
عرض كردم: بلى.
فرمود: قدمى پيش گذار، من قدمى جلو نهادم. ناگاه ديدم علىّ بن أبى طالب و حسن و حسين و علىّ بن الحسين و محمّد بن علىّ و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّد بن علىّ و علىّ بن محمّد و حسن بن علىّ آنجا بودند و حجّت قائم همانند ستارهاى درخشان در ميان آنان بود.
پس عرض كردم: پروردگار من اينان چه كسانىاند؟
فرمود: اينان امامان هستند و اين يك نيز قائم است كه حلالكننده حلال من و حرام دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت، اى محمّد او را دوست بدار كه من او را دوست مىدارم و هر كس را كه او را دوست بدارد نيز دوست مىدارم.
جابر میگوید وقتی سالم از کنار کعبه رفت دنبالش رفتم به او گفتم: تو را به خدا سوگند میدهم؛ آیا عیر از پدرت کس دیگری هم تو را از این اسمها خبری داده است؟
گفت: به عنوان حدیث از رسول الله ص خیر؛ اما یکبار با پدرم کنار کعب الاحبار [عالم معروف یهود] بودیم و از او شنیدم که میگفت: همانا امامان این امت بعد از پیامبرشان به تعداد نقیبان بنیاسرائل است؛
همان موقع علی بن ابیطالب ع آمد و کعب گفت: این شخصیت ممتاز اولینشان است و سپس یازده نفر از فرزندانش؛ آنگاه کعب آنها را با نامهایشان در تورات چنین اسم برد: تقوبيث [تقوبيت]، قيذوا، دبيرا، مفسورا، مسموعا، دوموه، مشيو [مثبو/ مشبوا]، هذار، يثمو [یثموا]، بطور، نوقس؛ قيذمو [قيدمو/ قیدموا].
✳️* پینوشت:
اینکه ولایتم را به فرشتگان عرضه کردم و هرکس از آنان نپذیرفت از کافران گشت (با توجه به روایاتی که بیان میکند حقیقت سجده بر آدم از باب مقام نورانیت اهل بیت ع بود که در صلب اویند) احتمالا ناظر به همان است که در قرآن فرمود فرشتگان را مامور به سجده کردیم ولی ابلیس سجده نکرد و از کافران شد.
📚مقتضب الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر (جوهری بصری، م۴۰۱)، ص26-27
📚متن حدیث نبوی فوق به نقل از ابن عمر عینا در الغيبة للنعماني، ص93 نیز آمده است؛
📚و به نقل از انس بن مالک (با اندک تفاوتی در عبارات) در كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص70-73 ؛
📚و با سندی دیگر به نقل مستقیم از خود امام باقر ع (که در این نقل فقط تا نام امام حسین ع ذکر شده) در تفسير فرات الكوفي، ص73-74 آمده است.
✅نکته:
ابوعامر دستوانی که یکی از راویان در سلسله سند فوق است؛ بعد از اینکه این روایت را با سند خود روایت کرده حکایتی را نقل میکند که در قسمت تدبر خواهد آمد؛ ان شاء الله.
@yekaye
👇متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/8918
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ»
در آیات قبل درباره وضعیت شخصی که جانش به لب رسیده و در شرف مرگ قرار گرفته بود سخن میگفت و اینکه شما هیچ کاری برای او نمی توانید بکنید. از این آیه به بعد، به تبع تقسیمبندیای که در ابتدای سوره انجام شد، بحث ناظر به این میشود که این شخص محتضر مربوط به کدام دسته باشد و در کدام جایگاه قرار خواهد گرفت.
جالب اینجاست که برخلاف ابتدای سوره، که اول از اصحاب یمین و اصحاب شمال سخن به میان آمد؛ و سپس اشارهای به مقربان شد (و البته شبیه آنکه تفصیل حال و روز مقربان را بر بقیه مقدم داشت) در این فراز پایانی سوره، بحث را از همان مقربان آغاز میکند.
💢شاید یکی از وجوه آن این باشد که این آیات به نحوی ناظر است به شخص محتضر، و ناراحتیای که اطرافیان محتضر از رفتن او احساس میکنند. بسیاری از ما گمان میکنیم که این ناراحتی فراق فقط مخصوص ما آدمهای عادی است؛ و در خصوص اولیاء الله چنین ناراحتیای نیست؛ آنگاه شروع دستهبندی افراد محتضر با مقربان، جای هیچ تردیدی نمیگذارد که اطرافیان مقربان هم از فراق آنان ناراحت میشوند و دلشان میخواهد که ای کاش مانع رفتن آنها میشدند و آنها را نزد خود برمیگرداندند.
📝تاملی درباره گریههای #حضرت_زهرا س در فراق #پیامبر_اکرم ص
اگر کسی بگوید با توجه به مقامات بالای اهل بیت، و اینکه عملا مرده و زنده برایشان تفاوتی نداشته و براحتی در حالی که در دنیا بودند میتوانستند در عوالم مافوق حضور پیدا کنند این بیتابیها و گریههای حضرت زهرا س در فراق پیامبر ص چه توجیهی دارد، به نظر میرسد توضیح فوق شاید بتواند تا حدودی اصل غم فراق پیامبر ص را در افق تحلیل اذهان عادی توجیه کند. یعنی نشان دهد که این ناراحتی، برای فراق مقربان هم امری طبیعی است.
💢البته به نظر میرسد این گریهها توجیه دیگری هم داشته باشد؛ و آن همان غم و غصه ناشی از درکی بود که حضرت زهرا س از انحراف شدیدی داشتند که با شهادت پیامبر اکرم دامنگیر جهان اسلام شد.
در واقع، این گریهها صرفا اشک فراق نبود چرا که در یک افق بالاتر –یعنی در ساحت حقیقت نورانی آنان که «کلهم نور واحد»- فراقی بین آنها و پیامبر اکرم حاصل نشده بود؛ بلکه بیش از هر چیز غم و اندوه گمراهیای بود که بعد از شهادت پیامبر اکرم فراگیر شد و ظلمتی بود که با شهادت ایشان بر جهان مستولی گردید؛
و آنوقت این گریهها بیش از آنکه ابراز ناراحتی شخصی از فراق پدر باشد، فریادی بود در سکوت و خفقان بعد از شهادت پیامبر ص که نمیگذاشت مردم مدینه – و بلکه مردمی که در جریان سقیفه سکوت کرده بودند – راحت بخوابند.
در واقع، این گریهها فریادی بود که نور حقیقت در ظلمات بعد از شهادت رسول الله گم نشود ونوری بیفکند برای روشن کردن مسیر حقیقت برای آیندگانی که میخواهند درباره آنچه بعد از پیامبر ص گذشت تحقیق منصفانهای انجام دهند.
🔖این مطلب را قبلا در جایی به تفصیل شرح دادهام:
🌐 https://www.souzanchi.ir/fatemeh/
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ»
📜حکایت📜
اگر به سند حدیث 5 نگاه کنیم میبینیم که جابر این حدیث را برای عمرو بن شمر، و وی این را برای ابوعامر دستوانی نقل کرده است؛ و از طریق ابوعامر این حدیث به دست ما رسیده است. خود ابوعامر با مشاهده این حدیث پیگیر مطلبی شده و حکایتی دارد که ارزش خواندن دارد.
وی میگوید:
در منطقه حیره به یهودیای برخوردم به نام عتو بن اوسوا، که عالم و بزرگ یهودیان بود؛ و از او در مورد این اسمها سوال کردم. وی گفت: این اوصاف را از کجا شناختهای؟
گفتم: اینها وصف نیست؛ اسم است.
گفت: اینها اسم نیست؛ وصف است؛ اگر اسم بود زینت اسمها قرار می گرفت*؛ لیکن اینها اوصاف یک گروهی است و اینها وصفهایی درست به زبان عبری است که ما این را در تورات یافتهایم؛ و اگر از غیرمن این را میپرسیدی از شناخت آن یا نابینا بود ویا خود را به کوری میزد!
گفتم: چرا؟
گفت: نابینایی از این جهت که بدان آگاه نبوده؛ ما به کوری زدن از این بابت که علیه دین وی میبود در حالی که او بدان آگاه بوده؛ و همانا علت اینکه من به این اوصاف نزد تو اقرار کردم این است که مم مردی از فرزندان حضرت هارون بن عمران هستم که به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان دارم؛ اما این را از نزدیکان یهودیم که اسلام را برایشان آشکار نکردهام مخفی میدارم و بعد از تو هم هرگز هم تا زمانی که بمیرم این را آشکار نخواهم کرد.
گفتم: چرا؟
گفت: برای اینکه من در کتابهای پدران درگذشتهام که از فرزندان هارون بودهاند خواندهام که به این پیامبری که اسمش محمد است در ظاهر ایمان نیاوریم ولی در باطن به او ایمان آوریم تا اینکه مهدیِ قائم که از فرزندان اوست ظهور کند؛ پس هرکس از ما که او را درک کرد باید به وی ایمان آورد؛ و به همین مطلب آخرین اسم توصیف شده است؟
گفتم:به چه چیزی توصیف شده؟
گفت: به اینکه او بر هر دینی غلبه میکند؛ و مسیح هم نزد او به نزد او بیرون آید و به دین او متدین گردد و همراه وی باشد.
گفتم: پس این اوصاف را برایم بیان کن تا من هم بدانها آگاه شوم.
گفت: باشد این را از من فراگیر ولی آن را جز برای کسی که اهل آن و جایگاه [مناسبی برای] آن است ان شاء الله تعالی حفظ کن! اما تقومیث او اولین جانشین و وصی آخرین پیامبر است؛ اما قیذوا او دومین جانشین و اولین فرد از عترت برگزیده است و ما دبیرا پس از دومین عترت و سیدالشهداست؛ و اما مفسورا سرور همه کسانی است که بندگی خدا را در میان بندگانش به جا آورند؛ و اما مسموعا پس وارث علم اولین و آخرین است؛ اما دوموه زبان صادق و ناطق از جانب خداست؛ اما مشیو او برترین زندانیشدگان در زندان ظالمان است؛ اما هذار او رانده شده از حقش و دور داشته شده و منع شده از وطنش است؛ اما یثمو او کسی است که عمری کوتاه ولی اثری جاودان دارد؛ اما بطور پس او کسی است که اسمش چهارمین است [ظاهرا اشاره است به اینکه چهارمین «علی» است]؛ اما نوقا پس او همنام عمویش است [ظاهرا اشاره به امام حسن مجتبی است که عموی همه امامان بعد از امام حسین ع است]؛ اما قیذمو او کسی است که پدر و مادرش هم او را نمییابند؛ همان که به امر خداوند و به علم او غایب گردیده و به حکم او قیام کند.
مولف کتاب (احمد بن عبدالعزیز جوهری بصری؛ م۴۰۱) گفته است که این مطلبی است که اهل سنت هم این را از حسن بن ابوالحسن بصری نقل کردهاند.
✳️* پینوشت:
ظاهرا مقصودش این است که در این صورت افراد بچههای خود را با این نامها مینامیدند و از زیباترین و معروفترین اسمها در مقام اسمگذاری قرار میگرفت.
📚مقتضب الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص28-29
@yekaye
👇متن کتاب👇
☀️۱) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
به خدا سوگند که دوستدار ما از دنیا بیرون نرود مگر اینکه مکانش را در بهشت ببیند؛ و دشمن ما بیرون نرود مگر اینکه جرعهای از حمیم را در حالی که بر بسترش است بنوشد؛ و این همان سخن خداوند متعال است که فرمود: «و اما اگر از آن مقربان بود، پس گشایشی [راحتیای] » در دنیا «و رحمتی [رائحهای] و بهشتی پرنعمت. و اما اگر از اصحاب یمین بود؛پس سلامی به تو از جانب اصحاب یمین؛ و اما اگر از آن تکذیبکنندگان گمراه بود؛ پس پذیراییای از حمیم» در دنیا « و چشیدن جهنم» در آخرت. (واقعه/94-88)
📚کتاب القراءات (سیاری)، ص154
@yekaye
☀️۲) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:
وقتی مؤمن میمیرد، هفتادهزار فرشته تا قبرش او را همراهی میکنند. وقتی داخل قبرش قرار داده میشود، نکیر و منکر به نزد او میآیند و او را مینشانند و به او میگویند: «پروردگار تو کیست؛ دین تو چیست و پیامبر تو چه کسی است»؟
او در پاسخ میگوید: «خداوند پروردگار من است و محمّد (صلی الله علیه و آله) پیامبر من است و اسلام دین من».
پس قبر او را برایش فراخ میسازند و از بهشت برای او غذا میآورند و گشایش و رحمتی بر او وارد میسازند و این همان خداوند عزّوجلّ است که میفرماید: «و اما اگر از آن مقربان بود، پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای]» یعنی در قبرش؛ «و بهشتی پرنعمت» یعنی در آخرت.
📚الأمالي( للصدوق)، ص290؛
📚روضة الواعظين، ج2، ص297؛
📚جامع الأخبار(للشعيري)، ص166-167
🔖ادامه روایت ان شاء الله ذیل آیه ۹۲ خواهد آمد.
@yekaye