یک آیه در روز
934) 📖 وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْ
.
7️⃣ «وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً»
ترتیب دستورات این آیه ظرافت زیبایی دارد:
🔹ابتدا توصیه به خشیت میکند که محلش دل است و آن عبارت است از خودداری کردن به اقتضای علم و به نحوی تقوا را در خود دارد؛
🔹سپس توصیه به تقوا کرده است که حاصل این خشیت است، زیرا تقوی یعنی خود را نگهداشتن و کسی که از چیزی بترسد خود را از افتادن در آن حفظ و نگهداری میکند؛ و
🔹سپس توصیه به قول سدید کرده؛ که چنانکه گفته شد، مطلق کارهای سزاوار در این رابطه است:
♦️ابتدا خشیت در دل، سپس تقوا و خود را نگهداشتن از عمل ناروا، و سپس انجام سخن و عمل مناسب.
(البحر المحيط، ج3، ص530)
@yekaye
یک آیه در روز
934) 📖 وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْ
.
8️⃣ «فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً»
نه خيانت در اموال يتيمان، نه خشونت در گفتار با آنان. (تفسير نور، ج2، ص26)
@yekaye
یک آیه در روز
934) 📖 وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْ
.
9️⃣ «فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً»
کسی که اهل تقوا باشد هر سخنی نمیگوید، بلکه تنها سخن محکم و راست و خللناپذیر بر زبان میآورد.
@yekaye
935) 📖 إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً 📖
💢ترجمه
در حقیقت، کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند فقط در شکمهایشان آتش میخورند و بزودی در آتشی افروخته درآيند [لهیب آتشی را شعلهور کنند].
سوره نساء (4) آیه 10
1398/4/3
20 شوال 1440
@yekaye
🔹سيَصْلَوْنَ
▪️یصلون در اصل «یصلَیُون» بوده است که «یاء» آن حذف شده است. لذا از ماده «صلی» یا «صلو» میباشد و هر چه باشد، از ماده «وصل» نیست، زیرا اگر از ماده «وصل» بود به صورت «یَصِلون» خوانده میشد در حالی که در قرائات دیگری که برای این آیه وجود دارد چنین قرائتی روایت نشده است.
▪️در اینکه اصل و خاستگاه این ماده چیست، و آیا «صلو» و «صلی» دو ماده مستقلند یا به همدیگر برمیگردند، بین اهل لغت اختلاف است.
🔸در کاربردهای متعارف میتوان از دو معنای مستقل برای «صلو» و «صلی» یاد کرد:
🔺 «صلو» در معنای دعا و نماز و عبادت؛ و
🔺«صلی» [به صورت اسم،] در معنای «آتش» و [به صورت فعل در معنای] «سوزاندن با آتش» یا «افتادن در آتش» به کار میرود (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۹۰)؛
و حتی برخی هم به طور مطلق گفتهاند که وقتی حرف عله بعد از دو حرف «صل» بیاید (یعنی فرقی ندارد صلو باشد یا صلی) بر یکی از این دو معنا دلالت دارد (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۳۰۰)؛
▪️ اما برخی یکی از این دو را اصل قرار داده و سعی کردهاند دیگری را به آن برگردانند:
▫️خلیل اصل ماده با اشاره به اینکه «صلوات» جمع صلات است بحث خود را با «صلو» به معنای عبادت و نماز شروع کرده و بدون هیچ توضیحی در ذیل همین ماده سراغ معنای برافروختن و آتش زدن رفته است. (كتاب العين، ج7، ص153-155)
▫️راغب اصفهانی بعد از اینکه «صلاه» را در ذیل ماده «صلی: برافروختن آتش» آورده و میگوید «صلاه» به معنای دعا و عبادت است، به دیدگاهی اشاره میکند که معتقد است که «صلات» از «صلی» به معنای آتش گرفته شده از این جهت که نمازگزار با نماز خود را از آتش جهنم حفظ میکند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۹۱) و خودش درباره اینکه این دیدگاه را قبول دارد، موضعی نمی گیرد؛ ویا فیومی به این قول اشاره میکند که «صلات» از «صلیتِ العود بالنار: عود را با آتش گرم و نرم کردم» گرفته شده از این جهت که نمازگزار با نمازش در مقابل خدا نرم و خاشع می گردد (المصباح المنير، ج۲، ص۳۴۶)
▫️مرحوم طبرسی ظاهرا اینها را دو اصل کاملا مستقل میداند چرا که در جایی اصل صلات [ماده «صلو»] را به معنای «دعا» دانسته و به این قول هم اشاره کرده که چه بسا اصل آن از «رفع الصلا (= استخوانی در پشت) في الركوع» باشد؛ و آنگاه اطلاق آن در خصوص نماز یا از باب حقیقت شرعیه است یا از باب استعمال عام در معنای خاص (مجمع البيان، ج1، ص121-122) و از سوی دیگر اصل «صلاء» [ماده «صلی»] را به معنای ملازمت و همراهی دانسته؛ و توضیح داده که «صلي الرجل النار» یعنی آن مرد ملازم آتش شد؛ و وقتی گفته میشود «صلي الأمر» یعنی حرارت و شدت کار بالا گرفت؛ و «شاة مصلية» به معنای «گوسفند بریان» است؛ منظور از «اصْلَوْهَا» در آیه «اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ» (یس/64)، همنشین و ملازم آتش شدن است؛ و از ابومسلم نقل شده که منظور از «اصْلَوْهَا» ، «صيروا صلاها: ماده سوختنیِ آتش شوید، هیزمِ آتش شوید» است.” (مجمع البيان، ج3، ص20 و ج۸، ص۶۷۳)
▫️اما مرحوم مصطفوی بر این باور است که «صلی» ([به صورت اسم،] در معنای «آتش» و [به صورت فعل در معنای] «سوزاندن با آتش» یا «افتادن در آتش») در اصل از زبان عبری گرفته شده و به معنای آن است که چیزی را به طوری در مقابل آتش بگذارند که کباب شود؛ اما ماده «صلو» یک ریشه در زبانهای سریانی و آرامی دارد، که از آن زبانها به زبان عبری هم منتقل شده و در همه این زبانها به معنای «یک عبادت مخصوص [= نماز]» بوده (و بر این اساس، در خصوص این نزاع بین اصولیون که آیا کلمه «صلاة» حقیقت شرعیه است یا خیر، صریحا مخالف حقیقت شرعیه بودنِ آن است و آن را معنای لغویِ این کلمه میداند و البته توضیح میدهد که ماده «صلو» در خود زبان عربی (و نه لزوما در قالب «صلاة» که از عبری آمده) به معنای «ثناگویی» به کار رفته است؛ گویی در کاربردی «صلات» به معنای نماز، ظاهرا هر دو مولفه به هم پیوند خورده است؛ و از نظر ایشان، وقتی این کلمه با حرف «علی» میآید معنای دوم (مدح و ثنا) غلبه دارد؛ مثلا: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ» (احزاب/۵۶) «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ» (احزاب/۴۳) «صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُم» (توبه/۱۰۳) که اگر بتوان این را یک قاعده کلی دانست، آنگاه آیه «وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَدا» (توبه/۸۴) نه به معنای نهی از «نماز خواندن بر منافق» بلکه به معنای نهی از «ثنا کردن بر منافق» [= بعد از مرگش از او بخوبی یاد کردن] میباشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۶، ص۲۷۲-۲۷۵)
@yekaye
👇ادامه 👇
ادامه توضیح ماده «صلو» و «صلی»
▫️علامه طباطبایی نیز در معنای «صلی» صرفاً به آتش گرفتن اشاره کرده (المیزان، ج4، ص204) ولی در باره «صلوة» (از صلی) توضیح داده که معنای جامع آن نوعی «منعطف شدن برای توجه کردن» است که به فراخور موضوع متفاوت میشود و لذا گفته شده. وقتی از جانب خدا به ما باشد به معنای نزول رحمت میشود؛ وقتی از جانب فرشتگان به ما باشد به معنای استغفار آنها برای ماست و وقتی از جانب ما به خدا باشد به معنای دعا است؛ و در قرآن صلات خدا بر مومنان آن رحمت خاصهای است که از جانب خدا شامل حال مومنان میشود و موید این مطلب ادامه همین آیه است که میفرماید تا شما را از ظلمتها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است. (المیزان، ج۱۶، ص۳۲۹)
▪️اسم فاعل رایج از «صلو» غالبا در حالت ثلاثی مزید (باب تفعیل: صلّی، یصلّی) و به صورت «مُصَلّی» است: «قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» (مدثر/43) که به معنای نمازگزار است؛ و از این ماده غیر از کاربرد آن به صورت فعل (نمازگزاردن) و مصدر (صلات) و فاعل (مُصَلِّی)، به صورت اسم مکان (مُصَلَّی) نیز در قرآن کریم به کار رفته است: (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى؛ بقره/125)
▪️اما اسم فاعل رایج از «صلی» غالبا در حالت ثلاثی مجرد و به صورت «صالی» است، یعنی به معنای کسی که همنشنی آتش میشود و بدین سبب میسوزد: «إِلاَّ مَنْ هُوَ صالِ الْجَحيمِ» (صافات/163) [إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ؛ ص/59)] (مجمع البيان، ج8، ص720). کاربرد آن به صورت فعل در قرآن کریم نیز غالبا به صورت فعل ثلاثی مجرد بوده است؛ هرچند در باب افعال (فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً، نساء/30؛ إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً، نساء/56) و باب افتعال (آتيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، نمل/7؛ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، قصص/29) هم به کار رفته است. همچنین کاربرد آن به صورت اسم، علاوه بر اسم فاعل (صالی)، به صورت مصدر، هم بر وزن «فعول» (صِلیّ): «ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّاً» (مریم/70) (مجمعالبیان، ج6، ص806) و هم بر وزن «تصلیة»: «وَ تَصْلِيَةُ جَحيمٍ» (واقعه/94) به کار رفته است.
▪️درباره ماده «صلی» دیدیم که برخی تذکر دادند که این به معنای نزدیک شدن و در کنار آتش قرار گرفتن است؛ ابوحیان در همین راستا به تفاوت دقیق بین «صلا» و «احراق» اشاره میکند: «صلا» آن حالت مجاورت در کنار آتش است که موجب حرارت دیدن، پخته شدن و ... میگردد؛ اما احراق آن است که مستقیما توسط آتش سوزانده و نابود شود؛ و چهبسا اینکه قرآن غالبا از تعبیر «صلا» برای عذاب استفاده میکند به طور غیرمستقیم اشاره دارد که قرار نیست در اثر حرارت آتش، آنان به طور کامل نیست و نابود شوند؛ چنانکه در جای دیگر فرمود: «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ» (نساء/56) (البحر المحيط، ج3، ص531)
📿اگر دو ماده «صلو» و «صلی» را از هم متمایز بدانیم باید بگوییم ماده «صلو» و مشتقات آن ۹۸ بار و ماده «صلی» و مشتقات آن 25 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖اختلاف قراءات
▪️این کلمه در اغلب قرائات مشهور به صورت فعل معلوم (سَيَصْلَوْنَ) قرائت شده است.
▪️در قرائت اهل شام (ابن عامر) و روایت شعبه از عاصم و برخی از قرائات غیرمهشور به صورت فعل مجهول (سَيُصْلَوْنَ)؛
▪️و برای همین حالت مجهول، در برخی قرائات غیرمشهور دیگر به صورتهای «سَيُصَلَّوْنَ» و «سَيُصْلُونَ» نیز قرائت شده است.
و با توجه به اینکه این ماده هم در وزن ثلاثی مجرد و هم در باب افعال در قرآن کریم به کار رفته است، استفاده از آن در هر دو حالت معلوم و مجهول کاملا طبیعی است.
📚مجمع البيان، ج3، ص20 ؛ البحر المحيط، ج3، ص531 ؛ معجم القراءات، ج2، ص24-25
@yekaye
🔹سَعيراً
▪️ماده «سعر» را در اصل به معنای شعلهور شدن و برافروختن و بالا آمدن چیزی دانستهاند و این ماده عموما درباره آتش به کار میرود (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص75؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص411) و برخی آن را به معنای شدت حرارت همراه با التهاب آن دانستهاند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص130) «وَ إِذَا الْجَحيمُ سُعِّرَتْ» (تکویر/12)
▫️ و این کلمه به معنای قیمت نیز به کار میرود: «سعر الطعام» و درباره وجه تسمیهاش گفتهاند از باب تشبیه به آتش است از این جهت که همانند آتش سر میکشد و بالا میرود! (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص76 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص411 ؛ مجمع البيان، ج3، ص20 ) و البته در این معنا ظاهرا در قرآن کریم به کار نرفته است.
▪️«سعیر» به معنای «مسعور» (چیزی که شعلهور شده باشد) است (مجمع البيان، ج3، ص20؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص411) «كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعيراً» (اسراء/97) «أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً» (فرقان/11) «عَذاب السَّعير» (حج/4؛ لقمان/21؛ سبأ/12؛ ملک/5)
▪️و این کلمه به صورت «سُعُر» جمع بسته میشود: «في ضَلالٍ وَ سُعُرٍ» (قمر/24 و47)
📿ماده «سعر» و مشتقات آن 19 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
🔸درباره تفاوت کلمه «سعیر» با کلمات مشابه مانند «نار» و «حجیم» و «جهنم» و «حریق» در جلسه 904 توضح داده شد: http://yekaye.ir/ale-imran-3-181/
@yekaye
☀️1) الف. از امام صادق ع روایت شده است که رسول خدا ص فرمود: هنگامی که مرا در معراج به آسمان بردند گروهی را دیدم که آتش در درونشان وارد میشد و از پشتشان بیرون میآمد. گفتم: جبرئیل اینها چه کسانیاند؟ گفت: اینها کسانیاند که اموال یتیمان را از روی ظلم میخوردند.
📚تفسير القمي، ج1، ص132 و ج2، ص7
📚این حدیث نبوی در کتب اهل سنت هم روایت شده است (البحر المحيط، ج3، ص531 )
☀️ب. همچنین از امام باقر ع روایت شده است که:
رسول الله ص فرمودند: روز قیامت مردمانی از قبرهایشان برانگیخته میشوند در حالی که آتش از دهانشان شعله میکشد.
سوال شد: یا رسول الله! اینان کیستند؟
فرمودند: «کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند فقط در شکمهایشان آتش میخورند و بزودی لهیب آتشی را شعلهور کنند». (نساء/10)
📚تفسير العياشي، ج1، ص225
☀️ج. و در روایتی طولانی از امام باقر ع درباره محکمات قرآن کریم آمده است:
... و خداوند درباره خوردن ظالمانه مال یتیم این آیه را نازل فرمود «در حقیقت، کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند فقط در شکمهایشان آتش میخورند و بزودی لهیب آتشی را شعلهور کنند» و این بدان جهت است که خورنده مال یتیم در روز قیامت میآید در حالی که آتش در دلش زبانه میکشد تا حدی که شعلههای آن از دهانش بیرون میزند، تا اینکه همه اهل محشر بدانند که او خورنده مال یتیم است.
📚الكافي، ج2، ص31-32
@yekaye
👇متن احادیث👇