یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
3️⃣«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ»
حضور رسول الله ص در میان امت که مقدمهای برای شاهد بودن اوست (و مراتب مختلف آن ذیل تدبر قبل بیان شد) دو گونه تصویر دارد:
یکی اینکه خود او شخصا بر تمام امتها شاهد باشد؛
و دوم اینکه افرادی که او به عنوان جانشین خود معرفی کرده از طرف او شاهد بر مردم باشند (حدیث۱)؛
و این دو معنا با هم منافاتی ندارد و هردو میتواند با هم واقع شود؛
در واقع،
اینکه زمین هیچگاه خالی از حجت نیست و حجت خدا همواره در میان ما انسانها حاضر است، تعبیر دیگری است از همین مضمون که بدانید که در میان شماست آنکه رسالت الهی را برعهده دارد.
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
4️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
میدانیم که اطاعت را همواره برای پیروی کردن کسی که مادون است از مافوق به کار میرند؛ و در مورد دو نفر که همعرض هماند از تعابیری مانند موافقت و قبول کردن و ... استفاده میشود؛
پس چرا با اینکه مرتبه پیامبر بالاتر از مردم است، چرا از تعبیر «یطیعکم» استفاده کرد؟
🔹الف. این کاربرد مجازی است و مقصود همان موافقت رسول الله ص با درخواست آنان است.
📚(التبيان في تفسير القرآن، ج9، ص345 )
🔹ب. در واقع نشان میدهد که مردم با اصرارهای اینچنینی بر مواضع خود، عملا با ایشان طوری رفتار میکنند که گویی «رسول الله ص زیردست آنان است و او باید نظر آنها را عمل کند نه اینکه آنها نظر وی را»!
این همان تعبیری است که حضرت امیر ع اواخر حکومتشان با گلایه فرمود: «دیروز من امیر بودم و امروز من زیر فرمان شما شدهام» (حدیث۸)
🔹ج. ...
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
5️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
با توجه به اینکه این آیه ناظر به عمل آن فاسق بود که تمام شد و میدانیم در این ماجرا رسول الله ص از نظر کسانی که بر پیروی از آن فاسق اصرار داشتند پیروی نکرد، چرا نفرمود: «لو اطاعکم: اگر از شما اطاعت میکرد ...» و از تعبیر مضارع «لو یطیعکم: اگر اطاعت کند...» استفاده کرد؟
🔹الف. چهبسا میخواهد نشان دهد که آنان قصد به استمرار چنین رویهای داشتند؛ و خداوند نمیخواهد این بار را هشدار دهد، بلکه می خواهد باب این رویه و مطالبه از پیامبر ص را ببندد
📚(اقتباس از الكشاف، ج4، ص361 )
🔹ب. ...
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
6️⃣«لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
اگر دقت کنید اغلب مترجمان عبارت «کثیر من الأمر» را به «بسیاری از امور» تعبیر میکنند و غالبا هم بعد از ترکیب «کثیر من» کلمه جمع (مثلا: كَثيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنين، نمل/۱۵؛ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون، حدید/۲۶ و ۲۷) یا اسم جمع (كَثيرٌ مِنَ النَّاس؛ حج/۱۸) میآید؛
چرا در اینجا فرمود «کثیر من الامر» و نفرمود «کثیر من الأمور»؟
🔹الف. چهبسا «أمر» اسم جنس باشد که در معنایش تمام افراد امر را شامل میشود، شبیه «نجوا» در آیه «لا خَيْرَ في كَثيرٍ مِنْ نَجْواهُم» (نساء/۱۱۴).
🔹ب. به نظر میرسد «أمر» در اینجا همان امر حکومتداری باشد؛ چنانکه در موارد متعددی این کلمه ناظر به امر حکومت به کار رفته است مانند کاربرد آن در «أُولِي الْأَمْر» (نساء/۵۹ و ۸۳) یا در «شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر» (آل عمران/۱۵۹) یا «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُم» (شوری/۳۸).
🔹ج. ...
✅تبصره
حتی اگر گزینه الف درست باشد ظاهرا اینکه گزینه ب در اینجا صادق است جای تردید ندارد، بویژه که مسالهای هم که ناظر به شأن نزول این آیه بیان شده کاملا ناظر به یک مسأله حکومتی بوده است.
با این حال جالب است که با اینکه با سرپیچی از دستور پیامبر ص در جانشینی حضرت امیر ع امت اسلام این اندازه به زحمت و دردسر افتادند باز عدهای اصرار دارند که امر حکومت امری است که باید بر اساس رای و نظر مردم باشد و نظر پیامبر ص در این زمینه حداکثر یک نظر مشورتی است که مسلمانان مجاز بودند که بدان عمل نکنند!
شاید از این روست که مطابق با خطبه حضرت زهرا در جمع زنان مدینه، اگر مردم از همان ابتدا زمام حکومت را به دست امیرالمومنین ع میدادند قافله جامعه را چنان حرکت میداد که زندگی و هدایت بیدردسری برای همگان رقم خورد (بلاغات النساء، ص33؛ السقيفة و فدك، ص118؛ معاني الأخبار، ص355 ) و مطابق با معارف اهل بیت، پس از آن انحرافی که رخ داد، تنها حکومتی که واقعا عدل و قسط را در میان مردم محقق خواهد ساخت و همه در آن زندگی بسیار راحت و بیدردسری خواهند داشت حکومت حضرت مهدی ع است که پیامبر اکرم به تعیین الهی او را امام این امت قرار داده است.
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
7️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
چرا تعبیر «کثیر من الأمر» آورد نه «کل الأمور»؟
🔹الف. چهبسا میخواهد نشان دهد که بالاخره پیامبر ص گاه با مردم مشورت میکند و بر اساس نظر آنان عمل میکند؛ و این گونه نیست که بر اساس نظر مردم عمل کردن همواره مایه سختی باشد (مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج28، ص102 )
بلکه در جایی مایه سختی است که نظر و رای مردم خلاف نظر رسول الله ص باشد؛ و مردم بخواهند به نظر خودشان عمل شود.
🔹ب. ...
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
8️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
فخر رازی توضیح داده که در این آيه تعبیر «لو یطیعکم: اگر از شما اطاعت کند» به معنای «لایطیعکم: از شما اطاعت نمیکند» است؛ و علت اینکه این را به صورت «لا یطیعکم» نیاورد آن است که این اطاعت نکردن پیامبر ص از مردم را همراه با دلیلش بیان کرده است؛ چنانکه در بسیاری از موارد دیگر هم جمله شرطیه در مقام بیان «امتناع شرط به خاطر امتناع جزای شرط» است؛ مانند اینکه فرمود: «لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا: اگر در زمین و آسمان غیر از الله، خدایی باشد، آن دو دچار فساد میشدند» (أنبياء/22)؛ یا فرمود: «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً: اگر قرآن از جانب غیرخدا بود، در آن اختلاف فراوانی مییافتند» (نساء/82). در اینجا هم فرمود اگر از شما اطاعت کند به سختی میافتید؛ و در جای دیگر هم فرموده بود که به سختی افتادن شما برای رسول الله ص خیلی ناراحتکننده است و راضی نمیشود به سختی بیفتید: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم» (توبه/۱۲۸).
📚مفاتیح الغیب، ج28، ص101-102
✳️تبصره
آیا اگر این تعابیر وی درست است – که درست است- و پیامبر ص بنا نداشته که در امری که مایه سختی مردم شود کار را به مردم واگذار کند و از نظر آنان پیروی نماید،
آیا پیامبر ص با اینکه بوضوح میدانست که سپردن کار حکومت به خود مردم و رها کردنشان چقدر آنان را به سختی میاندازد (تا حدی که بعد از فاصله اندکی زمینه آن شد که بنیامیه و سپس بنیعباس بر جان و مال مردم مسلط شوند و آن همه مشقت و سختی را بر امت اسلام تحمیل کنند) کار حکومت را به خود مردم واگذار کرد و نظری که درباره جانشینی امیرمومنان داده صرفا یک نظر مشورتی بوده که تخطی از آن اشکالی ندارد؟!
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
9️⃣«لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
▪️چنانکه در نکات ادبی اشاره شد فعل «عنت»:
➖هم به معنای به سختی و هلاکت افتادن به کار رفته [مانند «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا یأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» (نساء/118) یا « لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ» (توبه/128)] و؛
➖هم به معنای ابتلای به گناه و مرتکب گناه شدن [مانند «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ ... ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ» (نساء/25)]؛
▪️و در این آیه نیز:
➖برخی آن را به معنای سختی و مشقت و هلاکت دانستهاند
📚(الميزان، ج18، ص313)،
که در همین فضا برخی آن را به معنای اینکه همدیگر را به سختی و مشقت خواهید انداخت دانستهاند
📚ابن جریج؛ به نقل الدر المنثور، ج6، ص89
➖برخی به معنای «به گناه افتادن»
📚تفسیر مقاتل بن سلیمان؛ ج4، ص93
➖برخی نیز هردو معنا را برای این آیه برشمردهاند
📚مجمع البيان، ج9، ص199
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
🔟 «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
میفرماید «اگر پیامبر خدا از شما پیروی کند خودتان به زحمت میافتید.» چرا چنین است؟
🔹الف. چون شما بر اساس اطلاعات ظاهریای که دارید نظر میدهید و خداوند در جای دیگر فرمود که دلخواههای شما لزوما به نفع شما نیست و نفع حقیقیتان را خداوند میداند ولی شما نمیدانید: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون» (بقره/۲۱۶)؛ اما او چون رسول خداوند و متصل به عالم غیب است و همه لوازم امور را میبیند لذا همواره بهترین راهحل را پیشنهاد میدهد؛ پس اطاعت از او به نفع شما تمام میشود اما اطاعت او از شما به ضرر ما خواهد شد.
🔹ب. چون نظرات شما در بسیاری از او قات بر اساس دلخواههای شخصی است که منفعت شخصی و جناحی خود را در نظر میگیرید؛ و رعایت منافع شخصی و جناحی، حتی اگر در کوتاهمدت به نفع آن شخص و جناح تمام شود، در درازمدت رویههای غلطی را تثبیت میکند که نهایتا به ضرر همان شخص و جناح هم تمام خواهد شد؛ در حالی که او مصلحت کل جامعه را در نظر میگیرد و حتی اگر در کوتاه مدت به ضرر شخص یا جناحی باشد با برقراری وضع مطلوب در کل جامعه، در نهایت به نفع همانها هم خواهد بود.
🔹ج. ...
📜حکایت
این مضمون از قول بسیاری از صحابه (مانند ابوسعید خدری) و تابعین (مانند قتاده) نقل شده است که این آیه را میخواندند و میگفتند: آن پیامبرتان بود که به او وحی میشد و آن اصحابش بودند که آن قدر بهتر از شما بودند؛ با این حال اگر پیامبر ص از آن اصحاب پیروی میکرد به مشقت و زحمت میافتادند؛ خدا به دادتان برسد که حالا که پیامبر در میانتان نیست و شما هم به خوبی آن اصحابش نیستید که چه حال و روزی خواهید داشت؟!
📚(الدر المنثور، ج6، ص89 )
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
1️⃣1️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»
ابتدا فرمود اگر رسول الله ص از شما اطاعت کند به سختی و دردسر میافتید؛ سپس فرمود: ولیکن خداوند ایمان را محبوب دلهای شما کرد و... . چه ارتباطی بین این این دو فراز از آیه هست و چرا با لکن شروع کرد؟
تعبیر «ولکن خداوند ...» استدراک و جبرانی است بر آنچه در جمله قبل بود؛ یعنی آنان مشرف بر هلاکت بودند و خداوند با این نعمت که ایمان را محبوب دلهایشان قرار داده این را جبران کرده است.
📚الميزان، ج18، ص313
بسیاری از مفسران شیعه و سنی توضیح دادهاند اینکه فرمود «اگر در بسیاری از آن امور از شما فرمان برد، قطعا [خودتان] به دردسر میافتید» اشعار دارد به اینکه گروهی از مسلمانان بر قبول خبر آن فاسق که در آيه قبل اشاره شد اصرار داشتند؛
و اینکه در ادامه فرمود «ولکن ...» نشان میدهد که گروه دیگری هم بودهاند که چنین نبودهاند
📚مثلا الميزان، ج18، ص314 ؛ الكشاف، ج4، ص361
💢در واقع این آیه با آوردن تعبیر «ولکن» بخوبی نشان از وجود دو گروه در میان اصحاب پیامبر ص دارد:
➖ گروهی که براحتی در برابر سخنان پیامبر ص میایستادند و اصرار داشتند پیامبر ص نظر آنان را اجرا کند؛ و
➖گروهی که در مقابل سخنان ایشان خاضع و مطیع بودند؛ و بر این اساس «اولئک هم الراشدون» اشاره به این است که تنها یکی از این دو گروه از مسلمانان (این گروه دوم) واقعا در مسیر رشد قرار دارند.
📜نکته تاریخی📜
برای بسیاری از مسلمانان باور وقوع #رزیة_یوم_الخمیس بسیار سخت است:
درگیریای که در آخرین پنجشنبه حیات پیامبر ص در محضر ایشان رخ داد و عدهای نگذاشتند ایشان آن وصیتی را بنویسند که به تعبیر خودشان اگر آن را مینوشتند -و مردم بدان عمل میکردند- امت بعد از ایشان هیچگاه گمراه نمیشد؛
واقعهای که در معتبرترین کتب اهل سنت (صحیح بخاری، ج۱، ص۳۰ ؛ ج۲، ص ۵۹۲ و ۶۱۹ و ۸۸۷؛ ج۳، ص۱۱۷۷ و ۱۴۸۶) و شیعه (كتاب سليم بن قيس، ج2، ص794 ؛ الغيبة للنعماني، ص81 ؛ الإرشاد، ج1، ص184 ) روایت شده است.
🤔اما در این آیه بخوبی از وجود دو گروهی که عدهای براحتی با رسول الله مخالفت میکنند و عدهای تسلیم وی هستند سخن گفته؛ که وجود این دو عده در میان اصحاب رسول الله ص و اینکه فقط یکی از آنان رشدیافتهاند بخوبی نشان میدهد وقوع چنان واقعهای چندان عجیب نیست.
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
2️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ ... وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ ...»
این آیه به صراحت میفرماید که خداوند ایمان را محبوب شما قرار داد و کفر را ناپسندتان.
📝نکته کلامی: نزاع #جبر و #اختیار
جالب اینجاست که از همین تعبیر واحد
▪️برخی برداشت جبر کردهاند، با این بیان که: خداوند است که ایمان را در دلها قرار میدهد و افراد نقشی ندارند
📚(مثلا الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج16، ص314 )؛
▪️و برخی هم آن را نافی جبر دانستهاند، بدین بیان که چون خدا ایمان را محبوب و کفر را مکروه قرار داده (که قرار دادنش هم بدین صورت است که برای اولی برهان قرار داده و وعده به ثواب داده؛ و خلاف این را در مورد دومی)، معلوم است که خودش آنچه را دوست ندارد محبوب نمیگرداند و آنچه را ناخوشایند نمیدارد مکروه نمیگرداند [به عبارت دیگر، اینکه خدا چیزی را محبوب قرار داده اما عدهای خلاف آن محبوب را برمیگزینند نشان میدهد که جبر در کار نیست]؛ و نیز همین که ایمان را محبوب قرار داد نشاندهنده لطف اوست؛ پس معلوم میشود قاعده لطف برقرار است
📚(مجمع البيان، ج9، ص199-200 ).
به تعبیر دیگر، این محبوب و ناپسند قرار دادن صرفا لطف و امدادی در حق آنهاست نه اینکه کار را از وضعیت اختیاری درآورد؛ زیرا لسان آیه لسان مدح است؛ و اگر خداوند به اجبار این کار را برایشان کرده بود جای مدح نبود
📚(الكشاف، ج4، ص362 )
💢واضح است که آیه در مقام بحث اثبات جبر یا انکار آن نیست؛ اما بیان آیه طوری است که طرفین آن را شاهدی بر مدعای خود قلمداد کردهاند.
نکته در این است که آیه صرفا بیان میکند که خداوند ایمان را محبوب شما و کفر را مکروه شما قرار داد؛ و از اینکه خداوند در خصوص انسان کاری را انجام داده، نمیشود نتیجه گرفت که اختیار را سلب کرده است. در واقع، با توجه توحید افعالی، آیه بیان میکند که همه امور از جمله محبتِ ایمان و کراهت از کفر و فسوق و عصیان را خداوند در عالم قرار داده است.
🤔به تعبیر دیگر، اگرچه ایمان آوردن امری اختیاری است (و از همین روست که بدان دستور داده شده، و مدح و ثواب بر آن مترتب میشود؛ حدیث۱۶.الف)، اما قبول اختیاری بودن امری، به معنای «تفویضِ» آن امر (واگذاری صفر تا صد آن به انسان) نیست که انسان همهکارهی آن باشد (حدیث۱۶.ب)؛ بلکه همین امر اختیاری (همچون تمام امور اختیاری) در یک نظامی عمل میکند که اگر تمام مولفههای آن نظام هماهنگ نباشد خروجیِ این امر حاصل نمیشود؛ وشاید از این روست که در احادیث، خروجی داشتن اعمال اختیاری انسان را مدیون تلفیق قَدَر و عمل معرفی کردهاند (حدیث۱۴).
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
3️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ»
محبوب قرار دادن ایمان چه تفاوتی با زینت دادن آن در دل دارد و چرا بعد از اولی به دومی اشاره کرد؟
🔹الف. چهبسا اشاره به رابطهای دوسویه بین دل و ایمان است: از سویی دل میل به ایمان دارد و با رسیدن به آن، به دلخواه عمیق خویش دست مییابد؛ از سوی دیگر ایمان زینتبخش دل است و مایه جلوهگری زیباتر دل میشود.
🔹ب. برخی از امور بهخودی خود زیبا و دوستداشتنی هستند؛ اما برخی از امور بتنهایی زیباییای ندارند و تنها وقتی در نسبت خاصی با امر دیگری قرار میگیرند زینت آن میشوند (مانند «سرمه» که تنها اگر در چشم نهاده شود زینت است). چهبسا آوردن این دو فراز در کنار هم میخواهد نشان دهد ایمان هردو ویژگی را دارد: فراز اول، اشاره دارد به جلوهای که ایمان بهخودی خود دارد، که انسان را به سوی خود جذب میکند؛ و فراز دوم اشاره دارد به جلوهای که ایمان در دل پیدا میکند؛ که وقتی در قلب قرار میگیرد مایه زینت آن میشود.
🔹ج. چهبسا فراز اول اشاره به حدوث ایمان در دل است، و فراز دوم اشاره به امری که موجب بقای ایمان در دل میشود. یعنی ممکن است چیزی وارد دل شود اما بعد از مدتی دلزدگی از آن حاصل شود؛ اما ایمان هرچه در دل بماند جذابتر میشود زیرا که خداوند آن را در دل زینت داده است (مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج28، ص102 ).
(این معنا در صورتی که فعل «زیّن» با حرف «ل» میآمد، چهبسا بهترین احتمال برای این آیه میبود؛ اما با حرف «فی» هم میتواند درست باشد).
🔹د. ...
@yekaye
#حجرات_7
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
.
4️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ»
چرا در مقام محبوب و خوشایند قرار دادن، فقط از ایمان سخن گفت، اما در مقام مکروه و ناپسند گرداندن، سه گزینه کفر و فسوق و عصیان را برشمرد و چرا در مقابل ایمان، به سه گزینه کفر و فسوق و عصیان اشاره کرد؟
🔹الف. تقابل «کفر» و «ایمان» در آیات قرآن امری بسیار واضح است؛ و چهبسا این نحوه تقابل در این آیه نشاندهنده آن است که نباید فقط «کفر» را در مقابل «ایمان» دید؛ بلکه همان طور که کفر در مقابل ایمان است، فسوق و عصیان هم در مقابل ایمان است؛ از این رو، در ادبیات قرآن، تعبیر «مومن فاسق» و «مومن عاصی» همانقدر پارادوکسیکال است که تعبیر «مومن کافر»!
✳️تبصره
در قرآن کریم علاوه بر اینکه کفر را مکرر در مقابل ایمان قرار داده، در جایی «فاسق» را هم نقطه مقابل «مومن» معرفی کرده است: «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ» (سجده/18)؛ اما موردی که صریحا عصیان را بتنهایی مقابل ایمان قرار داده باشد یافت نشد؛ هرچند این مضمون در احادیث فراوانی یافت میشود و شاید واضحترین مصداق آن در احادیث، این حدیث نبوی است که بیان میدارد کسی که مرتکب عصیان میشود، در حال انجام این گناهان روح ایمان از وجودش رخت بربسته است؛ مثلا: «لَا يَزْنِي الزَّانِي حِينَ يَزْنِي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يَسْرِقُ السَّارِقُ حِينَ يَسْرِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ خُلِعَ عَنْهُ الْإِيمَانُ كَخَلْعِ الْقَمِيص: زناکار زنا نمی کند در حالی که مومن است؛ و ددزد دزدی نمیکند در حالی که مومن است؛ وقتی وی چنان میکند ایمان از او جدا میشود همانند بیرون آمدن لباس»
📚کافی، ج۲، ص۳۲
🔹ب. این سه نقطه مقابل ایمان کامل است؛ زیرا –بر طبق احادیث - ایمان تصدیق به دل و اقرار به زبان و عمل با ارکان است؛ و کفر که انکار دین حق است نقطه مقابل اولی است؛ و فسوق (که در بسیاری از روایات به معنای «کذب» دانسته شده) نقطه مقابل دومی است که ناظر به زبان است، و عصیان که تخلف در اعمال است، نقطه مقابل سومی است
📚مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج28، ص102-103
🔹ج. این سه به ترتیب نقطه مقابل ایمان کامل است، اما با این بیان که کفر همان خروج کاملا آشکار از ایمان است؛ فسوق ارتکاب گناهان کبیره است؛ و عصیان ارتکاب گناهان صغیره.
📚به نقل از مفاتیح الغیب، ج28، ص103
🔹د. کفر نقطه مقابل ایمان است؛ و آن دوتای دیگر از توابع کفر است؛ آنگاه در فرق فسوق و عصیان، برخی گفتهاند فسوق خارج شدن از طاعت به سمت معصیت است، اما عصیان خود معصیت است؛ و برخی هم گفتهاند فسوق درغگویی است و عصیان سایر معصیتها
📚الميزان، ج18، ص313
🔹ه. این تعبیر ایمان در برابر کفر و فسوق و عصیان، طبق احادیث راسخون در علم، یک معنای تاویلیای هم دارد؛ و آن اشاره است به چهار نفری که به عنوان خلفای راشدین در میان مسلمانان معروف شدند: «ایمان» اشاره است به امیرالمومنین ع، و «کفر» و «فسوق» و «عصیان» به ترتیب اشاره است به آن سه نفر که قبل از وی خلافت را غصب کردند (احادیث۱۲ و ۱۳) و در این فضا «اولئک» هم ائمه اطهار میباشد (احادیث۲۳ تا ۲۶)؛ یعنی این آیه میفرماید از میان آنان که شما خلفای راشدین میخوانید فقط علی ع ایمان بود و سه نفر دیگر، حقیقتا نه «راشدون»، بلکه تجسم کفر و فسوق و عصیاناند: اولی و دومی که نقشی اساسی در ممانعت از اجرای حکم الهی نصب امیرالمومنین ع انجام دادند به دلالتِ آیات «وَ مَنْ لَمْ یحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ» (مائده/۴۴) و «وَ مَنْ لَمْ یحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (مائده/۴۷) مصداق کافر و فاسقند؛ و سومی هم که به خاطر گناهان و عصیانهایش توسط خود مسلمانان به قتل رسید مصداق عصیان است؛ و راشدون حقیقی همان ائمه دوازدهگانهای هستند که رسول الله ص ایشان را به عنوان خلفای راشد پس از خویش معرفی فرمود.
📚الهدایا لشیعة أئمة الهدی (شرح أصول الكافی للمجذوب التبریزی)، ج1، ص112-113
🔹و. ...
@yekaye
#حجرات_7