روزهای زیبا... - روزهای زیبا....mp3
4.76M
صبح 21 آذر۱۴۰۲
📻 رادیـــو جرعــــ🌿ـــــه
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🍃🍂🍃༻🌹༺🍃🍂🍃
﷽
اگر جمله جهانم خَصم گردند
نترسم، چون نگهدارم تو باشی
چو گویم وصف حُسن ماهرویی
غرض زان زلف و رُخسارم تو باشی...
#عراقی
* شیخ فخرالّدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبدالغفار کمیجانی همدانی؛ متخلص به "عراقی" از شاعران و عارفان سدهٔ هفتم هجری.
در کودکی قرآن را از بر کرد، او را میتوان یک قلندر تمام عیار دانست که بهکلی در بند نام و مقام خود نبوده است.
به هندوستان رفت و در آنجا به خدمت "بهاءالدین زکریاى مولتانى" رسید و مرید وى شد و خرقه از او دریافت کرد. پس از چندی دختر شیخ خود را به همسرى برگزید و صاحب فرزندى به نام "کبیرالدین" شد.
پس از مرگ شیخ، هندوستان را ترک گفته به حج رفت و از آنجا رهسپار آسیاى صغیر شد. در قونیه به خدمت "صدرالدین قونیوى" رسید.
از آثار وى میتوان به: "دیوان شعر" شامل: قصاید، غزلیات و دیگر قالبهاى شعرى، مثنوىهای "عشاقنامه یا دهنامه" و "لمعات" اشاره کرد.
عراقی، روز هشتم ذیالقعده سال ۶۸۸ ه.ق وفات یافت و در جبلالصالحیه دمشق، در پشت مزار "محیالدین ابنعربی" به خاک سپرده شد.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💢ریشه ضرب المثل " همین آش است و همین کاسه "
در زمان "نادرشاه" یکی از استانداران او به مردم خیلی ظلم میکرد و مالیات های فراوان از آن ها می گرفت !
مردم به تنگ آمده و شکایت او را نزد نادر بردند . نادر پیغامی برای استاندار فرستاد ولی او همچنان به ظلم خود ادامه می داد . وقتی خبر به نادر رسید ، چون دوست نداشت کسی از فرمانش سرپیچی کند ، همه ی استانداران را به مرکز خواند...
دستور داد استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و از او آشی تهیه کنند !! بعد آش را در کاسه ریختند و به هر استاندار یک کاسه دادند و نادر به آنها گفت : "هر کس به مردم ظلم و تعدی کند، همین آش است و همین کاسه" !
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
Garsha Rezaei - Ye Rooz.mp3
8.01M
#گرشا_رضایی جدید 🤩🤩
🏝 یه روز
❤️ آروم
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت، مدتها بود منتظر شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجای دنیا نشسته باشی؟!
مهم این است که یک نفر هست
که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید دلم برایت تنگ شده...
و به جانم نق میزند بیا دیگر...
و همهی این حرف را خلاصه کند در «کجایی؟!»
داشتم به همین چیزها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشستهام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبه ها برایشان مهم نیست
که دیگران چگونهاند و کجای شهر نشستهاند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حال مرا؛ بگو کجایی؟!
#سیدهفاطمه_حسینیان
#داستانک
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
خدایا اندکی امّید لطفاً...
کمی حال و هوای عید لطفاً...
هوای نمزده با بوی اسپند
و چشمانی که میخندید، لطفاً...
#متین_پسندیده
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرقی نمی کند چه برایم نوشته دوست
گیرم که ناسزاست ولی دستخط اوست
✍️#فاضل_نظری
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
تکاندهندهترین شعرت ای رفیق! کجاست؟
بخوان! بخوان! هوس ِزیر و رو شدن دارم
#سعید_بیابانکی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
•• یه دیالوگ تو سریال #جیران هست ؛
بهرام رادان میگه : ꜜ
«نگاهش همراهم شده وخیالش همدمم!
همه وقت هست و هیچوقت نیست،
همهجا هست و هیچ جا نیست
آخ از این قرار بعد از بیقراری؛
اما این احوالات...
به جنون،بیشتر شبیه است
تا عشق !🫠
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
ناز نشسته با طرب،چهره به چهره،لب به لب
گوشهٔ چشم مست تو ،گفت و شنود میکند
#هوشنگ_ابتهاج
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
یاری که نداد بوسه از ناز
او بوسه بجست و من ندادم
#مولوی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این زندگی نیست که میگذرد
ما هستیم که رهگذریم ..
پس با هر طلوع و غروب لبخند بزن
مهربان باش و محبت کن ..
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💢پیرمرد ثروتمندی را سردی پا آزار داد. حکیم گفت: باید پایافزاری (کفش)، از پوست شتر سرخ موی به پای خود کنی. پیرمرد را که ثروت زیاد بود دنبال کاروانی میگشت که از یَمن بتواند برای او این کفش را تهیه کند. تاجری ماهر حاضر شد که کیسهای طلا از پیرمرد بگیرد و این کفش را با خود به خراسان آورد. در مسیر شام تا خراسان، راهزنان زیادی بودند که حتی این کفش نفیس اگر در پای مسافری میدیدند از او میگرفتند.
تاجر زرنگ وقتی کفشها را خرید یک لنگه کفش در توشه بار مسافری گذاشت که کاروانشان دو روز زودتر از او به خراسان میرفتند و یک لنگه دیگر کفش در بارِ خود گذاشت. چون در مسیر به راهزنان رسیدند و یک لنگه کفش را راهزنان دیدند هر چه گشتند لنگه دیگر آن را نیافتند پس آن یک لنگه را هم در بارشان رها ساختند و چنین شد که تاجر ماهر توانست کفش نفیس را از یَمن به خراسان به سلامت رساند.
تاجر را شاگردی بود که کار نیک میکرد اما به خدا ایمان نداشت و همواره میگفت: باید کارت نیک باشد که خدا تو را بهشتی کند، ایمان به خدا مهم نیست، کار نیک را به خاطر نیک بودن آن انجام بده نه برای ایمان به خدا. بعد از این داستان تاجر، شاگرد را گفت: ای جوان! دیدی که کفش نفیس را یک لنگهاش به کار کسی نیامد و رهایش ساخت؛ بدان عمل صالح بدونِ ایمان، نماز بدونِ زکات و.. مانند یک لنگه کفش هستند و تو را هرگز سودی نبخشند، هر اندازه هم قوی و نفیس باشند
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
شبِ بیهودهی ما را چه بخیر
خیر آنجاست که دلداده ودلداری هست
#لیلا_مقربی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم آشفته آن مایه ناز است هنوز
مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز
جان به لب آمد و لب برلب جانان نرسید
دل به جان آمد و او برسر ناز است هنوز
گرچه بیگانه زخود گشتم و دیوانه زعشق
یار عاشق كش و بیگان نواز است هنوز
خاك گردیدم و بر آتش من آب نزد
غافل از حسرت ارباب نیاز است هنوز
گرچه هر لحظه مدد می دهدم چشم پرآب
دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز
گر چه رفتی، زدلم حسرت روی تو نرفت
قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
گر چه رفتی، زدلم حسرت روی تو نرفت
در ِ این خانه به امید تو باز است هنوز
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
[میخواهم شبـها
ماه را بہ آغوشت بدوزم
تا چشمانت درتاریکی شب گم نشوند
وستاره ها را بہ پیراهنت بند بزنم
تا باهر تپشت چشمک بزنند🫀
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
آرامِ جانم
بمان و با ناز نڪَاهت
شب هایم را به رنڪَ نور در اور
نمی دانی چقدر دلم برای
قدم زدن با تو زیر نور مهتاب تنڪَ شده
باش و این شب ها را پر ڪن از
عشقی که اندازهاش همیشڪَیست🥹❤️🔥
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
#سلام_امام_زمانم
🌤بـــــآر دیـــــگر صُـــــبح شُد۔۔!
بیـــــدٰار شُد؛
این زِنـــــدگے۔۔۔!
اِ؎ تـــــمآم ،
حسِ بودَنهـــــآ؎ مـَــــن ۔۔۔
﴿صُبـــــحَــت بِخیـــــر۔۔۔𑁍 ﴾۔۔◇◇
#اللهمعجللولیکالفرج
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾