یک آیه در روز
1035) 📖 أَ فَرَأَیتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ 📖 ترجمه 💢آیا دیدهاید آن آبی را که مینوشید؟! س
.
3️⃣ «أَ فَرَأَیتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ»
آیا تاکنون در آبی که مینوشید دقت کردهاید؟!
که خود نوشیدن چه امر عجیب و پیچیده و مهمی در زندگی و نیز برای ادامه حیات ماست؟!
📝بحث علمی:
💦نوشیدن در زندگی انسان
▪️نوشیدن یا آشامیدن به عمل مصرف مایعات (معمولاً آب)، از راه دهان اطلاق می شود. برای عملکرد طبیعی، بدن روزانه به 1 تا 2 لیتر آب نیاز دارد. فقدان آب در رژیم غذایی نهایتاً منجر به مرگ می شود. تشنگی یا عطش، احساسی است که به دلیل کمبود هیدروژن در بدن حادث می شود. مرکز آن هیپوتالاموس می باشد که نسبت به تغییر سطوح الکترولیت در بدن، از خود واکنش نشان می دهد. بهترین راه برای برطرف کردن نیاز تشنگی در بدن، سریع نوشیدن آب نیست؛ بلکه بهتر آن است که جرعه های کوچک آب را کم کم بنوشیم. البته این احتمال وجود دارد که هیدروژن بدن از حد طبیعی بالاتر رود؛ مثل ورزشکاران که خیلی آب می نوشند. مصرف بیش از اندازه آب باعث می شود که غلظت انواع نمک ها در بدن ورزشکاران کاهش یابد. اغلب بیماری های رایج بین مردم دنیا، به دلیل نبود آب آشامیدنی سالم رخ می دهد. (دانشنامه رشد؛ مدخل «آشامیدن»)
▪️یک کلیه سالم در حال استراحت میتواند ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلی لیتر آب در هر ساعت دفع کند. در نتیجه فرد میتواند آب را با نرخ ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلی لیتر در هرساعت بنوشند؛ با این حال، اگر همین شخص در حال اجرای دوی ماراتون باشد، به دلیل استرس، میزان دفع کلیوی تا ۱۰۰ میلی لیتر در ساعت کاهش مییابد. در این صورت اگر دونده ماراتن ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیلیتر در ساعت آب بنوشد حتی با وجود ریزش فراوان عرق، کلیهاش قادر نیست آن آب را به موقع دفع کند. (ویکیپدیا، مدخل «نوشیدن»)
🤔نیاز به تکمیل دارد. اگر پیشنهادی دارید در قسمت دیدگاه پایین صفحهی http://yekaye.ir/al-waqiah-56-68/ بگذارید تا بعد از بررسی به نام خودتان منتشر شود.
@yekaye
یک آیه در روز
1035) 📖 أَ فَرَأَیتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ 📖 ترجمه 💢آیا دیدهاید آن آبی را که مینوشید؟! س
.
4️⃣ «أَ فَرَأَیتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ»
آیا تاکنون در آبی که مینوشید دقت کردهاید؟!
که در میان نوشیدنیها آب چقدر مهم است و موضوعیت دارد؛ به طوری که هیچ چیزی نمیتواند جای آن را بگیرد؟! (حدیث۱)
📝بحث علمی:
💦اهمیت و جایگاه آب در میان نوشیدنیها
🤔نیاز به تکمیل دارد. اگر پیشنهادی دارید در قسمت دیدگاه پایین صفحهی http://yekaye.ir/al-waqiah-56-68/ بگذارید تا بعد از بررسی به نام خودتان منتشر شود.
@yekaye
یک آیه در روز
1035) 📖 أَ فَرَأَیتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ 📖 ترجمه 💢آیا دیدهاید آن آبی را که مینوشید؟! س
.
5️⃣ «أَ فَرَأَیتُمُ الْماءَ الَّذی تَشْرَبُونَ»
آیا تاکنون در آبی که مینوشید دقت کردهاید؟!
که آبی که مینوشیم
🔺چگونه در بدن ما جذب میشود؛
🔺چگونه پلیدیها را به همراه خود از درون بدن ما دفع میکند؛ و
🔺چگونه نهتنها در اعضا و جوارح مادی ما، بلکه در روحیات و حلق و خوی ما موثر است (مثلا غضب را فرومینشاند و ...)؟!
📝بحث علمی:
💦برخی اثرات آب در بدن انسان
آب در بیشتر فرایندهای متابولیسمی بدن، نقش حیاتی دارد. هنگام گوارش غذا، مقادیر قابل توجهی آب مورد استفاده قرار میگیرد.تقریباً 70 درصد وزن بدن را آب تشکیل میدهد. برای عملکرد درست، بدن ، روزانه به 1 تا 7 لیتر آب نیاز دارد البته این میزان آب به مقدار فعالیت بدن ، دمای هوا ، رطوبت و دیگر عوامل بستگی دارد. آب از طریق ادرار ، مدفوع ، تعریق و همچنین از طریق بازدم به شکل بخار آب دفع میشود. بدن انسان به آبی نیاز دارد که نمک یا ناخالصی های دیگر ( مثل باکتری یا دیگر عوامل بیماریزا و یا مواد شیمیایی) نداشته باشد. البته برخی مواد محلول در آب طعم و مزه آن را بهتر هم میکند... (دانشنامه رشد؛ مدخل «آب»)
🤔نیاز به تکمیل دارد. اگر پیشنهادی دارید در قسمت دیدگاه پایین صفحهی http://yekaye.ir/al-waqiah-56-68/ بگذارید تا بعد از بررسی به نام خودتان منتشر شود.
@yekaye
🔹أَنْزَلْتُمُوهُ / الْمُنْزِلُونَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «نزل» در اصل به معنای حرکت از بالا به پایین (المصباح المنير۲/ ۶۰۱) و هبوط و مستقر شدن در محل مورد نظر (حلول) است و تفاوت «نزول» با «هبوط» در این است که هبوط، نزولی است که ادامه دارد؛ به تعبیر دیگر، در «نزول»، اصل حرکت رو به پایین بیشتر مد نظر است؛ اما در «هبوط»، استقراری که بعد از این حرکت انجام میشود، بیشتر مورد توجه است.
▪️فعل «نزل» لازم است که با حرف اضافه (مثلا نزل بـ) یا همزه (أنزل) یا تشدید (نزّل) متعدی میشود. درباره اینکه آیا بین «أنزل» با «نزّل» تفاوتی هست یا نه، برخی به این نظر متمایلند که تفاوت مهمی بین این دو نیست؛ اما برخی بین این دو تفاوت دیده و شواهدی از قرآن هم بر این تفاوت ارائه کردهاند.
▪️معروفترین تفاوت این است که «نزّل» دلالت بر نزول تدریجی میکند، اما «أنزل» دلالت بر نزول دفعی دارد.
البته مطلب ظاهرا دقتی بیش از این دارد. راغب اصفهانی چنین توضیح داده که «نزّل» در جایی است که فروفرستادن، جداجدا و یکی پس از دیگری انجام شده باشد؛ اما «أنزل» معنای عامی دارد و هم این حالت و هم حالتی را که یکجا فرو فرستاده شده باشد شامل میشود.
چیزی که میتواند موید خوبی برای اعم بودن معنای أنزل باشد این است که در قرآن کریم بارش باران علاوه بر اینکه با تعبیر «نزّل» آمده (عنکبوت/۶۳ ؛ زخرف/۱۱)، مکررا با تعبیر «أنزل» هم آمده است (مثلا انعام/۹۹) اما تنها جایی که ظاهرا این ضابطه را در خصوص کلمه «نزّل» ممکن است به چالش بکشد این آیه است که «وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَة» (فرقان/۳۲) و چون نقل قول سخن کافران است لزوما چالشی ایجاد نمیکند زیرا ممکن است آیه با بلاغت تمام در مقام بیان پارادوکس مستتر در کلام کافران باشد (که از طرفی انتظار نزول دفعی (جمله واحده) دارند و از طرف دیگر انتظار خود را با تعبیر نزّل بیان میکنند). در خصوص نزول قرآن کریم، گاه در یک آیه هر دو تعبیر با هم آمده است که توجه به این تفاوت ظرافت خاصی به معنی آیه میبخشد؛ مثلا : «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم» (نحل/۴۴) یا آیه «لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ، فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ» (محمد/۲۰) که راغب اصفهانی تحلیل زیبایی از این تفاوت در تعبیر دارد که منافقان پیشنهاد میدادند که آیات جهاد کمکم نازل شود تا امکان سرپیچی برایشان مهیا باشد اما وقتی سورهای یکجا نازل شد، عمل نکردند» و اتفاقا یکی از نکات جالب این است که قرآن وقتی در مقام بیان موضع منافقان (که منطقشان «نومن ببعض و نکفر ببعض» بوده) برمیآید، تعبیر «أنزل»را به کار میبرد که نشان میدهد قرآن کریم در کلیتش بوده که برای آنها چالش ایجاد میکرده است. وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً (نساء/ ۶۱)
▪️برخی هم بر این باورند که تفاوت این دو تعبیر در این است که در «أنزل»، صدور فعل از فاعل، بیشتر مورد عنایت است؛ اما در «نزّل» خود فعل از جهت وقوع و تعلق گرفتن آن به متعلَقش، بیشتر مورد توجه است.
🔖جلسه ۹۷ http://yekaye.ir/al-qadr-097-01/
@yekaye
🔹الْمُزْنِ
▪️در مورد ماده «مزن» برخی بر این باورند که این ماده در اصل برای سه معنای متفاوت به کار میرود؛
▫️یکی به معنای ابر است که کلمه «مُزْن» بدین معناست؛ و به قطعهای از ابر هم «مُزْنَة» گویند. (برخی گفتهاند که اساسا «مُزْن» جمع است و واحد آن «مُزْنَة» میباشد؛ به نقل از لسان العرب، ج13، ص406)
▫️دوم در خصوص مورچه سفید است که به آن «مازن» میگویند؛ و
▫️سوم هم به معنای پر کردن است چنانکه عبارت «مَزَنَ قِربَته» به معنای آن است که مشکش را پر کرد؛
و البته احتمال هم دادهاند که معنای اول اصل این ماده باشد.
📚(معجم مقاييس اللغة، ج5، ص318 ).
▪️برخی همین احتمال اخیر را تقویت کرده، بر این باورند که اصل این ماده در خصوص ابر به کار رفته، و با توجه به صفات و خصوصیات ابر بر امور دیگری هم اطلاق شده است؛ یکی سفیدی آن و سرعت جابجا شدن است؛ که به همین دو مناسبت به مورچه سفید مازن گویند؛ دیگری این خاصیت ابر که باران به همه جا میبخشد و زمینها را پر از آب میکند موجب شده برای بخشش و بخشندگی ویا پر کردن از آب به کار رود چنانکه هم برای پر کردن مشک و ... به کار میرود و هم وقتی میگویند فلانی «یتمزن» یعنی سخاوت به خرج میدهد و خود را مانند ابر بارانزا که بر سر همه میبارد وانمود میکند
📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج11، ص103 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص766 )
▪️حسن جبل هم با توجه به اینکه معتقد است دو حرف «م» و «ز» به معنانی تجمع دو یا چند چیز در کنار هم است اصل معنای «مزن» را پر شدن درون چیزی از آب و مانند آن دانسته؛ و توضیح داده که به همین جهت است که برای ابر بارانزا ویا مشکی که پر از آب باشد به کار میرود.
📚(المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۰۶۹)
🔸در زبان عربی برای «ابر» دست کم 39 کلمه وجود دارد (فقه اللغة، ص296-297 ) که از این میان کلمات «مزن» و «سحاب» و «غمام» و «عارض» در قرآن کریم آمده است.
در تفاوت اینها گفتهاند:
▪️«سحاب» (السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛ بقره/164) از ماده «سحب» به معنای کشیده شدن، ناظر به آن هنگامی است که ابر در هوا پخش (انسحب) و گسترده و جاری میشود (فقه اللغة، ص296؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج11، ص103 )؛
▪️«غمام» (ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ؛ بقره/۴۷) از ماده «غمم» به معنای پوشاندن و دربر گرفتن چیزی، از این جهت بر ابر اطلاق شده که نور خورشید را می پوشاند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۱۳)
و به تعبیر دیگر از این حیث است که چهره آسمان به خاطر آن متغیر میگردد. (فقه اللغة، ص296)
▪️«عارض» (فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا؛ احقاف/۲۴) از ماده «عرض» به معنای پهنا و گستره، بدین جهت به ابر گفته میشود که پهنای آسمان را پر می کند (معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۲۷۴) و سایهاش همه جا را فرا میگیرد (فقه اللغة، ص296)
و یا از این جهت که خود را بر ما عرضه می دارد و آشکار میسازد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۵۹؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۸، ص۹۲)
▪️و کلمه «مزن» (أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ؛ واقعه/69) را برخی گفتهاند به ابر سفید گفته میشود (فقه اللغة، ص297)
ویا به ابری گفته میشود پر از آب و بارانزاست (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۰۶۹).
📿از ماده «مزن» فقط همین کلمه «مُزن» و همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
☀️۱) روایت شده است که وقتی باران بر سر حضرت امیر ع فرود میآمد با آن، صلعهشان [صلعه: قسمت جلوی سر که مویش ریخته شده باشد] را مسح میکردند و میفرمودند:
برکتی است از آسمان، که [هنوز] نه با دستی برخورد کرده است و نه با ظرفی.
📚الدعوات (للراوندی)، ص185
كَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِذَا أَصَابَهُ الْمَطَرُ مَسَحَ بِهِ صَلَعَتَهُ وَ قَالَ:
بَرَكَةٌ مِنَ السَّمَاءِ لَمْ یصِبْهَا یدٌ وَ لَا سِقَاء.
@yekaye
☀️۲) مسعدة بن صدقه از امام صادق علیه السّلام روایت كند كه فرمود:
على علیه السّلام را رسم چنان بود كه هنگامى كه باران میگرفت زیر آن میایستاد تا سر و ریش و جامهاش تر میشد.
پس بدان حضرت عرض كردند: اى امیرالمؤمنین! سقف! سقف! [= زیر سقفى بروید تا باران شما را تر نكند]
فرمود: این آبى است كه تازه در مجاورت عرش بوده است ... و هیچ قطره بارانى نیست جز آنكه به همراهش فرشتهاى است تا آن را به جایگاهش برساند، و هیچ قطره بارانى از آسمان فرو نریزد جز روى شماره معین و اندازه معلومى، مگر آن بارانى كه در زمان طوفان نوح (ع) بارید كه چون «آبی سیلآسا» (قمر/۱۱) فرو ریخت بىاندازه و بدون شماره.
☀️و نیز امام صادق (ع) از پدرشان از امیرالمومنین ع روایت کردهاند که رسول خدا (ص) فرمود:
همانا خداى عز و جل ابر را غربال باران قرار داده كه آن یخها را آب كند تا بدان چه اصابت میكند زیانش نرساند، و آنچه تگرگ و صاعقه مىبینید نقمت و عذابى است از جانب خداى عز و جل که با آن هر یك از بندگانش كه بخواهد گرفتار کند.
📚قرب الإسناد، ص73؛ الكافی، ج8، ص239؛ روضه كافى (ترجمه رسولى محلاتى)، ج2، ص47-48
هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ الرَّبَعِی، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ:
كَانَ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامُ یقُومُ فِی الْمَطَرِ- أَوَّلَ مَطَرٍ یمْطُرُ- حَتَّى یبْتَلَّ رَأْسُهُ وَ لِحْیتُهِ وَ ثِیابُهُ. فَقِیلَ لَهُ: یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، الْكِنَّ الْكِنَّ! فَیقُولُ: إِنَّ هَذَا مَاءٌ قَرِیبُ الْعَهْدِ بِالْعَرْشِ ... فَلَیسَ مِنْ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ إِلَّا وَ مَعَهَا مَلَكٌ حَتَّى یضَعَهَا مَوْضِعَهَا، وَ لَمْ تَنْزِلْ مِنَ السَّمَاءِ قَطْرَةٌ مِنْ مَطَرٍ إِلَّا بِعَدَدٍ مَعْدُودٍ وَ وَزْنٍ مَعْلُومٍ، إِلَّا مَا كَانَ فِی یوْمِ الطُّوفَانِ عَلَى عَهْدِ نُوحٍ النَّبِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ، فَإِنَّهُ نَزَلَ «مَاءٌ مُنْهَمِرٌ» بِلَا عَدَدٍ وَ لَا وَزْنٍ.
وَ عَنْهُ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ أَبِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ:
إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ السَّحَابَ غَرَابِیلَ لِلْمَطَرِ تُدَبِّرُ [تُذِیبُ] الْبَرَدَ حَتَّى یصِیرَ مَاءً لِكَی لَا یضُرَّ بِشَیءٍ یصِیبُهُ، وَ الَّذِی قَدْ تَرَوْنَ مِنَ الْبَرَدِ وَ الصَّوَاعِقُ نَقِمَةٌ مِنَ اللَّهِ یصِیبُ بِهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ...
@yekaye