گل پَر کردن زعفران
روستای دره باز ، قائنات
کاش حداقل یک ماه، میشد بدون فضای مجازی و فست فود، بریم اینجا و یه گوشه بشینیم زندگی کنیم☺️😔❤️
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
عاشقی را به وجد می آری
یوسفانه تبسمی داری
به کدامین ملیح رفتی که
چهره ای سبز و گندمی داری؟
وصف آیینه کار شاعر نیست
از لب خود شنیدنی هستی
کاش می شد خودت بگویی که
از خودت چه تجسمی داری
مرهم و زخم در نگاه شماست
حلقه ی اتحاد خوف و رجاست
بر سر مهربانی چشمت
مژه هایی تهاجمی داری
با یقین می رسم به این معنی
چارده نور واحدی، یعنی؛
عشق از هر نظر خودت هستی
با خودت چه تفاهمی داری
کفر را جذبه های لبخندت
چاره ای نیست جز مسلمانی
خنده کن یا مکارم الاخلاق
معجزات تبسمی داری
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
كي ميخواين بفهمين
«جونم» با «جان» يا حتي «جانم» فرق داره؟!!
حتی تو کانال عمومی
پیر شدیم و هنوز بعضیا نمیگیرن
اه
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
4_419002402213987101.mp3
8.93M
سلام، حال همه ما خوب است،
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور،
كه مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند.
نامه ام باید كوتاه باشد ، ساده باشد ، بی حرفی از ابهام و آینه ،
از نو برایت می نویسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور مكن... !
سید علی صالحی
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
مثه اینترنت باشین که واسه رسیدن بهتون همه بیقرار باشن
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
☘☘☘
ای نیم تو سنگ و نیم دیگر آهن
با این همه غم ، ببین چه کردی با من !
پاییز شدم ... دعات مقبول افتاد
حالا دل تو بهار ! چشمت روشن !
حنظله ربانی
☘☘☘
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
انقد دورتونو شلوغ نكنید:
به جز خانوادت
بقیه همه الکین
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
این قلب توی دایرکت اینستاگرام هم داستانی شده😳
داشتم با همکارم حرف میزدم دستم خورد یه قلب رفت براش
گفت: چرا زودتر نگفتی؟! از نگاهت توی شرکت حس کرده بودم ولی دوست داشتم خودت بگی بهم.
ترادياتور
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
لااقل عاشق معشوقه مردم نشوید
که به فتوای همه مظهر حقّ الناس است
#نفیسه_سادات_موسوی
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
در علومِ شیطنت اعلم شدن بد نیست ... نه؟
رویِ گلبرگِ لبت شبنم شدن بد نیست ... نه؟
تشنه ای هستم که درمانم فقط لب های توست
نه خدایی ، چشمه یِ زمزم شدن بد نیست ... نه؟
گونه هایت سیبِ لبنان ست و من هم عشقِ سیب
گاه گاهی حضرتِ آدم شدن بد نیست ... نه؟
از نگاهت می شود فهمید در تاب و تبی
لااقل یک شب به من محرم شدن بد نیست ... نه؟
جای هر یک بوسه من یک شعر می بخشم به تو
این چنین بخشنده وُ حاتم شدن بد نیست ... نه؟
حاضرم با شاهرگ تضمین کنم این عشق را
قُمپُزِ مردانه و رستم شدن بد نیست ... نه؟
عشقِ ما را حافظِ شیراز هم فهمیده است
واقعاً رسوای این عالم شدن بد نیست ... نه
#آرش_مهدی_پور
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
یادش بخیر...
مادربزرگم میگفت: زمان ما دوستت دارم دائم المصرف نبود.
نهایتاً پدربزرگت که خیلی در دلم گُل میکرد
قرمه سبزی میپختم با سالاد شیرازی.
چای دارچین دم میکردم برای عصر.
ماتیک میزدم و از این بساط ها !
پدربزرگت هیچوقت نمیگفت مثلا فلان چیز را انجام بده یا نده.
به جاش میگفت زن باید موهایش بلند باشد بیاد تا کمرش.
من هم موهایم بلند بود ..
تا کمرم بود ...
میدونستم که کوتاه کنم خُلقش تنگ میشه.
دوستت دارم را زیاد نمیگفت اما غذا که میخوردیم یک دلِ سیر نگاهم میکرد.
نمیگم نگید .. اما خب آدم باید کاری بکنه برای دوست داشتنش ..!
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
از تاب وتب افتادم وبی رنگ شدم
با هرچه مجسمه هماهنگ شدم
گفتی که مرا ببین بیا و برگرد
برگشتم و دیدمت ولی سنگ شدم
.
نه اینکه درافلاک تو رنگی باشم
یا در دل آهوان پلنگی باشم
ای کاش مرا لمس کند دستانت
ای کاش که در دست تو سنگی باشم
.
من صیقل ذات می کنم با این سنگ
تدبیر نجات می کنم با این سنگ
درسینه ی خویش تکه سنگی دارم
رمی جمرات می کنم با این سنگ
.
بر شانه و چشم و دهنی میخوردی
بر شیشه ی نازکِ تنی میخوردی
ای مرد، بدان اگر که سنگی بودی
حتماً به سر و روی زنی میخوردی
.
احمد شهریار
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
وقتی کسی رو دوست داری حتی لحن حرف زدنت باهاش با بقیه فرق داره و همه اینو متوجه میشن جز خود خرش😒
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
سلام عشق قدیمی ! سلام آقای ِ ...
چقدر حس قشنگی است این که جا پای ِ -
شما شبی بگذارم اگرچه می دانم
شما بزرگترید از تمام دنیای ِ -
غریب و کوچک من ... نه! نمی شود یکبار
کمی مماس شود بال من و پرهای ِ ...؟!!
همیشه من ته دره ولی شما انگار
همیشه دورتر از من ، درست بالای ِ ...
که ... نقطه چین بگذارم چقدر حرفم را ...
چقدر گریه کنم هی تمامِ شب های ِ ...
نمی شود به شما گفت « دوســ... » من آخر
بگو چکار کنم تا کمی دلت جای ِ ...
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
ای که چشمان تو در مرتبه ی بادامی ست
خوابت انگار زمستانی ناآرامی ست
برف می بارد واین صبح پراز زیبایی
نقش گلپونه ی در حنجره ی بسطامی ست
قوری چای وغزل مزه ی دم کرده ی هل
پشت این پنجره ظاهرشدنت الزامی ست
شهرمان چادر بسیار سفیدی پوشید
این حجابی ست که در کشورمان اسلامی ست
برف می بارد واز بند دل زندانت
وقت آزادی یک شاعره ی اعدامی ست
تازگی نیست که درسینه ی ما عشق نشست
عشق یک حادثه ی دائمی ومادامی ست
آنچه از دولت این عشق سر سفره ی ماست
چند بشقاب پر از دلهره وبدنامی ست
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
اگه دل به دل راه داره؛
پس چرا
"من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار؟"
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
درخت تا وقتی تشنشه با آب مهربونه
هر مدّعی، رفیقت نیست
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol
طرف عاشق شکلاته اما هروقت لواشک میبینه دهنش آب میوفته
حکایت خیلیاس
#یک_فنجان_تامل
@yekfenjantaamol