eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بِمَواقِعِ در آیه ۱ همین سوره درباره ماده «وقع» بحث شد و اشاره شد که ▪️این ماده را در اصل، برخی به معنای افتادن (سقوط و نزول) دانسته‌اند، ▫️ولی دیگران تاکید کرده‌اند که یک نحوه سقوط و نازل شدنی است که همراه با ثابت و مستقر شدن باشد»، ▫️ ویا افتادن و سقوطی است که همراه با صدمه و غلظت و شدت باشد در جایی که در آن قرار می گیرد. ▪️در کاربرد آن در قرآن کریم اگرچه در برخی کاربردهای این ماده ظاهرا فقط معنای «افتادن» غلبه دارد (وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ، اعراف/197؛ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْض‏، حج/۶۵؛ فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ، حجر/۲۹ ، ص/۷۲؛ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، معارج/1) اما در اغلب کاربردهایش، افتادنی است که همراه بودنش با استقرار پررنگ است (مثلا: فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ، اعراف/118؛ تَرَی الظَّالِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ، شوری/22؛ وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ، الذاریات/۶؛ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ، طور/۷؛ إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ، مرسلات/7؛ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ واقعه/۱؛ و …) ▪️وزن این ماده در حالت ثلاثی مجرد «وَقَعَ يَقَع» و‏ مصدر ثلاثی مجرد آن، هم به صورت «وقوع» و هم به صورت «وَقْع» [لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ؛ واقعه/2] می‌باشد ▪️و از آنجا که وزن «مَفْعِل» غالبا برای اسم مکان و اسم زمان به کار می‌رود «مَوقِع» به معنای محل وقوع یا زمان وقوع می‌باشد که جمع آن «مواقع» می‌شود: « فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» که مواقع نجوم را هم به معنای محل وقوع و حلول و نزول ستارگان و به تعبیر دیگر محل سقوط ستارگان در هنگام غروب؛‌ و هم به معنای زمان‌های نزول تدریجی قرآن؛ ‌به این بیان که قرآن نجم نجم نازل شد. (توضیح بیشتر در ذیل ماده «نجم»)؛ ▫️ و البته برخی «مَوقع» را به معنای مصدر هم دانسته‌اند و درباره چرا بودن جمع آن گفته‌اند که چون متعلق آن (نجوم) متعدد و مختلف است مصدر و سایر اسم جنس‌ها می‌تواند به صورت جمع بیاید؛ به علاوه که قرائت مفرد از این آیه هم وجود دارد (مجمع البيان، ج‏9، ص339 ) 🔖جلسه ۹۶۸ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-1/ @yekaye
🔹النُّجُومِ ▪️اصل ماده «نجم» را برگرفته از همان «نَجم» به معنای ستاره‌ای که طلوع می‌کند دانسته (مفردات ألفاظ القرآن، ص791) و گفته‌اند که این ماده دلالت دارد بر ظلوع و ظهور، چنانکه نَجَمَ النَّجمُ یعنی ستاره طلوع کرد؛ ‌و به گیاهی هم که ساقه نداشته باشد (مانند علف یا بتوه‌ها) نیز نجم گویند (معجم المقاييس اللغة، ج‏5، ص396) ؛‌ ▫️ به تعبیر دیگر، طلوع چیزی (یا روییدن آن) دقیقا از سطحی که به آن منضم بوده؛ و ظهور در جهت علو و رو به بالا؛ چنانکه هم به ستاره‌ای که از افق طلوع می‌کند گویند و هم به گیاه بی‌ساقه‌ای که از زمین می‌روید (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۱۶۰ ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص42 ) ▪️البته کلمه «نَجم» مشخصا بر ثریا اطلاق می‌شود؛ و این کلمه البته بر هر منزلی از منازل ماه و نیز بر هر ستاره شناخته شده و معروفی اطلاق می‌گردد و به ستاره‌ها با هم «نجوم» می‌گویند. برای کسی هم که در کارش تفکر می‌کند که چگونه امورش را تدبیر کند تعبیر «نَظَرَ النُّجُوم» را به کار می‌برند و بر همین اساس، از حسن بصری نقل شده که مقصود از «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ» (صافات/۸۸) در حضرت ابراهیم ع، این بود که اندیشید که چه کاری آن بت‌پرستان را از رویه‌شان بازمی‌دارد. (كتاب العين، ج‏6، ص154) و البته این را به معنای «نظر فی علم النجوم» هم دانسته‌اند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص791) ▪️بدین ترتیب «نجم» گاهی به عنوان «اسم» (ستاره) به کار می‌رود و گاهی به عنوان مصدر (طلوع کردن)؛ و «نجوم» نیز گاهی به معنای اسم (جمع) است (مانند قلوب)؛ و گاهی به عنوان مصدر است (مانند طلوع و غروب)؛ و در بسیاری از کاربردهای قرآنی این کلمه، دو معنا از معانی این کلمه را قابل اطلاق دانسته‌اند؛ مثلا آيه «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى»‏ (نجم/۱) و یا آیه «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ»‏ (واقعة/75) را هم به معنای ستاره دانسته‌اند و هم به معنای قرآن که تدریجی (نجماً نجماً) نازل می‌شود؛ یا آیه «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ» ‏(رحمن/6) هم به معنای ستاره و هم به معنای گیاهی که ساقه ندارد دانسته‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص791) ▪️چنانکه اشاره شد معنای رایج و اصلی کلمه «نجم» ستاره است و می‌دانیم که به ستاره «کوکب» هم می‌گویند؛ در تفاوت این دو گفته‌اند که کوکب همان نجم است به اعتبار عظمت و نوری که دارد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص42 ) به تعبیر دیگر، نجم به مطلق ستارگان گفته می‌شود و کوکب به ستاره‌های بزرگ (چرا که کوکب از هر چیزی، به بزرگ آن چیز می‌گویند) و نیز ممکن است گفته شود که کوکب فقط بر ستارخ‌های ثابت اطلاق می‌گردد ولی نجم به ستاره‌ای که طلوع و غروب دارد؛ و به همین جهت است که به کسی که در کار ستارگان و رصد طلوع و غروب آنان مشغول است منجم می‌گویند. (الفروق في اللغة، ص298 ) 📿ماده «نجم» با همین دو کلمه «نجم» و «نجوم» 13 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋شأن نزول از ابن عباس نقل شده که در زمان رسول اللّه (ص) باران باريد. پيامبر خدا گفت: عده‏اى از مردم سپاسگزار شدند و و عده‏اى ناسپاس و كافر؛ عده‏اى گفتند: اين باران، رحمتى است كه خداوند متعال آن را قرار داد. و عده‏اى اظهار داشتند: نوء* فلان درست درآمد. پس این آیات نازل شد «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ: پس سوگند نخورم به موقعیت‌های ستارگان» (واقعه/75)» تا رسید به این آیه: «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ: و روزى‏تان را اين قرار مى‏دهيد كه تكذيب نماييد» (واقعه/۸2). 📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص423؛ شأن نزول آيات (اسلامی)، ص513-514 أخبرنا سعيد بن محمد المؤذن، قال: أخبرنا محمد بن عبد اللَّه بن حَمْدون، قال: أخبرنا أحمد بن الحسن الحافظ، قال: حدَّثنا حَمْدانٌ السلمي، (و ایضا رواه مسلم عن عباس بن عبد العظيم) قال: حدَّثنا النَّضْر بن محمد، قال: حدَّثنا عكرمة بن عمار، قال: حدَّثنا أبو زُميل، قال: حدَّثني ابن عباس، قال: مُطرِ الناسُ على عهد رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و [آله و] سلم، فقال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و [آله و] سلم: أصبح من الناس شاكر، و منهم كافر؛ ‌قالوا: هذه رحمة وضعها اللَّه تعالى و قال بعضهم: لقد صدق نوء كذا [و كذا]. فنزلت هذه الآيات: «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» حتى بلغ «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ». ✳️ * نوء: که جمع آن «انواء» است به هریک از ۲۸ ستاره در جاهلیت اطلاق می‌شد که وقتى یکی از آنها ساقط می‌شد و دیگری طلوع می‌کرد انتظار باد و بارانی داشتند و هر بارشی را به یکی از آنها نسبت می‌دادند و مثلا مى‏گفتند «مُطِرْنا بنَوْء الثريا و الدَّبران و السِّماك» (الفايق في غريب الحديث، ج‏3، ص333-334) 📚در الدر المنثور (نسخه الشامله: ج8، ص28-29) (نسخه جامع تفاسیر؛ ج۶، ص۱۶۲-163) این مضمون با عبارات و سندهای مختلف از ابن‌عباس و دیگران نقل شده است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) از امام باقر و امام صادق (ع) روايت شده كه «مواقع النجوم» رجم كردن [= راندن] شیاطین توسط آنهاست [ظاهرا اشاره به آیه ۵ سوره ملک است: وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطين] و روال مشركان این بود که به آنها [= نجوم] قسم مي‌خوردند؛ پس خداوند سبحان فرمود: «پس من به آنها قسم نمي‌خورم.» 📚مجمع البيان، ج‏9، ص341 روي عن أبي جعفر و أبي عبد الله (ع) أن مواقع النجوم رجومها للشياطين و كان المشركون يقسمون بها فقال سبحانه فلا أقسم بها. ▪️درباره مذمت چنین سوگندی، روایاتی در ذیل آیه بعد خواهد آمد ان شاءالله. @yekaye
☀️۲) الف. بکر بن محمد می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: یکبار رسول الله (ص) تب كرد و جبرئيل آمد و اين «عوذه» [دعایی که برای پناه دادن مریض به خداوند استفاده می‌شود] را آورد، گفت: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ- يَا مُحَمَّدُ- وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يَعْنِيكَ [يُعْيِيكَ]، وَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِيكَ، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ (به نام خدا تو را پناه دادم - اى محمد-؛ و به نام خدا تو را شفا دادم؛ و به نام خدا از هر دردى كه درمانده‏ات كند، به نام خدا و خدا شفادهنده‌ی تو است؛ و به نام خدا آن را بگير و تو را گوارا باد؛ به نام خداوند رحمن رحیم؛ «پس سوگند نخورم به موقعیت‌های ستارگان» (واقعه/75) قطعا به اذن خداوند بهبود یابی» بكر گويد: من از ایشان «رقیه»ای (= دعای مریض) براى تب درخواست کردم و ایشان اين حديث را برايم باز گفت. 📚قرب الإسناد، ص42؛ الكافي، ج‏8، ص109 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِي‏ قال قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ فَعَوَّذَهُ فَقَالَ: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ- يَا مُحَمَّدُ- وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يَعْنِيكَ [يُعْيِيكَ]، وَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِيكَ، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ» قَالَ بَكْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ: فَسَأَلْتُهُ عَنْ رُقْيَةِ الْحُمَّى فَحَدَّثَنِي بِهَا [بِهَذَا]. ☀️ب شبیه این مطلب را عمرو بن ذی‌فر و تغلبه جمالی این چنین از امیرالمومنین ع روایت کرده‌اند: یکبار رسول الله (ص) تب كرد و جبرئيل آمد و اين «عوذه» [دعایی که برای پناه دادن مریض به خداوند استفاده می‌شود] را آورد، گفت: «بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ، بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يُؤْذِيكَ، بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِيكَ، بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِيكَ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ» لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ.» (به نام خدا تو را پناه دادم؛ و به نام خدا تو را شفا دادم از هر دردى كه اذیتت كند، به نام خدا و خدا شفادهنده‌ی تو است؛ و به نام خدا آن را بگير و تو را گوارا باد؛ به نام خداوند رحمن رحیم؛ «پس سوگند نخورم به موقعیت‌های ستارگان؛ که همانا این سوگندی است – که اگر بدانید – عظیم است» (واقعه/75) قطعا به اذن خداوند عز و جل بهبود یابی». پس پیامبر از زمین‌گیری [ای که به خاطر بیماری برایش رخ داده بود] رها شد و به جبرئیل فرمود: این چه «عوذه» کارآمدی است! گفت: این از خزانه‌ای در آسمان هفتم است. 📚طب الأئمة عليهم السلام (ابنا بسطام، عبد الله و حسين‏؛ قرن۴)، ص38 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمَّارٍ الدُّهْنِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرٍو ذِي فَرٍّ و تَغْلِبَةَ الْجَمَالِيِّ قَالا سَمِعْنَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ: حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ ص حُمَّى شَدِيدَةٌ فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ ص فَعَوَّذَهُ وَ قَالَ «بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يُؤْذِيكَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِيكَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِيكَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ.» فَأُطْلِقَ النَّبِيُّ ص مِنْ عِقَالِهِ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ هَذِهِ عُوذَةٌ بَلِيغَةٌ. قَالَ هِيَ مِنْ خِزَانَةٍ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ. ☀️ج. همچنین این مطلب در مكارم الأخلاق، ص391 و ص399 نیز از امام صادق ع روایت شده است و در پایان نقل دوم این عبارت آمده است: وَ يَشُدُّ التَّعْوِيذَ فِي عُنُقِ الْمَحْمُومِ: و سپس این تعویذ (= دعای برای مریض) را به گردن شخص تب‌دار ببندد. @yekaye
☀️۳) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: من با مردی در زمینی شریک بودیم؛ ‌و او اهل علم تنجیم (علم نجوم احکامی) بود و حساب می‌کرد در زمانی که برای او ساعت سعد (خوشبختی) و برای من ساعت نحس بود [برای تقسیم محصول] بیرون می‌رفتیم؛ ولی وقتی قسمت کردیم سهم بهتر از آن من شد؛ او دست راستش را روی دست چپش زد و گفت: هرگز مانند امروز را ندیده بودم. گفتم: وای بر تو؛ چرا؟ گفت: من متخصص نجوم هستم و زمانی را برای رفتن انتخاب کردم که برای تو ساعت نحس باشد و برای من ساعت سعد؛ با این حال وقتی تقسیم کردیم سهم بهتر از آن تو شد. گفتم: بگذار برایت حدیثی را نقل کنم از پدرم؛ که رسول الله ص فرمود: ‌هرکس خوش دارد که خداوند نحوست روزش را مرتفع سازد پس آن روزش را با صدقه آغاز کند که خداوند بدان سبب نحسی روزش را مرتفع گرداند؛ و ‌هرکس خوش دارد که خداوند نحوست شبش را مرتفع سازد پس آن شبش را با صدقه آغاز کند که خداوند بدان سبب نحسی شبش را مرتفع گرداند؛ و به او گفتم که من امروز خروجم را با صدقه آغاز کردم؛ ‌که این بهتر است برای تو از علم تنجیم. 📚الكافي، ج‏4، ص6-7 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَ رَجُلٍ قِسْمَةُ أَرْضٍ وَ كَانَ الرَّجُلُ صَاحِبَ نُجُومٍ وَ كَانَ يَتَوَخَّى سَاعَةَ السُّعُودِ فَيَخْرُجُ فِيهَا وَ أَخْرُجُ أَنَا فِي سَاعَةِ النُّحُوسِ فَاقْتَسَمْنَا فَخَرَجَ لِي خَيْرُ الْقِسْمَيْنِ فَضَرَبَ الرَّجُلُ يَدَهُ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى ثُمَّ قَالَ مَا رَأَيْتُ كَالْيَوْمِ قَطُّ. قُلْتُ وَيْلَ الْآخَرِ وَ مَا ذَاكَ؟ قَالَ إِنِّي صَاحِبُ نُجُومٍ أَخْرَجْتُكَ فِي سَاعَةِ النُّحُوسِ وَ خَرَجْتُ أَنَا فِي سَاعَةِ السُّعُودِ ثُمَّ قَسَمْنَا فَخَرَجَ لَكَ خَيْرُ الْقِسْمَيْنِ فَقُلْتُ أَ لَا أُحَدِّثُكَ بِحَدِيثٍ حَدَّثَنِي بِهِ أَبِي قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَدْفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ يَوْمِهِ فَلْيَفْتَتِحْ يَوْمَهُ بِصَدَقَةٍ يُذْهِبُ اللَّهُ بِهَا عَنْهُ نَحْسَ يَوْمِهِ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُذْهِبَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ لَيْلَتِهِ فَلْيَفْتَتِحْ لَيْلَتَهُ بِصَدَقَةٍ يَدْفَعُ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ لَيْلَتِهِ فَقُلْتُ وَ إِنِّي افْتَتَحْتُ خُرُوجِي بِصَدَقَةٍ فَهَذَا خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِلْمِ النُّجُومِ. ☀️ب. در روایتی، امام سجاد ع انواع گناهان را از حیث آثاری که دارند توضیح می‌دهند؛ در فرازی از آن می‌فرمایند: و اما گناهانی که هوا را تیره و تار می‌کند جادوگری و کهانت و ایمان به تنجیم (نجوم احکامی) و تکذیب کردن [قضا و] قدر و عاق والدین شدن است. 📚معاني الأخبار، ص271 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا خَالِدٍ الْكَابُلِيَّ يَقُولُ سَمِعْتُ زَيْنَ الْعَابِدِينَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ الذُّنُوبُ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ الْبَغْي‏ ... وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تُظْلِمُ الْهَوَاءَ السِّحْرُ وَ الْكِهَانَةُ وَ الْإِيمَانُ بِالنُّجُومِ وَ التَّكْذِيبُ بِالْقَدَرِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْن‏. @yekaye
☀️4) الف. محمد بن غانم می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم که نزد ما جماعتی هستند که می‌گویند علم تنجیم (نجوم احکامی) از رویا صحیح‌تر است. فرمودند: آن صحیح بود تا پیش از آنکه خورشید برای یوشع بن نون و برای امیرالمومنین ع برگردد؛ اما چون خداوند متعال خورشید را برای این دو برگرداند علمای علم تنجیم راه را گم کردند؛ برخی سخنشان درست درمی‌آید و برخی خطا. 📚فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم (سید بن طاوس)، ص87 رَوَيْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيِّ فِي كِتَابِ تَفْسِيرِ الرُّؤْيَا بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ غَانِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَنَا قَوْمٌ يَقُولُونَ النُّجُومُ أَصَحُّ مِنَ الرُّؤْيَا. فَقَالَ ع: كَانَ ذَلِكَ صَحِيحاً قَبْلَ أَنْ تُرَدَّ الشَّمْسُ عَلَى يُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَلَمَّا رَدَّ اللَّهُ تَعَالَى الشَّمْسَ عَلَيْهِمَا ضَلَّ عُلَمَاءُ النُّجُومِ فَمِنْهُمْ مُصِيبٌ وَ مِنْهُمْ مُخْطِئٌ. ☀️ب. از امام صادق ع درباره نجوم (علم تنجیم؛ یا نجوم احکامی)‌سوال شد؛ فرمودند: کسی علم بدان ندارد مگر اهل خانه‌ای از عرب و اهل خانه‌ای از هند. 📚الكافي، ج‏8، ص331 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَمَّنْ‏ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ عَنِ النُّجُومِ؛ قَالَ: مَا يَعْلَمُهَا إِلَّا أَهْلُ بَيْتٍ مِنَ الْعَرَبِ وَ أَهْلُ بَيْتٍ مِنَ الْهِنْدِ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
1042) 📖 فلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ 📖 ترجمه 💢اما نه سوگند می‌خورم به موقعیت‌های ستارگان؛ س
. 1️⃣ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» این آیه از آیاتی است که آشکارا ظرفیت معانی متعددی دارد؛ و جالب اینجاست که اغلب این معانی در احادیث و تفاسیر مورد توجه و استناد قرار گرفته است؛ 🔹مهمترین عاملی که موجب تکثر این معانی در این آیه شده است؛ ▪️ یکی حرف «لا» قبل از قسم است؛ و ▪️دیگری حقیقی یا استعاری بودن تعبیر «نجوم»؛ که با ضرب اینها در همدیگر تعداد معانی‌ای که می‌تواند از این آیه اراده شود بسیار فزونی می‌یابد. اهم این معانی بدین قرارند: 🌿الف. ناظر به حرف «لا»: 🍃الف.۱. «لا» در همان معنای رایج «نفی» به کار رفته باشد: «سوگند نمی‌خورم به مواقع النجوم»؛ آنگاه (با توجه به تکثر معانی «مواقع النجوم» مقصود این است که: 🌱الف.1.1 نفی همراهی با مشرکان است؛‌ یعنی از این جهت که مشرکان به ستارگان قسم می‌خوردند می‌گوید من به این قسم نمی‌خورم. (حدیث۱، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص341) 🌱الف.1.2. لازم نیست به این مساله سوگند بخورم چون مطلب واضح‌تر از آن است که نیاز به سوگند داشته باشد. به تعبیر دیگر، مطلب بقدری عظیم است که سوگند نخوردنم در حد سوگند خوردن است؛ دیگر چه رسد که بخواهم سوگند هم بخورم و یا شبیه این حالت که کسی می‌گوید «من فلانجا نروم در حالی که فلانی منتظر من است؟» (ابومسلم، مجمع البيان، ج‏9، ص341 ) 🌱الف.1.3. سوگند نخوردن از باب عدم باور مشرکان است؛‌یعنی بدان سوگند نمی‌خورم چون شما بدان باور ندارید. 🍃الف.۲. معنای جدیدی (جز تاکید) نداردکه به لحاظ نحوی دو گونه تحلیل شده است: 🌱الف.2.1. لا زائده و برای تاکید است؛ یعنی معنای اضافی‌ای در جمله وارد نمی‌کند؛ و عبارت به همان معنای «سوگند می‌خورم» و صرفا برای تاکید قسم است. (سعید بن جبیر، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص341 ؛ تفسير القمي، ج‏2، ص349 ) 🌱الف.2.2. «لا» در اصل همان «لَ‍» (لام تاکید) بوده که فتحه‌اش بقدری در تلفظ اشباع شده که به صورت الف درآمده است. (البحر المحيط، ج‏10، ص91 ) 🍃الف.۳. «لا» مستقل از فعل بعد از آن است؛ و عکس‌العمل و ردی است به دیدگاهها و سخنان کفار؛ یعنی: چنین نیست که شما گمان می‌کنید که [آخرتی نباشد یا] قرآن سحر و شعر و کهانت باشد؛ و سپس کلام از ادامه آن با یک سوگند شروع می‌شود؛ (مجمع البيان، ج‏9، ص341 ) 🌿ب. ناظر به تعبیر «مواقع النجوم»: 🍃ب.۱. ناظر به همین ستارگان آسمان است؛ آنگاه: 🌱ب.1.1. مقصود موقعیتهای ستارگان آسمان (محل طلوع و غروب آنها) است (مجاهد و قتاده؛ به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص341 و الدر المنثور، ج‏6، ص161 )؛که می‌تواند محل طلوع و غروب آنها باشد، ‌یا فقط محل غروب آنها، ویا جایگاههای آنها در آسمان در هر برج و منزل‌گاهی، و یا از این حیث که آنها مایه رجم شیاطین معرفی شده‌اند، ویا جایگاهشان در روز قیامت وقتی که تیره و تار می‌شوند باشد (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص426 ) که در این صورت: 🌾ب.1.1.1. می‌تواند قسم نخوردن باشد از باب اینکه مشرکان نزول باران و ... را به این مرتبط می‌دانستند و به آن سوگند می‌خوردند و خداوند می‌خواهد با آنها مخالفت کند. (حدیث۱؛ به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص341 ) 🌾ب.1.1.2. می‌تواند قسم خوردن باشد از باب نظمی که خداوند در این ستاره‌ها قرار داده؛ به نحوی که ارتباطی با وقایع زمینی پیدا می‌کند؛ هرچند که علم آن به طور کامل در اختیار مدعیان علم تنجیم نیست (حدیث۳) و فقط معدود انسان‌هایی بدان دست دارند (حدیث۴). 🌱ب.1.2. مقصود تیره و تار شدن آنها در روز قیامت است (حسن بصری، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص341 ) یعنی اشاره است به آیه «وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَت‏» (تکویر/2) 🍃ب.2. «نجوم» روحانی باشد؛‌ یعنی نفوس سالک به سوی عالم لاهوت؛ و آنگاه «مواقع» آن یعنی منازل و مقاماتی که سالک در مسیر سلوکی خود طی می‌کند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص45 ) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
ادامه تدبر 1️⃣ گفتیم این آیه از آیاتی است که آشکارا ظرفیت معانی متعددی دارد؛ اهم این معانی بدین قرارند: 🌿الف. ناظر به حرف «لا»: 🌿ب. ناظر به تعبیر «مواقع النجوم»: 🍃ب.۱.ناظر به همین ستارگان آسمان است؛ 🍃ب.2. «نجوم» روحانی باشد؛ اکنون ادامه آن: 🍃ب.3. «نجوم» استعاره‌ای است برای قرآن کریم [شاید از آن جهت شباهت قرآن در هدایتگری با این نکته که راه‌یابی در بیابان بر اساس موقعیت ستاره‌ها انجام می‌شد]؛ و شاهد بر این مدعا هم ادامه آیات است که می‌فرماید: «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظيمٌ؛ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ» (واقعه/76-77) آنگاه 🌱ب.3.1. مقصود از «نجوم قرآن»: 🌾ب.3.1.1. نزول تدریجی قرآن باشد که همانا «نجوماً» (قطعه قطعه و آیه آیه؛ همچون دانه دانه ستارگان) نازل شد. (ابن عباس، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص341 ) بدین صورت که در شب قدر از آسمان اعلی به آسمان دنیا یکجا نازل شد؛ اما از آسمان دنیا به زمین «نجوما» (یعنی چند آیه چند آیه) نازل گردید. (ابن عباس، به نقل از الدر المنثور، ج‏6، ص161 ) 🌾ب.3.1.2. ‌استعاره‌ای باشد برای محکمات قرآن. (ابن مسعود و مجاهد، به نقل از الدر المنثور، ج‏6، ص161 ) 🌾ب.3.1.3. ‌استعاره‌ای باشد برای آیات مستقر قرآن کریم از اولش تا به آخرش (ابن عباس، به نقل از الدر المنثور، ج‏6، ص161 )؛ 🌱ب.3.2. و مقصود از «مواقع» نجوم قرآن: 🌾ب.3.2.1. قلب‌های بندگانش باشد؛ خواه فرشتگان یا خود پیامبران و مومنان صالح. (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص426) 🌾ب.3.2.2. معانی قرآن و احکامی که در قرآن وارد شده، باشد. (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص426 ) 🍃ب.4. از آن جهت که در قدیم با ستاره‌ها راه‌یابی در بیابان انجام می‌شد «نجوم» استعاره‌ای است برای اهل بیت و امامان هدایت (در جلسه بعد احادیثی ناظر به این معنا خواهد آمد)؛ آنگاه مقصود می‌تواند این باشد که: 🌱ب.4.1. به خاطر جایگاه آنها نزد خداوند، به این جایگاه آنان قسم می‌خورم. 🌱ب.4.2. به خاطر باور نداشتن شما به موقعیت‌های این ستارگان آسمان هدایت انسان، بدانها قسم نمی‌خورم. 💠تبصره: 🔺در روایات نبوی تعابیری نظیر «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ النُّجُومِ فِي السَّمَاءِ كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم: مثل اهل بیتم مثل ستارگان در آسمان است که هر ستاره‌ای غایب شود ستاره دیگری طلوع می‌کند‏» (الغيبة للنعماني، ص84؛ الأمالي (للصدوق)، ص269) آمده است که اهل بیت علیهم اسلام به ستارگان تشیه شده است؛ و احتمال فوق مبتنی بر این احادیث مطرح شد 🔻در ازای این احادیث، حدیثی جعل کردند و به پیامبر ص نسبت دادند که «أصحابى كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم: اصحابم همانند ستارگان ‏آسمان‌اند که به هریک اقتدا کنید هدایت می‌شوید». ♦️شواهد فراوانی بر جعلی بودن این حدیث هست: 🔸هم آیات متعدد قرآن کریم که بسیاری از کسانی را که همراه و مصاحب (= اصحاب) ‌پیامبر ص بودند را منافق می‌خواند (اهل سنت هرکس که یکبار پیامبر ص را دیده باشد جزء‌اصحاب می‌دانند و می‌گویند منافقان افراد کاملا معینی بودند در حالی که قرآن صریحا می‌فرماید برخی از اهل مدینه منافقند که حتی توی پیامبر هم آنها را نمی‌شناسی؛ توبه/۱۰۱ )؛ 🔸هم روایات متعدد از اهل سنت؛ ‌بویژه روایاتی که از خود پیامبر ص نقل کرده‌اند که خداوند در قیامت خطاب به رسول الله می‌فرماید «يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمْ كَانُوا يَمْشُونَ بَعْدَكَ الْقَهْقَرَى: ای محمد تو نمی‌دانی بعد از تو چه بدعتهایی پدید آوردند؛ آنها بعد از تو به پشت سرشان برگشتند» (مسند البزاز، ج۱، ص۳۱۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۲۳، النهایة، ج۴، ص129) 🔸و هم اختلافی که بین اصحاب افتاد تا حدی که برخی تا آخر عمر با هم قهر کردند (قهر حضرت فاطمه با ابوبکر به تصریح عایشه فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ صحیح بخاری۴/۱۵۴۹؛ صحیح مسلم۳/۱۳۸۰) و برخی به قتال با همدیگر پرداختند و انسانهای فراوانی در این قتال کشته شدند (مانند جنگ جمل و صفین) به خوبی نشان می‌دهد که این گونه نیست که هرکس از هر صحابی‌ای پیروی کند حتما هدایت شود. @yekaye