☀️۱) از امام حسن عسکری روایتی طولانی در تفسیر آیات سوره بقره که داستان گاو بنیاسرائیل است روایت شده است. در فرازی از این روایت آمده است:
و این است آنچه که خداوند عز و جل حکایت کرد: «و هنگامی که موسی به قومش گفت که همانا خداوند به شما دستور میدهد« یعنی دستور خواهد داد «که گاوی را ذبح کنید» اگر که میخواهید از قاتل باخبر شوید؛ و با قسمتی از آن به مقتول بزنید تا زنده شود و از قاتل خبر دهد. «گفتند» ای موسی «ما را مسخره گرفتهای؟» و گمان میکنی که خداوند به ما دستور میدهد که گاوی را ذبح کنیم و قطعهای از این مردار را برگیریم و با آن به آن مرده بزنیم، آنگاه یکی از این دو مردار به خاطر برخورد با مردار دیگر زنده میشود؟ چگونه چنین چیزی میشود؟ حضرت موسی «گفت: به خداوند پناه میبرم که از جاهلان باشم» (بقره/۶۷) و به خداوند متعال چیزی را نسبت دهم که به من نگفته باشد؛ و اینکه از جاهلان باشم و با امر خدا بر اساس قیاس بدانچه مشاهده کردهام مخالفت کنم و سخن خداوند عز و جل و امر او را کنار بگذارم.
سپس حضرت موسی ع به آنها فرمود: آیا چنین نیست که منی مرد یک نطفه مرده (غیرزنده) است و منی زن هم همین طور؛ و این دو شیء مرده با هم برخورد میکنند و خداوند متعال از برخورد این دو مرده یک انسان زنده با سر و سامان ایجاد میکند؟ ...
در فراز دیگری از این داستان در ادامه آیات، امام حسن عسگری فرمودند:
[خداوند فرمود] «پس گفتیم که به آن بزنند با قسمتی از این» یعنی قسمتی از گاو «این چنین خداوند مرده را زنده میکند» (بقره/۷۳) در دنیا و آخرت همان گونه که مرداری را با برخورد به مردار دیگر زنده کرد. اما در دنیا پس همین که منی مرد به منی زن برخورد میکند و خداوند آن چیزی را که در صلبها و رَحِمها بوده را زنده میگرداند؛
و اما در آخرت پس همانا خداوند متعال نازل میکند بین دو نفخه صور و بعد از نفخه اول، از پایین آسمان دنیا از آن «دریای آکنده» (طور/۶) و آن چیزی شبیه منی مردان است، پس از آن بارانی بر زمین میبارد و آن آب منیمانند با مردگان پوسیده درمیآمیزد پس از زمین میرویند و زنده میشوند...
📚التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص275-276 و 282
قَالَ الْإِمَامُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِیهُودِ الْمَدِینَةِ: وَ اذْكُرُوا «إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» ...
فَذَلِكَ مَا حَكَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُكُمْ» أَی سَیأْمُرُكُمْ «أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» إِنْ أَرَدْتُمُ الْوُقُوفَ عَلَى الْقَاتِلِ، وَ تَضْرِبُوا الْمَقْتُولَ بِبَعْضِهَا لِیحْیا وَ یخْبِرَ بِالْقَاتِلِ. «قالُوا» یا مُوسَى «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً» [وَ] سُخْرِیةً تَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ یأْمُرُنَا أَنْ نَذْبَحَ بَقَرَةً، وَ نَأْخُذَ قِطْعَةً مِنْ مَیتٍ، وَ نَضْرِبَ بِهَا مَیتاً، فَیحْیا أَحَدُ الْمَیتَینِ بِمُلَاقَاةِ بَعْضِ الْمَیتِ الْآخَرِ [لَهُ]، فَكَیفَ یكُونُ هَذَا؟ «قالَ» مُوسَى «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ» أَنْسُبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَا لَمْ یقُلْ لِی، وَ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ، أُعَارِضَ أَمْرَ اللَّهِ بِقِیاسِی عَلَى مَا شَاهَدْتُ، دَافِعاً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمْرِهِ.
ثُمَّ قَالَ مُوسَى ع: أَ وَ لَیسَ مَاءُ الرَّجُلِ نُطْفَةً مَیتَةً، وَ مَاءُ الْمَرْأَةِ كَذَلِكَ، مَیتَانِ یلْتَقِیانِ فَیحْدِثُ اللَّهُ تَعَالِی مِنِ الْتِقَاءِ الْمَیتَینِ بَشَراً حَیاً سَوِیاً ...*
... «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها» بِبَعْضِ الْبَقَرَةِ «كَذلِكَ یحْی اللَّهُ الْمَوْتى» فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ كَمَا أَحْیا الْمَیتَ بِمُلَاقَاةِ مَیتٍ آخَرَ لَهُ.
أَمَّا فِی الدُّنْیا فَیلَاقِی مَاءُ الرَّجُلِ مَاءَ الْمَرْأَةِ فَیحْیی اللَّهُ الَّذِی كَانَ فِی الْأَصْلَابِ وَ الْأَرْحَامِ حَیاً.
وَ أَمَّا فِی الْآخِرَةِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى ینْزِلُ بَینَ نَفْخَتَی الصُّورِ بَعْدَ مَا ینْفَخَ النَّفْخَةُ الْأُولَى مِنْ دُوَینِ السَّمَاءِ الدُّنْیا مِنَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى [فِیهِ] وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ هِی مَنِی كَمَنِی الرِّجَالِ، فَیمْطُرُ ذَلِكَ عَلَى الْأَرْضِ فَیلْقَى الْمَاءُ الْمَنِی مَعَ الْأَمْوَاتِ الْبَالِیةِ فَینْبُتُونَ مِنَ الْأَرْضِ وَ یحْیوْنَ.
✳️ استدلال حضرت موسی ع دو فراز دارد که فراز دومش به آیه 63 مرتبط میشود که ان شاءالله در آنجا (جلسه 1031) خواهد آمد.
@yekaye
☀️۲) در فرازی از روایت معروف به توحید مفضل از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
ای مفضل به بیان افرینش انسان آغاز میكنیم؛ پس از ان عبرت بیاموز. نخستین مرحلۀ آن تدبیر جنین در رحم است او در تاریكی های سه گانه در حجاب است: تاریكی شكم؛ تاریكی رحم؛ و تاریكی بچهدان؛ به طوری كه نه میتواند غذایی برای خود فراهم آورد یا گزندی را از خود دور كند یا سودی را به سوی خویش كشاند یا زیانی را از خویش براند؛ غذایش از خون حیض به او میرسد چنان كه آب گیاه را تغذیه میكند. این پیوسته خوراك اوست تا آن گاه كه چون خلقتش كامل شد و بدنش محكم گردید و پوستش برای تماس با هوا و چشمش برای دریافت نور آماده شد درد زایمان مادرش را میگیرد و او جنین را سخت ناراحت میكند و بر او فشار میآورد تا آن كه زاده شود. چون زاده شد آن خونی كه از خون مادرش او را تغذیه میكرد به پستان های مادرش منتقل میگردد و آن مزه و رنگ قبلی به نوع دیگری از غذا تبدیل میشود كه برای بدن نوزاد سازگارتر از خون است و هنگام نیازش به آن به او میرسد. زمانی كه به دنیا میآید دهانش را مزه مزه میكند و لبانش را تكان میدهد و با این كار شیر میطلبد و پستان های مادرش را همچون دو خیک که برای حاجت وی آویخته شده مییابد؛تا زمانی که بدن تر و تازه است و معده و روده نازک و اعضای بدنش نرم است از آن تغذیه میکند ...
📚توحید المفضل، ص47-48؛
📚 بحار الأنوار، ج۳، ص۶۲ و ج57، ص378
📚 (ترجمه برگرفته از کتاب انسانشناسی از منظر قرآن و حدیث (ریشهری)، ص87)
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَال ... فَدَخَلْتُ عَلَى مَوْلَای صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ فَرَآنِی مُنْكَسِراً فَقَال ...
نَبْتَدِئُ یا مُفَضَّلُ بِذِكْرِ خَلْقِ الْإِنْسَانِ فَاعْتَبِرْ بِهِ فَأَوَّلُ ذَلِكَ مَا یدَبَّرُ بِهِ الْجَنِینُ فِی الرَّحِمِ وَ هُوَ مَحْجُوبٌ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ظُلْمَةِ الْبَطْنِ وَ ظُلْمَةِ الرَّحِمِ وَ ظُلْمَةِ الْمَشِیمَةِ حَیثُ لَا حِیلَةَ عِنْدَهُ فِی طَلَبِ غِذَاءٍ وَ لَا دَفْعِ أَذًى وَ لَا اسْتِجْلَابِ مَنْفَعَةٍ وَ لَا دَفْعِ مَضَرَّةٍ فَإِنَّهُ یجْرِی إِلَیهِ مِنْ دَمِ الْحَیضِ مَا یغْذُوهُ كَمَا یغْذُو الْمَاءُ النَّبَاتَ. فَلَا یزَالُ ذَلِكَ غِذَاءَهُ حَتَّى إِذَا كَمَلَ خَلْقُهُ وَ اسْتَحْكَمَ بَدَنُهُ وَ قَوِی أَدِیمُهُ عَلَى مُبَاشَرَةِ الْهَوَاءِ وَ بَصَرُهُ عَلَى مُلَاقَاةِ الضِّیاءِ هَاجَ الطَّلْقُ بِأُمِّهِ فَأَزْعَجَهُ أَشَدَّ إِزْعَاجٍ وَ أَعْنَفَهُ حَتَّى یولَدَ فَإِذَا [وَ إِذَا] وُلِدَ صَرَفَ ذَلِكَ الدَّمَ الَّذِی كَانَ یغْذُوهُ مِنْ دَمِ أُمِّهِ إِلَى ثَدْیهَا [ثَدْییهَا] وَ [فَ] انْقَلَبَ الطَّعْمُ وَ اللَّوْنُ إِلَى ضَرْبٍ آخَرَ مِنَ الْغِذَاءِ وَ هُوَ أَشَدُّ مُوَافَقَةً لِلْمَوْلُودِ مِنَ الدَّمِ فَیوَافِیهِ فِی وَقْتِ حَاجَتِهِ إِلَیهِ فَحِینَ یولَدُ قَدْ تَلَمَّظَ وَ حَرَّكَ شَفَتَیهِ طَلَباً لِلرَّضَاعِ فَهُوَ یجِدُ ثَدْی [ثَدْیی] أُمِّهِ كَالْإِدَاوَتَینِ الْمُعَلَّقَتَینِ لِحَاجَتِهِ فَلَا یزَالُ یغْتَذِی بِاللَّبَنِ مَا دَامَ رَطْبَ الْبَدَنِ رَقِیقَ الْأَمْعَاءِ لَینَ الْأَعْضَاءِ ...
@yekaye
☀️۳) در منابع اهل سنت از حجر مرادی روایت شده که گفته است:
خدمت حضرت علی ع بودم و مینشیدم که داشت نماز شب میخواند و چون به این آیه رسید که «آیا دقت کردهاید در آنچه با [ریختن] منی مقدر میکنید؟! آیا شمایید که آن را میآفرینید یا ماییم که آفرینندگانیم؟!» (واقعه/58-59) سه بار فرمود: بلکه تویی پروردگارا !
سپس قرائت کرد تا رسید به آیه: «آیا شمایید که آن را کشت میکنید یا ماییم که کشتکارانیم؟!» (واقعه/63) و سه بار فرمود: بلکه تویی پروردگارا !
سپس قرائت کرد تا رسید به آیه: «آیا شمایید که آن را نازل میکنید یا ماییم که نازلکنندگانیم؟!» (واقعه/69) و سه بار فرمود: بلکه تویی پروردگارا !
سپس قرائت کرد تا رسید به آیه: «آیا شمایید که درختش را ایجاد میکنید یا ماییم که ایجادکنندگانیم؟!» (واقعه/72) و سه بار فرمود: بلکه تویی پروردگارا !
📚الدر المنثور، ج6، ص160
أخرج عبد الرزاق و ابن المنذر و الحاكم و البیهقی فی سننه عن حجر المرادی رضى الله عنه قال:
كنت عند على رضى الله عنه فسمعته و هو یصلى باللیل یقرأ فمر بهذه الآیة «أَ فَرَأَیتُمْ ما تُمْنُونَ أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ» قال: بل أنت یا رب ثلاثا.
ثم قرأ «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ» قال: بل أنت یا رب ثلاثا.
ثم قرأ «أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ» قال: بل أنت یا رب ثلاثا.
ثم قرأ «أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها» قال: بل أنت یا رب ثلاثا.
@yekaye
یک آیه در روز
1026) 📖 أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ 📖 ترجمه 💢آیا شمایید که آن را میآفرینید
.
1️⃣ «أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ»
به دنیا آوردن فرزند شبیهترین کار انسان است به آفرینش؛ اما خداوند روی همینجا دست گذاشت که آیا در همین مورد شما آفریدید یا باز آفریدگار همان طفلِ شما هم ما بودیم؟
یعنی همانجایی که بالاترین جایی است که میتوانید ادعایی شبیه آفرینش کنید وقتی خودتان خوب دقت کنید باز میبینید که خودتان هم نمیدانید چگونه آن نطفه شما به موجودی زنده تبدیل شد و مییابید که در واقع باز هم ماییم که آفرینندهایم.
خوب اگر آفرینش این گونه در دست ماست چرا همچنان حقیقت معاد و وابستگیتان به ما که از روز روشنتر است را تصدیق نمیکنید؟
@yekaye
یک آیه در روز
1026) 📖 أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ 📖 ترجمه 💢آیا شمایید که آن را میآفرینید
.
2️⃣ «أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ»
تعبیر آفریدن را برای «شما» به صورت فعل «میآفرینید» و با مفعول معین «ه» آورد؛ اما برای «ما» (یعنی خود خداوند) به صورت اسم فاعل و بدون مفعول و نیز با صورت حصر (حرف «ال» بر روی خبر دلالت بر حصر دارد) آورد. چرا؟
🍃الف. این از باب تاکید شدید بر مساله است؛ در واقع میفرماید شما حتی در همین یک موردی هم که بیشترین احتمالش را دارد که بتوان شما را خالق دانست از انجام فعل آفریدن عاجزید؛ اما ما اساسا دارای صفت خالقیت آن هم به طور انحصاری هستیم؛ آنگاه چگونه شما که حتی یک بار هم نمیتوانید چیزی بیافرینید در برابر ما که خالق همه چیز هستیم راه تکذیب را در پیش گرفتهاید؟!
🍃ب. ...
@yekaye
🔹قَدَّرْنا
قبلا بیان شد که
◾️ماده «قدر» دست کم در دو معنای اصلی به کار میرود:
▪️یکی بر «اندازه» و مقدار و «مبلغ» (= حد بلوغ و غایت شیء) و کنه و نهایت ظرفیتی که یک شیء دارد، دلالت میکند و به همین جهت به قضای الهی که امور را به نهایت مقدر شده برایشان میرساند، قَدَر گویند؛ و
▪️دیگری همان معنای رایج «قدرت» (= توانایی) است که وضعیتی است که شخص توانایی و تمکن بر انجام کاری دارد.
▫️در این میان برخی معنای اول را اصل قرار داده، و بر این باورند که «قدرت» را از این جهت «قدرت» گفتهاند که شخص را به آن غایتی که میخواهد میرساند و «رجلٌ ذو قُدرةٍ: شخص قدرتمند» یعنی کسی که تواناییهایش به گونهای است که در کارهای مورد نظر، به آن حد و اندازهای که دلش میخواهد، میرسد؛
▫️ اما برخی معنای دوم را اصل قرار داده و گفتهاند اصل این ماده «توانایی بر انجام یا ترک کار» است و «تقدیر» نیز دلالت بر اجرای قدرت در خارج میکند و «قَدَر» به معنای «قضاء» از این باب است که بعد از قدرت داشتن، اجرای آن کار قطعی میشود و «قَدَر» به معنای اندازه و مقدار هم اسم مصدر است و به معنای آن چیزی است که حاصل تقدیر و اظهار قدرت میباشد.
🔖جلسه ۷۸۶ http://yekaye.ir/ya-seen-36-38/
▪️در اینجا فقط میافزاییم که «تقدیر»را به معنای ترتیب دادن کار بر اساس مقداری دانستهاند
📚(مجمع البيان، ج9، ص337 )
📖اختلاف قرائت
▪️در تمام قرائات عشر غیر از قرائت اهل مکه به صورت فعل باب تفعیل (قَدَّرْنا) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و برخی قرائات اربعه عشر (ابن محیصن) و غیرمشهور (مجاهد و حمید) به صورت فعل ثلاثی مجرد (قَدَرْنا) قرائت شده است.
📚(مجمع البيان، ج9، ص335 ؛ معجم القراءات ج۹، ص309 )
@yekaye