یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
2️⃣1️⃣ «مُحْصَناتٍ غَیرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»
💢پاکدامنی در گروی دو شرط است:
⛔️یکی اینکه شخص اهل زناکاری علنی نباشد؛ و
⛔️دیگر اینکه اهل برقراری دوستی مخفیانه با نامحرمان نباشد.
📜و نقل است که در عرب جاهلیت، از زناکاری با نام «سفاح» یاد میکردند و اگرچه چنین کاری رواج داشت اما در مجموع آن را ناپسند میداشتند و کسی که مرتکب آن میشد مذموم بود؛
اما در عین حال برقراری رابطه دوستی اینچنینی بین آنان، حتی بین زنان آزاد، وجود داشت؛ و کسی که چنین دوستی مخفیانهای داشت (حتی زن شوهردار) مورد مذمت واقع نمیشد❗️
📚الميزان، ج4، ص278؛
🔖و نیز تدبر2
💠نکته تخصصی جامعهشناختی:
📝پدیده #دوستدختر و #دوستپسر
این آیه و آنچه درباره وضعیت اجتماعیای که منجر به نزول این تعبیر در این آیه شد گفتهاند (ر.ک: تدبر2) بخوبی نشان میدهد پدیده شومی که با عنوان #دوست_پسر و #دوست_دختر از #جاهلیت_مدرن در جامعه ما وارد و عادیسازی شده، ریشه در همان #جاهلیت_اولی دارد.
در واقع،
این روابط از قدیمالایام در برخی جوامع یافت میشده؛
اما آنچه امروزه شاید توجه را بیشتر به خود جلب میکند رواج فوقالعاده و بسیار عادی قلمداد شدنِ این پدیده در جوامع غربی است؛
که دیگر آن را از حالت دوستی مخفیانه به دوستیها و روابط علنی کشانده؛
و افراد به بهانه اینکه شناخت درستی از طرف مقابل پیدا کند، به چنین روابطی دست میزند
و گاه افرادی پیدا میشوند که دهها سال با هم زندگی و رابطه جنسی و حتی فرزند مشترک داشتهاند اما هنوز در اینکه واقعا شایسته ازدواج با همدیگر هستند یا نه، تردید دارند و خود را به عنوان دوستپسر و دوستدختر همدیگر میشناسند و به ازدواج رسمی اقدام نکردهاند‼️
💢درباره چرایی گسترش اینچنینی این پدیده در جوامع غربی، یک علتش سختگیریهای کلیسا در امر ازدواج بود:
📛در قوانین کلیسا هرکس فقط یکبار حق ازدواج داشت و حق طلاق وجود نداشت؛ و فرد، چه زن باشد چه مرد، اگر ازدواجش ناموفق بود دیگر تا آخر عمر، جز برقراری روابط نامشروع، چارهای نداشت! در چنین فضایی بسیاری از افراد تصمیم گرفتند که ابتدا مدتی با هم دوست باشند که مطمئن شوند به درد همدیگر میخورند یا خیر؛ و این رویه نامطلوب، حتی بعد از اینکه طلاق در جوامع غربی مجاز شد، باز ادامه یافت.
🤔با توجه به چنین سابقهای، در جامعه اسلامی، که از ابتدا هم طلاق، و ازدواج مجدد مجاز بوده، و هم با قانون متعه، افراد میتوانستهاند برای مدت معینی سطوحی از روابط مشترک را تجربه کنند و همدیگر را برای مناسب بودن برای زندگی مشترک بیازمایند، وجود چنین روابطی، جز نوعی ابتذال و خودباختگی و مرعوبیت فرهنگی، هیچ توجیهی ندارد❗️📚برای تفصیل فهم این پدیده و راهکارهای جلوگیری از آن، ر.ک: #جنسیت_و_دوستی، مواجههای اسلامی با مساله دوستی دختر و پسر (سوزنچی). نشر معارف.
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
3️⃣1️⃣ «لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ»
مقصود از تعبیر «العنت» چیست؟
🍃الف. «عنت» به معنای هلاکت، و اشاره به مجازات دنیوی و عذاب اخرویای است که به خاطر جوانی و غلیان شهوت و در نتیجه ارتکاب زنا متوجه وی ممکن است بشود.
(مجمع البيان، ج3، ص55)
🍃ب. مقصود زناکاری است که نتیجه «مشقت» و تنگنای ناشی از غلبه شهوت میباشد.
(مجمع البيان، ج3، ص55؛ الميزان، ج4، ص280)
🍃ج. مقصود اینکه به خاطر غلبه شهوت بر وی به هر نحوی در دین یا دنیای خود به مشقت و ضرر بیفتد.
(مجمع البيان، ج3، ص55)
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
4️⃣1️⃣ «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ ... ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
مقصود از صبر کردنی که بهتر است صبر بر چه چیزی است؟
و به تبع این معنا، غفور و رحیم بودن خداوند ناظر به چه نکته ای است؟
🍃الف. صبر و خودداری کردن از ازدواج با کنیزان بهتر است، و بهتر بودنش بدین جهت است که بالاخره ازدواج با کسی که اختیارش در دست شخص دیگری است و این دو نمیتوانند کاملا با هم باشند، و حتی ممکن است با فروش وی اختیارش به دست شخص دیگری بیفتد که همین ازدواج پرزحمت را بر باد دهد، و اگر بچهدار هم شوند آن صاحب کنیز مدعی مالکیت بچه میشود. (مجمع البيان، ج3، ص55؛ الميزان، ج4، ص280) و در این صورت غفور و رحیم بودن خداوند چهبسا اشاره به این است که میدانسته که بسیاری از شما نمیتوانید در چنین وضعیتی صبر کنید و به ازدواج با کنیزان اقدام میکند خداوند هم با غفران و رحمت خویش این مشکلات را به حداقل خواهد رساند.
💠نکته #تفسیری
شاید برخی عبارت «وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیرٌ لَكُمْ» را چنین شرح دهند که چون ازدواج با کنیز موجب خواری و حقارت انسان میشود پس اگر از این ازدواج صبر کنید برایتان بهتر است❗️
اما با توجه به عبارت «بعضکم من بعض» (توضیح در تدبر9) قطعا این برداشت ناصواب است؛ زیرا قرآن با آن تعبیر «بعضکم من بعض» این گونه خودبرتربینیهای دنیامدارانه را نفی میکند؛ آنگاه چگونه ممکن است بر اساس آن منطق، افراد را به اقدام نکردن به چنین ازدواجی توصیه کند؟ پس واضح است که اگر آیه ناظر به صبر از ازدواج با کنیزان باشد، به خاطر آن زحمتها و سختیهایی است که ازدواج با کنیز برای شوهرش پیش میآورد.
(الميزان، ج4، ص280)
🍃ب. صبر بر زناکاری است و کلمه «عنت» تلویحا به زناکاری اشاره دارد. بدین ترتیب آیه میفرماید: من ازدواج با کنیزان را برای هرکس که خوف از وقوع در زناکاری دارد قرار دادم؛ و اینکه از هر راهی بتوانید از زناکاری خودداری کنید برایتان بهتر است.
(مجمع البيان، ج3، ص55؛ الميزان، ج4، ص280)
در این صورت غفور و رحیم بودن خداوند
🔸چهبسا اشاره به این است که با توجه به اینکه صبر بر زناکاری بر شما سخت است، اگر کسی مرتکب زنا شود و توبه کرد خداوند با غفران و رحمتش با او مواجه خواهد شد. (مجمع البيان، ج3، ص55)
🔸و یا اینکه اشاره باشد به اینکه چون خداوند میدید که صبر کردن بر زنا بر شما سخت است با غفران و رحمت خویش باب ازدواج با کنیزان را بر شما گشود.
🍃ج. ...
@yekaye
953) 📖 یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ یَتُوبَ عَلَیكُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَكیمٌ 📖
💢ترجمه
خداوند میخواهد برای شما بیان کند و شما را به رویههای کسانی که پیش از شما بودند هدایت نماید و بر شما توبه کند [= به شما عطف توجه کرده، توبه شما را بپذیرد] و خداوند بسیار دانا و حکیم است.
سوره نساء (4) آیه 26
1398/7/20
13 صفر 1440
@yekaye
🔹ليُبَيِّنَ
▪️درباره ماده «بین» در آیه 19 همین سوره توضیح داده شد که از کلماتی است که اصطلاحا از اضداد است؛ یعنی هم به معنای «فصل» (فاصله و جدایی) به کار میرود و هم به معنای «وصل» (اتصال و به هم رسیدن).
▪️ «بیان» به معنی آشکار کردن است و به کلام از این جهت بیان میگویند که آشکارکننده مافیالضمیر است و با توجه به ریشه کلمه، برخی گفتهاند بیان به معنای آشکار کردن بعد از ابهام و اجمال است و به کلام از این جهت بیان میگویند که در آن انسان باید با جدا کردن کلمات و سپس اتصال برقرار کردن بین آنها مراد مبهم خود را آشکار کند.
🔖جلسه 946 http://yekaye.ir/an-nesa-4-19/
🔹درباره نقش محوی حرف «لـ» در اینجا چهار تحلیل ارائه شده است:
▪️الف. لام به معنای «أن» است [در فارسی معادل حرف «که»] ؛ که ناظر به متعلق اراده است و گاه همراه با حرف «کی» به صورت «لکی ...» میآید؛ هرچند برخی بر این وجه خرده گرفتهاند که اگر «لام» به معنای «أن» باشد نمیشود با «کی» جمع شود همان گونه که حرف «أن» با «کی» جمع نمیشود.
▪️ب. لام زائده است که برای این میآید که جمله بعد از خود را تاویل به مصدر ببرد و آن را مفعول مستقیم «یرید» قرار دهد (یعنی در اصل چنین بوده: «یرید الله تبیین ...»)؛ که اشکال گرفتهاند که لام زائده که برای تقویت نقش فعل میآید در جایی است که مفعول قبل از فعل بیاید.
▪️ج. کارکرد این لام این است که مضمون خود فعلِ عامل را مفعول قرار میدهد و عبارت بعدی خود را در مقام تعلیل میگذارد (= کرد آنچه کرد برای اینکه ...) مانند اینکه وقتی گفته میشود «رَدِفَ لَكُمْ» مقصود این است که «ردف ما ردف لكم» ویا عبارت «وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ» یعنی «أمرنا بما أمرنا لنسلم» پس در اینجا نیز «یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ» یعنی «یرید الله ما یرید لیبین».
▪️د. اینجا مفعول «یرید»حذف شده و لام بدون هیچ گونه تکلفی، تعلیل است و در اصل چنین بوده است: «یرید الله تبصیرکم لیبین لکم»
📚(مجمع البيان، ج3، ص56-57 )
@yekaye
🔹سُنَنَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «سنن» در اصل این ماده به معنای روان شدن و جریان یافتن یک امر منضبط است و یک سیره معین را هم به همین جهت جریان یافتنش در جامعه «سنت» میگویند.
🔸در تفاوت «سنت» با «عادت» گفتهاند عادت آن جایی است که فعل خود انسان برای خودش به صورت یک روال درمیآید؛ اما سنت در جایی است که بر مثالِ سابقی عمل شود و شاید بهتر باشد بگوییم «عادت» جنبه شخصی دارد، اما سنت یک روال عمومی است.
▪️«سِن» به معنای سالهای عمر را هم از این ماده دانستهاند از این جهت که دلالت دارد بر جریان حیات و عمر. همچنین کسی كه داراى چهره دراز و نرم و يا بينى دراز و كشيده باشد «مسنون الوجه» میگویند.
▪️دو کلمه دیگر وجود دارد که ظاهرا از این ماده است، یکی «سِنّ» به معنای دندان (جمع آن: أسنان) (وَ السِّنَّ بِالسِّنِ؛ مائدة/۴۵) و دیگری، «أسنان» به معنای نوک نیزه، که برخی سعی کردهاند نسبتی بین معنای این ماده و این کلمات و یا بین خود این دو کلمه بیابند چنانکه «سن» به معنای دندان را از باب تشبیه آن به نوک نیزه دانستهاند اما مرحوم مصطفوی بر این باور است که هر دو کلمه از زبان عبری (تلفظ عبری آنها به ترتیب: شن و شناناه) وارد عربی شدهاند.
🔖جلسه 636 http://yekaye.ir/al-kahf-18-55/
@yekaye
🔹یَتُوبَ
در آیه 16 همین سوره توضیح داده شد که
▪️ماده «توب» در اصل به معنای رجوع و بازگشت میباشد
▪️ وقتی در مورد خدا به کار میرود، با تعبیر «علی» میآید (تاب الله علی عبده) که به معنای این است که خداوند از موضع بالا و البته با فضل و رحمت و مغفرتش به جانب بندهاش برمیگردد.
▫️تعبیر «تاب الله علیه» را غالبا به معنای «خدا توبهاش را پذیرفت» دانستهاند و
▫️برخی به معنای «اعطای توفیق توبه از جانب خداوند» دانستهاند
و
▫️ حق این است که در هر دو معنا به کار میرود
🔸 در قرآن کریم هم مواردی به وضوح در معنای اول (فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ؛ مائده/۳۹) و
🔸مواردی به وضوح در معنای دوم (تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا؛ توبه/۱۱۸) و
🔸در مواردی دوبار در یک آیه و ظاهرا هربار به یکی از این دو معنا به کار رفته است: «لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ في ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزيغُ قُلُوبُ فَريقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِ» (توبه/۱۱۷).
🔖جلسه ۹۴۳ http://yekaye.ir/an-nesa-4-16/
@yekaye
🔹یهْدِیَكُمْ
▪️برخی بر این باورند که ماده «هدی» در اصل در دو معنا به کار رفته است:
▫️یکی راهنمایی کردن؛ و
▫️دیگری هدیه دادن (معجم مقاييس اللغه، ج6، ص42)
▪️اما دیگران اصل معنا را همان «بیان راه رشد و امکان وصول کسی به چیزی را مهیا کردن» (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج11، ص269)
ویا «راهنمایی کردنی که با لطف همراه باشد» دانستهاند؛
و توضیح دادهاند که وقتی که در حالت ثلاثی مجرد به کار رود به معنای «هدایت» است، و وقتی در باب افعال (أهدی) به کار رود، به معنای «هدیه دادن» میباشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص836)
▪️نکتهای که موید معنای واحد داشتن اینهاست، تفاوتی است که بین «هدیه» و «هبه» هست که «هدیه» آن چیزی است که با اهدای آن به نحوی به دریافتکننده هدیه تقرب میجوید [گویی خود را با هدیه به سوی گیرنده هدیه رهنمون شده است] در حالی که در «هبه» چنین اقتضایی نیست و از این رو، از الطاف خدا به بندگان، و حتی لطف یک رئیس به مرئوسش به «هبه» تعبیر میشود، اما «هدیه» در جایی است که بنده به پیشگاه خداوند یا یا مرئوس به رئیس و یا شخصی به شخص همعرض خود چیزی پیشکش کند. (الفروق في اللغة، ص162)
▪️در واقع «هَدِیّه» آن لطفی است که کسی به دیگری میرساند: «وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ» (نمل/35) «بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ» (نمل/36) (مفردات ألفاظ القرآن، ص840)
▪️«هَدِىّ» و «هَدْى» (گوسفند قربانی) هم آن گوسفند (یا گاو یا شتر؛ به نقل از الفروق في اللغة، ص300) است که سوق داده شده و قربه الی الله به بیت الله اهداء میشود (معجم مقاييس اللغه، ج6، ص43)؛ و البته از اخفش نقل شده که این کلمه جمعی است که واحدش همان «هدیه» است: «فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ» (بقرة/196) «هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ» (مائدة/95) «وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ» (مائدة/2) «وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً» (فتح/25) (مفردات ألفاظ القرآن، ص840)
و کسانی که این کلمه را به همان معنای «هدایت» برگرداندهاند گفتهاند وجه تسمیهاش این است که آن قربانی را در مسیر خاصی حرکت میدهند تا به مقصد برسانند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج11، ص273)
▪️«هدایت» (و ماده «هدی») نقطه مقابل «ضلالت» (و ماده «ضلل») است؛ و در ماده «هدی» یک نوع مفهوم پیش افتادن برای هدایت کردن نهفته است؛ و
▪️«هادی» راهنمایی است که جلو میافتد و افراد را در پی خود راهنمایی میکند و ظاهرا به همین مناسبت است که به گردن «اسب» (که جلوترین عضو وی است) «هادی» و یا به «عصا» که شخص ابتدا آن را بر زمین میزند و بعد قدم میگذارد «هادیة» گویند. (معجم مقاييس اللغه، ج6، ص42)
🔸به لحاظ لغوی ظاهرا تفاوتی بین «هُدَی» و «هِدایت» (که هر دو مصدر ثلاثی مجردند) وجود ندارد، هرچند که قرآن فقط از کلمه «هدی» استفاده کرده و آن را هم خاص هدایتهای ناظر به انسان به کار برده است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص839)
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «هدی»
🔸انواع «هدایت» در قرآن
▪️برخی گفتهاند: هدایتی که خداوند برای انسان به کار میبرد چهارگونه است:
▫️یکی هدایتی که در هر موجود مخلوقی قرار داده شده است: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/50)
▫️دوم هدایت مردم که انبیاء با زبان و آوردن پیامهای الهی انجام میدهند «هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقينَ» (آل عمران/138) «وَ في نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ» (اعراف/154) «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (انسان/3)
▫️سوم: توفیقی که شامل حال برخی از افرادی میشود که زمینه هدایت شدن را دارند و در واقع، از هدایتی که به آنها رسیده بهرهمند میشوند؛ مانند: «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» (محمد/17)، «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ» (تغابن/11) «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ» (یونس/9)، «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنكبوت/69»، «وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ» (بقرة/213»، «وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (بقره/213)
▫️و چهارم: هدایتی که در آخرت انسانها را به مقصد نهاییشان میرساند: «سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ» (محمد/5)، «وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه» (اعراف/43) (مفردات ألفاظ القرآن، ص835-836)
▫️و چنانکه اگر چنانکه برخی مفسران تفطن یافتهاند توجه کنیم که هدایتی که توسط پیامبران و امامان انجام میشود بر دو قسم است، آنگاه درمییابیم که باید قسم پنجمی را هم اضافه کنیم. در واقع، هدایت پیامبران و امامان یکی همان قسم دوم مذکور است که با رساندن پیامها انجام میشود و از طریق درگیر شدن ذهن شخص شروع میگردد؛ و دیگری هدایتی است که با دستگیری کردن و حرکت دادن در مسیر و درگیر کردن روح و حقیقت وجودی او انجام میشود؛ و آن زمانی است که در قرآن کریم کلمه «هدایت» با «امر الله» ترکیب میشود «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (سجده/34 و أنبياء/73) که چون اشاره به عالم «أمر» (در مقابل عالم خلق) دارد، یعنی هدایتی است از جنس عالم امر، که ناظر به وجهه ملکوتی اشیاء است؛ وجه چنین تفسیری از آیه این است که این موهیت (یعنی «هدایت به امر» را مترتب بر صبر و رسیدن آنان به مرتبه یقین برشمرد: «لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ» سجده/24) و رسیدن به چنین یقینی را هم با مشاهده ملکوت قرین فرمود: «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» (أنعام/75)، و «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ» (تكاثر/6). (الميزان، ج1، ص272-273)
▪️نکته جالب توجه این است که اگر به تفاوت این کاربردهای هدایت توجه کنیم درمییابیم که منافاتی بین اینکه گاه هدایت کردن را کار پیامبر میشمرد «وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (شورى/52) وگاه این هدایت کردن را از او نفی میکند: «إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» (قصص/56)، «وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ» (روم/53) «لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» (بقرة/272) منافاتی وجود ندارد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص836)
▫️ویا گاهی از طرفی بر هدایت همگان توسط خداوند اصرار دارد: «أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس» (بقره/185) «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ»(إنسان/3)، «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ» (بلد/10) و از طرف دیگر از اینکه خداوند برخی از افراد را هرگز هدایت نمیکند سخن به میان میآورد: «كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ» (آل عمران/86) «ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» (نحل/107) «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ» (زمر/3) (مفردات ألفاظ القرآن، ص837)
@yekaye
👇ادامه مطلب👇