eitaa logo
یِک حَبِّه نور
929 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
665 ویدیو
24 فایل
+بسم‌رب‌المهدی دعوتی به صرف یک فنجان آرامش و یک حبه نور ✨ وقف حضرت مادر... خداوندا مرا پاکیزه بپذیر.🌱 استفاده‌از‌مطالب‌‌حلالِ محبین مولا ✍️محدثه دانشگر عبد،مادر،معلم،محب مهدی(عج) هرچه میخواهد دل تنگت بگو: https://daigo.ir/secret/2745480830
مشاهده در ایتا
دانلود
میگم: فرصتمون خیلی کوتاهه رفیق، بیاین قدر لحظه های باهم بودنمون رو بدونیم.
تجربه گر روز یازدهم زندگی پس از زندگی میگه: مهم ترین موضوع حق الناس بود و مهم ترین حق الناس، حقی که نسبت به پدر و مادرمون داریم. چقدر خاطراتی که از خدمت به والدینش و ثوابی که براش هست عجیب بود ... 😭 تجربه‌گر می‌گفت وقتی پدرم بیمار بود، بخاطر علاقه‌ی زیادی که به ایشون داشتم لباس‌هاشونو نمینداختم تو ماشین لباسشویی، وسط سرمای زمستان داخل حیاط با آب سرد شیر می‌شستم تا وقتی برگردن بپوشن. می‌گفت یادم رفته بود ولی زمانی که بهم نشونش دادن احساس عجیب و خیلی خوبی داشتم. تجربه‌گر میگفت وقتی پدرم عصبانی می‌شد، هیچوقت صدامو بالا نبردم و همیشه می‌گفتم چشم. می‌گفت وقتی پسر بزرگمو باردار بودم، ۲۴ساعت از مادرم توی بیمارستان پرستاری کردم. یادم رفته بود اما اون دنیا بهم نشون دادند که مادرم زیر لب می‌گفت الهی خیر از جوونی و بچه‌هات ببینی. تجربه‌گر می‌گفت اینها بودن که منو نجات دادن و بهم گفتن شما وظیفه‌ی فرزندی‌تو کامل انجام دادی. موضوعی که خیلی به‌دلم نشست این بود که گفت: همه‌ی این کارارو با جون و دل انجام می‌دادم. یعنی با غر و عصبانیت نه، با عشق. چون اینا ثبت میشن و مورد سوال قرار می‌گیرن. و من چقدر کمم چه قدر ضعیفم در این موضوع...😭
عباس موزون چقدر قشنگ گفت که من بسیار حریصم به بوسیدن کف پای پدرم. تو یه برنامه ای عباس موزون مهمان بود و مجری ازش خواست تا به پدرش زنگ بزنه، پدرش وقتی پاسخ داد، آقای موزون از پشت تلفن به احترامش ایستاد... اینجاست برامون روشن میشه، نور چهرش، آرامش کلامش و وسعت وجودش و تاثیرگذاری که به واسطه ی این برنامه به وجود اومده از کجا نشأت میگیره....
سلام و نور ممنون از اینکه احساست رو باهام درمیون گذاشتی، خیلی ارزشمنده برام. 💚 حقیقتش متوجه منظورتون نشدم، درباره ی چی راحت اظهار نظر نکنم؟ لطفا بهم بگو اظهار نظرم درباره ی چی موجب رنجشت شده؟ اما اینکه گفتی من زندگی راحت و خوبی دارم. مورد اول اینکه قائده ی کلی قرآن میگه: لقد خلقنا الانسان فی کبد ما انسان را در رنج آفریدیم. من هم از این قاعده مستثنی نیستم... که بابت تمام درد و رنج های زندگیم خدارو هزاران بار شکر میکنم. اما سوال من از شما اینه که من چرا باید اینجا از رنج های زندگیم بگم؟ دوم اینکه ده ها بار گفتم، اما بعضی حرفا تکرارش لازم و ضروریه من اینجا به مثابه ی گوینده و نویسنده ی گرفتاری هستم که مطالب کانال رو اول از همه برای خودم مینویسم تا خدا بهم یه نگاهی بندازه و با دعای شما یکمی از خودم و نفسم خجالت بکشم و آدم شم...
یِک حَبِّه نور
سلام و نور ممنون از اینکه احساست رو باهام درمیون گذاشتی، خیلی ارزشمنده برام. 💚 حقیقتش متوجه منظورتون
به بهانه ی این پیام میخوام درباره ی یه موضوع خیلی مهمی صحبت کنم، لطفا با توجه مضاعف این چند پیام رو بخونید و دربارش نظر بدید.
خیلی وقتا پیش میاد که آدما تصادفا دیندار میشن، یعنی طرف پدر مادرش، مذهبی بودن و بچه به طور خودکار مذهبی میشه. یا مثلا صداش خوب بوده تو مسجد یه اذانی هم گفته و بعد مسجدی شده. اگه کسی اتفاقی دیندار بشه چند تا آفت وجود داره: 1.ممکنه بعدا بی دین شه 2 ممکنه بی دین نشه اما نون خودش رو در دینداری ببینه و دین رو درخدمت هوای نفسش قرار بده.
من به واسطه ی یه اتفاقی در نوجوانی، کاخی که پدر و مادر عزیزم از بچگی از مفاهیم دینی برام ساخته بودن فروریخت و به همه ی مفاهیم دینی زندگیم شک کردم، اما به لطف امام زمان عج تونستم به تدریخ کاخی که فرو ریخته بود رو آجر به آجر دوباره بسازمش.... اون اتفاق وحشتناک در دوران نوجوانی من، در مقطعی از زندگی از یه سری مفاهیم دینی غافل و دور بمونم... خیلی شرمندم از اون دوران اما اون روزها و اون درد مهلک منو به این نقطه رسوند که باید به دنبال درمان باشم... برای درمان سراغ خیلی راه ها رفتم اما تهش مثل تشنه ای که خیلی سراب ها رو دیده به چشمه ی جوشان معرفت الهی رسیدم و قدرش رو بیش از پیش دونستم..
و در این بین متوجه شدم یکی از واقعیت های مهم زندگی که باید خیلی حواسم بهش باشه واقعیتی به نام رنج هستش. رنج یعنی هر اتفاقی که مطابق دوست داشتنی های آدم نیست. و نکته ی مهم اینه که رنج های دنیا برای همه وجود داره. در روایات به کَرات داریم که هم مؤمنین رنج میکشن هم کافران. امام صادق ع میفرمایند: "بر مومن چهل شب نمی‌گذرد مگر اینکه برایش مشکلی پیش آید که او را محزون می‌کند و متذکرش می سازد."
آگاهی از فراگیر بودن رنج خیلی به انسان آرامش میده. اینکه تو بدونی رنج در دنیا برای همه وجود داره. ما نمیتونیم از رنج فرار کنیم چون هرچی فرار کنیم و نپذیریم رنج هامون بیشتر و بزرگ تر میشه... پس وظیفه ی ما در برابر رنج چیه؟
کار ما در این دنیا اینه که نوع رنج خودمون رو انتخاب کنیم. ما در دنیا رنج خوب داریم و رنج بد ▪️رنج خوب رنجیه که آدم تو دنیا متحمل میشه اما رشد دنیا و ثواب آخرت رو همراه داره، مثل سحرخیزی ▪️رنج بد اونیه که هم رنج دنیا رو میکشی هم عذاب آخرت رو مثل حسادت
مثلا شما به یه نفر محبت میکنی اما اون قدرتون رو نمیدونه و شما به خاطر قدرنشناسی اون رنج می‌کشید یا یه کار خوبی میکنی و افتخارش برای یه نفر دیگه ثبت میشه اینا درد داره. رنج داره اما رنج خوب... اگه این رنج ها رو تحمل نکنید باید رنج بد رو متحمل شید.
اگه قرار باشه بین رنج حسادت و رنج اینکه کار شما رو به نام خودشون ثبت کنن یکی رو انتخاب کنی،. انتخابت کدومه؟ قطعا رنج دوم بهتره. چون دنیا طوری طراحی شده که اگه یه آدم بخواد اهل انسانیت باشه امکان نداره حقش رو نخورن... اگه یه نفر از صبح تا شب چهار چشمی مشغول دفاع از خودش و تامین منافع خودش باشه دیگه آدم خوبی نیست که... به محض اینکه آدم خوبی میشی یه افرادی سر راهت قرار میگرن که حقت رو بخورن.
اسمش غلامعلی بود، مادرش برام تعریف می‌کرد: من و غلامعلی تو روستا تنها زندگی میکنیم، اوضاع مالی خوبی هم نداریم. چندساله نذر میکنیم و رجب و شعبانو کلا روزه میگیریم که امام رضا بطلبه ماه رمضون بیایم مشهد.. میگفت: از یکی دو روز قبل از ماه مبارک میایم تا آخر ماه رمضان. از صبح تا شب تو حرمیم، شب هم میریم زیر زمین حرم میخوابیم. میگفت: غلامعلی یه عادتی داره که دست و شونه ی خادمای حرم امام رضا رو ببوسه. می‌گفت : دوسال پیش یه بار که شونه ی یکی از خادما رو بوسید، چند دقیقه بعد همون خادم اومد دنبالمون و با التماس ازمون خواست که یه چیزی بخواه تا اجابت کنم، پیرزن می‌گفت: پسرم چیزی نگفت ولی اصرار اون آقا خیلی زیاد بود در نهایت وقتی دید چیزی نمیگیم بهمون گفت: امر آقاست، خود امام رضا با یه ندایی بهم گفت: هرچیزی که میخواد اجابت کن و پسرم خادمی حرم رو خواست. از اون سال پسرم هر ماه رمضان به خادما در بار زدن بسته های افطار کمک میکنه. همین طوری که داشتم با مامانش حرف میزدم احساس کردم ناراحته و درد داره گفتم: چی شده؟ حالتون خوب نیست! مامانش گفت : امروز که رفته شونه ی یکی از خادما رو ببوسه، اون خادم بنده خدا فکر کرده دزدی چیزیه دستشو پیچونده و درد شدیدی داره، بردمش اورژانس آستان و براش پماد مسکن زدن و با باند کشی دستش رو بستن. با زبون خودش خیلی تشکر کرد ازم، گفتم کاری نکردم اما اگه شد وقتی رفتی شهرتون سلام من رو به شهید حججی برسون آخه نجف آبادی بودن. تا اسم شهید حججی اومد شروع کرد بلند بلند گریه کردن به حال دلش، معرفتش نسبت به امام رضا و شهدا، به توفیقاتش و.. خیلی غبطه خوردم. ما مدعیان صف اول بودیم...
زبانم بند اومده از شدت جنایت در بیمارستان الشفاء غزه قلبم سنگین شده کامم تلخ شده الهی عظم البلاء😭 خدایا اگر این حال، حال مضطرها نیست پس چیه؟ 😭 چرا دنیا ساکته چرا هیچ اتفاقی نمیفته خدایا لعنت هزارهزارباره‌ت بر حکام عرب و سگ های صهیونیست و شیطان بزرگ آمریکا که خلایقی بدتر از اینها نداری 😭
یِک حَبِّه نور
زبانم بند اومده از شدت جنایت در بیمارستان الشفاء غزه قلبم سنگین شده کامم تلخ شده الهی عظم البلاء😭
+ اللّٰهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَغَيْبَةَ وَلِيِّنا وَكَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا، وَشِدَّةَ الْفِتَن بِنا، وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَيْنا!💔 🖤
ترکیبی از لرزشِ دست، خشم، شرم و استیصال‌م. از این «ظَهَرَالْفَسٰادُ»‌هایی‌که «فِي ‌الْبَرِّ وَ الْبَحْــر بِمٰاكَسَبَت أَيْدِي ‌النّٰاسِ»‌ پاش رو گذاشته رو خرخرهٔ وجدانِ آدم‌ها و با تمامِ وجود دلم می‌خواد فریاد بزنم وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَ ناصراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ… توروخــدا.. کو کلمه؟ کو جمله؟
چه کلمه‌ای می‌توان نوشت؟ چقدر باید نوشت؟ چطور باید نوشت؟ از کدامش باید نوشت؟ از دیشب؟ از امشب؟ از هرشب؟ از نوزادی که فیلمِ آخرین نفس‌هایش وایرال می‌شود؟ از کودکی که می‌گوید «انقدر خوراکِ دام خورده‌ام که شکمم درد می‌کند و نمی‌توانم نفس بکشم»؟ از مادری که بعد از ۱۳ سال فرزندی متولد کرد و فرزندش رویِ دستانش جان داد؟ از بچه‌ای که گریه می‌کرد و می‌گفت «من قبلاً خیلی زیباتر بودم… اسراییل زیبایی‌ام را گرفت»؟ یا از قرآنی که در دستِ آن سرباز اسراییلی پاره پاره شد و صدایی از مدعیان درنیامد؟ یا از دیشب… از زنِ بارداری که جلویِ بیمارستان الشفاء و مقابل چشمِ شوهرش به او تجاوز کردند و او و جنین‌ش را کُشتند؟ از مردانی که بی‌حرمتی به ناموس‌شان را دیدند و جان دادند؟ از زنانی‌که برهنه‌شان کردند و کتک‌شان زدند و به همسران‌شان گفتند حق ندارید چشم‌هایتان را ببندید؟ از تجاوز به زنانی که به بیمارستان پناه برده بودند؟ از کدامش؟ از همین‌ها که خداخدا می‌کنیم که ای‌کاش تکذیب شود…؟ یا از عرب‌هایی که وظیفهٔ تجهیزِ وحشی‌ترین ارتش جهان را عهده‌دارند و بویی از مسلمانی نبردند؛ شب‌ها در مهمانیِ این وحوش شرکت می‌کنند و لبخند می‌زنند و روزها به فکر تزیینِ سفره‌های افطارشان؛ درحالی‌که دستِ ابلیس است افسارشان؟ از عرب‌هایی‌که برای زنان ‌و کودکانِ فلسطینی رگِ عربی‌گری‌شان ورم نمی‌کند ولی بساطِ ساز و آواز و رقص عربی‌شان به راه است؟ از مسلمانانی‌ که رسمِ مسلمانی‌شان رنگ باخته و از مدعیانی که انسانیت‌شان برایِ چشم‌رنگی‌های مو بور نوربالا می‌زند؟ از مدافعینِ حقوق زنان که برایِ آن دروغِ بزرگ موهایشان را می‌تراشیدند و برایِ این نسل‌کشیِ بزرگ؛ خفه‌خون گرفته‌اند و این بی‌حرمتی‌ها را با استدلا‌هایِ احمقانه‌شان بی‌شرمانه توجیه می‌کنند؟ از سازمان‌های پوشالیِ حقوق‌بشری که با وِتویِ عاملانِ ناامنیِ بشر؛ قطعنامه‌هایِ کمک‌رسانی‌شان دود می‌شود می‌رود هوا؟! یا از زمینی که دهان باز نمی‌کند تا این شرمِ عمیق را ببلعد…؟ ما این‌ها را می‌خوانیم؛ نهایتاً اگر هنر کنیم تصاویرش را می‌بینیم؛ ولی آنها تمامِ این جنایات را زندگی می‌کنند؛ خدایا فَرَجی کن…
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از شما در این ماه روزه داری را افطار دهد؛ خدای تعالی پاداش عملش را ثواب یک بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته او قرار خواهد داد. فردی گفت: یا رسول الله! همه ما که توانایی افطار دادن نداریم. حضرت فرمود: از آتش جهنم بپرهیزید، گرچه به دادن نصف دانه خرما باشد (اگر این را هم ندارید) به دادن شربت آب ساده ای باشد. (من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۳۴)
یِک حَبِّه نور
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از شما در این ماه روزه داری را افطار دهد؛ خدای تعالی پاداش
رفقا میدونم خیلی هاتون نیت افطاری دادن دارید، اما شاید شرایطش براتون فراهم نیست. خادمای امام زمان در سه شنبه های مهدوی هر هفته افطاری ساده ای رو بین مردم توزیع میکنن، سه شنبه ی این هفته میلاد امام حسن جانمونه شما میتونید در روز میلاد امام حسن ع با هرچه در توان دارید، افطاری بدید. مبلغی که واریز میکنید اصلا مهم نیست، پیامبرمون فرمودند: به واسطه ی افطاری دادن از آتش جهنم بپرهیزید ولو به اندازه ی نصف داه ی خرما یا شربت آب ساده باشد. هدف از گذاشتن این پیام فقط سهیم شدن شما در این سفره ی پر خیر و برکته، پس بسم الله... 💚 شماره ی کارت امام زمانی موسسمون:
6280231374851656‌
(کپی میشه) این پیام رو برای کسانی که دوستشون دارید بفرستید، چون این مشارکت در سفره ی امام حسن ع در دو دنیا خیلی به کارشون میاد. 😍 میدونید.... قشنگی‌ش اینه که داریم با «کریم» معامله میکنیم ☺️😭 هو الکریم و ابن الکریم و عبد الکریم 💚
یِک حَبِّه نور
رفقا میدونم خیلی هاتون نیت افطاری دادن دارید، اما شاید شرایطش براتون فراهم نیست. خادمای امام زمان در
این خیرات، هدیه ناقابل ما باشه محضر کریم اهل بیت علیهم السلام، حسن بن علی المجتبی 💚😍 به نیت جلب نگاه و عنایت مولا و قضای حوائج همگی؛ در رأس حاجت ها: تعجیل در فرج صاحبنا حجت بن الحسن العسکری و نابودی اسرائیل و رهایی مردم مظلوم غزه از این ظلم و جنایتی که داره اتفاق میفته.
الجزیره نوشته قوات الاحتلال اغتصبت نساء و قتلهن الجزیره کوتاه نوشته. توضیح نداده. خبر توضیح‌بردار نیست. خبر سهمگین است. نباید دنبال ترجمه‌اش باشی. باید همان قتلهن را که فهمیدی، ناراحت شوی که زنان به قتل‌رسیده‌اند و بگذری. نباید روی خبر توقف کنی. الجزیره رسانه حرفه‌ای است. می‌داند برای شرقی‌مردمان غیرت‌مند حزین خبر می‌نویسد. می‌داند نباید توضیح بدهد. می‌داند همین نیم‌خط را که بنویسی، دنیا بر سر شرقی‌ها آوار می‌شود. حالا آوار شده. زبان‌مان خشک شده؛ نه از عطش رمضان که از شدت واقعه. احساس تحقیر شدگی‌ می‌کنیم. ما خجالت می‌کشیم با هم در مورد خبر صحبت کنیم. شرم می‌کنیم خبر را به اهل خانه بگوییم. ما نمی‌توانیم توی روی همدیگر نگاه کنیم. مردها از هم خجالت می‌کشند. زن‌ها حیا می‌کنند. یک نیم‌خط ما را به هم ریخته. ما از خبرهای نیم‌خطی غیرقابل توضیح شرقی خاطره خوبی نداریم. ما برای نیم‌خط « دخلت زینب علی ابن‌زیاد» قرن‌ها ضجه زده‌ایم. ما برای نیم‌خط «ضرب علی بطن فاطمه حتی القت محسن من بطنه» هزار سال خودمان را کتک‌زده ایم. اصلا ما خبر نیم‌خطی که می‌بینیم، قبل از این‌که بخوانیم‌اش، تن‌مان می‌لرزد. مو به تنمان سیخ می‌شود. ما را به حال خودمان رها کنید حرام‌زاده‌ها. ما از اینجا دست‌مان به شما نمی‌رسد. امروز وگرنه لباس جهاد بر تن، به یاد خیبر و بنی‌قریظه، مقابل بیمارستان شفا، باز از سرهایتان کوهی می‌ساختیم. ما از اینجا فقط خشمگین‌ایم. تورم رگ غیرتمان راه نفس‌ را بسته. جبر جغرافیا، این روزها صبرمان را سرآورده. ما حالا فقط منتظر آخرین خبر نیم‌خطی تاریخ از کنار کعبه‌ایم. که «الا یا اهل العالم انا الامام المنتظر» «مهدی مولایی»
بنظرم، مواسات قلبی! مواسات قلبی کمترین کاری هست که میتونیم انجام بدیم. تو نظام اخلاقی اسلام، هروقت شخص یا دسته‌ای از مسلمین تحت مشقت واقع بشن و مصیبتی به اون‌ها اصابت کنه و روزگار بهشون سخت بگذره، کمترین کاری که باقی مسلمین مکلف هستند که انجام بدن، همدلی و دلسوزی قلبی و غصه‌خوردن هست. یعنی خبرها رو که میشنوی در قلب خودت باهاشون همراه باشی و ناراحت بشی و غصه بخوری. مدام در فکرشون باشی. آب و غذا که میخوری و جای گرم که میخوابی، به مسلمینی که در تگنا هستند «فکر» کنی. هرکه شب را صبح کند و اهتمام به امور مسلمین نداشته‌باشد، مسلمان نیست! این کف کف کاری هست که از جوانان اسلام تا پیرزن‌های پرده‌نشین میتونن انجامش بدن. مراحل بعدی، دعاکردن و مواسات مالی و مواسات جانی و مطالبه‌گری و روشن‌گری و جهاد و... است که هرکس به فراخور شرایط خودش و شرایط پیرامونی عالم، میتونه انجامش بده. اما مواسات قلبی تکلیف همگانی مومنین، در مصائب برادران دینی هست. پس همین غصه‌خوردن‌ها و اذیت‌شدن ها رو کم ندونیم. البته که اگر کار دیگه‌ای از هرکسی برمیاد، طبعا بهش واجبه که به این حداقل اکتفا نکنه و کارهای موثرتر رو انجام بده.
داستان بیمارستان شفا اینگونه است، زنان غزه داغدار عزیزان می‌شوند بی پناه و بی خانه میشوند به بیمارستان‌ها پناه می‌برند گرسنه و تشنه روزه می‌گیرند اسیر می‌شوند و کتک می‌خوردند در مقابل میلیارد‌ها انسان بی‌درد پرده‌ی عصمتشان دریده می‌شود و به شهادت می‌رسند و پیکر بی جان و معصومشان خوراک سگ های سربازان نجس اشغالگر می‌شود این دیگر غم و تراژدی نیست یک درد کشنده است. شهید عباس دانشگر در مقابل دردی بسیار کوچک تر از این درد در سوریه گفت :خدایا زنده نباشم و نبینم این ظلم را.... و امروز ما شاهد چه درد هایی هستیم و زنده ایم... ما را به سخت جانی خود این گمان نبود....
یِک حَبِّه نور
اگه قرار باشه بین رنج حسادت و رنج اینکه کار شما رو به نام خودشون ثبت کنن یکی رو انتخاب کنی،. انتخابت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موج‌سواری بر رنج‌ها این کلیپ رو واقعا دوس دارم؛ از اون حرفایی میگه که سر دو راهی بهش نیاز دارم، موقع سختی‌ها بهش نیاز دارم. وقتی کم میارم نگاش میکنم...
یِک حَبِّه نور
رفقا میدونم خیلی هاتون نیت افطاری دادن دارید، اما شاید شرایطش براتون فراهم نیست. خادمای امام زمان در
رفقا واقعا دمتون گرم✨ اصلا فکر نمیکردم بعد از مدت کوتاهی که از پویش تهیه ی بسته های هدیه برای فرزندان شهدای مدافع حرم گذشته، استقبالتون از پویش افطاری انقدر خوب باشه. به حق آقای کریممون، امام حسن جانمون حاجت روا و عاقبت بخیر شین. اماممون کریمه زیر دِین کسی نمیمونه مطمئنم... فقط تا امشب مهلت داریم برای تهیه ی بسته های افطار این هفته، اگه بعد از اون واریز کنید ان شا الله برای افطاری های سه شنبه ی آینده(شهادت امام علی ع) ذخیره میشه.