eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️۲۸) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: صدقه‌ای که خدا آن را دوست دارد، اصلاح میان مردم است که میانشان به هم خورده و نزدیک‌کردن آن‌ها به هم زمانی که آن‌ها از هم دوری گزیده‌اند، است. 📚الكافي، ج‏2، ص209 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ عَنْ حَبِيبٍ الْأَحْوَلِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ‏ بَيْنِ‏ النَّاسِ‏ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبٌ بَيْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا. - عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مِثْلَهُ. @yekaye
☀️۲۹) الف. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: آشتی دادن میان دو شخص را بیشتر دوست دارم از اینکه دو سکه طلا صدقه بدهم. ☀️ب. از مفضّل نقل‌شده که امام‌صادق (علیه السلام) فرمود: «هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما نزاعی دیدی، از مال من برای برطرف‌کردنش مصرف کن». ☀️ج. ابوحنیفه سابق الحاج گوید: مفضّل از کنار ما می‌گذشت؛ من و دامادم بر سر ارثی مشاجره می‌کردیم. و ساعتی ایستاد و سپس گفت: «بیایید به خانه»! نزد او رفتیم و با چهار صد درهم میان ما آشتی داد و از خودش آن پول را به ما پرداخت کرد. وقتی خیالش از پایان یافتن نزاع ما جمع شد، گفت: «بدانید که این پول مال خود من نیست ولی امام صادق (علیه السلام) به من فرموده، هنگامی‌که دو تن از شیعیان با هم در چیزی نزاع دارند میان آنان آشتی بدهم و از مال او عوض دهم، و این از مال آن حضرت است». 📚الكافي، ج‏2، ص209 ☀️الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى‏، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّد عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَأَنْ أُصْلِحَ بَيْنَ اثْنَيْنِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِدِينَارَيْنِ. ☀️ب. عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏: إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي‏ . ☀️ج. ابْنُ سِنَانٍ عَنْ أَبِي حَنِيفَةَ سَابِقِ الْحَاجِ‏ قَالَ: مَرَّ بِنَا الْمُفَضَّلُ وَ أَنَا وَ خَتَنِي‏ نَتَشَاجَرُ فِي مِيرَاثٍ فَوَقَفَ عَلَيْنَا سَاعَةً؛ ثُمَّ قَالَ لَنَا: تَعَالَوْا إِلَى الْمَنْزِلِ فَأَتَيْنَاهُ فَأَصْلَحَ بَيْنَنَا بِأَرْبَعِمِائَةِ دِرْهَمٍ فَدَفَعَهَا إِلَيْنَا مِنْ عِنْدِهِ. حَتَّى إِذَا اسْتَوْثَقَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا مِنْ صَاحِبِهِ، قَالَ: أَمَا إِنَّهَا لَيْسَتْ مِنْ مَالِي؛ وَ لَكِنْ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَرَنِي إِذَا تَنَازَعَ رَجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِنَا فِي شَيْ‏ءٍ أَنْ أُصْلِحَ بَيْنَهُمَا وَ أَفْتَدِيَهَا مِنْ مَالِهِ؛ فَهَذَا مِنْ مَالِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع. @yekaye
☀️۳۰) الف. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: کسی‌که میان دیگران آشتی برقرار می‌کند [اگر مجبور شود برای این‌کار، سخن غیر واقعی بگوید] دروغگو به‌شمار نیاید. ☀️ب. از معاویه ‌بن ‌وهب (یا معاویه ‌بن‌ عمار) نقل شده است که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از قول من چنین و چنان را درباره‌ی چند چیز - که بدانها امر فرمود- ابلاغ کن. گفتم: من از قول شما این‌ها را ابلاغ می‌کنم و از جانب خودم نیز هم آنچه را به من فرمودی و هم مطالبی غیر از آن را می‌گویم. فرمود: «بله، زیرا اصلاح‌کننده در آنچه گوید دروغگو نباشد. چرا که این سخنانش برای صلح و آشتی برقرار کردن است و دروغ نیست». 📚الكافي، ج‏2، ص210 ☀️الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُصْلِحُ لَيْسَ بِكَاذِبٍ‏ . ☀️ب. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ أَوْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: أَبْلِغْ عَنِّي كَذَا وَ كَذَا فِي أَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا. قُلْتُ: فَأُبَلِّغُهُمْ عَنْكَ وَ أَقُولُ عَنِّي مَا قُلْتَ لِي وَ غَيْرَ الَّذِي قُلْتَ. قَالَ: نَعَمْ إِنَّ الْمُصْلِحَ لَيْسَ بِكَذَّابٍ إِنَّمَا هُوَ الصُّلْحُ لَيْسَ بِكَذِب.‏ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» بعد از اینکه در آیه قبل از ضرورت برقرار کردن صلح و آشتی بین مومنان سخن گفت در این آیه به فلسفه آن اشاره می‌کند و می‌فرماید در واقع مومنان برادر یکدیگرند؛ و لذاست که نباید بین آنان جنگ و درگیری واقع شود و اگر واقع شد هم حتما باید میان دو برادرتان آشتی دهید؛ و سپس تاکید می کند که تقوای الهی پیشه کنید؛ امید است که شما مورد رحمت قرار گیرید. 💢در این سوره به نظر می‌رسد دو آیه هست که به روابط بین عموم انسانها اشاره دارد: ‌یکی این آیه که در آن رابطه بین جامعه اسلامی (به تعبیر قرآن: مومنان) از جنس رابطه اخوت معرفی می‌گردد؛ و دیگری آیه ۱۳ (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا) که در آنجا به رابطه بین کل انسانها (ناس) – نه فقط مومنان، بلکه حتی رابطه مسلمانها با غیرمسلمانها؛ و حتی الگوی رابطه پیشنهادی بین خود غیرمسلمانها – می پردازد و این رابطه از جنس رابطه تعارفی (= هم‌شناسی) معرفی می‌شود؛‌ که درباره این رابطه اخیر در همانجا ان شاء الله به تفصیل بحث خواهد شد. @yekaye
. 2️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» در یک نگاه کلان، رابطه برادری را به دو قسم برادری تکوینی (جایی که پدر یا مادر مشترکی در متن طبیعت کار باشد) و برادری تشریعی (جایی که بر اساس حکم اعتباری شرعی، دو نفر برادر هم قلمداد شود) می‌توان تقسیم کرد؛ که البته رابطه اینها عموم و خصوص من وجه است؛ در اغلب موارد برادر تکوینی و برادر تشریعی بر هم منطبق است؛ اما ➖مثلا اگر کسی ولدالزنا باشد برادر تکوینی‌اش برادر شرعی‌اش نیست؛ ویا ➖مثلا کسی که برادر رضاعی شخص دیگر است (یعنی به خاطر خوردن از شیر مادر وی، برادر او محسوب شده) ویا فرزندان دو زن و مرد متفاوت، که آن زن و مرد با هم ازدواج کنند به نحوی برادر شرعی همدیگر محسوب می‌شوند هرچند برادر تکوینی نیستند. ❇️ لازم به ذکر است که کلمه «إخوة» در اینجا به معنای اعم از برادری و خواهری به کار رفته است؛ که چون در زبان فارسی کلمه‌ای که چنین دلالتی داشته باشد نداریم ما کلمه «برادری» را در ادامه به همین معنای اعم استفاده می‌کنیم. 💢به نظر می‌رسد که مقصود از برادری‌ای که در این آیه بین مؤمنان مطرح می‌شود می‌تواند هریک از این دو باشد: 🔷الف. برادری تشریعی 🔹الف.۱. از نظر علامه طباطبایی، «آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» متضمن جعل تشریعی برادری بین مؤمنان است که آثار شرعی خود را دارد؛ و این جعل یک جعل اعتباری است که آثار آن تابع اعتبار اعتبارکننده (=شارع) است. یعنی گمان نشود که برادری شرعی صرفا منحصر به برادر رضاعی و مانند آن است؛ بلکه شارع همان طور که بر اثر شیر خوردن از یک زن، جعل برادری کرده است، بین کل مؤمنان هم برادری را جعل کرده است؛ و همان طور که احکام شرعی مترتب بر برادری طبیعی لزوما با احکام شرعی مترتب بر برادری رضاعی یکی نیست و به اعتبار شارع برمی‌گردد (مثلا با اینکه در هر دو مورد، ازدواج بین خواهر و برادر حرام است؛ اما در اولی از همدیگر ارث می‌برند، در حالی که در دومی ارث نمی‌برند)؛ و برای برادری دینی هم احکام شرعی خاصی وجود دارد که در برخی احادیث تحت عنوان حقوق برادر دینی بدانها اشاره شده است؛ و از این رو، در خصوص این برادری و حقوق مترتب بر آن نیاز نیست که این را صرفا یک مجازگویی‌ای بدانیم.» 📚الميزان، ج‏18، ص315-317 🔹الف.۲. از این جهت که طبق احادیث متعدد پیامبر ص پدر این امت است (تا حدی که همسران ایشان طبق آیه قرآن به منزله مادران این امت معرفی شده‌اند: وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ؛ احزاب/۶) ؛ و بدین ترتیب از نظر شریعت اسلام تمام مؤمنان فرزند پیامبر ص و برادر همدیگر محسوب می‌شوند. 🔹الف.۳. ... 🔷ب. برادری تکوینی 🔹ب.۱. با توجه به اینکه در نکات ادبی اشاره شد که غالبا تعبیر «إِخْوَان» بیشتر برای دوستان و «إِخْوَة» بیشتر برای برادرانی که در ولادت مشترکند به کار می‌رود، کاربرد آن در اینجا می‌تواند کاربردی استعاری باشد برای اشاره به برادری تکوینی. یعنی قرآن کریم با استفاده از واژه‌ای که غالبا برای برادری تکوینی استفاده می‌شود می خواهد بگوید شما باید این برادری ایمانی را همچون برادری تکوینی ببینید. 📚اقتباس از مفاتيح الغيب، ج‏28، ص106 🔹ب.۲. اگر به احادیث طینت توجه کنیم (که طینت مؤمنان واحد، و برگرفته از طینت اهل بیت ع است) آنگاه چه‌بسا بتوان گفت همان احادیث که پیامبر ص و علی ع را پدران این امت معرفی می کنند، بیان یک حقیقت تکوینی (ناظر به طینت انسان) است و بدین ترتیب در خصوص مؤمنان واقعی، واقعا برادری تکوینی بین مؤمنان برقرار است؛ البته با این توجه که عالم تکوین منحصر در عالم ماده و دنیا نیست و مراتب دیگر وجود واقعی (از جمله عالم ذر) را هم شامل می‌شود. 📚اقتباس از تفسير الصافي، ج‏5، ص51-52 🔹ب.۳. از نعمت‏هاى الهى كه خداوند در قرآن برشمرده است، ایجاد الفت ميان دل‏هاى مسلمانان است: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ: به ياد آوريد نعمت خدا بر شما را كه شما با يكديگر دشمن بوديد، پس ميان دل‏هاى شما الفت برقرار كرد (آل عمران/۱۰۳). از این آیه سوره حجرات فهمیده می‌شود که آن الفتی که خداوند تکوینا بین مسلمانان ایجاد کرده فقط در حد برطرف شدن نزاع تاریخی اوس و خزرج نبود؛ بلکه چنان الفتی است که همه مومنان را برادر یکدیگر گردانده است. 🔹ب.۴. چون به پدر و مادر واحد (آدم و حواء) برمی‌گردند لذا همه با هم برادرند 📚اقتباس از زجاج، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص200 ▪️نقد: این قول نمی تواند در ذیل این آیه قول قابل اعتنایی باشد؛‌ زیرا بر اساس این قاعده کل انسانها با هم برادر می‌شوند نه فقط مؤمنان؛ در حالی که در این آیه، تعبیر «اخوة» ناظر به رابطه بین برادران ایمانی (و نه بین مطلق انسانها) ‌به کار رفته است. 🔹ب.۵. ... @yekaye
. 4️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» امروزه براى اظهار علاقه، كلمات رفيق، دوست، هم شهرى و هم وطن بكار مى‏رود، امّا اسلام كلمه برادر را بكار برده و، رابطه‏ى مؤمنان با يكديگر را همچون رابطه‏ى دو برادر دانسته كه در اين تعبير نكاتى نهفته است، از جمله: الف) دوستى دو برادر، عميق و پايدار است. ب) دوستى دو برادر، متقابل است، نه يك سويه. ج) دوستى دو برادر، بر اساس فطرت و طبيعت است، نه جاذبه‏هاى مادى و دنيوى. د) دو برادر در برابر بيگانه، يگانه‏اند وبازوى يكديگر. ه) اصل و ريشه دو برادر يكى است. و) توجّه به برادرى مايه‏ى گذشت و چشم‏پوشى است. ز) در شادى او شاد و در غم او غمگين است. (تفسير نور، ج‏9، ص179) جالب اینجاست که برادرى نسبى، روزى گسسته خواهد شد: «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ» (مومنون/۱۰۱)، ولى برادرى دينى حتّى در قيامت پايدار است: «إِخْواناً عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ» (حجر/۴۷). 📚تفسير نور، ج‏9، ص181 @yekaye
. 5️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» اسلام مومنان را برادر همدیگر معرفی می کند، و برادرى بر اساس ايمان، مشروط به سنّ، شغل، سواد و درآمد نيست؛ و این یعنی در جامعه ایمانی هيچ كس، خود را برتر از ديگران نداند. آرى، ميان والدين و فرزند برترى است، ولى ميان برادران، برابرى است. 📚تفسير نور، ج‏9، ص183 @yekaye
. 6️⃣«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» چرا تعبیر برادر بودن مؤمنان را با ادات «إنما» آورد؟ 🔷الف. این ادات در اینجا برای تاکید است؛ آنگاه: 🔹الف.۱. می‌خواهد نشان دهد که ایمان دینی همه را چنان گرد هم می‌آورد که همچون برادر می‌شوند. 🔹الف.۲. ... 🔷ب. این ادات برای حصر است؛ آنگاه: 🔹ب.۱. این به عنوان مقدمه‌ای است برای دستور بعدی، یعنی: «فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ». گویی می‌خواهد بفرماید نسبت بین شما مؤمنان چیزی جز نسبت برادری نیست؛ از این رو اگر دو تا برادر با هم نزاع کردند بقیه هم چون برادر آنان هستند باید بکوشند که بین آن دو برادرشان صلح برقرار سازند 📚(الميزان، ج‏18، ص315 ). 🔹ب.۲. رابطه برادرى، در گرو ايمان است. (مسائل اقتصادى، سياسى، نژادى، جغرافيايى، تاريخى و ... نمى‏تواند در مردم روح برادرى به وجود آورد.) جانِ گرگان و سگان از هم جداست / متّحد، جان‏هاى شيران خداست‏ 📚(تفسير نور، ج‏9، ص183). به تعبیر دیگر، این حصر دلالت دارد که برادری صرفا بین مؤمنان است نه بین مؤمن و کافر؛ چنانکه می‌دانیم اگر دو برادر مسلمان و کافر داشته باشیم از جانب کافر برادری قطع است و وی از برادر مؤمنش ارث نمی‌برد؛ و این ضابطه حتی بین انسان و برادری که ولدالزنا باشد هم برقرار است؛‌یعنی با اینکه به لحاظ طبیعی و ژنتیک برادرش محسوب می‌شود اما از نظر اسلام این برادری منتفی است و از هم ارث نمی برند 📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج‏28، ص107 ) 🤔نقد: به نظر می‌آید اگرچه اصل این مطلب (که برادری معتبر در اسلام، صرفا بین مؤمنان است) می‌تواند با اندکی تسامح درست باشد، اما در اینکه بتوان این نکته را از این آیه استظهار نمود می‌توان مناقشه کرد؛‌ زیرا «إنما» وقتی در معنای ادات حصر به کار می‌رود کلمه بعد از خود را در کلمه دوم منحصر می‌سازد نه بالعکس؛ ‌یعنی ساختار : «إنما الف ب» به معنای «لا الف إلا ب» است؛ در حالی که در معنایی که آقایان قرائتی و فخر رازی استفاده کرده‌اند به صورت ساختار «لا ب إلا الف» بوده است؛ و ظاهرا «إنما» چنین دلالتی ندارد. 🔹ب.۳. ... @yekaye
. 8️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ» از امتيازات اسلام آن است كه اصلاحات را از ريشه شروع مى‏كند. مثلا مى‏فرمايد: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» (یونس/۶۵)، تمام عزّت براى خداست، چرا به خاطر كسب عزّت به سراغ اين و آن مى‏رويد؟ يا مى‏فرمايد: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» (بقره/۱۶۵) تمام قدرت‏ها از اوست، چرا هر ساعتى دور يك نفر مى‏چرخيد!؟ در اين آيه نيز مى‏فرمايد: همه‏ى مؤمنان با يكديگر برادرند، بعد مى‏فرمايد: اكنون كه همه برادر هستيد، قهر و جدال چرا؟ همه با هم دوست باشيد. بنابراين براى اصلاح رفتار فرد و جامعه بايد مبناى فكرى و اعتقادى آنان را اصلاح كرد. 📚تفسير نور، ج‏9، ص180 @yekaye
حدیث زیر در قسمت احادیث باید می‌آمد که فراموش شده بود. از آنجا که در تدبر بعدی از آن استفاده شده است در اینجا تقدیم می‌شود:
☀️۳۱) الف. از امام رضا ع با سند متصل از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: بعد از انجام واجبات هیچکس عملی بهتر از آشتی دادن مردم انجام نداده است؛ سخن خوبی می‌گوید و آرزوی خوبی می‌کند. و نیز فرمودند: اصلاح ذات البین و آشتی دادن بین افراد برتر از یک سال نماز و روزه است. 📚الأمالي (للطوسي)، ص522 ☀️ أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ أَبُو مُحَمَّدٍ الْبَيْهَقِيُّ الشَّعْرَانِيُّ بِجُرْجَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَبُو مُوسَى الْمُجَاشِعِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ). قَالَ الْمُجَاشِعِيُّ: وَ حَدَّثَنَاهُ الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، عَنْ أَبِيهِ مُوسَى، عَنْ أَبِيهِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ آبَائِهِ، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): مَا عَمِلَ امْرُؤٌ عَمَلًا بَعْدَ إِقَامَةِ الْفَرَائِضِ خَيْراً مِنْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ، يَقُولُ خَيْراً وَ يَتَمَنَّى خَيْراً... قَالَ: وَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقُولُ: إِصْلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْم‏. ☀️ب. از امام کاظم متن دو وصیت‌نامه از امیرالمومنین ع روایت شده است؛ ‌که در فرازی از وصیت‌نامه دوم امیرالمومنین ع، از رسول الله ص روایت شده که ایشان فرمودند: آشتی برقرار کردن بین افراد برتر از یک سال نماز و روزه است؛‌ و آن چیزی که دین را نابود و ریشه‌کن می کند نزاع انداختن بین افراد است؛ و لا قوة الا بالله العلی العظیم. ... 📚الكافي، ج‏7، ص51 أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع بِوَصِيَّةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هِيَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ... وَ كَانَتِ الْوَصِيَّةُ الْأُخْرَى مَعَ الْأُولَى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ... فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ أَنَّ الْمُبِيرَةَ الْحَالِقَةَ لِلدِّينِ فَسَادُ ذَاتِ الْبَيْنِ؛ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم‏؛ ... ☀️ج. این فراز از وصیت‌نامه ایشان با اندکی تفاوت در نهج‌البلاغه نیز آمده است: ... شما دو نفر [امام حسن و امام حسین ع] و همه فرزندان و خانواده‌ام و هرکس که این وصیت‌نامه‌ام به او برسد را سفارش می‌کنم به تقوای الهی و نظم در کارتان و آشتی بین خودتان؛ که همانا من از جد شما [= رسول الله ص]‌شنیدم که فرمود: «آشتی برقرار کردن بین افراد برتر از یک سال نماز و روزه است؛»... 📚نهج‌البلاغه، نامه ۴۷ ...أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا ص يَقُولُ: صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَام‏... @yekaye
. 7️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ» در واقع مؤمنان برادرند؛ پس میان دو برادرتان آشتی دهید. 📝اهمیت و در اسلام اسلام اهتمام ویژه‌ای به برقراری صلح و آشتی بین انسانها دارد: توصیه به اصلاح و آشتی بین خود افراد را در ردیف توصیه به تقوا و اطاعت از خدا و رسولش قرار داده است: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ: پس تقوای الهی پیشه کنید و رابطه بین خودتان را اصلاح کنید [= بین خودتان صلح و آشتی برقرار نمایید] و از خداوند و رسولش اطاعت کنید، اگر که مومن هستید» (انفال/1)؛ و علاوه بر توصیه‌های اکید به برقرار کردن صلح و آشتی بین مردم: «... مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ، وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً: ...کسى كه دستور صدقه يا كار نيك يا اصلاح و آشتی در ميان مردم می‌دهد؛ و هر كه براى طلب خشنودى خداوند چنين كند به زودى او را پاداشى بزرگ خواهيم داد.» (نساء/114)، هم در خصوص آشتی درون خانواده و هم در آشتی دادن گروههایی در جامعه دینی که با هم وارد نزاع می‌شوند، اهتمام ویژه‌ای دارد: ➖ در افق خانواده، ▫️وقتی بیم نشوز از جانب زن هست و تدبیرهای اولیه فایده‌ای ندارد، می‌فرماید: «وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُن‏ ...؛ وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُريدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما: و در مورد زنی که از سرکشی او می‌ترسید ...؛ و اگر بيم داشتيد که کاملا از هم جدا شوند، پس داورى از خانواده مرد و داورى از خانواده زن برانگيزيد، كه اگر قصد اصلاح و آشتی داشته باشند خداوند ميان آن دو، توفیقی می دهد» (نساء/34-35)؛ و ▫️وقتی بیم نشوز از جانب مرد است، می‌فرماید: «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ: و اگر زنى از سركشى يا اعراض شوهرش بیم داشته باشد، برای آن دو اشکالی ندارد كه به نوعى در ميان خودشان [(هر چند به گذشت از پاره‏اى از حقوقشان] صلح و آشتى نمايند، و اساسا صلح بهتر است‏» (نساء/128)؛ ➖ و در افق جامعه دینی، در همین آیات سوره حجرات سه بار پیاپی تأکید دارد که بین دو گروهی که به قتال برخاسته‌اند حتما صلح و آشتی برقرار کنید، و هم آنان باید خود را همچون برادر ببینند و هم شما همچون برادر آنان به میانجی‌گری وارد شوید: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما؛ فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما ... فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ ...؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُم‏: و اگر دو طایفه از مؤمنان به قتال پرداختند پس بین آن دو آشتی افکنید؛ پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کرد، ... پس اگر بازگشت، بین آن دو به عدل آشتی دهید، ... در واقع مؤمنان برادرند؛ پس میان دو برادرتان آشتی دهید» (حجرات/۹-۱۰). 💢این صلح و آشتی بقدری در اسلام موضوعیت دارد که نه‌تنها بعد از انجام واجبات، برترین عمل انسانی شمرده شده و ثوابش بیش از ثواب یک سال نماز و روزه معرفی گردیده است (حدیث۳۱)، بلکه براى اصلاح کردن و آشتی دادن، احكام ويژه‏اى قرار داده است، از جمله: @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر 7️⃣ 💢این و بقدری در اسلام موضوعیت دارد که نه‌تنها بعد از انجام واجبات، برترین عمل انسانی شمرده شده و ثوابش بیش از ثواب یک سال نماز و روزه معرفی گردیده است (حدیث۳۱)، بلکه براى اصلاح کردن و آشتی دادن، احكام ويژه‏اى قرار داده است، از جمله: 🔹الف. دروغ كه از گناهان كبيره است، اگر براى آشتى واصلاح گفته شود، دروغ محسوب نمی‌شود (حدیث۳۰). 🔹ب. نجوا کردن و درگوشى سخن گفتن، كه از اعمال شيطانی قلمداد شده (إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ الَّذينَ آمَنُوا؛ مجادله/۱۰)، اگر براى اصلاح و آشتى دادن باشد، منعى ندارد: «لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ: در بسيارى از نجواهای آنان خيرى نيست، جز آنهايى كه دستور صدقه يا كار نيك يا اصلاح و آشتی در ميان مردم دهند» (نساء/114). 🔹ج. با اين‏كه عمل به سوگند، واجب و شكستن آن حرام است، امّا اگر كسى سوگند ياد كند كه دست به اصلاح و آشتى دادن ميان دو نفر نزند، اسلام این سوگند را بی‌خاصیت شمرده [و عملا شكستن آن را مجاز مى‏داند]: «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاس‏: و خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد كه نيكى و تقوا و اصلاح ميان مردم انجام ندهيد»؛ که امام صادق ع ذیل این آيه فرمودند: یعنی مبادا وقتی از شما خواستند که بین مردم آشتی برقرار کنید بگویید من سوگند خورده‌ام که چنین نکنم. (الكافي، ج‏2، ص210 ) 🔹د. با اين‏كه عمل به وصيّت، واجب، و ایجاد تغییر در وصیت افراد حرام است، امّا اگر عمل به وصيّت، موجب ظلمی می‌شود و ميان افرادى فتنه و كدورت مى‏آورد، اسلام اجازه مى‏دهد كه وصيّت ترك شود به نحوی که بین افراد صلح و آشتی برقرار شود: «فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ: پس هر كه از انحراف يا از گناه وصيت كننده بترسد، پس ميان آنها [یعنی میان ورثه و اهل وصيت، با تغيير دادن وصیت] اصلاح و آشتی‌ای برقرار نمايد بر او گناهى نيست.» (این توضیح از امام باقر ع برای این آیه است؛ ر.ک: الكافي، ج‏7، ص21 ). 🔹ه. اگر کسی چند همسر دارد و نمی تواند به لحاظ روحی و عاطفی بین آنها عدالت برقرار کند، حداقل وظیفه دارد که تقوا را چنان رعایت کند و به گونه‌ای عمل کند که بین آنها صلح و آشتی برقرار باشد تا مورد مغفرت الهی قرار گیرد: «وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَميلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً: و شما هر چند هم كه حرص بورزيد هرگز نمى‏توانيد ميان زن‏ها [از حیث تمایل باطنى] عدالت بورزید، پس [حداقل در وظايف ظاهرى] يكسره از يكى از آنها روى نگردانيد تا او را همانند زنى بلاتكليف رها نماييد؛ و اگر صلح و سازش برقرار كنيد و تقوا ورزيد مسلّما خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.» (نساء/129) @yekaye
. 9️⃣ «إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا» براى برقرارى صلح وآشتى، از كلمات محبّت ‏آميز و انگيزه ‏آور استفاده كنيم 📚(تفسير نور، ج‏9، ص183). @yekaye
. 🔟 «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ» با اینکه جنگ بین دو طائفه (جمعیتی فراوان) بود و هم در آیه قبل از تعبیر جمع (اقتتلوا) استفاده کرد، و هم در اینجا (مومنون؛ إخوة)، چرا مجددا از تعبیر «مثنی» (أَخَوَیكُمْ) استفاده کرد؟ 🔹الف. چون هر نزاعی دو طرف دارد؛ [و در آیه قبل هم اگرچه به خاطر کثرتشان از تعبیر «اقتتلوا» استفاده کرد اما با تعابیر «طائفتان» و «بینهما» و «احدیهما علی الاخری» بر دوییت اینان تاکید کرد] به علاوه که می‌خواهد شما را به عنوان شخص ثالث میانجی مطرح کند «دو برادرتان» و همه اینها تناسب دارد که از تعبیر مثنی در خصوص طرفین نزاع استفاده شود (اقتباس از مجمع البيان، ج‏9، ص200 ) 🔹ب. می‌خواهد نشان دهد که نیاز نیست که حتما نزاع بین دو طائفه باشد و حتما کار به قتال بکشد که شما وظیفه میانجی‌گری را عهده‌دار شوید؛ بلکه اگر بین دو نفر از مسلمانان هم هرگونه نزاعی (نه حتی در حد قتال) رخ داد شما موظفید به اصلاح آنان اقدام کنید. (مفاتيح الغيب، ج‏28، ص106 ) 🔹ج. ... @yekaye
. 1️⃣1️⃣ «فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ» چرا فرمود «بَینَ أَخَوَیكُمْ: بین برادرانتان» و نفرمود «بَینَ الأَخَوَین: بین این دو برادر»؟ 🔹الف. می‌خواهد تاکید کند که نه‌فقط آنان با هم برادرند بلکه شما هم با آنان برادرید و همین برادری شماست که اقتضایش این است که در مساله ورود پیدا کنید و بین آن دو آشتی دهید (الميزان، ج‏18، ص315 ). در واقع، با یک تعبیر لطیف هم بر برادر بودن طرفین نزاع تاکید کرد (که همین باید مانع از ادامه دادن نزاع توسط خود آنان شود)؛ و هم بر برادر بودن سایر افراد جامعه اسلامی با آنان (که همه باید وسط میدان بیایند و نگویند نزاع آنان چه ربطی به ما دارد)؛ تا معلوم شود «جلوگيرى از نزاع و اقدام براى اصلاح و برقرارى صلح، وظيفه‏ى همه است، نه گروهى خاص؛ و اصلاح كننده نيز خود را برادر طرفين درگير بداند» (تفسير نور، ج‏9، ص183). 🔹ب. ... @yekaye
. 3️⃣1️⃣ «فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» هم برقراری صلح و صفا و هم رعایت تقوا می‌تواند مقدّمه‏ برای نزول رحمت الهى شود. 📚اقتباس از تفسير نور، ج‏9، ص184) اساسا در قرآن کریم اصلاح و آشتى دادن، سبب دريافت بخشودگى و رحمت از جانب خداوند شمرده شده است: «إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً» (نساء/۱۲۹) و هر كس واسطه‏ گرى خوبى ميان مسلمانان انجام دهد، پاداشِ در شأن دريافت خواهد كرد: «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها» (نساء/۸۵) 📚تفسير نور، ج‏9، ص182 @yekaye
. 4️⃣1️⃣ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما ... فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا ...؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» در آيه قبل ابتدا صرفا فرمود «فَأَصْلِحُوا بَینَهُما»؛ در گام دوم فرمود «فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا»؛ و اکنون در اين آيه مى‏فرمايد: «فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ». وجه این تفاوت تعابیر (که اول بار مطلق آورد، بار دوم اصلاح را با قسط همراه کرد، و بار سوم با تقوا) چیست؟ 🔹الف. اینها هریک توضیح و تفصیل قبلی و یک گام به جلو است؛ ابتدا بر اصل برقراری صلح تاکید می‌کند؛ سپس اینکه این صلح و آشتی در مدار عدل و قسط باشد؛ و سپس اینکه در برقرارى صلح، از خدا بترسيد؛ یعنی اگر شما را به عنوان ميانجى پذيرفتند، خدا را در نظر بگيريد و حكم دهيد، نه آنكه اصلاح شما، عملا مايه‏ ظلم و ستم به يكى از طرفين ویا محور آن، جلب منفعتی برای خود شما باشد، تا رفع خصومت بین آن دو. 📚اقتباس از تفسير نور، ج‏9، ص180 🔹ب. در آیه قبل ناظر به اصلاح در جایی بود که جنگ و قتال رخ داده؛ و در چنین موقعیتی همه سعی می‌کنند که آتش فتنه را فروبخوابانند؛ لذا تاکیدی بر رعایت تقوا ضرورت نداشت؛ اما این آیه عام و ناظر به هر نزاعی بین دو نفر است؛ و در اینجا گاه افراد میانجی به حساسیت مساله چندان توجه ندارند و بی‌مبالاتی می‌ورزند و لذا اصرار دارد که حتما تقوا را رعایت کنید. 📚مفاتيح الغيب، ج‏28، ص106-107 🔹ج. [در آیه قبل خطاب اصلی متوجه کسانی بود که در مقام اصلاح و آشتی دادن هستند؛ اما] تعبیر «اتقوا الله» در اینجا هم ناظر به آشتی دهندگان است و هم ناظر به دو گروه متخاصم (الميزان، ج‏18، ص315 )؛ یعنی همه شما برای اینکه اصلاح به خوبی انجام شود و مشمول رحمت الهی شوید تقوا را در نظر بگیرید. 🔹د. بر اساس آنچه در جلسه قبل تدبر ۱۸ بیان شد، در آیه قبل چه‌بسا گام اول ناظر به ابتدای قتال است که صلح و آشتی دادن مومنان و جلوی قتل و خونریزی را گرفتن (ولو با گذشتن از برخی از حقوق) موضوعیت دارد؛ گام دوم در جایی است که گروه سرکش با زور سرجایش نشانده شده؛ و اینجا دیگر باید عدالت رعایت شود و حق مظلوم بازستانده شود؛ آنگاه در این آیه به یک ضابطه کلی در هر دو مورد اشاره می‌کند و آن رعایت تقواست در مقام آشتی دادن؛ یعنی کسی که می‌خواهد به وظیفه میانجی‌گری اقدام کند، هم در گام اول و هم در گام دومی که بیان شد باید بر اساس رعایت تقوای الهی و خود را در محضر خدا دیدن، دست به اقدام برای آشتی بزند؛ نه بر اساس جلب منفعتی برای خود یا تعصبات حزبی و جناحی و ... . 🔹ه. ... @yekaye
. 5️⃣1️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» قرار دادن این آیه در کنار آیه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه/۷۱) می‌تواند حاوی نکات زیبایی در حوزه ارتباطات مومنان باشد. در این آیه، رابطه بین مومنان رابطه برادری معرفی شده است که اهتمام به این رابطه با ایجاد صلح و آشتی بین برادران و رعایت تقوا، انسان را در معرض رحمت خداوند قرار می دهد؛ و در آیه سوره توبه رابطه بین مومنان رابطه ولایی (ولایت متقابل) معرفی شده، که این رابطه رواج امر به معروف و نهی از منکر و اقامه نماز و پرداخت زکات و اطاعت از خدا و رسول را در میان آنان به همراه دارد؛ و این منجر به آن می شود که مورد رحمت الهی واقع شوند. 💢می‌توان گفت رابطه ولایی بین مومنان همان رابطه اخوت بین ایشان است؛ و شاید بر همین اساس بتوان گفت مهمترین نمود کنش اصلاحی بین برادران ایمانی همین امر به معروف و نهی از منکر و اقامه نماز و پرداخت زکات و اطاعت از خدا و رسول است؛ یعنی چون فضای ایمانی موجب پیوند برادری بین آنها شده است، پس اگر نزاعی بین آنان واقع شود با رجوع به دستورات الهی و ذیل سایه عبودیت خدا و اطاعت از خدا و رسولش مرتفع می گردد. 💢تنها تفاوتی که بین این دو آیه است این است که در اولی مشمول رحمت شدن را با تعبیر «لعل» آورده اما در دومی با حرف «س»؛ شاید می‌خواهد نشان دهد که اگر برادری ورزیدید و اصلاح بین خودتان کردید صرفا زمینه‌ای برای رحمت را ایجاد کردید و معلوم نیست قطعا مشمول رحمت شوید؛ اما اگر کاملا روابطتتان را ذیل شریعت تعریف کردید یعنی امر به معروف و نهی از منکر و اقامه نماز و پرداخت زکات و اطاعت از خدا و رسول در میان شما مستقر شد بدانید که حتما و خیلی سریع مشمول رحمت الهی خواهید شد. @yekaye
. 2️⃣1️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ» بعد از توصیه به برقراری اصلاح، به تقوا توصیه کرد. شاید بدین جهت است که می‌خواهد تذکر دهد که: اصلاح و آشتى دادن، آفاتى دارد كه بايد مراقب بود. (تفسير نور، ج‏9، ص184) شاید آیه «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً» (نساء/128) بتواند به تفسیر بهتر این آیه کمک کند. در آنجا نیز اگرچه توصیه به صلح و آشتی داده است اما در ادامه توضیح داده که اما هر نفسی در محضر «شح» خویش است؛ یعنی هرکس خودخواه است و این خودخواهی نمی گذارد که صلح و آشتی منصفانه‌ای برقرار شود؛ و از این رو، وقتی هر نفسی «شح» خویش را طلب می‌کند، و تقوا هم در حقیقت همین نگه داشتن شح نفس خویش است: « فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏» (تغابن/۱۶)؛ و اگر واقعا می‌خواهیم صلح و آشتی برقرار شود باید تقوا را در این میان خیلی جدی رعایت کنیم. @yekaye
. 6️⃣1️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» ناظر به حدیث۱ و تحلیلی که درباره ضرورت برادری بین مومنان شده این حکایت قابل تامل است: 📜حکایت سفيان ثورى به مردى قریشى از اهل مكه گفت: ما را نزد جعفر بن محمد [= امام صادق عليه السلام] ببر. آن مرد گويد: او را خدمتش بردم كه دیدیم آن حضرت بر مركب خويش سوار شده [و عازم جایی] است. سفيان به ایشان عرض كرد: یا اباعبداللَّه! حديث سخنرانى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله را در مسجد خيف براى ما باز گو! فرمود: اكنون كه سوار شده‏ام، بگذار دنبال كارم بروم، وقتى آمدم برايت مي‌گويم. عرض كرد: تقاضا ميكنم بحق قرابتى كه با پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله دارى، که همین الان برايم بازگویی. حضرت پياده شد. سفيان عرض كرد: امر بفرمائيد برايم دوات و كاغذى بياورند تا آن را بنويسم. حضرت دوات و كاغذ خواست و سپس فرمود بنويس: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏؛ این است خطبه رسول الله صلّى اللَّه عليه و آله در مسجد خيف‏: خداوند دلشاد كند بنده‌ای را كه سخن مرا بشنود و آن را درك و حفظ كند، سپس آن را به كسی كه نشنيده برساند، که ای بسا كسی كه فقه‌ای [= نکته عمیقی] را حمل كند ولی خودش فقيه [= عمیق و نکته‌فهم] نيست و ای بسا كسی كه فقه‌ای را به كسی كه از او فقیه‌تر است حمل كند. سه چيز است كه دل مرد مسلمان در آنها خيانت نمی‌كند: اخلاص عمل برای خدا و خیرخواهی نسبت به رهبران مسلمانان و همراهی دائمی با جماعت آنان، زيرا كه دعوت آنان [= رهبران] شامل همه كسانی است كه پشت سر آنهایند. مومنان برادرند و خون‌های آنان برابر است و كمترين آنها می‌تواند از سوی آنان تعهّد بدهد؛ و آنان در برابر غیرشان یک دست واحدند. سفيان اين حديث را نوشت و بر امام عرضه كرد، سپس حضرت سوار شد و من و سفيان آمديم. در بين راه سفيان به من گفت: باش تا در اين حديث نظرى كنم. به او گفتم: به خدا سوگند كه امام صادق ع چيزى را به گردنت گذاشت كه هرگز از عهده آن برنيایى. گفت: آن چيست؟ گفتم: اينكه فرمود: «سه چيز است كه دل مرد مسلمان در آنها خيانت نمی‌كند: اخلاص عمل برای خدا»؛ اینکه معلوم است؛ اما در ادامه فرمود «و خیرخواهی نسبت به رهبران مسلمانان». آيا اين رهبران كه خيرخواهى آنها بر ما واجب است كيانند؟ آيا مقصود معاوية بن ابى سفيان و يزيد بن معاويه و مروان بن حكم و كسانى است كه شهادتشان نزد ما پذيرفته نيست و نماز خواندن پشت سرشان جايز نيست ؟ و اینكه فرمود «و همراهی دائمی با جماعت آنان»، آيا كدام جماعت از مسلمانان است؟ آيا مقصود مرجئى است كه مي‌گويد: كسى كه نماز نخواند و روزه نگيرد و غسل جنابت نكند و كعبه را خراب كند و با مادرش نزديكى كند، ايمان جبرئيل و ميكائيل را دارد؟! يا قَدَرى است كه عقيده دارد آنچه خداى عز و جل خواهد واقع نمی‌شود و آنچه شيطان بخواهد واقع می‌شود؟! يا حرورى [= خوارج] است كه از على بن ابى طالب عليه السلام بيزارى می‌جويد و به کفر آن حضرت شهادت می‌دهد؟! آيا جَهْمى است كه عقيده دارد هر چه هست، همان شناختن خداى يكتاست و ايمان چيزى جز اين نيست؟! سفيان گفت: واى بر تو، خود آنان [= شیعیان پیروان خود امام صادق ع در این زمینه] چه می‌گویند؟ گفتم: آنها مي‌گويند: همانا به خدا سوگند كه على بن ابى طالب عليه السلام امام و رهبری است كه خيرخواهيش بر ما لازم است، و جماعتى كه بايد با آنها همراه بود، اهل بیت او هستند. سفيان نوشته را پاره كرد و گفت: اين خبر را به كسى نگو. 📚الكافي، ج‏1، ص403-404 @yekaye 👇سند و متن اصل حکایت👇
سند و متن حکایت مذکور در تدبر6️⃣1️⃣ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ قُرَيْشٍ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ قَالَ: قَالَ سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ: اذْهَبْ بِنَا إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ. قَالَ: فَذَهَبْتُ مَعَهُ إِلَيْهِ فَوَجَدْنَاهُ قَدْ رَكِبَ دَابَّتَهُ. فَقَالَ لَهُ سُفْيَانُ: يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ! حَدِّثْنَا بِحَدِيثِ خُطْبَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ. قَالَ: دَعْنِي حَتَّی أَذْهَبَ فِي حَاجَتِي فَإِنِّي قَدْ رَكِبْتُ فَإِذَا جِئْتُ حَدَّثْتُكَ. فَقَالَ: أَسْأَلُكَ بِقَرَابَتِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا حَدَّثْتَنِي. قَالَ فَنَزَلَ فَقَالَ لَهُ سُفْيَانُ: مُرْ لِي بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ حَتَّی أُثْبِتَهُ. فَدَعَا بِهِ. ثُمَّ قَالَ: اكْتُبْ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ؛ خُطْبَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ: نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ تَبْلُغْهُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ لَيْسَ بِفَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَی مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ثَلَاثٌ لَا يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِيطَةٌ مِنْ وَرَائِهِمْ. الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَی مَنْ سِوَاهُمْ يَسْعَی بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ. فَكَتَبَهُ سُفْيَانُ ثُمَّ عَرَضَهُ عَلَيْهِ وَ رَكِبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ جِئْتُ أَنَا وَ سُفْيَانُ. فَلَمَّا كُنَّا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ قَالَ لِي: كَمَا أَنْتَ حَتَّی أَنْظُرَ فِي هَذَا الْحَدِيثِ. فَقُلْتُ لَهُ: قَدْ وَ اللَّهِ أَلْزَمَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ رَقَبَتَكَ شَيْئاً لَا يَذْهَبُ مِنْ رَقَبَتِكَ أَبَداً. فَقَالَ: وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ ذَلِكَ؟ فَقُلْتُ لَهُ: «ثَلَاثٌ لَا يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ: إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ» قَدْ عَرَفْنَاهُ؛ «وَ النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ»؛ مَنْ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ الَّذِينَ يَجِبُ عَلَيْنَا نَصِيحَتُهُمْ؟ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ وَ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ وَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ وَ كُلُّ مَنْ لَا تَجُوزُ شَهَادَتُهُ عِنْدَنَا وَ لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ خَلْفَهُمْ؟! وَ قَوْلُهُ «وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ»؛ فَأَيُّ الْجَمَاعَةِ؟ مُرْجِئٌ يَقُولُ: مَنْ لَمْ يُصَلِّ وَ لَمْ يَصُمْ وَ لَمْ يَغْتَسِلْ مِنْ جَنَابَةٍ وَ هَدَمَ الْكَعْبَةَ وَ نَكَحَ أُمَّهُ فَهُوَ عَلَی إِيمَانِ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ؟! أَوْ قَدَرِيٌّ يَقُولُ: لَا يَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَكُونُ مَا شَاءَ إِبْلِيسُ؟! أَوْ حَرُورِيٌّ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ شَهِدَ عَلَيْهِ بِالْكُفْرِ؟! أَوْ جَهْمِيٌّ يَقُولُ: إِنَّمَا هِيَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ وَحْدَهُ لَيْسَ الْإِيمَانُ شَيْ‏ءٌ غَيْرُهَا؟! قَالَ: وَيْحَكَ؛ وَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ يَقُولُونَ؟ فَقُلْتُ: يَقُولُونَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع وَ اللَّهِ الْإِمَامُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْنَا نَصِيحَتُهُ، وَ لُزُومُ جَمَاعَتِهِمْ أَهْلُ بَيْتِهِ! قَالَ: فَأَخَذَ الْكِتَابَ فَخَرَقَهُ؛ ثُمَّ قَالَ: لَا تُخْبِرْ بِهَا أَحَداً. 📚الكافي، ج‏1، ص403-404 @yekaye
. 3️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» رابطه بین مؤمنان، رابطه اخوت (خواهری و برادری) است. 📝 (خواهری و برادری) در نکات ادبی اشاره شد که کلمه «اخوت» به معنای اعم از خواهری و برادری است؛ یعنی هم به رابطه بین برادران و هم بین خواهران و هم بین برادران و خواهران اصلاق می‌شود و بهترین شاهد بر این مدعا هم آیه «وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْن‏: پس اگر «اخوه»ای بودند اعم از زنان و مردان، پس سهم مذکر همانند سهم دو مونث است» (نساء/۱۷۶) و نیز آیه «فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُس: و اگر متوفی «اخوه»ای [= برادر یا خواهری] داشت پس سهم مادر او یک ششم می‌شود‏ (نساء/۱۱)» است که به وضوح برای این معنای عام به کار رفته است. قرآن کریم بحث اخوت را از همین وضعیت عادی تکوینی (نسبت بین فرزندانِ والدین مشترک) شروع کرده، اما آن را به بسیاری از پیوندهای بین انسانها تعمیم داده است؛ به طوری که از ۹۶ باری که از این ماده استفاده کرده، تنها یک مورد آن در مورد روابط بین انسانها نیست؛ یعنی آیه: «وَ ما نُريهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (زخرف/48). مروری بر آیات مربوط به اخوت در قرآن کریم ابعاد زیبا و متنوعی از این تعمیم را نشان می‌دهد که درس‌های فراوانی برای فهم روابط اجتماعی بین انسانها دارد و در اینجا ابتدا خلاصه‌ای از مطلب (بدون ذکر آیات مربوطه) تقدیم می‌شود و سپس همان مطلب به طور مفصل همراه با تک تک آیات مربوطه تقدیم می‌شود: @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر 3️⃣ 📝اخوت در قرآن (خلاصه) در یک تقسیم کلی، اخوتِ (= خواهر-برادری) را می‌توان به دو قسم اخوت تکوینی (اخوتی که به خاطر وجود والد مشترک به نحو تکوینی رقم خورده است)‌ و غیرتکوینی تقسیم کرد. 🔹در خصوص اخوت تکوینی مطلب از این قرار است که اسلام این اخوت را به رسمیت شناخته و احکام متعددی در مسائل مربوط به ارث و محرمیت و در مورد آن بیان فرموده؛ و البته در جایی تاکید کرده که در قضاوت‌های دنیوی نباید این برادری ما را تحت تاثیر قرار دهد؛ اما در مجموع آن را کم‌اهمیت‌تر از پیوندهای دینی می‌داند؛ یعنی با اینکه اصل آن را به رسمیت شناخته، اما هشدار می‌دهد که مبادا این برادری تکوینی (همچون سایر پیوندهای خانوادگی) روابط عمیق دینی شما را تحت الشعاع خود قرار بدهد. خود این اخوت تکوینی را از حیث بقای اخرویش می‌شود بر دو قسم تقسیم کرد؛ در واقع می‌توان گفت این رابطه برادری تکوینی به لحاظ عمق وجودی‌اش [که در آخرت متجلی می‌شود] و ذیل سنت الهیِ «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقين: دوستان صمیم در آن روز با همدیگر دشمنند؛ مگر تقواپیشگان‏» (زخرف/۶۷)، ‌بر دو قسم خواهد بود: ➖ برخی از برادریها تحت رابطه الهی به پیوندی عمیق و جاودانه تبدیل می‌شود؛ و ➖برخی از برادری‌ها که در حد رابطه دنیوی باقی می‌ماند، در آخرت مانند همه رابطه‌های دنیوی به عدم رابطه [یا حتی رابطه دشمنی] تبدیل می‌شود. نهایتا مصادیق رابطه اخوتی که در بحثهای قرآنی مورد توجه قرار گرفته است (که هریک حاوی درسهای فراوانی است) به ترتیب تاریخی عبارتند از: هابیل و قابیل؛ یوسف و برادرانش؛ موسی و خواهرش؛ موسی و هارون؛ و شاید بتوان به موارد فوق این مورد هم حضرت مریم به عنوان تلویحی به عنوان برادر هارون خطاب قرار گرفته است را به این موارد افزود. 🔹اما در مورد اخوتِ (= خواهر-برادریِ) غیرتکوینی، باید گفت که برخلاف تصور رایج، چنین اخوتی صرفا در میان مومنان مطرح نشده؛ از این رو خود این برادری را به چند قسم می‌توان تقسیم کرد: ➖اخوت درون جامعه ایمانی؛ که خود این هم درباره چگونگی شکل‌گیری‌اش و هم تداومش و هم ثمراتی که بر آن مترتب شده نکات قرآنی متعددی یافت می‌شود: از سویی بیان می‌کند که خداوند است که این اخوت را بین شما برقرار کرد؛ و از سوی دیگر در فضاهای مختلف می‌خواهد که مومنان همدیگر را برادر دینی هم ببینند؛ و با هم به عنوان برادر دینی رفتار کنند و به اقتضائات آن تن دهند؛ که اگر چنین کنید اگر بین شما کدورتی بماند خدا در قیامت آن را رفع خواهد کرد. ➖اخوت درون جامعه اسلامی (برادری مومن با منافق!)؛ ➖اخوت پیامبران با امت‌هایشان (در موارد متعددی در قرآن کریم پیامبران به عنوان برادر قومی که به سویش مبعوث شد معرفی شده‌اند (حتی اگر اصلا از آن قوم و قبیله هم نبودند؛ مانند حضرت لوط؛ که بر طبق روایات کاملا از بیرون بر آنها وارد شد و البته از آنان زن گرفت و پیوند خویشاوندی سببی با آنها برقرار کرد). جالب اینجاست که برخلاف انتظار، تمام مواردی که پیامبری برادر امتش معرفی شده مواردی بوده که امتش ایمان نیاوردند و در قرآن کریم در خصوص هیچ یک از پیامبرانی که امتش به وی ایمان آوردند (یعنی حضرت یونس؛ و پیامبران بنی‌اسرائيل ]از حضرت موسی ع تا حضرت عیسی ع] و پیامبر اکرم ص) هیچگاه تعبیری که دلالت بر برادری بین آنها و امتشان داشته باشد به کار نرفته است؛ شاید از این باب که وقتی امتی دعوت پیامبرش را پذیرفت آن پیامبر همچون پدر آن امت می‌شود که بسیار رابطه‌ای عمیقتر از برادری است؛ و در قرآن کریم به طور تلویحی و در احادیث به طور صریح بدین مطلب اشاره شده است. به هر حال پیامبرانی که در قرآن کریم از آنان به عنوان برادر قومشان یاد شده است به ترتیب تاریخی عبارتند از: نوح، هود، صالح، لوط، و شعیب. ➖و آخرین دسته‌ای که در این عرصه می‌توان برشمرد، اخوت در میان بدهاست؛ ‌که سه مورد در قرآن کریم یافت می‌شود: خواهر بودن امتهای جهنمی، برادری با شیاطین، و برادری منافق با کافر. @yekaye 👇بیان مطالب فوق همراه با آیات مربوطه👇