هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۵) جابر بن یزید جعفی میگوید:
در مکه دیدم سالم بن عبدالله بن عمر بن خطاب برای امام باقر ع تعریف میکرد که از پدرم (عبدالله بن عمر) شنیدم که گفته بود از رسول الله ص شنیدم که فرمود:
همانا خداى عزّ و جلّ در آن شب كه به معراج برده شدم به من وحى فرمود: اى محمّد! چه كسى را در زمين ميان امّتت به جاى خود گذاشتى؟-در حالى كه خدا خود بدان آگاهتر بود-.
عرض كردم: پروردگارا برادرم را.
فرمود: اى محمّد! علىّ ابن ابي طالب را؟
عرض كردم: بلى پروردگارا!
فرمود: اى محمّد! من نظرى بر زمين افكندم و تو را از آن اختيار كردم؛ هيچ گاه يادى از من نمىشود مگر اينكه تو نيز با من ياد كرده شوى؛ من خود محمودم و تو محمّد. سپس نظرى ديگر بر زمين افكندم و از آن علىّ بن أبى طالب را برگزيدم و او را وصىّ تو قرار دادم. پس تو سرور پيامبران و علىّ سرور جانشينان است. سپس از اسماء خويش نامى مشتقّ ساخته بر او نهادم. پس من «أعلىهستم و او «علىّ» است. اى محمّد! من علىّ و فاطمه و حسن و حسين و امامان را از نور واحدی آفريدم سپس ولايت ايشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر كه آن را پذيرفت از مقرّبين گرديد و هر كه آن را ردّ نمود به كافران پيوست.* اى محمّد! اگر بندهاى از بندگانم مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد و پس از آن در حالى كه منكر ولايت آنان است با من روبرو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند.
سپس فرمود: اى محمّد آيا مايلى آنان را ببينى؟
عرض كردم: بلى.
فرمود: قدمى پيش گذار، من قدمى جلو نهادم. ناگاه ديدم علىّ بن أبى طالب و حسن و حسين و علىّ بن الحسين و محمّد بن علىّ و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّد بن علىّ و علىّ بن محمّد و حسن بن علىّ آنجا بودند و حجّت قائم همانند ستارهاى درخشان در ميان آنان بود.
پس عرض كردم: پروردگار من اينان چه كسانىاند؟
فرمود: اينان امامان هستند و اين يك نيز قائم است كه حلالكننده حلال من و حرام دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت، اى محمّد او را دوست بدار كه من او را دوست مىدارم و هر كس را كه او را دوست بدارد نيز دوست مىدارم.
جابر میگوید وقتی سالم از کنار کعبه رفت دنبالش رفتم به او گفتم: تو را به خدا سوگند میدهم؛ آیا عیر از پدرت کس دیگری هم تو را از این اسمها خبری داده است؟
گفت: به عنوان حدیث از رسول الله ص خیر؛ اما یکبار با پدرم کنار کعب الاحبار [عالم معروف یهود] بودیم و از او شنیدم که میگفت: همانا امامان این امت بعد از پیامبرشان به تعداد نقیبان بنیاسرائل است؛
همان موقع علی بن ابیطالب ع آمد و کعب گفت: این شخصیت ممتاز اولینشان است و سپس یازده نفر از فرزندانش؛ آنگاه کعب آنها را با نامهایشان در تورات چنین اسم برد: تقوبيث [تقوبيت]، قيذوا، دبيرا، مفسورا، مسموعا، دوموه، مشيو [مثبو/ مشبوا]، هذار، يثمو [یثموا]، بطور، نوقس؛ قيذمو [قيدمو/ قیدموا].
✳️* پینوشت:
اینکه ولایتم را به فرشتگان عرضه کردم و هرکس از آنان نپذیرفت از کافران گشت (با توجه به روایاتی که بیان میکند حقیقت سجده بر آدم از باب مقام نورانیت اهل بیت ع بود که در صلب اویند) احتمالا ناظر به همان است که در قرآن فرمود فرشتگان را مامور به سجده کردیم ولی ابلیس سجده نکرد و از کافران شد.
📚مقتضب الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر (جوهری بصری، م۴۰۱)، ص26-27
📚متن حدیث نبوی فوق به نقل از ابن عمر عینا در الغيبة للنعماني، ص93 نیز آمده است؛
📚و به نقل از انس بن مالک (با اندک تفاوتی در عبارات) در كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص70-73 ؛
📚و با سندی دیگر به نقل مستقیم از خود امام باقر ع (که در این نقل فقط تا نام امام حسین ع ذکر شده) در تفسير فرات الكوفي، ص73-74 آمده است.
✅نکته:
ابوعامر دستوانی که یکی از راویان در سلسله سند فوق است؛ بعد از اینکه این روایت را با سند خود روایت کرده حکایتی را نقل میکند که در قسمت تدبر خواهد آمد؛ ان شاء الله.
@yekaye
👇متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/8918
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ»
در آیات قبل درباره وضعیت شخصی که جانش به لب رسیده و در شرف مرگ قرار گرفته بود سخن میگفت و اینکه شما هیچ کاری برای او نمی توانید بکنید. از این آیه به بعد، به تبع تقسیمبندیای که در ابتدای سوره انجام شد، بحث ناظر به این میشود که این شخص محتضر مربوط به کدام دسته باشد و در کدام جایگاه قرار خواهد گرفت.
جالب اینجاست که برخلاف ابتدای سوره، که اول از اصحاب یمین و اصحاب شمال سخن به میان آمد؛ و سپس اشارهای به مقربان شد (و البته شبیه آنکه تفصیل حال و روز مقربان را بر بقیه مقدم داشت) در این فراز پایانی سوره، بحث را از همان مقربان آغاز میکند.
💢شاید یکی از وجوه آن این باشد که این آیات به نحوی ناظر است به شخص محتضر، و ناراحتیای که اطرافیان محتضر از رفتن او احساس میکنند. بسیاری از ما گمان میکنیم که این ناراحتی فراق فقط مخصوص ما آدمهای عادی است؛ و در خصوص اولیاء الله چنین ناراحتیای نیست؛ آنگاه شروع دستهبندی افراد محتضر با مقربان، جای هیچ تردیدی نمیگذارد که اطرافیان مقربان هم از فراق آنان ناراحت میشوند و دلشان میخواهد که ای کاش مانع رفتن آنها میشدند و آنها را نزد خود برمیگرداندند.
📝تاملی درباره گریههای #حضرت_زهرا س در فراق #پیامبر_اکرم ص
اگر کسی بگوید با توجه به مقامات بالای اهل بیت، و اینکه عملا مرده و زنده برایشان تفاوتی نداشته و براحتی در حالی که در دنیا بودند میتوانستند در عوالم مافوق حضور پیدا کنند این بیتابیها و گریههای حضرت زهرا س در فراق پیامبر ص چه توجیهی دارد، به نظر میرسد توضیح فوق شاید بتواند تا حدودی اصل غم فراق پیامبر ص را در افق تحلیل اذهان عادی توجیه کند. یعنی نشان دهد که این ناراحتی، برای فراق مقربان هم امری طبیعی است.
💢البته به نظر میرسد این گریهها توجیه دیگری هم داشته باشد؛ و آن همان غم و غصه ناشی از درکی بود که حضرت زهرا س از انحراف شدیدی داشتند که با شهادت پیامبر اکرم دامنگیر جهان اسلام شد.
در واقع، این گریهها صرفا اشک فراق نبود چرا که در یک افق بالاتر –یعنی در ساحت حقیقت نورانی آنان که «کلهم نور واحد»- فراقی بین آنها و پیامبر اکرم حاصل نشده بود؛ بلکه بیش از هر چیز غم و اندوه گمراهیای بود که بعد از شهادت پیامبر اکرم فراگیر شد و ظلمتی بود که با شهادت ایشان بر جهان مستولی گردید؛
و آنوقت این گریهها بیش از آنکه ابراز ناراحتی شخصی از فراق پدر باشد، فریادی بود در سکوت و خفقان بعد از شهادت پیامبر ص که نمیگذاشت مردم مدینه – و بلکه مردمی که در جریان سقیفه سکوت کرده بودند – راحت بخوابند.
در واقع، این گریهها فریادی بود که نور حقیقت در ظلمات بعد از شهادت رسول الله گم نشود ونوری بیفکند برای روشن کردن مسیر حقیقت برای آیندگانی که میخواهند درباره آنچه بعد از پیامبر ص گذشت تحقیق منصفانهای انجام دهند.
🔖این مطلب را قبلا در جایی به تفصیل شرح دادهام:
🌐 https://www.souzanchi.ir/fatemeh/
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ»
📜حکایت📜
اگر به سند حدیث 5 نگاه کنیم میبینیم که جابر این حدیث را برای عمرو بن شمر، و وی این را برای ابوعامر دستوانی نقل کرده است؛ و از طریق ابوعامر این حدیث به دست ما رسیده است. خود ابوعامر با مشاهده این حدیث پیگیر مطلبی شده و حکایتی دارد که ارزش خواندن دارد.
وی میگوید:
در منطقه حیره به یهودیای برخوردم به نام عتو بن اوسوا، که عالم و بزرگ یهودیان بود؛ و از او در مورد این اسمها سوال کردم. وی گفت: این اوصاف را از کجا شناختهای؟
گفتم: اینها وصف نیست؛ اسم است.
گفت: اینها اسم نیست؛ وصف است؛ اگر اسم بود زینت اسمها قرار می گرفت*؛ لیکن اینها اوصاف یک گروهی است و اینها وصفهایی درست به زبان عبری است که ما این را در تورات یافتهایم؛ و اگر از غیرمن این را میپرسیدی از شناخت آن یا نابینا بود ویا خود را به کوری میزد!
گفتم: چرا؟
گفت: نابینایی از این جهت که بدان آگاه نبوده؛ ما به کوری زدن از این بابت که علیه دین وی میبود در حالی که او بدان آگاه بوده؛ و همانا علت اینکه من به این اوصاف نزد تو اقرار کردم این است که مم مردی از فرزندان حضرت هارون بن عمران هستم که به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان دارم؛ اما این را از نزدیکان یهودیم که اسلام را برایشان آشکار نکردهام مخفی میدارم و بعد از تو هم هرگز هم تا زمانی که بمیرم این را آشکار نخواهم کرد.
گفتم: چرا؟
گفت: برای اینکه من در کتابهای پدران درگذشتهام که از فرزندان هارون بودهاند خواندهام که به این پیامبری که اسمش محمد است در ظاهر ایمان نیاوریم ولی در باطن به او ایمان آوریم تا اینکه مهدیِ قائم که از فرزندان اوست ظهور کند؛ پس هرکس از ما که او را درک کرد باید به وی ایمان آورد؛ و به همین مطلب آخرین اسم توصیف شده است؟
گفتم:به چه چیزی توصیف شده؟
گفت: به اینکه او بر هر دینی غلبه میکند؛ و مسیح هم نزد او به نزد او بیرون آید و به دین او متدین گردد و همراه وی باشد.
گفتم: پس این اوصاف را برایم بیان کن تا من هم بدانها آگاه شوم.
گفت: باشد این را از من فراگیر ولی آن را جز برای کسی که اهل آن و جایگاه [مناسبی برای] آن است ان شاء الله تعالی حفظ کن! اما تقومیث او اولین جانشین و وصی آخرین پیامبر است؛ اما قیذوا او دومین جانشین و اولین فرد از عترت برگزیده است و ما دبیرا پس از دومین عترت و سیدالشهداست؛ و اما مفسورا سرور همه کسانی است که بندگی خدا را در میان بندگانش به جا آورند؛ و اما مسموعا پس وارث علم اولین و آخرین است؛ اما دوموه زبان صادق و ناطق از جانب خداست؛ اما مشیو او برترین زندانیشدگان در زندان ظالمان است؛ اما هذار او رانده شده از حقش و دور داشته شده و منع شده از وطنش است؛ اما یثمو او کسی است که عمری کوتاه ولی اثری جاودان دارد؛ اما بطور پس او کسی است که اسمش چهارمین است [ظاهرا اشاره است به اینکه چهارمین «علی» است]؛ اما نوقا پس او همنام عمویش است [ظاهرا اشاره به امام حسن مجتبی است که عموی همه امامان بعد از امام حسین ع است]؛ اما قیذمو او کسی است که پدر و مادرش هم او را نمییابند؛ همان که به امر خداوند و به علم او غایب گردیده و به حکم او قیام کند.
مولف کتاب (احمد بن عبدالعزیز جوهری بصری؛ م۴۰۱) گفته است که این مطلبی است که اهل سنت هم این را از حسن بن ابوالحسن بصری نقل کردهاند.
✳️* پینوشت:
ظاهرا مقصودش این است که در این صورت افراد بچههای خود را با این نامها مینامیدند و از زیباترین و معروفترین اسمها در مقام اسمگذاری قرار میگرفت.
📚مقتضب الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص28-29
@yekaye
👇متن کتاب👇
☀️۱) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
به خدا سوگند که دوستدار ما از دنیا بیرون نرود مگر اینکه مکانش را در بهشت ببیند؛ و دشمن ما بیرون نرود مگر اینکه جرعهای از حمیم را در حالی که بر بسترش است بنوشد؛ و این همان سخن خداوند متعال است که فرمود: «و اما اگر از آن مقربان بود، پس گشایشی [راحتیای] » در دنیا «و رحمتی [رائحهای] و بهشتی پرنعمت. و اما اگر از اصحاب یمین بود؛پس سلامی به تو از جانب اصحاب یمین؛ و اما اگر از آن تکذیبکنندگان گمراه بود؛ پس پذیراییای از حمیم» در دنیا « و چشیدن جهنم» در آخرت. (واقعه/94-88)
📚کتاب القراءات (سیاری)، ص154
@yekaye
☀️۲) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:
وقتی مؤمن میمیرد، هفتادهزار فرشته تا قبرش او را همراهی میکنند. وقتی داخل قبرش قرار داده میشود، نکیر و منکر به نزد او میآیند و او را مینشانند و به او میگویند: «پروردگار تو کیست؛ دین تو چیست و پیامبر تو چه کسی است»؟
او در پاسخ میگوید: «خداوند پروردگار من است و محمّد (صلی الله علیه و آله) پیامبر من است و اسلام دین من».
پس قبر او را برایش فراخ میسازند و از بهشت برای او غذا میآورند و گشایش و رحمتی بر او وارد میسازند و این همان خداوند عزّوجلّ است که میفرماید: «و اما اگر از آن مقربان بود، پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای]» یعنی در قبرش؛ «و بهشتی پرنعمت» یعنی در آخرت.
📚الأمالي( للصدوق)، ص290؛
📚روضة الواعظين، ج2، ص297؛
📚جامع الأخبار(للشعيري)، ص166-167
🔖ادامه روایت ان شاء الله ذیل آیه ۹۲ خواهد آمد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️3) از امام علی (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:
هنگامی که فرزند آدم در آخرین روز زندگیش دردنیا و نخستین روز از آخرت قرار میگیرد مال او و فرزند او و عملش در برابر او مجسّم میشود. پس رو به مال خود کرده میگوید: سوگند به خدا من در طلب تو حریص و آزمند بودم و بر صرف تو بسیار بخل میورزیدم حال برای من چه چیزی نزد خود داری؟
گوید: «کفنت را از من برگیر».
بعد متوجّه فرزندانش میشود و میگوید: به خدا قسم من دوستدار شما بودم و من بودم که از شما پشتیبانی میکردم اکنون نزد شما چیست که دستگیر من باشد؟
آنان به او پاسخ میدهند: ما فقط تو را به گورت رسانده و آنجا دفن میکنیم!
فرمود: آنگاه به عمل خویش روی میکند و میگوید: به خدا قسم که تو بر من سخت گرانبار بودی و من به تو بیرغبت بودم. نزد تو چیست؟
میگوید: من در گورت و در آن روز که محشور خواهی شد با تو همنشین خواهم بود تا من و تو بر پروردگارت عرضه شویم.
حضرت (علیه السلام) فرمود: «پس اگر آن شخص، ولیّ خدا باشد نزد او کسی میآید که برترین مردم است از جهت خوشبویی و زیبارویی و در برداشتن لباسهای فاخر. و به وی گوید: «بشارت باد تو را به «گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و بهشتی پرنعمت» (واقعه/89) و خوش آمدی!
پس به او میگوید: «تو کیستی»؟
میگوید: من عمل صالح تو هستم، کوچ کن از دنیا بهسوی بهشت.
و همانا وی غسلدهندهاش را میشناسد و به کسانی که پیکر او را تقاضا میکند که شتاب کنند. پس چون او را داخل قبر گذارند آن دو فرشته سراغش می آیند که موهایشان روز زمین کشیده می شود و با قدمهای خود زمین را می شکافند، صدای ایشان همچون رعده کوبنده و چشم هایشان همچون برق رباینده است؛ پس به او بگویند: پروردگار از کیست و پیامبر کیست و دین چیست و امامت کیست؟
میگوید: خداپوند پروردگارم است و اسلام دینم و حضرت محمد ص پیامبرم است.
پس آن دو گویند: خداوند تو را در آنچه دوست داری و میپسندی تثبیت کرد؛ و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود: «خداوند كسانى را كه ايمان آوردهاند به واسطه گفتار ثابت و استوار در زندگى دنيا و در آخرت تثبیت میکند» (ابراهیم/۲۷) سپس در قبرش تا جایی که چشمش کار میکند را پیش رویش میگشایند و سپس دری را به سوی بهشت برایش باز میکنند و به او میگویند: بخواب؛ در حالی که چشمت روشن شده، خواب جوانی خوشحال؛ که همانا خداوند عز و جل میفرماید: «اصحاب بهشت در آن روز بهترین محل استقرار و بهترین استراحتگاه را دارند» (فرقان/۲۴)
📚الكافي، ج3، ص231-232؛
📚 تفسير العياشي، ج2، ص227؛
📚الأمالي (للطوسي)، ص348
🔖ادامه این حدیث که ناظر به وضعیت شقاوتمندان است ان شاء الله در ذیل آیه ۹۳ (جلسه 1060) خواهد آمد.
@yekaye
👇متن حدیث👇
☀️4) ذیل آیه 84 همین سوره (جلسه 1051 حدیث3 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-84/ ) حدیثی گذشت که از امام صادق ع روایت شده است که به یکی از یاران خاص خود فرمودند:
به خدا سوگند! فقط از شماست که عملى پذيرفته مىشود، و به خدا سوگند! شمایید که مورد مغفرت قرار می گیرید و به خدا سوگند! ميان هر يك از شما و اینکه به آرزويش برسد و خوشحال شود و چشمش روشن گردد، فاصلهاى نيست مگر آنكه جان او به اين جا برسد، و با دست مباركش به گلويش اشاره فرمود.
[سپس توضیحاتی در خصوص نحوه قبض روح او بیان فرمودند که در آنجا گذشت؛ تا بدینجا رسید که فرمودند: سپس ملک الموت با مهربانى و نرمى جان او را مىگيرد. در ادامهاش فرموده باشند]
آنگاه كفن و حنوطش – كه این حنوط از مشك خوشبوست - از بهشت فرود مىآيد و با آن كفن شده، و حنوط مىگردد، پس از آن، لباس نفيس زرد رنگى از لباسهاى نفيس بهشتى بر تنش مىكنند. چون او را در قبرش مىنهند، خداوند درى از درهاى بهشت را برايش باز کند، كه از آنجا راحتی و رائحه بهشتى به سوی او جریان یابد. سپس از پيشرو مسیری که پیمودنش یک ماه به طول انجامد در مقابلش گشوده شود و نیز از جانب راست و چپش. آنگاه به او مىگويند: بخواب! همچون خواب عروس در بستر خود، مژده باد تو را به «گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و بهشتی پرنعمت» (واقعه/89) و پروردگارى كه از تو خشمگين نيست. پس از آن، آل محمّد عليهم السّلام را در باغهاى رضوان زيارت مىكند و به همراه آنان از طعامشان مىخورد، از آشاميدنى آنها مىنوشد و در محافل آنان با حضرتشان گفتوگو مىنمايد تا قائم ما اهل بيت عجّل اللّه فرجه قيام كند. و چون قائم ما قيام كند، خداوند آنها را بر مىانگيزد* و گروه گروه به او لبيك مىگويند. در اين هنگام است كه باطلگرايان شك مىكنند و هتككنندگان حريم نابود مىشوند، و كم هستند آنان كه مىمانند؛ عجله كنندگان فرج هلاك شوند، و آنان كه فرج را نزديك مىکنند، نجات مىيابند، به همين سبب، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود: تو برادر منى، و وعدۀ من و تو، وادى السّلام است.
✳️* پی نوشت: ظاهرا اشاره به رجعت است.
📚الزهد، ص۸۱-۸۳؛
📚 الكافي، ج۳، ص۱۳۱
@yekaye