eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
116 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
1018) 📖 ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ 📖 ترجمه 💢سپس حتما شما ای گمراهان انکار
. 1️⃣ «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» بحث این آیات در اصحاب شمال بود که محور اصلی جهنمیان را تشکیل می‌دهند و اکنون دو وصف برای اینان برمی‌شمرد؛ گمراهی و تکذیب‌گری. یعنی 🔻اولا راه را گم کرده‌اند؛ و 🔺ثانیا اهل تکذیب‌اند؛ یعنی به جای اینکه اکنون که راه را گم کرده‌اند نسبت به کسانی که حقیقت را عرضه می‌کنند گوش شنوایی داشته باشند و حقیقتی که بر آنان عرضه می‌شود را بپذیرند هر حقیقتی که بر آنان عرضه می‌شود را دروغ می‌شمرند. 🔹شاید از اینکه وصف دوم را هم به وصف اول افزود بتوان نتیجه گرفت صرف اینکه کسی راه را گم کند وی را جهنمی نمی‌کند و هنوز امید به نجات او هست. زمانی یک گمراه جهنمی می‌شود که این گمراهی را مقصد خویش قرار دهد و هر حقیقتی که بر وی عرضه شود را تکذیب کند. (الميزان، ج‏19، ص125 ) 🔸به تعبیر دیگر، بدتر از گمراهی، تکذیب کردن است؛ وگرنه بسیاری از گمراهان، توفیق هدایت می‌یابند (تفسیر نور، ج۹، ص۴۳۳) 💠نکته تخصصی : بیچاره‌کننده از بدبختی‌های دوره مدرن این است که ، و محور هدایت دیگران قلمداد شده‌اند❗️ و بدین جهت است که شاید این نحوه گمراهی که در دوره مدرن در جهان شیوع پیدا کرده بی‌سابقه باشد: بعد از رنسانس انسانی که با مسیحیت تحریف شده روبرو بود به جای اینکه از این تحریف برگردد و راه صحیح را بیابد اساسا دین آسمانی را کنار گذاشت و پنداشت که با (که به غلط نامش را و گذاشته بود) می‌تواند کار خویش را پیش ببرد❗️ این گونه بود که برای اولین بار در تاریخ بشر، ، تحت نام و در جایگاه مرجعیت فکری جامعه قرار گرفتند؛ که اوج این فاجعه با رقم خورد که بحق نام به وی داده‌اند. وی کسی بود که توانست (که نتیجه‌اش صرفا اذعان به در همه چیز بود) را به (نه فقط ادعا کند ؛ بلکه هرکس را که ادعای دانستن داشته باشد پیشاپیش متهم و محکوم به دروغگویی کند) تبدیل کند. در مردم سه دسته بودند: ، که اگرچه به حقیقت نرسیده اما در مسیر رسیدن به حقیقت است؛ و بقیه بودند که «همج رعاع» (افراد ) بودند (نهج‌البلاغه، حکمت147 )؛ یعنی 🔺اگرچه می پذیرفتند عالمانی که به حقیقت دست یافته باشند (= عالم ربانی) بسیار ناچیزند 🔺اما دیگران می‌توانستند در مسیر رسیدن به حقیقت قرار گیرند (متعلم علی سبیل النجاة) و 🔻تنها اگر کسی در این مسیر قرار نمی‌گرفت حیران و سرگردان و پوچ می‌شد؛ 📛 اما ثمره فلسفه کانت این شد که چون دست‌یابی به حقیقت و در نتیجه وجود هرگونه «عالم ربانی» مورد انکار قرار گرفت، افتخار کردن به ندانستن، از حد واقعی خویش (= علامت تواضع عالِمی که علمش البته محدود است) بیرون شد و محور قضاوت درباره همگان قرار گرفت❗️ (جالب اینجاست که کسانی که رسیدن به حقیقت را انکار می‌کنند و منطقا راه هر گونه قضاوتی را می‌بندند، به خود اجازه می‌دهند درباره دیگران قضاوت قطعی داشته باشند‼️) 🌐این درست نقطه مقابل دیدگاه قرآن است که در عین حال که از انسانها می‌خواهد که هیچ سخنی را بدون تحقیق و بررسی نپذیرند و هر سخنی را بشنوند، اما اصرار دارد که تشخیص حق هم ممکن است و از انسانها می‌خواهد به شنیدن بسنده نکنند، بلکه سپس از بهترین آن پیروی کنند: «فَبَشِّرْ عِبادِ؛ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» (زمر/17-18) 🌀اما کانت به انسانها می‌گفت که اساسا هیچ سخنی درباره حقیقت غیرمادی ارزش شنیدن ندارد؛ و علیرغم توصیه‌های اخلاقی دست‌نیافتنی وی، تنها چیزی که برای پیروی کردن باقی ماند دلخواه‌ها و هوس‌های انسانها بود؛ که چون پیروی از همه دلخواه‌ها و هوس‌ها امکان نداشت مردمان مدرن با خود قرار گذاشتند که دلخواه‌ها و هوس‌های اکثریت معیار رفتار همگان باشد (که البته هرجا افرادی توانستند که با زور بر اکثریت غلبه کنند با قرار دادن حق وتو و امثالهم این حق را برای خود محفوظ نگه داشتند❗️) ♻️این گونه بود که با سیطره و در پرتوی آموزه‌های ، بودن (یعنی هر حقیقتی را پیشاپیش تکذیب کردن) که است که انسان را از رسیدن به حقیقت محروم می‌کند، به عنوان قلمداد شد❗️ 🤔و شاید این برترین دستاورد ابلیس در تاریخ بشر برای گمراه کردن انسانها باشد؛ زیرا مادامی که این امر به عنوان فضیلت قلمداد شود هرگز هیچ گمراهی درصدد جستجو و حتی گوش دادن به حقیقت برنخواهد آمد. 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
ادامه تدبر 1️⃣ 💠درددلی با آنچه بیشتر جای تعجب دارد این است که برخی از کسانی که خود را مسلمان و شیعه می‌دانند فراموش کرده‌اند که خداوند زمین را بدون حجت نمی‌گذارد؛ و چون از فهم و تحلیل اختلاف نظرهایی که بین علمای شیعه رخ می‌دهد ناتوان مانده‌اند می‌پندارند چون از دیدگان ما است پس بر انسانها تمام نمی‌شود و انسانها مجبورند در زندگی خود را ادامه دهند❗️ گویی اینان (که همچنان از جهان را روشن می‌کند) را به منزله (که جهان یکسره در باشد) می‌پندارند. 💢اینکه آنها نتوانند اختلاف بین علمای شیعه را تبیین کنند چندان جای تعجب ندارد (چون به هر حال هر تبیینی نیازمند درک ظرایفی است که بسیاری از اوقات بر افراد مخفی می ماند) 🚫اما این ناراحت‌‌کننده است که خود را شیعه و معتقد به می‌دانند، در عین حال به خاطر اینکه در جایی از یک تبیین ناتوان مانده‌اند (یعنی در مورد چرایی اختلاف علما علیرغم نقش‌آفرینی امام ع)، به جای اینکه صرفا به خود در این موضوع خاص اذعان کنند و برای یافتن حقیقت بیشتر بکوشند، واضحترین واضحات معارف الهی (که خداوند انسانها را بدون حجت در جهان رها نمی‌کند) را می‌کنند. خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر کند. @yekaye
یک آیه در روز
1018) 📖 ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ 📖 ترجمه 💢سپس حتما شما ای گمراهان انکار
. 2️⃣ «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» از این وضعیت گمراهی و تکذیب‌گری آنان با وصف (اسم فاعل: ضالون؛ ‌مکذبون) و نه با فعل (ضلوا؛ ‌کذبوا) یاد کرد. چرا؟ 🍃الف. می‌خواهد نشان دهد که این وضعیت در آنها رسوخ دارد؛ و این رسوخ آن وضعیت است که آنان را سزاوار چنین عذابهایی کرده است. یعنی گمراهی و دروغ‌زن بودن صرفا یک کاری نیست که گاهی انجام داده باشند. به تعبیر دیگر چنین نیست که اگر کسی یکی دوبار راه را گم کرد ویا یکی دو بار حقیقتی را تکذیب کرد در زمره اصحاب شمال قرار گیرد؛ بلکه اصحاب شمال آنان‌اند که اساسا گمراه و تکذیب‌کننده حقیقت‌اند. 🍃ب. ... @yekaye
یک آیه در روز
1018) 📖 ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ 📖 ترجمه 💢سپس حتما شما ای گمراهان انکار
. 3️⃣ «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» گمراهی همواره از یک راه معین معنی دارد؛ ‌و تکذیب کردن هم همواره تکذیب کردن چیزی است؛ متعلق این گمراهی و تکذیب چیست؟ اغلب مفسران مقصد و آنچه مورد تکذیب آنها قرار گرفته را راه حق و دین الهی و اموری همچون توحید و نبوت و معاد دانسته‌اند (مثلا مجمع البيان، ج‏9، ص334 ) اما به نظر می‌رسد همین نیاوردن متعلق آن حاوی نکته‌ای است و آن این است که هرگونه تکذیب حقیقت انسان را چنین جهنمی می‌کند و اگر مفسران بر تکذیب توحید و نبوت و معاد تاکید داشته‌اند از باب اهمیت جدی این حقایق است. 💠نکته تخصصی همین که ضال و مکذب بودن از مهمترین عوامل جهنمی شدن است نشان‌دهنده اصرار اسلام بر آزاداندیشی واقعی است؛ و البته چنانکه در تدبر ۱ اشاره شد لازمه آزاداندیشی نه انکار همه چیز، بلکه تسلیم بودن در برابر حقیقت است. بسیاری از اوقات انسانها دلبسته یک باور یا عقیده می‌شوند (ولو آن عقیده، اعتقاد به شکاکیت باشد!) و آنگاه از راه حق و حقیقت دور می‌شوند و هر حقیقتی که خلاف عقیده‌شان باشد را تکذیب می‌کنند: و این مهمترین معیار جهنمی شدن جهنمیان است. @yekaye
یک آیه در روز
1018) 📖 ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ 📖 ترجمه 💢سپس حتما شما ای گمراهان انکار
. 4️⃣ «ثُمَّ إِنَّكُمْ أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» چرا با اینکه تمام آیات قبل در وصف بهشتیان و جهنمیان به صورت غایب بود یکدفعه در این آیه از تعبیر مخاطب استفاده کرد؟ 🍃الف. تا آیه ۴۸ توصیف بهشتیان و جهنمیان بود. اما در آیه ۴۹ با به کار بردن تعبیر «قل» فضای بحث عوض شد؛ و چه بسا با این تعبیر می‌خواهد هشدار را برای مخاطب جدی کند. یعنی این گونه نیست که فقط بهشت و جهنمی را توصیف کرده باشیم؛‌بلکه ای کسانی که گمراه و اهل تکذیب هستید؛‌بدانید که اینها درباره شما بود و از تکذیب‌گری دست بردارید و بکوشید از گمراهی بدرآیید و راه حق را بیابید. 🍃ب. شاید می‌خواهد نشان دهد که گمان نکنید جهنمیان یک عده آدم‌های خیلی عجیب و غریب‌اند که براحتی در میان ما یافت نمی‌شود. خیر. در میان خود شما کسانی‌اند که این عذابها درباره آنهاست. 🍃ج. ... @yekaye
🏴 شهادت امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت باد 🏴
1019) 📖 لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ 📖 ترجمه 💢قطعا از درختی از زقوم می‌خورید. سوره واقعه (56) آیه 52 1399/5/7 7 ذی‌الحجه 1441 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹لآكِلُونَ ▪️درباره ماده «أکل»‌اگرچه ابن فارس اصل معنای آن را «رو به نقصان نهادن» (تنقص) دانسته‌اند (معجم المقاييس اللغة، ج‏1، ص122 ) ▪️اما چنانکه تقریبا اغلب اهل لغت اشاره کرده‌اند معنای اصلی و محوری آن همان «خوردن» است؛ مثلا راغب اصفهانی آن را «تناول المطعم» معرفی کرده (مفردات ألفاظ القرآن، ص80) ▫️و حسن جبل که حتی معتقد است که اصل محوری این ماده به نحوی است که بر خود فرایند خوردن (که آسیاب شدن غذا در دهان و بلعیدن آن است) دلالت دارد و معنای محوری آن را «طحن الحیّ المادة المطعومة مَضغاً بفمه و بلعُها» معرفی کرده است. (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم،ص۱۹۱۹). ▫️البته مرحوم مصطفوی قید زایل شدن صورت را اضافه کرده و معنای اصلی این ماده را «التناول الملازم إزالة الصورة و التشخّص من الطرف المأكول» دانسته و سعی کرده حضور این قید را در تمام کاربردهای حقیقی و مجازی آن (مثلا خوردن مال دیگران، خوردن گوشت برای غیبت کردن، و ...) نشان دهد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص104-105 ) ولی به نظر می‌رسد این قید لازمه طبیعی خورده شدن چیزی است و تاکید مستقل بر آن ضرورتی ندارد و به نظر می‌رسد کثرت کاربردهای مجازی این ماده موجب شده که ابن فارس چنان توسعه معنایی‌ای برای آن قائل شود. ▪️اگرچه اصل خوردن در خصوص موجودات زنده است اما از آنجا که در فرایند خوردن، درهم خرد کردن و نیست و نابود کردن اشیاء‌ رخ می‌دهد این ماده برای اموری که چنین کاری را با شی‌ای انجام می‌دهند استعاره گرفته شده است که از معروفترین مصادیق آن استفاده از تعبیر خوردن هیزم توسط آتش است که در حدیث نبوی است «وَ لَا تَتَحَاسَدُوا، فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ الْيَابِس‏» (قرب الإسناد، ص29) و در قرآن نیز تعبیر خورده شدن چیزی توسط آتش به کار رفته است: «حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ» (آل عمران/۱۸۳) ▪️بدین ترتیب معلوم می‌شود که کلمه «أکْل» مصدر و به معنای «خوردن» است: «نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى‏ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ» (رعد/۴)؛ ▪️«اُکُل» به معنای خوراک است و چیزی که خوردنی باشد: «جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ» (سبأ/۱۶) «كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ» (بقره/265) «تُؤْتي‏ أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها» (ابراهیم/25) «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها» (رعد/۳۵)‌ «كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً» (کهف/33) «وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ» (انعام/۱۴۱)؛ ▫️و البته به مناسبت گاه برای بهره و نصیب شخص از چیزی همین تعبیر «اُکُل» به کار می‌رود چنانکه می‌گویند «فلان ذو أُكُلٍ‏ من الدنيا» ویا برای کسی که عمرش بسر آمده باشد می‌گویند «فلان استوفى‏ أُكُلَهُ». (مفردات ألفاظ القرآن، ص80) ▫️همچنین در بسیاری از موارد برای خرج کردن و هزینه کردن اموال تعبیر «اکل» به کار می‌رود: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» ‏(بقرة/188» ظاهرا بدین جهت که خوردن یکی از مهمترین مخارج زندگی است و در آیه «إِنَّ الَّذِينَ‏ يَأْكُلُونَ‏ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ‏ فِي بُطُونِهِمْ ناراً» (نساء/10) این خوردن ظالمانه اموال یتیمان را همان خوردن آتش دانسته است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص80) و البته در قرآن کریم اگرچه اغلب مواردی که تعبیر «خوردن»‌ برای اموال به کار رفته بار معنایی منفی داشته است: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَريقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (بقره/188) «الَّذينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا» (بقره/۲۷۵) «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَة» (آل عمران/۱۳۰) «وَ آتُوا الْيَتامى‏ أَمْوالَهُمْ ... وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِكُمْ» (نساء/2) «وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ» (مائده/۶۲ و ۶۳) «وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا» (فجر/19)؛ اما لزوما بار منفی ندارد و گاه در مورد استفاده حلال از اموال هم همین تعبیر به کار رفته است؛ مثلا: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً» (نساء/4) «وَ ابْتَلُوا الْيَتامى‏ ... فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/6) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
ادامه بحث از ماده «أکل» ▪️همچنین برای غیبت کردن این تعبیر که فلانی فلانی را (یا گوشت او را) خورد به کار می‌رود چنانکه در شعر عرب آمده است «فإن كنتُ‏ مَأْكُولًا فكن أنت‏ آكِلِي‏» و در قرآن کریم هم آمده است: «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً» (حجرات/۱۲) (مفردات ألفاظ القرآن، ص80) اگرچه کاربرد این ماده در ابواب دیگر هم در زبان عرب وجود دارد (از جمله در ابواب افتعال و تفعل و افعال؛ مثلا «ائتكلت النّار»‌یعنی لیهیب آتش شعله‌ور شد و به همین ترتیب «ائتكل‏ الرّجُل»‌برای جایی به کار می‌رود که غضب شخصی شعله‌ور شود؛ ویا تعابیری همچون «السيف‏ يتأكّل‏ إِثْرُه» ویا «و لا تُؤْكِلْ‏ فلاناً عرضَك» (که این تعبیر آخر یعنی به وی دشنام نده که آبرویت را در معرض اینکه او آن را بخورد قرار می‌دهی) و ...؛ معجم المقاييس اللغة، ج‏1، ص123 ) ▪️ اما در قرآن کریم فقط در باب ثلاثی مجرد به کار رفته است و «آکِل» اسم فاعل از این ماده است به معنای «خورنده»؛ که جمع مکسر آن «أَكَلَة» می‌شود؛ اما در قرآن کریم فقط جمع سالم آن به کار رفته است: «وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلينَ» (مومنون/20) «فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ» (صافات/66) «لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ» (واقعه/52) ▪️این ماده وقتی به صیغه فعول یا فعال برود برای مبالغه است؛ از این رو به کسی که پرخوری می‌کند «الْأَكُولُ» یا «الْأَكَّالُ» می‌گویند و قرآن کریم این تعبیر را در مورد کسانی که در خوردن اموال حرام بی‌مبالاتند به کار برده است: «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» (مائده/۴۲) (مفردات ألفاظ القرآن، ص80 ) ▪️با توجه به اینکه وقتی چیزی خورده می‌شود از بین می‌رود و دیگر چیز سالمی از آن باقی نمی‌ماند گاه تعبیر «اکل» و خوردن را برای فاسد شدن چیزی به کار می‌برند چنانکه در قرآن کریم در وصف اصحاب فیل که سنگباران شدند آمده است: «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ» (فیل/5) و به همین سال وقتی بیماری و فسادی در سر یا در دندان رخ دهد تعبیر می‌کنند «أصابه‏ إِكَالٌ‏ في رأسه و في أسنانه» (مفردات ألفاظ القرآن، ص81 ) 📿ماده «أکل» و مشتقات آن 109 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye