☀️1) الف. از امام کاظم ع درباره این سخن خداوند عز و جل «و اگر زنی از شوهرش بیم ناسازگاری و رویگردانی داشت ...» سوال شد.
فرمودند: وقتی چنین باشد و آن مرد قصد طلاق این زن را داشته باشد؛ این زن میتواند بگوید مرا نگه دار و برخی از آنچه در قبال من برعهده توست را به خودت واگار می کنم و از شب و روزم آنچه برای تو حلال است همچنان حلال باشد؛ که در این حالت برای آن مرد این روابط حلال میباشد و بر آن دو [برای چنین توافقی] باکی نیست.
📚الكافي، ج6، ص145؛ تفسير العياشي، ج1، ص278
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً».
فَقَالَ ع: إِذَا كَانَ كَذَلِكَ فَهَمَّ بِطَلَاقِهَا قَالَتْ لَهُ أَمْسِكْنِي وَ أَدَعَ لَكَ بَعْضَ مَا عَلَيْكَ وَ أُحَلِّلَكَ مِنْ يَوْمِي وَ لَيْلَتِي حَلَّ لَهُ ذَلِكَ وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا.
📚قریب به همین مضمون روایات متعددی از امام صادق ع روایت شده است.
☀️ب. به امام رضا ع منسوب است که فرمودند:
اما نشوز، می تواند از جانب مرد باشد و یا از جانب زن؛ اما آنچه از جانب مرد است آن است که قصد طلاق دادن زنش را بکند و زن به او بگوید مرا به همسری خود نگه دارد و آنچه [در قبال من] برعهده توست نیز برای خودت؛ و شبم را هم به تو بخشیدم؛ و بر سر این مطلب با هم مصالحه کنند.
📚الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص245
وَ أَمَّا النُّشُوزُ فَقَدْ يَكُونُ مِنَ الرَّجُلِ وَ يَكُونُ مِنَ المَرْأَةِ فَأَمَّا الَّذِي مِنَ الرَّجُلِ فَهُوَ يُرِيدُ طَلَاقَهَا فَتَقُولُ لَهُ أَمْسِكْنِي وَ لَكَ مَا عَلَيْكَ وَ قَدْ وَهَبْتُ لَيْلَتِي لَكَ وَ يَصْطَلِحَانِ عَلَى هَذَا.
☀️ج. از امام باقر ع سوال شد درباره «زن نَهاریه» [یا: زن مهاریه]* سوال شد که با وی هنگام عقد نکاح شرط میشود که آن مرد هر وقت از هر ماه ویا هر روز جمعهای خواست سراغش بیاید و سهم نفقهاش فلان مقدار باشد؟!
فرمودند: این شرط اعتباری ندارد؛ و هرکس که با زنی ازدواج کرد؛ آن زن سهم شرعی خود از نفقه و قسمت [= سهم زن از اینکه چه اندازه شوهرش نزد وی باشد] را دارد ولیکن اگر زنی ازدواج کرد و از نشوز شوهرش نگران بود ویا میترسید که شوهرش بر سر او با زن دیگری هم ازدواج کند و با شوهرش در خصوص مقداری از حق خودش، اعم از قسمتش و یا جزیی از آن، مصالحه کرد؛ این جایز است و اشکالی بدان نیست.
[یعنی از ابتدا نمی توان در حین عقد زن را محدود کرد؛ اما اگر بعد از ازدواج زن از شوهرش نگران بود و بخشی از حقوق خود را بخشید تا شوهرش با وی همراهی کند، اشکالی ندارد]
✳️* درباره مقصود از «زن نَهاریه» [که در برخی از نسخههای روایت، به صورت «مهاریه» ثبت شده] از قول فاضل استرآبادی نقل شده که مقصود موردی است که مردی میخواهد زن دوم بگیرد اما نمی خواهد زن اولش بفهمد؛ و با زن دوم شرط میکند که فقط روزها سراغ وی میرود؛ که امام ع چنین شرطی را معتبر نمیدانند.] (مرآة العقول، ج20، ص144)
📚الكافي، ج5، ص403؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص372؛ تفسير العياشي، ج1، ص278
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ:
سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَنِ النَّهَارِيَّةِ [الْمَهَارِيَّةِ] يَشْتَرِطُ عَلَيْهَا عِنْدَ عُقْدَةِ النِّكَاحِ أَنْ يَأْتِيَهَا مَتَى شَاءَ كُلَّ شَهْرٍ وَ كُلَّ جُمْعَةٍ يَوْماً وَ مِنَ النَّفَقَةِ كَذَا وَ كَذَا؟
قَالَ لَيْسَ ذَلِكَ الشَّرْطُ بِشَيْءٍ وَ مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَلَهَا مَا لِلْمَرْأَةِ مِنَ النَّفَقَةِ وَ الْقِسْمَةِ وَ لَكِنَّهُ إِذَا تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَخَافَتْ مِنْهُ [فیه] نُشُوزاً أَوْ خَافَتْ أَنْ يَتَزَوَّجَ عَلَيْهَا أَوْ يُطَلِّقَهَا فَصَالَحَتْهُ مِنْ حَقِّهَا عَلَى شَيْءٍ مِنْ نَفَقَتِهَا أَوْ قِسْمَتِهَا فَإِنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لَا بَأْسَ بِهِ.
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَنِ النَّهَارِيَّةِ [المهاريّة] يُشْتَرَطُ عَلَيْهَا عِنْدَ عُقْدَةِ النِّكَاحِ أَنْ يَأْتِيَهَا مَا شَاءَ نَهَاراً أَوْ مِنْ كُلِّ جُمْعَةٍ أَوْ شَهْرٍ يَوْماً وَ مِنَ النَّفَقَةِ كَذَا وَ كَذَا؟
قَالَ: فَلَيْسَ ذَلِكَ الشَّرْطُ بِشَيْءٍ مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَلَهَا مَا لِلْمَرْأَةِ مِنَ النَّفَقَةِ وَ الْقِسْمَةِ وَ لَكِنَّهُ إِنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَخَافَتْ فیهِ [مِنْهُ] نُشُوزاً أَوْ خَافَتْ أَنْ يَتَزَوَّجَ عَلَيْهَا فَصَالَحَتْ مِنْ حَقِّهَا عَلَى شَيْءٍ مِنْ قِسْمَتِهَا أَوْ بَعْضِهَا فَإِنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لَا بَأْسَ بِهِ.
@yekaye
☀️2) الف. از امیرالمومنین ع وصایایی به شریح قاضی روایت شده که در فرازی از آن فرمودند:
و بدان که صلح و مصالحه برقرار کردن بین مسلمانان جایز است؛ مگر مصالحهای که بخواهد حلالی را حرام ویا حرامی را حلال کند.
📚الكافي، ج7، ص413
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيّاً ص يَقُولُ لِشُرَيْحٍ …
وَ اعْلَمْ أَنَّ الصُّلْحَ جَائِزٌ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا صُلْحاً حَرَّمَ حَلَالًا أَوْ أَحَلَّ حَرَاما
☀️ب. و باز از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
کسی که با زنش شرطی میکند [= آن زن در ازدواج با وی شرطی قرار می دهد] باید که بدان شرط وفا کند؛ که همانا مسلمانان پایبند قول و قرارهایشان هستند مگر شرطی که حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص467
الصَّفَّارُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ غِيَاثِ بْنِ كَلُّوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ يَقُولُ:
مَنْ شَرَطَ لِامْرَأَتِهِ شَرْطاً فَلْيَفِ لَهَا بِهِ فَإِنَّ الْمُسْلِمِينَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ إِلَّا شَرْطاً حَرَّمَ حَلَالًا أَوْ أَحَلَّ حَرَاماً.
☀️ج. دو مضمون فوق در منابع اهل سنت، در یک حدیث از رسول الله ص روایت شده است؛ بدین بیان که ایشان فرمودند:
صلح و مصالحه برقرار کردن بین مسلمانان جایز است؛ مگر مصالحهای که بخواهد حلالی را حرام ویا حرامی را حلال کند؛
و مسلمانان پایبند قول و قرارهایشان هستند مگر شرطی که حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند.
📚الدر المنثور، ج2، ص233
أخرج الحاكم عن كثير بن عبد الله بن عوف عن أبيه عن جده سمعت رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم يقول:
الصلح جائز بين المسلمين الا صلحا حرم حلالا أو أحل حراما
و المسلمون على شروطهم الا شرطا حرم حلالا.
@yekaye
☀️3) الف. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند:
سه چیز هلاککنندهاند و سه چیز نجاتبخش.
اما نجاتبخشها عبارتند از:
خشیت از خداوند عز و جل در پنهان و آشکار؛ و میانهروی در ثروت و فقر؛ و رعایت عدل در خوشحالی و عصبانیت؛
و آن سه هلاککننده عبارتند از:
شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) ای که از آن اطاعت شود؛ و هوای [نفس] ای که از آن پیروی شود؛ و خودبزرگبینی.
📚الخصال، ج1، ص84
أَخْبَرَنِي الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ السِّجْزِيُّ الْقَاضِي قَالَ أَخْبَرَنَا ابْنُ صَاعِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ مُوسَى الْقَطَّانُ وَ أَحْمَدُ بْنُ مَنْصُورِ بْنِ سَيَّارٍ قَالا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُونُسَ قَالَ حَدَّثَنَا أَيُّوبُ بْنُ عُتْبَةَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ بُكَيْرٍ الْعَبْدِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا قَتَادَةُ عَنْ أَنَسٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ:
ثَلَاثٌ مُهْلِكَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُنْجِيَاتٌ.
فَالْمُنْجِيَاتُ خَشْيَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ وَ الْقَصْدُ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ وَ الْعَدْلُ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَبِ؛
وَ الثَّلَاثُ الْمُهْلِكَاتُ شُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
هیچ چیزی همانند نابودگریِ شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) اسلام را نابود نکرد؛
سپس فرمودند: همانا این شُحّ حرکتی [ظریف و مخفی] دارد همانند حرکت مورچه، و شاخههایی دارد همانند شاخههای شرک.
(در برخی نسخهها به جای «شاخهها» «تیغها» آمده است)
📚الكافي، ج4، ص45
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا مَحَقَ الْإِسْلَامَ مَحْقَ الشُّحِّ شَيْءٌ.
ثُمَّ قَالَ: إِنَّ لِهَذَا الشُّحِّ دَبِيباً كَدَبِيبِ النَّمْلِ وَ شُعَباً كَشُعَبِ الشِّرَكِ؛ وَ فِي نُسْخَةٍ أُخْرَى الشَّوْك.
☀️ج. از امام صادق ع روایت شده که یکبار امیراالمومنین ع شنیدند که
کسی می گفت: شحیح [= کسی که شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) دارد] معذورتر است، تا ظالم.
به او فرمودند:
اشتباه میکنی! همانا ظالم گاه می شود که توبه و استغفار میکند و ظلمی را که کرده برای مظلوم جبران میکند؛
ولی شحیح وقتی شُحّ بورزد، صدقه و زکات و صله رحم و ضیافت از میهمان و خرج کردن در راه خدا را منع میکند و درهای نیکی را میبندد؛ و بر بهشت حرام شده است که «شحیح» در آن وارد شود.
📚الكافي، ج4، ص45
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ
سَمِعَ رَجُلًا يَقُولُ إِنَّ الشَّحِيحَ أَعْذَرُ [أَغْدَرُ] مِنَ الظَّالِمِ.
فَقَالَ لَهُ:
كَذَبْتَ إِنَّ الظَّالِمَ قَدْ يَتُوبُ وَ يَسْتَغْفِرُ وَ يَرُدُّ الظُّلَامَةَ عَلَى أَهْلِهَا وَ الشَّحِيحُ إِذَا شَحَّ مَنَعَ الزَّكَاةَ وَ الصَّدَقَةَ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ قِرَى الضَّيْفِ وَ النَّفَقَةَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أَبْوَابَ الْبِرِّ وَ حَرَامٌ عَلَى الْجَنَّةِ أَنْ يَدْخُلَهَا شَحِيحٌ.
@yekaye
☀️2) د. معاویه بن عمار روایت کرده است که امام صادق ع به من فرمود:
از قول من فلان و بهمان مطلب را ابلاغ کن، در خصوص چیزهایی که بدان دستور داد.
گفتم: پس این مطالب را از جانب شما به آنها ابلاغ میکنم؛ و از جانب خودم آنچه به من فرمودید و چیزهای دیگری که نگفتید میگویم.
فرمودند: باشد؛ همانا کسی که درصدد اصلاح برآمده، [اگر ناچار شود برای اصلاح دو نفر سخن غیرواقعی بیان کند] دروغگو محسوب نمیشود؛ بلکه این کار صلح و آشتی دادن است، نه دروغگویی.
📚الكافي، ج2، ص210
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ أَوْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: أَبْلِغْ عَنِّي كَذَا وَ كَذَا فِي أَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا.
قُلْتُ: فَأُبَلِّغُهُمْ عَنْكَ وَ أَقُولُ عَنِّي مَا قُلْتَ لِي وَ غَيْرَ الَّذِي قُلْتَ؟
قَالَ نَعَمْ؛ إِنَّ الْمُصْلِحَ لَيْسَ بِكَذَّابٍ إِنَّمَا هُوَ الصُّلْحُ لَيْسَ بِكَذِب.
@yekaye
☀️4)الف. فضل بن ابی قره میگوید:
امام صادق ع سوال کردند: آیا می دانی «شحیح» چه کسی است؟
گفتم: شخصی که بخیل باشد.
فرمودند: «شُحّ» شدیدتر از بُخل است؛ شحیح کسی است که هم نسبت به آنچه در دست مردم است و هم نسبت بدانچه در دست خودش است حرص میزند تا حدی که چیزی را از آنچه در دست مردم است نمیبیند مگر اینکه آرزو دارد از راه حلال یا حرام، از آنِ او باشد؛ و بدانچه خداوند به او روزی کرده قانع نیست.
📚الكافي، ج4، ص45
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ شَرِيفِ بْنِ سَابِقٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِي قُرَّةَ قَالَ:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تَدْرِي مَا الشَّحِيحُ؟
قُلْتُ هُوَ الْبَخِيلُ.
قَالَ الشُّحُّ أَشَدُّ مِنَ الْبُخْلِ. إِنَّ الْبَخِيلَ يَبْخَلُ بِمَا فِي يَدِهِ وَ الشَّحِيحُ يَشُحُّ عَلَى مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ وَ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ حَتَّى لَا يَرَى مِمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ شَيْئاً إِلَّا تَمَنَّى أَنْ يَكُونَ لَهُ بِالْحِلِّ وَ الْحَرَامِ وَ لَا يَقْنَعُ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ.
☀️ب. از امام حسن ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
همانا صلاح اولین [افراد] این امت با زهد و یقین است؛ و هلاک آخرین [افراد]ش با شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) و آرزو.
📚الخصال، ج1، ص79؛ الأمالي (للصدوق)، ص227
حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَسَدٍ الْأَسَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَامِرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ السَّدُوسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَسَنِ بْنِ حَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهَا ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ صَلَاحَ أَوَّلِ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِالزُّهْدِ وَ الْيَقِينِ وَ هَلَاكَ آخِرِهَا بِالشُّحِّ وَ الْأَمَلِ.
☀️ج. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) و ایمان در قلب هیچ بندهای جمع نشود.
📚الخصال، ج1، ص76
أَخْبَرَنِي الْخَلِيلُ بْنُ أَحْمَدَ السِّجْزِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا ابْنُ صَاعِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ شَاهَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا جَرِيرٌ عَنْ سُهَيْلٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي يَزِيدَ عَنِ الْقَعْقَاعِ بْنِ اللَّجْلَاجِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قال:
قالَ رَسُولِ اللَّهِ ص: لَا يَجْتَمِعُ الشُّحُّ وَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِ عَبْدٍ أَبَداً.
@yekaye
☀️5) درباره مراد از این صلح و مصالحه در کتب اهل سنت مطلبی از امیرالمومنین ع و برخی از صحابه نقل شده است که:
مقصود از «صلح بهتر است» این است که آشتی کردن با چشمپوشی از برخی از حقوق بهتر از آن است که بعد از اینکه مدتی با هم الفت گرفته و زندگی مشترکی داشتهاند از هم جدا شوند. البته این در جایی است که زن با طیب خاطر از برخی از حقوق خود چشمپوشی کند؛ اما اگر چنین نبود برای مرد جایز نیست که واجباتی که شرع برعهدهاش گذاشته است، اعم از تامین پوشاک و نفقه و قسمت (= نسبت مساوی از حضور مرد نزد وی، در صورتی که مرد چند زن دارد)، را فروگذار کند؛ وگرنه باید طلاقش دهد.
به نقل از:
📚مجمع البيان، ج3، ص184؛ التبيان في تفسير القرآن، ج3، ص346؛ فقه القرآن، ج2، ص190
«وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ» معناه و الصلح بترك بعض الحق خير من طلب الفرقة بعد الألفة هذا إذا كان بطيبة من نفسها فإن لم يكن كذلك فلا يجوز له إلا ما يسوغ في الشرع من القيام بالكسوة و النفقة و القسمة و إلا طلقها
و بهذه الجملة قالت الصحابة و التابعون منهم علیّ ع و .... (و نحو هذه الجملة روى مخالفونا عن علي ع و ...)
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
1️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً»
همان گونه که زن ممکن است در برابر مرد نشوز و سرکشی و گردنفرازی پیشه کند، مرد هم ممکن است، به سمت سرکشی و رویگردانی از زنش روی آورد.
در جایی که نشوز از جانب زن بود، چون مرد قوّام و مسئول در خانواده بود در درجه اول خودش موظف بود با نرمی، و اگر نشد با تندی، و از موضع بالا مساله را حل کند (آیه 34)
و اگر کار به شقاق میکشید دیگران (حَکَمین) وارد کار میشدند (آیه 35).
🤔 اما در اینجا، چون زن قوام و مسئول خانواده نیست، نمیتواند در گام اول خودش بتنهایی و از موضع بالا مساله را حل کند؛
پس خداوند پیشنهاد میدهد که هردو خودشان با هم بنشینند و بین خودشان اصلاحی برقرار کنند؛
و همانجا هشدار میدهد که در این گونه موارد هر دو بشدت مراقب نفس و نفسانیات خود باشید؛ زیرا که هرجا نفس بخواهد کاری انجام دهد تنگنظری و خودخواهی در محضرش حاضر میباشد؛ پس شما مبنا را بر نیکوکاری و تقواپیشگی قرار دهید؛
و گمان نکنید که اگر برای حفظ خانواده از حق خود کوتاه آمدید، ضرر کردهاید؛ بلکه چون با این گذشتتان، یک پیوند مقدس الهی (زوجیت)را حفظ کردهاید در واقع با خداوند معامله کردهاید و خداوندی که هم پیوند دلها در دست اوست و هم آخرت و بهشت برین- از همه چیز به دقت باخبر است و نمیگذارد ذرهای ضرر کنید.
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
2️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً ...»
اگرچه اسلام قوامیت در خانواده را برعهده مرد قرار داده، اما نشوز و سرکشی کردن در خانواده، صرفاً امری نیست که از جانب زن رخ دهد.
💢این نشان میدهد که این قوامیت مرد به معنای ریاست مرد و زیردستیِ زن، آن گونه که در عرصههای اجتماعی رقم میخورد، نیست.💢
🌐بحث تخصصی #خانوادهشناسی:
📝 شاهدی دیگر بر #تفاوت_بنیادین_خانواده با #نظامات_اجتماعی: امکان نشوز مرد❗️
🔺در هر سازمان اجتماعی، شخصی مدیر و رئیس است و دیگران زیردست وی؛
و آنکه باید از دیگری اطاعت کند، فرد زیردست است؛
و از این رو، نشوز و سرکشی و گردنفرازی همواره از جانب فرد زیردست بروز میکند؛
🤔و نشوز در مورد رئیس معنا ندارد؛
زیرا کسی فوق او نیست که بخواهد بر او گردنفرازی کند.
🔺اما در عرصه خانواده مساله متفاوت است؛
و همان قرآن کریم که از #قوامیت_مرد در خانواده سخن گفته است، از #نشوز_مرد هم سخن گفته است‼️
💢این نکته بخوبی نشان میدهد که قوامیت، با اینکه یک نحوه #حکومت_مرد_در_خانواده است، اما از جنس ریاست اجتماعی و دستور دادن نیست که تمرد و گردانفرازی، فقط از ناحیه زن ممکن باشد.💢
ظاهرا ریشه مطلب در همان نکتهای است که بارها گفته شد که
پیوند خانوادگی،
🔻صرفا یک پیوند زمینی مبتنی بر منفعت طرفینی نیست؛
🔺بلکه پیوندی آسمانی و در افق دلهاست؛
و طرفین قرار است در این پیوند، #جزء_مکمل خود را بیابند و بسازند؛ نه اینکه صرفا نیازی از نیازهای شخص خودشان را رفع کنند.
از این رو،
بنای بر سرکشی و منیت گذاشتن و صرفاً خود را دیدن، از مهمترین عواملِ ناموفق شدن این پیوند است؛
و این سرکشی و خودبزرگبینی و منیت، از هر دو طرف ممکن است رخ دهد.
در واقع این پیوند،
چون پیوندی آسمانی است
و خداوند است که این نسبت بین زن و شوهر را برقرار کرده و رسمیت بخشیده (نه اینکه صرفاً محصول توافق خودشان باشد)
پس
هر گونه سرکشی و تمرد از انجام وظایفی که خداوند در این حکومت برعهده مرد قرار داده، مصداقی از منیّتطلبی و سرکشی در برابر خداست،
و خداوند این سرکشی در برابر خود را، سرکشیای در برابر طرف مقابل شمرده است.
به تعبیر برخی از متفکران،
«از آنجا که هم مرد باید تسلیم حقوق و وظایف خودش باشد و هم زن، اگر گردنکشی کنند، یعنی تسلیم آن حق و وظیفهای که دارند نشوند، آن وقت مرد ناشز میشود و زن ناشزه.»
📚(نظام خانوادگی اسلام، ص43)
💢این نشان میدهد که مشکلِ سرکشی زن در برابر شوهرش هم این است که این حقیقتاً سرکشی در برابر خداست؛ نه اینکه اسلام خواسته باشد به مرد امتیازی داده باشد که به زن نداده باشد.
از همین روست که مرد نیز با اینکه حکومت دارد و ظاهرا دیگراناند که باید از او اطاعت کنند، اما میتواند چنان رفتار کند که رفتارش مصداق سرکشی شمرده شود.
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
3️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ...»
با توجه به اینکه این آیه در مقام ارائه راهکار در برابر نشوز و اعراض مرد است، و علیالقاعده باید تقصیری رخ داده باشد تا ارائه راهکار مطرح شود، چرا از «ترس از نشوز و اعراض مرد» سخن گفت، نه از وقوع آن؟
با توجه به این اشکال، درباره اینکه مقصود از «خوف» در این آیه چیست، چند دیدگاه مطرح شده است:
🍃الف. «خافت: میترسد» به معنای «علمت: دانست» است،
(تحلیل چرایی این گونه معنا کردن در جلسه 962، تدبر 16 الف گذشت: https://eitaa.com/yekaye/6946)
🍃ب. «خوف» به معنای گمان است
(به نقل از مجمع البيان، ج3، ص183)
🍃ج. «خوف» در معنای اصلی خودش و نقطه مقابل «أمن» (امنیت خاطر) است [این تقابل در آیات متعددی مشاهده میشود؛ مثلا: وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ، نساء/83؛ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً، نور/55؛ وَ لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنينَ، قصص/31]
در واقع، کانون خانواده بقدری اهمیت دارد که همین که فرد نگران امنیت و آرامش آن شود سزاوار است برای اصلاح آن قیام کند. یعنی همین که علائم و نشانههایی مشاهده شد که احتمال نشوز و اعراض میرود، زن از این وضعیت میترسد (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج11، ص235)
و همین کافی است تا به اصلاح اقدام شود. (الميزان، ج5، ص101)
به تعبیر دیگر، میخواهد بفرماید علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد. در مسائل خانوادگى قبل از آنكه كار به طلاق بكشد بايد چارهاى انديشيد. (تفسير نور، ج2، ص176)
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
4️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ...»
در این آیه از نشوز و اعراض مرد سخن گفته است.
در آیه 34 همین سوره از نشوز زن سخن گفت که چون مرد قوام بر زن است، معنای نشوز زن در قبال مرد نسبتا واضح است؛
اما معنای «نشوز مرد» و نیز معنای «اعراض» او - که مایه نگرانی زن میشود و قرآن در مقام توصیه برای جلوگیری از وقوع آن، است – چیست و چه تفاوتی با هم دارند؟
🍃الف. با توجه به اینکه نشوز مرد، به معنای رفعت گرفتن و در برخوردش با زن، گردنفرازی کردن است؛ شاید بتوان گفت نشوز ناظر است به صدور افعال ایجابی از جانب مرد مانند خشونت در رفتار و گفتار و ...؛ و اعراض ناظر است به ترک برخی از کارها مانند اینکه با وی همکلام نشود و به وی بیاعتنایی کند و در انجام وظایفش (نفقه و ....) در قبال وی کوتاهی بورزد
📚(اقتباس از مجمع البيان، ج3، ص183 ؛ و مفاتيح الغيب، ج11، ص235 )
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
5️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ...»
در آیه 34 که مشکل از ناحیه زن بود، فقط از «بیم نشوز زن» (تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ) سخن گفت؛ اما اینجا که مشکل از ناحیه مرد است، هم از بیم نشوز و هم از بیم اعراض مرد (خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً) سخن گفت.
🤔چرا؟
در بحث تفاوتهای روانشناختی احساسات زن و مرد نسبت به همدیگر گفته میشود که
«مرد بنده شهوت خويشتن است و زن در بند محبت مرد ... مرد ميخواهد شخص زن را تصاحب كند و در اختيار بگيرد و زن ميخواهد دل مرد را مسخر كند و از راه دل او بر او مسلط شود؛ مرد مىخواهد از بالاى سر زن بر او مسلط شود و زن مىخواهد از درون قلب مرد مرد نفوذ كند؛ مرد مىخواهد زن را بگيرد و زن مىخواهد او را بگيرند ... احساسات مرد ابتدائى و تهاجمى است و احساسات زن انفعالى و تحريكى.»
📚(نظام حقوق زن در اسلام، ص207)
در واقع، چون روحیات مرد ابتدایی است، از جانب زن عمدتاً سرکشی و نشوز و مقاومت کردن است که کانون خانواده را تهدید میکند؛
اما چون روحیات زن حالت واکنشی دارد و مورد توجه و محبت واقع شدن برایش موضوعیت دارد، نهتنها سرکشی و گردنفرازیِ مرد از وظایفش، بلکه صِرفِ محبت نکردن و رویگردان شدن و بیاعتنایی کردن مرد به زن هم برای زن شکننده است و تهدیدی برای بقای این پیوند مقدس میشود.
💠نکته تخصصی #اجتماعی و #حقوقی:
📝چرایی تفاوت وظایف و تکالیف دنیوی (#مالی، #جنسی، #عاطفی) در زن و شوهر
ظاهر ادبیات دینی در خصوص عرصه مسائل مادی بین زن و مرد به گونهای است که گویی از حیث مسائل مالی و جنسی نیز وظایف و تکالیف زن و مرد متفاوت است؛
▪️تردیدی نیست که از حیث مسائل مالی، تکالیف و مسئولیتها عمدتا متوجه مرد است (یعنی مرد است که باید نیاز مالی زن را رفع کند)؛
▪️اما به نظر میرسد از حیث مسائل و روابط جنسی، تکالیف و مسئولیتها بیشتر، متوجه زن است؛ یعنی گویی خطابهای دینی، بیشتر، بر وظایف زنان در تامین نیاز جنسی شوهرانشان اصرار دارد تا وظایف مردان نسبت به زنان در این زمینه.
▪️اکنون با توجه به این آیه، چهبسا بتوان نتیجه گرفت که علاوه بر #وظایف_مالی، از حیث #وظایف_عاطفی نیز، تکالیف و وظایف مرد در قبال زن، بیش از تکالیف و وظایف عاطفی زن در قبال مرد است.
💢این مساله به لحاظ #روانشناختی خیلی واضح است:
اگر از حیث احساسات متقابل زن و شوهر به هم، مرد در درجه اول* خواهان شهوت است و زن در درجه اول*خواهان محبت و مورد حمایت واقع شدن،
آنگاه
مرد در درجه اول* موظف است این حمایتگری و محبت را برای زن تامین کند؛ و
زن هم در درجه اول* آن نیاز جنسی را.
✳️* به قید «در درجه اول» توجه شود؛ نگفتیم «تنها»، یعنی نگفتیم که مرد محبت نمیخواهد و زن نیاز جنسی ندارد؛ هردو، هردو را میخواهند، بلکه بحث بر سر تفاوت در اولویتِ خواستههاست.
@yekaye