eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
116 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 1️⃣ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ» این آیه درباره احیای انسان بعد از مرگ است که آماده حساب و کتاب و ثواب و عقاب می‌شود (مجمع البيان، ج‏10، ص666 ) و آخرین فراز از آیاتی است که درباره روند حضور انسان در متن هستی سخن می‌گوید؛ روندی که اگر انسان آن را جدی بگیرد کفرورزی‌اش جای تعجب دارد: از نطفه‌ای آفریده شد که خداوند تقدیری برایش رقم زد و راهش را آسان نمود و سپس او را میراند و در قبر کرد و سپس هرگاه بخواهد او را دوباره از قبر بیرون می‌آورد و زنده می‌کند. در این آیه برای اشاره به این مرحله برانگیخته شدن مجدد، از تعبیر «نشر» استفاده کرد و در نکات ادبی اشاره شد که تفاوت این کلمه با کلمه «بعث» (که غالبا برای برانگیخته شدن به کار می‌رود) این است که کلمه «بعث» صرفا دلالت دارد بر بیرون آمدن از قبرها، اما «نشور» برای ظهور و آشکار شدن برانگیختگان و آشکار شدن اعمال آنان به کار می‌رود. یعنی ای انسان! وقتی که تو آن روند از نطفه تا قبر را می‌پیمایی و نهایتا کاملا در معرض خداوند قرار می‌گیری و همه ابعاد هستی و اعمالت آشکار در معرض خداوند و سایر انسانها قرار می‌گیرد، چرا کفر می‌ورزی و حقیقت خودت را جدی نمی‌گیری؟! @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 2️⃣ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ» در تمامی آیات قبل که درباره روند حضور انسان در متن هستی بود انتقال از هر مرحله به مرحله بعد را صرفا با تعبیر اینکه خدا چنین کرد بیان فرمود: « خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ؛ ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ؛ ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَه: او را آفرید؛ ‌سپس تقدیرش را رقم زد؛ سپس راه را آسانش کرد؛ آنگاه او را میراند؛ سپس قبرش کرد»؛ اما در این آیه نفرمود خدا چنین کرد، بلکه انجام این کار را منوط به مشیت خداوند کرد، که اگر بخواهد چنین کند. چرا؟ 🌴الف. [می‌خواهد تاکید کند که] زمان وقوع قيامت تنها در اختيار خداست. (تفسير نور، ج‏10، ص387)، و می‌تواند آن را هر طور خواست جلو یا عقب بیندازد؛ در حالی که سایر احوال قبلی زمانش فی الجمله معلوم است؛ و حتی مرگ هم اگرچه انسان دقیقا از مرگ خود مطلع نیست اما حدودش تقریبا معلوم است یعنی عموما می‌دانند که زندگی‌شان از یک سنی بیشتر نخواهد بود؛ در حالی که در مورد وقوع قیامت هیچ وجهی از وقوعش بر ما معلوم نیست (مفاتيح الغيب، ج‏31، ص58 ). 🌴ب. [چه‌بسا] می‌خواهد اشاره‌ای کند به ناگهانی بودن وقوع این واقعه، که موعدش را هیچکس جز خداوند نمی‌داند و هر وقت او بخواهد چنین کند (الميزان، ج‏20، ص208 )؛ 🌴ج. چون این واقعه در آینده است و هنوز رخ نداده و می‌خواهد با این تعبیر بفرماید که اگر وقتش برسد خدا این کار را خواهد کرد (اقتباس از البحر المحيط، ج‏10، ص409 ). 🌴د. زیرا اگرچه همه آنچه در عالم می‌گذرد به مشیت خداوند است و چیزی از ملک او خارج نیست، اما در دنیا خیلی از افراد این مشیت را درک نمی‌کنند یا انکار می‌کنند؛ در حالی که قیامت عرصه‌ای است که اینکه همه چیز تحت مشیت و به اراده خداست بر همگان آشکار می‌گردد: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ؟ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار» (غافر/۱۶). 🌴ه. شاید همین تعبیر یک نحوه تهدیدی در دل خود دارد؛ و اشاره به درنگی است که به عجله‌ای که برخی از افراد درباره قیامت دارند، خواه در دنیا از باب انکار و مسخره کردن: «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ‏؛ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين‏» (عنکبوت/۵۳-۵۴)، خواه در عالم برزخ، و درنگی که طبق بسیاری از احادیث چون هنوز یک نحوه بلاتکلیفی دارند آرزو می‌کنند که هرچه زودتر قیامت برپا شود و کارشان یکسره شود؛ و آیه تلویحا می‌فهماند این گونه نیست که چون شما عجله دارید بلافاصله وارد این مرحله شوید، بلکه هرگاه خدا بخواهد این نشر را انجام می‌دهد. 🌴و. ... @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 3️⃣ «خَلَقَهُ ... السَّبِيلَ يَسَّرَهُ ... أَنْشَرَهُ» توحيد و نبوت و معاد در كنار يكديگر مطرحند 📚تفسير نور، ج‏10، ص387 @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 4️⃣«خَلَقَهُ ... أَماتَهُ ... أَنْشَرَهُ» انسان از ابتدا تا انتها تحت تدبير و در دست اوست (تفسير نور، ج‏10، ص387). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 5️⃣ «فَأَقْبَرَهُ ... أَنْشَرَهُ» معاد، جسمانى است؛ زیرا می‌فرماید همان را كه در قبر برد، بيرون آورد (تفسير نور، ج‏10، ص387). 📝بحث و مناقشه در دلالت آیه: قبول معاد جسمانی حاصل وجود دهها آیه قرآن است که در کنار هم این مطلب را قطعی می‌کنند؛ اما اگر کسی فقط بخواهد به این یک آیه استناد کند، چه‌بسا مناقشه شود که: ضمیر «ه» در این آیه اشاره به من واقعی و حقیقت اصیل انسانی است، که مسیر از نطفه تا مرگ و عالم قبر را پیموده است؛ و آن حقیقت انسانی قطعا فقط جسم او نیست؛ بلکه این جسم او تنها ظهور و مرتبه‌ای از آن حقیقت است، و این آیه صرفا بیان می‌کند آن حقیقتی که مسیر نطفه تا مرگ و قبر را پیمود برخواهیم انگیخت و احضار خواهیم کرد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص121-122 ). اما به نظر می‌رسد این مناقشه وارد نیست؛ درست است که اصل حقیقت انسان منحصر در این بدن نیست، اما این آیه سخن از در قبر گذاشتن او را مطرح کرده است و تردیدی نیست که آنچه در قبر می‌گذارند بدن اوست نه روح او؛ و سپس کلمه «نشر» را به کار برد که باز ناظر است به آشکار شدن آنچه در قبر قرار گرفته و از دیدگان مخفی شده بود. پس انصاف این است که ظهور این آیه در معاد جسمانی از ظهورهایی است که به این راحتی قابل مناقشه نیست. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱۰۹) 📖 كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ 📖 ترجمه 💢زنهار! [/آری!] هنوز محقق نکرده است آنچه را [به او] دستورش داد. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۳ ۱۴۰۲/۷/۲۱ ۲۷ ربیع‌الاول ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹كَلاَّ قبلا بیان شد که ▪️اصلی‌ترین معنایی که برای «کلا» بیان شده این است که حرفی است که در مقام برحذر داشتن و نفی کردن و رد کردن دیدگاه شخص مقابل به کار می‌رود؛ به معنای «نه چنین است»؛ که در متون فارسی تعبیر «حاشا و کلا» نیز گاه به کار رفته است. و تاکیدش از «لا» شدیدتر است و از کسائی نقل شده که «لا» صرفا دلالت بر «نفی» می‌کند، اما «کلا» چیزی را نفی می‌کند تا چیز دیگری را اثبات کند. در هر صورت این معنا چنان شیوع دارد که حتی از قول برخی از اهل لغت (مانند سیبوبه و زجاج و خلیل و مبرد و اغلب علمای نحو بصره) نقل شده که هرجا در قرآن کریم «کلا» آمده تنها به همین معناست. ◾️اما بسیاری از اهل لغت گفته‌اند که «کلا» علاوه بر معنای «نفی»، معانی دیگری هم دارد که در قرآن استفاده شده باشد؛ هرچند درباره اینکه آن معانی دیگر چیست، نظر واحدی ندارند و جمعا سه معنا گفته شده است: حقا، ألا، نعم. ▪️برخی گفته‌اند در معنای «حقا» به کار می‌رود و آیه «كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ» (علق/۱۵) را شاهد بر معنای دوم دانسته‌اند که[در این صورت معنای آیه چنین می‌شود: حقا اگر او [از گناهش] دست برندارد، پیشانی‌اش [یا: موهای جلوی سرش] را گرفته، [به سمت عذاب] می‌کشانیم]. ▪️از ابوحاتم سجستانی نقل شده که معتقد است که در قرآن کریم «کلا» به دو معنای «لا» (نفی) و «ألا» (حرف تنبیه، معادل «هان» در فارسی) به کار می‌رود و «کلا» در آیه «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى» (علق/۶) را مشخصا به همین معنا «ألا» دانسته است. ▪️و نهایتا برخی معنای غیرمنفی «الا» را به معنای کلمه جواب («إی»، «نعم»، معادل «آری» در فارسی هنگامی که در جواب کسی و برای تاکید بر مطلب گفته می‌شود) دانسته‌اند. 🔖جلسه ۳۵۳ https://yekaye.ir/al-alaq-96-6/ @yekaye
🔹لمّا کلمه «لمّا» در زبان عربی سه گونه کاربرد دارد: ◾️الف. بر فعل ماضی وارد شود، که در این صورت، ▪️الف.۱. اغلب آن را ظرف زمان (به معنای «حین») دانسته‌اند (مثلا: إعراب القرآن الكريم، ج‏۲، ص۲۲۴؛ إعراب القرآن و بيانه، ج‏۵، ص۶۲۶) و حداکثر اینکه گفته‌اند ظرفی است که معنای شرطیت هم می‌رساند (الجدول في إعراب القرآن، ج‏۱۵، ص۲۱۶)؛ ▪️الف.۲. اما از ابوالحسن بن عصفور نقل شده که گفته که «لما» حرف است و شاهدش آیاتی است همچون «تِلْكَ الْقُرى‏ أَهْلَكْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا» (کهف/۵۹)، چرا که در این آیه عبارت «ظلموا» به عنوان علت برای «أهلکناهم» آمده و ظرف هم دلالت بر تعلیل ندارد، پس «لمّا» حرف است (البحر المحيط، ج‏۷، ص۱۹۶ )؛ که البته این عمومیت ندارد، چرا که در موارد بسیاری به وضوح دلالت بر تعلیل ندارد مانند:‌ «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ» (بقره/۸۹)، «فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُم» (بقره/۲۴۶)، «فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ» (انعام/۵)، «فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى‏ أَ تُريدُ أَنْ تَقْتُلَني‏» (قصص/19) و «وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سي‏ءَ بِهِمْ» (عنکبوت/۳۳) «وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْر » (ابراهیم/۲۲)؛ و شاید مقصود وی این بوده که به کاربرد دیگری برای این کلمه (وقتی قبل از فعل ماضی می‌آید) اشاره کند. ◾️ب. بر فعل مضارع وارد شود؛ که در این صورت حرف جزم (شبیه «لمْ») است و دلالت دارد بر نفی، مانند: «وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ» (یونس/۳۹)، «بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذاب‏» (ص/۸)، «لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ» (عبس/23) و تفاوتش این دو با با نفی ساده در این است که اینها دلالت بر نفی دارند به نحوی که در فارسی به صورت ماضی استمراری (مثلا: نرفته‌اند) - نه ماضی ساده (نرفتند)- بیان می‌شود؛ یعنی مطلبی که از قدیم این چنین بوده و تاکنون ادامه داشته است. در تفاوت این دو هم گفته‌اند «لم» صرفا بر ماضی استمراری دلالت دارد (یعنی صرفا خبر می‌دهد که این امر از گذشته تاکنون رخ نداده است)؛ اما «لمّا» در جایی است که آن نفی، متصل به زمان سخن گفتن است (که در فارسی غالبا با کلمه «هنوز» بدان اشاره می‌شود: «هنوز نرفته‌اند»)؛ یعنی تا الان که من سخن می‌گویم این فعل رخ نداده است، که غالبا دلالت دارد بر اینکه آن فعل متوقع است و انتظار می‌رود که بزودی رخ دهد (التحرير و التنوير، ج‏۲۶، ص۲۲۱ )؛ و همین یکی از مهمترین وجوهی است که برای تکراری نبودن آمدنِ «لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ» بعد از «لَمْ تُؤْمِنُوا» در آیه «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِكُمْ» (حجرات/۱۴) بیان شده است؛ که ذیل آیه مذکور در تدبر ۷ (جلسه ۱۰۷۹ https://yekaye.ir/https-yekaye-ir-al-hujurat-49-14/) توضیح داده شد. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیحات کلمه «لما» ▪️ج. کاربرد «لمّا» ‌به معنای «إلّا» در قسم، چنانکه تعبیر «أنشدك الله لمّا فعلت کذا»‌ رایج است (چنانکه برخی افراد در مقام بازداشتن امام حسین ع از رفتن به سوی کوفه می‌گفتند: «أَنْشُدُكَ اللَّهَ لَمَّا انْصَرَفْتَ»؛ الإرشاد، ج‏2، ص76). البته چنانکه بسیاری از اهل لغت شرح داده‌اند این کاربرد منحصر به حالت قسم نمی‌شود و اگر «لما» بعد از حرف نفی [یا جمله نافیه] بیاید نیز به معنای «إلّا» به کار می‌رود، که در قرآن چنین کاربردی مشاهده می‌شود: «وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (زخرف/35) (توضیح در البحر المحيط، ج‏9، ص372 ؛ التحرير و التنوير، ج‏25، ص250 )، «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ» (طارق/4) (توضیح در البحر المحيط، ج‏10، ص450 ؛ التحرير و التنوير، ج‏30، ص232 )، و «وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَميعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُون‏» (یس/۳۲)؛ یعنی تقدیر کلام مثلا در مورد اخیر چنین است: «إن کلٌّ إلّا جَميعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُون». اما کسائی این را که «لمّا» [جز در قسم] ‌به معنای «إلّا» به کار رود امری نامتعارف شمرده است [و شاید بر همین اساس است که در هر سه مورد اختیار وی (و نیز برخی دیگر از قراء سبعه و عشره) قرائت آن به صورت «لما» و بدون تشدید بوده است؛ که در این قراءات بعضا «إن» ابتدای جمله هم به صورت «إنّ» مشدد قرائت شده]. البته اغلب بر وی خرده گرفته‌اند که کاربرد «لمّا» به معنای «إلا» در گویش هذیل و دیگران بسیار شایع، و از این رو امری رایج در زبان عرب است؛ و سیبویه هم آن را ترکیب «لم + ما» دانسته، شبیه «إلّا» که آن را هم مرکب از «إن + لا» می‌داند. و حتی اگر این کاربرد شایع نباشد باز آن قرائت مشدد قابل توجیه است، چنانکه فراء برای توضیح چنین کاربردی، یک احتمال را این دانسته که «لمّا» به معنای «لَمَن ما» باشد (= إن كل لمن ما جميع) و به خاطر ادغام «ن» در «م» و تلاقی سه میم، یکی از آنها ساقط شده باشد (البحر المحيط، ج‏۹، ص۶۳ ؛ التحرير و التنوير، ج‏22، ص223 ). 🔸تبصره: توجه شود تمام مواردی که در قرآن کلمه «لمّا» آمده لزوما ظرف یا حرف یا در معنای «إلا» نیست؛ بلکه چه‌بسا همین تحلیل اخیر فراء در موردش صادق باشد؛ چنانکه در آیه «وَ إِنَّ كُلاًّ لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ» (هود/111) که وجوه بسیار متعددی در توضیحش ارائه شده (مجمع البيان، ج‏5، ص300-302 )، ظاهرا بهترین توجیه همین تحلیل فراء است که «لَمَّا» در اینجا دو کلمه است نه یک کلمه؛ یعنی «لمن ما» بوده که نون در میم ادغام شده و یکی از این سه میم برای سهولت در تلفظ حذف شده است؛ و حتی در بسیاری از تحلیلهای قرائتی از این آیه که به صورت «وَ إِنْ كُلاًّ لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ» بوده، باز تمایل دارند که این را «إن» مخففه از مثقله بدانند، نه «إن» نافیه؛ و از این رو، حتی در این قرائت هم بسیاری آن را کلمه مرکب دانسته‌اند نه ادات استثناء (معاني القرآن (فراء)، ج‏2، ص29 ؛ التحرير و التنوير، ج‏11، ص338 ). 📿کلمه «لمّا» با احتساب همین مورد فوق (که احتمالا دو کلمه باشد، اما به صورت یک کلمه نوشته شده) و بر اساس قرائت حفص از عاصم ۱۶۵ بار در قرآن کریم به کار رفته است. (با اینکه تمام شمارشهایی که در اینجا تقدیم شده بر اساس قرائت حفص از عاصم است؛ اما با توجه به اینکه هم موارد متعددی از قرائت «لما» در قرآن به صورت غیرمشدد در قرائت حفص هست که در سایر قراءات به صورت «لمّا» قرائت می‌شود؛ و هم عکس آن صادق است، از این رو، تفاوت تعداد کاربرد این کلمه در سه معنای مذکور در قراءات مختلف تفاوت بسیار جدی و محسوسی است.) @yekaye