3⃣ قیامت غایت و سرنوشتی است که در انتظار همه ماست؛
که اگر آن را جدی بگیریم، به گونهای دیگر زندگی خواهیم کرد.
شاید بدین جهت است که در بحبوحه این غافلگیری منکران قیامت و مواخذه شدیدی که در انتظار آنان است، یک دفعه در 4 آیه گریزی میزند به «یاران بهشت»:
💐در این میان کسانی هم هستند که به گونهای دیگر زندگی کردهاند؛ و از این رو، نهتنها از وقوع این صحنه غافلگیر نمیشوند؛
بلکه با وقوع این واقعه، آنان در شادمانیهای خود همراه با عزیزترین کسان و شریک زندگی خود – که با هم مسیر زندگی را این گونه پیمودند - غوطهورند،
بیتوجه به وضعیت رنجآوری که دیگران در حین حساب ویا در عذاب بدان گرفتارند؛
هرچه میخواهند برایشان مهیاست؛
این نعمتهای بهشتی برای بهشتیان صرفا سرگرمیها و شوخیها، سایهسارها، اریکههای سلطنتی، میوهها و سایر درخواستهایی که دارند نیست؛
بلکه از همه اینها بالاتر، سلامی است که از جانب پروردگار مهربانشان بدانها ابلاغ میشود.
@Yekaye
4⃣ و قرآن در نهایت به جدا شدن این مجرمان از بهشتیان – که در دنیا همواره درهم بودند و تمایزشان معلوم نبود – میپردازد و به بازخواست مجرمان میپردازد:
که چرا به جای پرستش خداوند که حقیقت محض است، دل به محدودیتها و توهمات شیطانی دادید و از عاقبت دیگران عبرت نگرفتید و لجاجت با حقیقت [کفر] را در پیش گرفتید⁉️
و برای اینکه معلوم شود که آنجا عرصه ظهور حقیقت است و دیگر از زبانبازی کاری ساخته نیست، بر دهانشان مهر زده میشود و اعضا و جوارحشان به سخن گفتن و شهادت دادن علیه آنان اقدام میکنند و به خاطر یک عمر کفرورزی و تسلیم حقیقت نشدن، به آتش جهنم افکنده میشوند؛ جهنمی که بارها بدانان وعده داده شده بود و آنان انکارش میکردند.
@Yekaye
5⃣ و آیه 66 شاید جمعبندی از کل این ماجرا باشد:
ما انسانها هستیم، و صراطی که خداوند برای ما قرار داده، و عقلی که به ما داده تا با کمک پیامبران خویش این صراط را ببینیم، در آن قدم نهیم، سرعت گیریم، و از دیگران هم جلو بزنیم و به مقام «السابقون السابقون» برسیم.
اگر خداوند این توان دیدن راه را – که به واسطه عقل از سویی، و با یاری پیامبران از سویی دیگر در اختیار انسانها قرار داده – از انسان میگرفت، آیا انسان شاکی نمیشد که من چگونه راه را ببینم و در این صراط از دیگران سبقت بگیرم⁉️
پس چرا الان از این که این ابزارها را دارد درست از آنها استفاده نمیکند❗️
چرا سرنوشت بهشتی بودن را برای خود رقم نمیزند⁉️
@Yekaye
✳️اطلاعیه✳️
💢به دلایلی ادامه کار کانال «یک آیه در روز» چند روزی متوقف میشود❗️
💐ان شاء الله برای ایام عرفه در کربلای مقدسه نایب الزیاره همه دلدادگان امام حسین ع خواهم بود.🌺
امید است بعد از بازگشت از آن سفر و با عنایات اهل بیت ع بتوانم کار را آن گونه که مورد رضای ایشان باشد ادامه دهم.
از همگان التماس دعا دارم.
@Yekaye
817 ) 🔥و لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلی مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیّاً وَ لا یرْجِعُونَ 🔥
〽️ترجمه
و اگر بخواهیم قطعاً آنها را در جای خود مسخ کنیم، که در آن صورت، نه استطاعت بر گذر کردن [پیش رفتن] میداشتند و نه برگردند.
سوره یس (36) آیه 67
1397/6/20
1 محرم 1440
⬛️ شروع محرم الحرام و آغاز ایام مصیبت اهل بیت علیهمالسلام بر همه مومنان و دلدادگان اباعبدالله ع تسلیت باد⬛️
@Yekaye
🔹لَمَسَخْناهُمْ
▪️ماده «مسخ» در اصل بر زشتی و بیمزه بودن چیزی دلالت دارد، چنانکه «رجل مَسيخ» به آدم بیمزه و «طعام مَسيخ» به غذای بینمک و بیمزه گفته میشود؛ و «مسخ کردن چیزی» به معنای آن است که خلقت چیزی را از آن صورتی که بر آن بوده، به یک صورت بدترکیب و زشت و نفرتآور تبدیل کنند.
📚(كتاب العين، ج4، ص206؛ معجم المقاييس اللغة، ج5، ص323)
▪️و برخی گفتهاند «مسخ» به معنای بدترکیب و زشت کردن خَلق و خُلقِ چیزی است؛ و آن «مسخِ در خلقت و آفرینشِ» چیزی بوده که تنها در زمان خاصی رخ داده (و مثلا گروهی به میمون یا خوک تبدیل شدند: وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ؛ مائدة/60) اما «مسخ در خُلق و خو» در هر زمان رخ میدهد و آن این است که انسانی اخلاقش همچون اخلاق مذموم برخی از حیوانات شود مثلا از شدت حرص مانند سگ و یا از شدت شهوترانی مانند خوک، و ... گردد
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص768)
▪️و بر همین اساس، برخی مسخ را عقوبت شدیدی دانستهاند که موجب تحولی در صورت ظاهری یا باطنی کسی شود و آن را را بر دو گونه شدید و خفیف تقسیم کردهاند: مسخ خفیف آن است که این تحول که ناشی از گناهان شخص است تنها در صورت باطنی و برزخیِ وی رخ دهد و تنها کسانی که چشم برزخی دارند آن را میبینند؛ اما مسخ شدید و تام آن است که این تحول درونی در بدنش نیز آشکار گردد و ظاهرش هم مانند باطنش شود.
⬛️(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص103)
📿اگرچه اشاره به واقعیت مسخ شدن در آیات متعددی از قرآن کریم آمده است (مانند: قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ، بقره/65 و اعراف/166؛ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ، مائدة/60) اما ماده «مسخ» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
🔹مَكانَتِهِمْ
▪️کلمه «مکان» با کلمه «مکانة» به یک معناست
📚(مجمعالبیان، ج8، ص674؛ البحر المحيط، ج9، ص79)
▪️و درباره کلمه «مکان» قبلا اشاره شد که در نگاه اول به نظر میرسد، ریشه این کلمه «مکن» است، اما اهل لغت تذکر دادهاند که کلمه «مکان» بر وزن «مَفعَل» [وزن رایج برای اسم مکان: مانند مَغسل: محل غسل، مَذبح: محل ذبح؛ مَشرب: محل شُرب] از ماده «کون» (فعل «کان» «یکون») میباشد یعنی «موضع کینونت: محلّ بودن»، ولی به خاطر کثرت کاربرد این کلمه، در تصریف [یعنی هنگام ساختن همخانواده] همانند وزن «فعال» [یعنی مانند اینکه ریشه آن «مکن» باشد] با آن برخورد میشود.
🔖جلسه ۲۳۰ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-10/
📖مَكانتِهِمْ
▪️اغلب این کلمه را به همین صورت «مَكانَتِهِمْ» یعنی به صورت مفرد قرائت کردهاند؛
▪️اما در روایت شعبه از عاصم (از قراء کوفه) و نیز در قرائت حسن و سلمی و زر بن حبیش به صورت «مَكاناتِهِمْ» یعنی به صورت جمع قرائت شده است.
📚مجمع البيان، ج8، ص673 ؛ معجم القراءات، ج7، ص515-516
@Yekaye
🔹فما اسْتَطاعُوا
▪️قبلا بیان شد که ماده «طوع» در اصل به معنای تسلیم شدن و انقیاد و اطاعت کردن، و نقطه مقابل «اکراه و اجبار» است «ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً» (فصلت/۱۱).
وقتی این ماده به باب استفعال برود (استطاع یستطیع) به معنای قدرت و طاقت بر انجام کاری داشتن است (لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِيَ صَبْراً؛ کهف/۶۷ و ۷۲ و ۷۵) یعنی چیزی که به خاطر آن، انجام دادن فعل مقدور میگردد و مصدر آن «استطاعة» است که در اصل «استطواع» بوده که واو آن حذف شده و به جایش در انتها «ة» افزوده شده است که این چنین حالتی در کلمات معتل اجوف رایج است مانند استعانة و استعاذة.
از ابنسکیت نقل شده که این کلمه در لهجههای مختلف عرب به چهار صورت أستطيع و اسطيع و استتيع و استيع تلفظ شده است که در دومی «ت» به خاطر التقای با «ط» افتاده است (لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ؛ کهف/۸۲) در سومی، «ط» به «ت» تبدیل شده و در چهارمی این دو حالت با هم رخ داده است.
🔖جلسه 656 http://yekaye.ir/al-kahf-18-75/
@Yekaye