ای رئوف همیشه خوب ، سلام
پیش تو میشود دلم آرام
شد زیارت همیشه نیمه تمام
هرکه رویت ندید،شد ناکام
کاش قلب مرا تکان بدهی
دیگر این بار رخ نشان بدهی
از همه غیر تو بُریدم من
خویش را تا حرم کشیدم من
گرچه رویِ تورا ندیدم من
طعم آغوشِ تو چشیدم من
آبرو رفته را خریدی تو
دست،رویِ سرم کشیدی تو
این رئوفی که میشناسم من
رَد نکرده ز خانه اش دشمن
پسرِ فاطمه است پس حتما
به قسم نیست احتیاج اصلا
دردهامان دواشود اینجا
گِرِهِ کور واشود اینجا
تو گنهکار را عوض کردی
دلِ بیمار را عوض کردی
هر گرفتار را عوض کردی
آخرِ کار را عوض کردی
راهم از حادثه به تو افتاد
عوضم کن تورا بجان جواد
شاهِ گنبد طلا،امام رضا
جلوه های خدا ، امام رضا
بقیع و سامرا، امام رضا
نجف وکربلا ، امام رضا
صاحبِ سرزمین ایرانی
تو برای همیشه سلطانی
قبلة نور حضرت خورشید
نورِ حیدر زصحنِ تو تابید
هر شب از گنبد تو بی تردید
میشود جلوة نجف را دید
در حریمِ تو زائرِ نجفم
با سلامی مسافرِ نجفم
صحن هایت بهشت این دنیاست
چون حریم تو جنت الزهراست
کُنجِ باب الجواد،عرشِ خداست
چون نسیمش نسیمِ کرببلاست
درحرم هرغروب ،بی تابم
یادِ صحن و سرایِ اربابم
تاکشیدی عبا به روی سرت
نظر انداختی به دور وبرت
یک نفس پاره پاره شد جگرت
جمع کردی زکوچه بال وپرت
سرِ پا بودی وزمین خوردی
ناگهان نامِ مادرت بُردی
همه درهایِ حجره را بستی
روی پهلو گرفته ای دستی
یادِ گودالِ کربلا هستی
کِی گرفتار عده ای مستی
بین یک دسته گرگ ، شیر افتاد
جایِ تنگی حسین گیر افتاد
لبش از تشنگی تکان میخورد
نیزه او را به هرطرف میبُرد
گُل لبهاش با لگد پژمُرد
نیزه داری گلویِ او آزُرد
عده ای صبر ِ خواهرش بُردند
دورِلب تشنه آب می خوردند
تابدن پایمال مرکب شد
وقت دیدار، نیمة شب شد
از حسینی که نامرتب شد
حنجری پاره سهم زینب شد
چه حسینی مرمل بدماء
چه حسینی مقطع الاعضاء
در کنار تنی که شد بی سر
نیمه شب خواهرآمد و مادر
دوزنِ مو سپید ویک پیکر
وانمودند تا زسر معجر
ناگهان ساربان زراه آمد
بهرِ غارت به قتلگاه آمد
قاسم نعمتی
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
دكتر اين بار برايم نَمِ باران بنويس
دو سه شب پرسه زدن توي خيابان بنويس
#شیراز
https://virasty.com/Jahromi/1707988654965567230
یک فنجان تامل
دكتر اين بار برايم نَمِ باران بنويس دو سه شب پرسه زدن توي خيابان بنويس #شیراز https://virasty.com/
مشخصه که دارم عاشقانههای داود و الهام در #یکی_مثل_همه۳ مینویسم؟
دوستش دارم ولی از ترس ریش و اخم او
در دلم «جانا» به لب «حاجی» صدایش می کنم ... 😉
#داود
#الهام
رمان #يکی_مثل_همه۳
✍ #حدادپور_جهرمی
(شبهای ماه مبارک رمضان ۱۴۰۲_۱۴۰۳ انشاءالله)
@Mohamadrezahadadpour
https://virasty.com/Jahromi/1708299850997041402
سر به زیر و ساکت و بیدست و پا میرفت دل
یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد
#قیصرامینپور
بعد ندبه، کله پاچه ... بعد آن، صندوق رأی
تا خود ظهر و نماز جمعه ، کُلا با همیم🙊
https://eitaa.com/yekfenjantaamol
و لأنّكَ تُحبُّني...
فإنَّ العالمَ صارَ أكبرْ
و السّماءَ أوسعْ و البحرَ أكثرَ زُرقةْ
و العصافيرَ أكثرَ حريّة
و أنا ألفَ... ألفَ مرّةٍ أجمل...
چون مرا دوست داری...
دنیا بزرگتر
آسمان وسیعتر، دریا آبیتر
گنجشکها آزادتر
و من...هزاران بار زیباتر شدهام...
#سعاد_الصباح
چون طفل سِرتقی که کِشد مادرش به خاک
دل خواسته "تو" را و برایم نمیخرند
#محمدرضا_ایرایی
یک فنجان تامل
چون طفل سِرتقی که کِشد مادرش به خاک دل خواسته "تو" را و برایم نمیخرند #محمدرضا_ایرایی
با دوستان خوش قلبی مثل شما ، آدم همیشه حالش خوبه.🌷
احبک عشراً
ثمان لک... و واحدة لضحکتک...
والاخری لصوتک...
أمَـا عیناک
فعجز الکلام عن الکلام
ده از ده دوست دارمت
هشت تا برای تو
و یکی برای خندهات
و یکی هم برای صدایِ تو
اما چشم ها...
که هزار امان از چشم هایِ تو...
#محمود_درویش
NaghmeyeNorouz(Banan).mp3
4.71M
🌷 نغمه نوروز
باصدای بنان
آهنگ از روحالله خالقی
شعر از روانشاد رهی معیری
عید نوروز و غدیر و فطر و قربان مال تو
لحظه ی دیدارِ روی همچو ماهت عید من❤️
#نگارقریشی
وقتی بهشت عزوجل اختراع شد
حوا که لب گشود عسل اختراع شد
آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت
تا هاله ای به دور زحل اختراع شد
آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت
نزدیک ظهر بود، غزل اختراع شد
آدم که سعی کرد کمی منضبط شود
مفعول فاعلات فعل اختراع شد
“یک دست جام باده و یک دست زلف یار”
این گونه بود ها! ، که بغل اختراع شد
#حامد_عسگری
به کَرّات آمدم گویم شما را دوست میدارم
ولی ، شاید ، اگر ، اما ، زبانم بند میآید ...
#مهدیه_صدر
ای دلبری ات دلهره ی حضرت آدم
پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم
پلکی بزن از پلک تو الهام بگیرم
تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم
هر ماه ته چاه نشد حضرت یوسف
هر باکره ای هم نشود حضرت مریم
گاهی عسلم گم شدن رخش بهانه است
تهمینه شود همدم تنهایی رستم
تهمینه شود بستر لالایی سهراب
تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم
تهمینه ی من ترس من این است نباشد
باب دلت این رستم بی رخش پر از غم
این رستم معمولی ساده که غریب است
حتا وسط ایل خودش در وطنش بم
ناچاری از این فاصله هایی که زیادند
ناچارم از این مردن تدریجی کم کم
هر جا بروم شهر پر از چاه و شغاد است
بگذار بمانم ..... که فدای تو بگردم
من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ
تو سبز بمان من بدرک من به جهنم
حامد عسکری
نفس میڪشم با تمام وجود
هوا پر شده از بهار و بهشت
دو تا سیب بردار و همراه من
بیا تا خیابون اردیبهشت ...
#علیرضا_بدیع
#اردیبهشتتونبهعشششق😉