eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋 درباره شأن نزول این آیه چند مطلب روایت شده است: 🔹1) از ابن عباس نقل شده که هر گاه مردى فوت مى‏شد، وارثانش خود را اختیاردار زن متوفى هم می‌دانستند؛ اگر مى‏خواستند او را به نكاح خود در مى‏آوردند و اگر مى‏خواستند او را به همسری کسی درمی‌آوردند و اگر هم می‌خواستند اجازه ازدواج به او نمی‌داند؛ و خود از خانواده [پدریِ] زن برای تصمیم‌گری درباره او سزاوارتر می‌دانستند، پس اين آيه درباره این وضعیت نازل شد. 📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص 150-151 ؛ مجمع البيان، ج‏3، ص39 🔹2) گويند: در زمان جاهليت و همچنين در صدر اسلام، اهل مدينه را رسم چنين بود كه اگر مردى از آنان فوت مى‏شد و همسرى داشت يكى از فرزندان آن مرد - که از زنى ديگر بود- يا یکی از عُصبه [= مردان خویشاوند] متوفی مى‏آمد و لباس خود را روى اين زن مى‏انداخت، آنگاه او به اين زن سزاوارتر از ديگران می‌شد، اگر مى‏خواست بدون مهر و به استناد همان مهریه‌ای كه شخص متوفى براى آن زن داده بود، او را همسر خویش قرار می‌داد؛ اگر می‌خواست او را با مهریه‌ای به همسری شخص دیگری درمی‌آورد و مهریه را برای خودش برمی‌داشت و به آن زن نمی داد؛ و اگر می خواست آن زن را در تنگنا قرار دهند تا سهمی که آن زن از متوفی برده را فدیه دهد و خود را رها کند، يا اين كه آن زن آن قدر بى‏شوهر بماند كه بميرد وی ارث او را تصاحب کند. ابو قيس بن اسلت انصارى فوت شد، همسرى از او به نام كبيشة دختر معن انصارى باقى ماند. پسر متوفى كه از زن ديگرى بود (و برخی نام او را حصن یا محصن، و برخی قیس گفته‌اند)، نزد او آمد لباس خود را بر روى او افكند و وارث نكاح او شد، و او را ترك كرد، نه با او نزدیکی می‌کرد؛ و نه نفقه‌ای به او می‌داد و او را در سختی قرار داده بود تا وی با مال خود فدیه‌ای به او بدهد. كبيشة نزد پيامبر خدا (ص) آمد و گفت: اى رسول اللّه (ص) ابو قيس فوت شد و پسر او ازدواج مرا به ارث بده است؛ مدتى گذشته است و به من زيان مى‏رساند، نه نفقه‏ام را مى‏دهد و نه نزد من مى‏آيد و نه مرا آزاد مى‏گذارد. پيغمبر (ص) به او فرمود: در خانه‏ات بنشين، تا خداوند فرجى در كار تو آرد. زن از خدمت رسول خدا به خانه خود رفت. و برخی دیگر از زنان مدينه نیز نزد حضرت آمدند و اظهار داشتند ما هم با كبيشه همدرد هستيم، جز آن كه نه پسران شوهرانمان، بلکه پسر عموهایش ما را به ازدواج خود درآورده‏اند. پس خداوند تعالى اين آيه را نازل فرمود. 📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص 151 شبیه این مضمون از امام باقر ع نیز روایت شده است. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص39 ؛ تفسير القمي، ج‏1، ص134 🔹3) از ابن‌عباس همچنین نقل شده که این آیه در مورد مردی نازل شد که زنی داشت که از او خوشش نمی‌آمد ولی مهریه‌اش را به او بدهکار بود؛ پس زمان را کش می‌داد و او را اذیت می‌کرد تا وی مهریه‌اش را ببخشد؛ و با این آیه از چنین کاری نهی شدند. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص39 🔹4) از زهری نقل شده که این آیه درباره مردی نازل شد که زنش را نزد خود حبس کرده بود در حالی که نیازی به او نداشت [= با او رابطه‌ای برقرار نمی‌کرد] و منتظر بود تا بمیرد تا اینکه اموالش را به ارث بردارد؛ و این مضمون هم علاوه بر زهری، از امام باقر ع نیز روایت شده است. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص39 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 الف. لا تَعْضُلُوهُنَّ ☀️1) از امیرالمومنین ع روایت شده است: زنان نزد مردان‌اند به نحوی که اختیاردار ضرر و نفع خویش نیستند؛ و همانا آنان امانت خداوند نزد شمایند: پس «نه به آنان زیانی رسانید» (طلاق/6) و «نه آنان را در تنگنا قرار دهید» (نساء/19) 📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص251 الْمَوْلَى سَعِيدٌ الْمَزْيَدِيُّ فِي تُحْفَةِ الْإِخْوَانِ (خطی، ص67)، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ النِّسَاءَ عِنْدَ الرِّجَالِ لَا يَمْلِكْنَ لِأَنْفُسِهِنَّ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ إِنَّهُنَّ أَمَانَةُ اللَّهِ عِنْدَكُمْ فَ«لا تُضآرُّوهُنَّ» وَ «لا تَعْضُلُوهُنَّ». @yekaye
📖 ب. لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ ☀️2) ابراهیم بن میمون می‌گوید: از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که می‌فرماید: «نه برای شما حلال است که زنان را به اکراه وارث شوید، و نه اینکه بر آنان سخت بگیرید تا مقداری از آنچه را بدانها داده‌اید [از دستشان بیرون] ببرید» فرمودند: در مورد مردی است که سرپرستی دختر یتیمی را برعهده دارد؛ و مانع ازدواج کردن او می‌شود تا به خاطر این که آن دختر به وی نزدیک است وی را به ارث ببرد. پرسیدم: و عبارت: «بر آنان سخت مگیرید تا مقداری از آنچه را بدانها داده‌اید [از دستشان بیرون] ببرید» فرمود: مردی است که زنش را کتک می‌زند تا آن زن [مهریه‌اش را] به وی فدیه دهد؛ و خداوند از این کار نهی فرمود. 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص229 عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَ‏» قَالَ: الرَّجُلُ تَكُونُ فِي حَجْرِهِ الْيَتِيمَةُ فَيَمْنَعُهَا مِنَ التَّزْوِيجِ [لِيَرِثَهَا] بِمَا تكُونُ قَرِيبَةً لَهُ. قُلْتُ: «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَ‏»؟ قَالَ: الرَّجُلُ تَكُونُ لَهُ الْمَرْأَةُ فَيَضْرِبُهَا حَتَّى تَفْتَدِيَ مِنْهُ فَنَهَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ. @yekaye
☀️3) هاشم بن عبدالله سری می‌گوید: [از امام صادق ع] درباره این سخن خداوند سوال کردم که می‌فرماید «بر آنان سخت مگیرید تا مقداری از آنچه را بدانها داده‌اید [از دستشان بیرون] ببرید» پس حضرت مطالبی را فرمود و سپس گفت: همان طور که در میان عوام می‌گویند: هنگامی که لباسش را روی آن زن بیندازد او را در معضل قرار داده و آن زن دیگر نمی تواند با غیر او ازدواج کند؛ و در دوره جاهلیت چنین بود. 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص229 عَنْ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ السَّرِيِّ الْعِجْلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَ‏» قَالَ فَحَكَى كَلَاماً ثُمَّ قَالَ: كَمَا یقول [يَقُولُونَ] بِالنَّبَطِيَّةِ إِذَا طَرَحَ عَلَيْهَا الثَّوْبَ عَضَلَهَا فَلَا تَسْتَطِيعُ أَنْ تَزَوَّجَ غَيْرَهُ وَ كَانَ هَذَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ. @yekaye
📖ج. لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ☀️4) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: اگر مردی زنش را [از همسری خود] خلع کند، آن زن همچون یک زنی است که طلاق مباین داده شده باشد (طلاقی که امکان رجوع در آن نیست) و آن مرد همچون خواستگاری از خواستگاران او خواهد بود [یعنی اگر بخواهد دوباره با او ازدواج کند، قابل رجوع نیست و از این جهت با سایر خواستگاران آن زن تفاوتی ندارد]؛ و جایز نیست که مردی زنش را خلع کند مگر اینکه یا خود آن زن از وی چنین چیزی را بخواهد بدون اینکه ای مرد ضرر و زیانی به او رسانده باشد و یا اینکه آن زن زنی بوده باشد که [صریحاً یا به زبان حال] به شوهرش بگوید نه برای سوگند تو ارزشی قائلم و نه به خاطر تو غسل جنابت انجام می‌دهم [= ظاهرا کنایه از عدم آمیزش است] و در خانه‌ات کسی را که دوست نداری وارد می‌کنم و در بستر تو با او نزدیکی خواهم کرد و حدود الهی را رعایت نمی‌کنم؛ که اگر اینها از زنی سر بزند، هرچیزی که مرد از زن [از مهریه‌ای که به او داده] پس بگیرد برایش گوارا و بی اشکال خواهد بود. 📚الكافی، ج‏6، ص140 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خَلَعَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ فَهِيَ وَاحِدَةٌ بَائِنَةٌ وَ هُوَ خَاطِبٌ مِنَ الْخُطَّابِ وَ لَا يَحِلُّ لَهُ أَنْ يَخْلَعَهَا حَتَّى تَكُونَ هِيَ الَّتِي تَطْلُبُ ذَلِكَ مِنْهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُضِرَّ بِهَا وَ حَتَّى تَقُولَ لَا أُبِرُّ لَكَ قَسَماً وَ لَا أَغْتَسِلُ لَكَ مِنْ جَنَابَةٍ وَ لَأُدْخِلَنَّ بَيْتَكَ مَنْ تَكْرَهُ وَ لَأُوطِئَنَّ فِرَاشَكَ وَ لَا أُقِيمُ حُدُودَ اللَّهِ فَإِذَا كَانَ هَذَا مِنْهَا فَقَدْ طَابَ لَهُ مَا أَخَذَ مِنْهَا. 📝 در همین مضمون، که اگر زنی در حق شوهرش چنین کند آن شوهر حق دارد کاری کند که زن را وادار کند مهریه‌اش را پس بدهد روایات متعددی در همینجا آمده است؛ که اینها توضیحی می‌تواند باشد برای تعبیر «الا ان یاتین بفاحشة مبینة»). @yekaye
📖 د. إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ و عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ☀️5) از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:‌بقدری جبرئیل سفارش همسر را به من کرد که گمان کردم طلاق دادن زن سزاوار نیست مگر اینکه مرتکب فاحشه‌ای آشکار شده باشد! 📚الكافي، ج‏5، ص512 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَوْصَانِي جَبْرَئِيلُ ع بِالْمَرْأَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي طَلَاقُهَا إِلَّا مِنْ فَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ. @yekaye
☀️ 6) از امام باقر ع روایت شده که رسول الله ص [در مذمت مردی که با همسرش رفتار خشن دارد] فرمودند: آیا کسی از شما زنش را کتک می‌زند و آنگاه می خواهد با وی هم‌آغوش ‌شود؟! 📚الكافي، ج‏5، ص509 حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَ يَضْرِبُ أَحَدُكُمُ الْمَرْأَةَ ثُمَّ يَظَلُّ مُعَانِقَهَا. @yekaye
☀️7) اسحاق بن عمار می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم: حق زن بر شوهرش چیست که اگر شوهر آن را ادا کند نیکوکار خواهد بود؟ فرمودند: غذا و لباسش را تهیه کند و اگر آن زن نادانی‌ای کرد بر او ببخشد. و سپس امام صادق ع ادامه دادند: پدر من زنی داشت که وی را اذیت می‌کرد اما پدرم او را می‌بخشید. 📚الكافي، ج‏5، ص510 أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَقُّ الْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا الَّذِي إِذَا فَعَلَهُ كَانَ مُحْسِناً؟ قَالَ يُشْبِعُهَا وَ يَكْسُوهَا وَ إِنْ جَهِلَتْ غَفَرَ لَهَا. وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَتِ امْرَأَةٌ عِنْدَ أَبِي ع تُؤْذِيهِ فَيَغْفِرُ لَهَا. @yekaye
☀️ 8) از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: حکایت زن حکایت استخوان خمیده است؛ اگر آن را به حال خود [در همین حالت خمیده] رهایش کنی، از آن بهره‌مند می‌شوی؛ و اگر بخواهی راستش کنی، آن را خواهی شکست! [اشاره است به اینکه انسان باید واقعیت همسرش را همان طور که هست، قبول کند؛ نه اینکه اصرار داشته باشد او کاملا مطابق با دلخواه خودش شود.] 📚الكافي، ج‏5، ص513 أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّمَا مَثَلُ الْمَرْأَةِ مَثَلُ الضِّلْعِ الْمُعْوَجِّ إِنْ تَرَكْتَهُ انْتَفَعْتَ بِهِ وَ إِنْ أَقَمْتَهُ كَسَرْتَهُ؛ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ: اسْتَمْتَعْتَ بِهِ. @yekaye
📖ه. فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً ☀️9) ستايش خداوندى را سزاست كه در مورد او حالی بر حال دیگری پيشى نگرفته تا اول بودنش پيش از آخر بودنش باشد اوّل است ویا ظاهر بودنش قبل از باطن بودنش باشد. هر چیزی غیر از او که واحد نامیده می‌شود [واقعا واحد نیست بلکه صرفاً] قلیل و اندك است؛ و هر عزيزى جز او ذليل است؛ و هر نيرومندى جز او ضعيف و ناتوان است؛ هر مالكى جز او مملوک است؛ و هر عالمى جز او متعلم است؛ هر قدرتمندى جز او، گاهى توانا و زمانى ناتوان است؛ هر شنونده‏اى جز او از شنيدن صداهاى ضعيف كر است و صداهاى قوى هم او کر می‌کند و صداهایی هم که از او دور است به او نمی‌رسد. هر بيننده‏اى جز خدا، از مشاهده رنگ‏هاى ناپيدا و اجسام بسيار كوچك ناتوان است؛ هر ظاهرى غير از او [در واقع] باطن [=غیرآشکار] است؛ و هر باطنی جز او نیز غیر آشكار است. مخلوقات را براى تقويت فرمانروايى، و يا براى ترس از اموری که در آينده پیش می‌آید، يا يارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و يا با شريك مباهات کننده، و يا با مخالف ستيزه جو نيافريده است. بلكه همگی آفريده‏هاى تحت ربوبیت او هستند و بندگانى ذلیل. نه در چيزى قرار گرفته تا بتوان گفت در آن جاست؛ و نه از اشیاء دور است تا بتوان گفت از آنها جداست. نه آفرينش آنچه آفرینشش را آغاز نمود، او را [از ادامه ربوبیت آن] ناتوان ساخت؛ و نه از تدبير پديده‏هاى آفريده شده درماند؛ نه اگر در کاری بازایستاد ناشی از عجز وی در قبال آفریده‌هایش بوده؛ و نه در آنچه فرمان داد و مقدّر ساخت دچار ترديد شد. بلكه فرمانش استوار، و علم او مستحكم، و كارش بى تزلزل است؛ خدايى كه در عین بلا و سختى به او اميدوار می‌رود؛ و در دل نعمت‏ها باید همچنان از او ترسید. 📚نهج البلاغة، خطبه65 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا فَيَكُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ يَكُونَ آخِراً وَ يَكُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ بَاطِناً؛ كُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَيْرَهُ قَلِيلٌ وَ كُلُّ عَزِيزٍ غَيْرَهُ ذَلِيلٌ وَ كُلُّ قَوِيٍّ غَيْرَهُ ضَعِيفٌ وَ كُلُّ مَالِكٍ غَيْرَهُ مَمْلُوكٌ وَ كُلُّ عَالِمٍ غَيْرَهُ مُتَعَلِّمٌ وَ كُلُّ قَادِرٍ غَيْرَهُ يَقْدِرُ وَ يَعْجِزُ وَ كُلُّ سَمِيعٍ غَيْرَهُ يَصَمُّ عَنْ لَطِيفِ الْأَصْوَاتِ وَ يُصِمُّهُ كَبِيرُهَا وَ يَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا وَ كُلُّ بَصِيرٍ غَيْرَهُ يَعْمَى عَنْ خَفِيِّ الْأَلْوَانِ وَ لَطِيفِ الْأَجْسَامِ وَ كُلُّ ظَاهِرٍ غَيْرَهُ [غَيْرُ بَاطِنٍ‏] بَاطِنٌ وَ كُلُّ بَاطِنٍ غَيْرَهُ غَيْرُ ظَاهِرٍ؛ لَمْ يَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِيدِ سُلْطَانٍ وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِيكٍ مُكَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ وَ لَكِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ؛ لَمْ يَحْلُلْ فِي الْأَشْيَاءِ فَيُقَالَ هُوَ [فِيهَا] كَائِنٌ وَ لَمْ يَنْأَ عَنْهَا فَيُقَالَ هُوَ مِنْهَا بَائِنٌ؛ لَمْ يَؤُدْهُ خَلْقُ مَا ابْتَدَأَ وَ لَا تَدْبِيرُ مَا ذَرَأَ وَ لَا وَقَفَ بِهِ عَجْزٌ عَمَّا خَلَقَ وَ لَا وَلَجَتْ عَلَيْهِ شُبْهَةٌ فِيمَا قَضَى وَ قَدَّرَ؛ بَلْ قَضَاءٌ مُتْقَنٌ وَ عِلْمٌ مُحْكَمٌ وَ أَمْرٌ مُبْرَمٌ؛ الْمَأْمُولُ مَعَ النِّقَمِ الْمَرْهُوبُ مَعَ النِّعَمِ. @yekaye
☀️10) از امام صادق ع از پدرشان حکایتی درباره همراهی فضل بن عباس با پیامبر ص روایت شده است که در فرازی از این حکایت پیامبر ص به ابن‌عباس فرمودند: اگر مردم بکوشند که به تو نفعی رسانند در امری که خداوند آن را برای تو مقدر نفرموده، هرگز توان این کار را نخواهند داشت؛ و اگر بکوشند به تو ضرری زنند در چیزی که خداوند برایت مقدر نفرموده، بر این هم توانا نخواهند بود؛ پس اگر توانستی که کارت را با صبر همراه یقین انجام دهی که چنین کنی؛ و اگر هم نتوانستی [که چنان یقینی را در هنگام عمل داشته باشی] پس صبر را همچنان پیشه کن که همانا صبر بر آنچه ناخوش می‌داری خیر فراوان است؛ و بدان که پیروزی همراه با صبر است و گشایش در دل سختی‌هاست و «همانا با هر سختی‌ای آسانی است؛ که همانا با هر سختی‌ای آسانی است» (انشراح/5-6) 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص413 وَ رَوَى أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ الْفَضْلُ بْنُ الْعَبَّاسِ أُهْدِيَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ.. ثم قال ص: ... فَلَوْ جَهَدَ النَّاسُ أَنْ يَنْفَعُوكَ بِأَمْرٍ لَمْ يَكْتُبْهُ اللَّهُ لَكَ لَمْ يَقْدِرُوا عَلَيْهِ وَ لَوْ جَهَدُوا أَنْ يَضُرُّوكَ بِأَمْرٍ لَمْ يَكْتُبْهُ اللَّهُ عَلَيْكَ لَمْ يَقْدِرُوا عَلَيْهِ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ بِالصَّبْرِ مَعَ الْيَقِينِ فَافْعَلْ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَاصْبِرْ فَإِنَّ فِي الصَّبْرِ عَلَى مَا تَكْرَهُ خَيْراً كَثِيراً وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ وَ أَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْكَرْبِ وَ «أَنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً». @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً» در آیات قبل ابتدا به بحث‌های اقتصادی خانواده پرداخت و برخی از سنت‌های جاهلیت بویژه در خصوص اجحاف در حق زنان و یتیمان، را زیر سوال برد؛ و سپس درباره محدود کردن روابط جنسی به زن و شوهر و پرهیز از حرکت به سمت فحشاء تذکراتی داد. از این آیه به بعد، گویی این دو محور درهم‌تنیده عرضه می‌شود؛ یعنی در ادامه تخطئه سنت‌های نادرست جاهلیت، از طرفی برخی ناظر به رعایت حفظ حقوق اقتصادی همسران مورد تاکید قرار می‌گیرد؛ و از سوی دیگر، این حقوق گره می‌خورد با پاکدامنی افراد؛ گویی اگر کسی حریم پاکدامنی را در خانواده رعایت نکرد، نمی‌تواند انتظار داشته باشد که حقوقش در ساحت مسائل خانوادگی، بویژه حقوق و مزایای اقتصادی‌ای که به تبع تشکیل خانواده از آن برخوردار شده، رعایت شود. در عین حال، به مردان همچنین تذکر می‌دهد که اگرچه بنای خانواده بر پایه مودت و رحمت، و رسیدن به آرامش است؛ اما اگر این وضع حاصل نشد و زنان شما به نحوی نبودند که برای شما دلپسند باشند، شما از مدار معروف و تقوا خارج نشوید که خود همین رویه موجب می‌شود که خداوند متعال این وضع نامطلوب را به وضعیت بسیار مطلوب (خیر کثیر) تبدل کند. @yekaye
. 2️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ ...» ای مومنان بر شما حلال نیست؛ یعنی در دین شما مومنان چنین کاری روا نیست. (مجمع البيان، ج‏3، ص40) کنار هم قرار گرفتن خطاب «یا ایها الذین آمنوا» در کنار «لا یحل لکم» بشدت این احتمال را تقویت می‌کند که مقام اصلی این توصیه‌هایی که در ادامه می‌آید، مقام ارائه احکام شریعت برای تثبیت دینداری و زدودن احکام جاهلیت از امت اسلامی است. @yekaye
. 3️⃣ «لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ» این دو فراز اگرچه در ظاهر دو حکم است؛ اما این دو حکم به نظر می‌رسد کاملا در راستای همدیگرند؛ و در هر صورت، معانی متعددی برای این فراز نقل شده است؛ که ابتدا برخی معانی که جمله اول را می‌تواند کاملا مستقل در نظر بگیرد اشاره می‌شود و سپس معانی‌ای که جمله دوم را صرفا شرح جمله اول می‌دانند: 🍃الف. شما حق ندارید وارث نکاح زنان، علی‌رغم میل آنان بشوید و اشاره است به نفی این سنت جاهلی، که وقتی شوهر زنی می‌مرد، وارثان وی (بویژه پسر او که از زن دیگری بود) خود را نه‌تنها وارث اموال، بلکه وارث نکاح این زن می‌دانستند؛ و برای آن زن حقی در تصمیم‌گیری برای ازدواج بعدیش قائل نبودند. (حدیث3 و نیز: مجمع البيان، ج‏3، ص40) برخی در همین فضا این احتمال را هم مطرح کرده‌‌اند که مقصود ارث بردن اموال این زنان باشد؛ یعنی می‌فرماید شما حق ندارید برای اینکه ارث این زنان را ببرید مانع ازدواج آنان شوید؛ و منتظر باشید تا آنان بمیرند و ارثی که از شوهرشان بدانها رسیده را تصاحب کنید. (مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج10، ص11) 🍃ب. ای مردانی که سرپرستی دختر یتیمی را برعهده دارید (و بلکه هرکس که ولایت دختری را به هر نحو در اختیار دارد)؛ حق ندارید مانع ازدواج کردن او می‌شود تا به خاطر این که آن دختر به شما نزدیک است حق نکاح با وی یا اموال وی را به ارث ببرید. (حدیث2) 🍃ج. شما حق ندارید که زنان را به طمع اینکه میراث آنان را تصاحب کنید، زندانیِ خود کنید؛ و اشاره است به نفی این سنت ظالمانه، که مردی از همسرش خوشش نمی‌آید و با او ارتباط زناشویی برقرار نمی‌کند و حق وی را ادا نمی نماید؛ در عین حال چون آن زن ثروتی دارد، او را طلاق نمی‌دهد به این امید که یا آن زن بناچار بخشی از اموالش را به وی بدهد و یا بمیرد و اموالش از طریق ارث به وی منتقل گردد. (حدیث2 و نیز: مجمع البيان، ج‏3، ص40) 🍃د. شما حق ندارید برای به دست آوردن اموال زنانتان با آنان بدرفتاری کنید تا اینکه آنان مجبور شوند اموالی که [به عنوان مهریه یا نفقه] به آنها داده‌اید را علی‌رغم میل باطنی‌شان به شما پس بدهند تا جانشان را از شر شما نجات دهند. (مجمع البيان، ج‏3، ص40؛ المیزان، ج4، ص254) 🍃ه. وقتی مردی زنی را طلاق داد، حق ندارد همچنان خود را صاحب اختیار نکاح وی بداند و اشاره است به این سنت جاهلی، که گاه مردی با یک زن دارای جایگاه اجتماعی ازدواج می‌کرد و با هم به مشکل می خوردند و برای طلاق، مرد با زن شرط می‌کرد که ازدواج بعدی وی به دست این مرد باشد؛ و اگر خواستگاری برای آن زن می‌آمد، تا این مرد با در تنگنا قرار دادن زن پولی از او نمی گرفت و رضایت نمی‌داد، آن زن اجازه ازدواج نداشت. (مجمع البيان، ج‏3، ص40) 🍃و. ... @yekaye
. 4️⃣ «لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ» مقصود از «فاحشة مبینة»‌ در این آیه چیست؟ 🍃الف. مقصود زناکاری است، یعنی اگر مرد زنش را در بستر مردی دیگر یافت، حق دارد او را در تنگنا قرار دهد و مهریه‌اش را پس بگیرد و آنگاه وی را رها کند. (حسن، ابی‌قلابه، و سدی؛ به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص40) 🍃ب. مقصود نشور و سرپیچی زن از برقراری روابط جنسی با شوهرش است. (به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص40) و برخی قرائت ابیّ بن کعب به صورت «إلا أن يَفْحَشْنَ عليكم» بوده را مویدی بر این معا دانسته‌اند. (مفاتیح الغیب، ج10، ص11) 🍃ج. چه‌بسا بتوان آیه را بر هرگونه معصیت [کبیره‌ای] حمل کرد [یعنی اگر زنی اهل فسق و فجور آشکار بود و احکام الهی را رعایت نمی‌کرد، حرمتی برای خود باقی نگذاشته که شوهرش موظف به رعایت حرمت و حقوق وی باشد.] (ظاهرا روایتی از امام باقر ع در این مورد که منظور مطلق گناهان است، وجود داشته است؛ مجمع البيان، ج‏3، ص40) 🍃د. ... @yekaye
. 5️⃣ «لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ» باز پس‏گرفتن مهريه با زور، و با تحت فشار قرار دادن همسر، حرام است. (تفسير نور، ج‏2، ص261) @yekaye
. 6️⃣ «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ» تنها در صورتى كه زن در مسیر بى‏عفّتى باشد، مرد حقّ سخت‏گيرى دارد. (تفسير نور، ج‏2، ص261) @yekaye
. 7️⃣«لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ» استثنای «مگر اینکه مرتکب فاحشه‌ای آشکار گردد»، ظاهرا استثنا از «در تنگنا قرار دادن برای گرفتن اموال» است؛ آنگاه مراد از آ این است که: 🍃الف. اگر زن مرتکب فاحشه‌ای آشکار شد، شوهر می‌تواند وی را در تنگنا قرار دهد و مهریه‌اش را پس بگیرد. (این معروفترین تفسیر است؛ به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص40) 🍃ب. این حکمی قبل از آمدن حکم حد زناکاری بوده است؛ یعنی یکی از مجازاتهای زن زناکار، این بوده که شوهرش مقداری از اموال وی را مصادره کند؛ و با آمدن حکم حدود، این حکم نسخ شد (أصم، به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص40) 🍃ج. این استثناء از حبس و زندانی کردن است؛ یعنی جوازِ در تنگنا قرار دادن زنی که مرتکب فحشاء شود، همان حکم «فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ» است که در آیات قبل گذشت. (جبائی و ابومسلم، به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص40) 🍃د. ... @yekaye
. 8️⃣ «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ» نفرمود مگر اینکه فحشایی مرتکب شوند، بلکه فرمود مگر فحشایی که «مبیّنة» باشد؛ یعنی تنها در صورتی مجاز است وی را تحت فشار قرار دهد که فحشایی که اثبات و قطعی شده در کار باشد نه صرف اینکه شخص احتمال فحشاء بدهد و یا شایعه‌ای درباره زنش شنیده باشد و ... . @yekaye
. 9️⃣ «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» مبنای معاشرت با زنان باید بر اساس «معروف» باشد، نه بر اساس «تساوی محض» و نه بر اساس «تعصب‌های سنتی»‼️ 🔖بحث تخصصی : زن و مرد تضییع در بسیاری از جوامع سنتی، و به طور خاص، تضییع فاحش حقوق زنان در غرب تا یک قرن گذشته، که حتی حق مالکیت و استقلال اقتصادی را برای آنان به رسمیت نمی‌شناختند، در کنار منافع نظام سرمایه‌داری برای استخدام زنان هم به عنوان کارگر ارزان‌قیمت، و هم استفاده از ابعاد جنسی او به عنوان ابزاری برای فروش بیشتر کالا، و نیز به عنوان یک کالای قابل معامله، دست به دست هم داد تا نهضت احیای حقوق زن در غرب، با شعار تساوی زن و مرد، بیش از آنکه در مسیر احیای حقوق زن گام بردارد به سمت استثمار زن، و نابودی کانون خانواده قدم نهد. (نظام حقوق زن در اسلام، (مطهری)، ص12-23) ⛔️در مقابل این جریان، 🔹 برخی مانند شهید مطهری از همان کلمه «تساوی حقوق» استفاده کردند، اما آن را ذیل مفهوم عدالت بازتعریف نمودند؛ و توضیح دادند که تساوی، زمانی واقعا ارزش است که در راستای عدالت باشد. در واقع، اینان هشدار دادند که تساوی در جایی قابل دفاع است که تشابه در کار باشد: اگر بخواهیم ده عدد خودکار را بین دو نفر توزیع کنیم، اقتضای عدالت این است که به هریک 5 خودکار بدهیم؛ اما در جایی که با امور نامتشابه سر و کار داریم، تساوی به معنای عدالت، تنها زمانی میسر می‌شود که مساله را به عنوان سرجمع نهایی درنظر بگیریم نه تساوی جزئی‌نگر: اگر 3 خودکار و 2 ماژیک و 1 روان‌نویس (که قیمت روان‌نویس سه برابر خودکار باشد) داشته باشیم، اقتضای عدالت این نیست که به هریک صرفا 3تا از اینها را بدهیم، بلکه یک روان‌نویس و یک ماژیکی که به یک نفر داده می‌شود معادل 3 خودکار و یک ماژیکی است که به نفر دوم داده می‌شود. اگر زن و مرد واقعا تفاوت‌های جسمی، روان‌شناختی، و جامعه‌شناختی‌ای دارند، اقتضای مساواتی که از جنس عدالت است، این است که حقوق آنان با لحاظ تفاوت‌هایی که بین آنان وجود دارد، طراحی شود. 🔹و برخی مانند علامه طباطبایی، از ابتدا در برابر کلمه «تساوی» ایستادند و به زبان حال گفتند: وقتی مساله اصلی ما عدالت است و عدالت لزوما به معنای تساوی نیست، بگوییم که احیای حقوق زن در گروی تساوی آنها نیست؛ بلکه در گروی آن است که در معیشت و معاشرت، آن گونه که واقعا پسندیده و معروف است عمل شود: انسانها در ابعادی از معیشت‌شان با هم مساوی‌اند، طبیعی است که در این ابعاد از حقوق و جایگاه اجتماعی مساوی برخوردار باشند؛ اما در عین حال، جامعه به طبقات مختلفی تقسیم می‌شود که این طبقات در برخی از ابعاد واقعا با هم تفاوت دارند؛ و نباید اصل مشترک انسانیت را بهانه‌ای برای نادیده گرفتن این تفاوتها قرار داد. این تفاوتها را در عرصه‌های مختلفی همچون قوت و ضعف، علم و جهل، بزرگی و کوچکی، ریاست و مرئوسیت، و ... می توان ملاحظه کرد که هریک اقتضائات خاصی دارد. طبقه‌بندی انسانها در طبقات مردان، زنان، کودکان، از جمله این دسته‌بندی‌هاست: اگر معامله کودکان خردسال ممنوع و غیرقانونی اعلام می‌شود، اقتضای عرفی این طبقه از جامعه است؛ و خطاست که خیال کنیم اقتضای عدالت و تساوی حقوق این است که هیچ فرقی بین افراد در هیچ زمینه‌ای نماند. (الميزان، ج‏4، ص256) به همین ترتیب می‌توان گفت اگر برخی از مشاغل اجتماعی صرفا باید به کسانی که در طبقه عالمان و متخصصان آن عرصه قرار دارند داده شود، به معنای تضییع حقوق دیگران نیست. ویا اینکه اگر کسی در مقام ریاست قرار گرفت امتیازات و امکاناتی باید در اختیارش قرار گیرد که در اختیار دیگران قرار نمی گیرد، ترجیح ظالمانه باشد. البته تردیدی نیست که تفاوت افراد در برخی طبقات بدین معنا نیست که آنها هیچ شباهتی با هم ندارند، اما اینکه به بهانه تساوی زن و مرد، همه تفاوتهای واقعی که عرف هر جامعه‌ای می‌فهمد مورد انکار قرار گیرد، ظلمی مضاعف به زنان را در پی خواهد داشت. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
@yekaye 📝 تکمله مطلب فوق در سال 1979 روانشناس اجتماعی فمینیست، رودا انگر اصطلاحی جدید به نام «جنسیت» «gender» وضع کرد در مقابل کلمه «جنس» «sex» بود. ادعای او این بود که اگرچه به لحاظ بیولوژیکی تفاوتهای غیرقابل انکاری بین زن و مرد وجود دارد (که اینها را در مقوله «sex» قرار می‌داد)، اما تفاوتهایی که به لحاظ اجتماعی بین زن و مرد وجود دارد و مولفه‌های مردانگی را متفاوت از مولفه‌های زنانگی می‌دانند تفاوت‌هایی غیراصیل است تحت تاثیر برساخت‌های فرهنگی و اجتماعی؛ و پیشنهاد کرد که تفاوتهای فرهنگی-اجتماعی زن و مرد تحت عنوان «gender» مورد توجه قرار گیرد که تا از واقعیت بیولوژیکی زن و مرد متمایز شود. با شدت گرفتن رويكردهاي فمينيستي در مطالعات روان‌شناسي، کم‌کم این دیدگاه گسترش یافت كه تمامی آنچه به اسم تفاوتهاي روحیات زنان و مردان معروف است، صرفا ناشي از تربيت‌هاي خارجي و القائات محيطي، و لذا اكتسابي است، و با تغيير الگوهاي تربيتي مي‌توان بر اين تفاوتها فائق آمد. اما تحقیقاتی که بویژه در علوم شناختی (cognitive knowledges) از اوایل دهه 2010 انجام شد، با نشان دادن ارتباط شدید بین فیزیولوژی و ژنتیک با بسیاری از ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی مردان و زنان، بار دیگر بر واقعی بودن بسیاری از این تفاوتها صحه گذاشت. (این بحث را به تفصیل در مقاله «هم‌جنس‌گرایی: اختلال یا امر طبیعی» که بزودی منتشر خواهد شد توضیح داده‌ام.) @yekaye
💐💐💐 میلاد باسعادت امام علی النقی سلام الله علیه‌ بر تمامی شیعیان و محبان حضرت هادی علیه‌السلام مبارک باد.🌹🌹🌹 @yekaye
. 🔟 «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً» حتی اگر از زنان بدتان می‌آید، باز با آنان بر اساس معروف معاشرت کنید! چرا که خوشایند و بدآیند شما معیار نیست❗️ 💠نکته تخصصی معنایی که در نظر اول از تعبیر «فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ» به ذهن می‌رسد این است که اگر از این زنان که همسرتان هستند خوشتان نمی‌آمد و تمایلی به ادامه زندگی مشترک با آنان نداشتید ...» که در این حالت کلمه‌ای در تقدیر است؛ یعنی: اگر «باقی ماندن در نکاح با» آنان را خوش ندارید. 🤔اما برخی از مفسران یک معنای دیگر هم برای این آیه مطرح کرده‌اند؛ و آن اینکه هیچ کلمه‌ای در تقدیر نگیریم و بد آمدنِ آنان مستقیما ناظر به خود زنان باشد، نه نکاح با آنان؛ که در این صورت اشاره است به تعصبی که در برخی از مردان در جاهلیت وجود داشت و هنوز در میان برخی از افراد وجود دارد که زنان را موجودی ناقص که هیچگاه به حد انسانیت نمی‌رسد و صرفا طفیلی وجود مردان‌اند قلمداد می‌کنند و به همین جهت هرگونه معاشرت و حضور آنان در جامعه را برنمی‌تابند و بر این باورند که زنان باید همواره تحت استیلا و اطاعت محض از مردان زندگی کنند. 🤔آنگاه قرآن کریم به تعبیر «عاشروهن بالمعروف» این تعصب را به چالش کشیده و از مردان خواسته که بر اساس معروف، (یعنی آنچه واقعا در عرف زندگی بشری شایسته است) ‌با زنان معاشرت کنند؛ و اگر زنان را ناخوش می‌دارند، بدانند که معیار صرفا خوشایند و ناخوشایند آنان نیست؛ چه‌بسا چیزهایی که آنان ناخوشایند می‌دانند در حالی که خداوند خیر فراوانی در آن قرار داده است. 📚 (الميزان، ج‏4، ص257 ) @yekaye